.......:
تشرف آیه الله العظمی نجفی مرعشی به محضر مبارک ولی عصر
تشرف آیه الله العظمی نجفی مرعشی به محضر مبارک ولی عصر
در کتاب قبسات در شرح حال زندگی مرحوم آیه الله نجفی مرعشی آمده است که این بزرگوار سه مرتبه خدمت باهر النور حضرت صاحب الزمان علیه السلام مشرف شده اند. به عنوان تیمن و تبرک، ترجمه یکی از تشرفات معظم له را که حاوی نکاتی جالب و آموزنده است، برای خوانندگان عزیز نقل میکنیم. ایشان فرموده اند: در ایام تحصیل در نجف اشرف شوق زیادی به دیدار جمال مولایمان حضرت بقیه الله الاعظم - عجل الله تعالی فرجه الشریف - داشتم. با خویش عهد بستم که چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله مشرف شوم، به این نیت که جمال نورانی حضرت صاحب الامر علیه السلام را زیارت کنم
[صفحه ۳۵]
و به این فوز بزرگ نائل شوم. شب چهارشنبه سی و پنجم و یا سی و ششم بود، در آن شب رفتنم از نجف اشرف
به تاخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیک مسجد سهله خندقی بود، هنگامی که به آنجا رسیدم، بر اثر تاریکی شب وحشت و ترس وجود مرا فرا گرفت، مخصوصا از جهت ازدیاد دزدها و قطاع الطریقها. ناگهان صدای پایی از پشت سر شنیدم که بیشتر موجب ترس و وحشتم شد. برگشتم به عقب، سید عربی را با لباس اهل بادیه دیدم. نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت: ای سید، سلام علیکم. تا صدای او را شنیدم، ترس و وحشتم برطرف شد و سکون و آرامش خاطر پیدا کردم. برایم تعجب آور بود که چگونه آن شخص در تاریکی شدید، متوجه سیادت من شد، و در آن لحظه از این مطلب غافل بودم. به هر حال سخن میگفتیم و میرفتیم. از من سوال کرد: قصد کجا داری؟ گفتم: مسجد سهله. فرمود: به چه نیت؟ گفتم: به قصد تشرف و زیارت ولی عصر علیه السلام. مقداری که رفتیم، به مسجد کوچکی که به مسجد زید بن صوحان شهرت دارد و در نزدیکی مسجد سهله است، رسیدیم. داخل مسجد شده نماز خواندیم. بعد از نماز، دعایی خواند، کان دیوارها و سنگها آن دعا را با او زمزمه میکردند. احساس انقلاب عجیب در خود نمودم که از وصفش عاجزم. بعد از دعا،
سید فرمود: سید، تو گرسنه ای، چه خوب است شام بخوری. سپس سفره ای را که زیر عبا داشت، بیرون آورد و در آن مثل اینکه سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز تازه بود که گویی تازه از باغ چیده بودند، و آن وقت وسط زمستان بود
و سرمای زننده ای بود و من متوجه به این معنا نشدم که این آقا خیار تازه سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده است. [۱].
طبق دستور مولا شام خوردم. سپس فرمود: بلند شو تا به مسجد سهله برویم. داخل مسجد شدیم، آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن بزرگوار انجام وظیفه میکردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشاء را به آن عزیز اقتدا کردم و متوجه نبودم که این آقا کیست. بعد از آن که اعمال تمام شد، آن نازنین فرمود: ای سید، آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه میروی یا در همین جا میمانی؟ گفتم: میمانم. در وسط مسجد در مقام امام صادق علیه السلام نشستیم. به سید گفتم: آیا چای یا قهوه یا دخانیات میل داری آماده کنم؟ در جواب، کلام جامعی را
فرمود که در اعماق وجودم اثر گذاشت به گونه ای که هر گاه یادم میآید، ارکان وجودم میلرزد. فرمود: این امور از فضول زندگی است و ما از این
[صفحه ۳۷]
فضولات دوریم. به هر حال مجلس نزدیک دو ساعت طول کشید و در این مدت مطالبی رد و بدل شد که به بعضی از آنها اشاره میکنم:
۱ - در رابطه با استخاره سخن به میان آمد، سید عرب فرمود: ای سید، با تسبیح چگونه استخاره میکنی؟ گفتم: سه مرتبه صلوات میفرستم و سه بار میگویم: استخیر الله برحمته خیره فی عافیه. پس قبضه ای از تسبیح را گرفته میشمارم، اگر دو تا ماند، بد
است و اگر یکی ماند، خوب است. فرمود: برای این استخاره مطلبی هست که به شما نرسیده و آن مطلب این است که هر گاه یکی ماند، فورا حکم به خوبی استخاره نکنید، بلکه توقف کنید و دوباره بر ترک عمل استخاره کنید. اگر زوج آمد، کشف میشود که استخاره اول خوب است اما اگر یکی آمد، کشف میشود که استخاره اول میانه است. به حسب قواعد علمیه باید دلیل میخواستم زیرا به جای دقیق و باریکی رسیده بودیم، ولی به مجرد این قول، تسلیم و منقاد شدم و در عین حال غافل بودم که این آقا کیست.
#آثار دعا براي فرج امام زمان علیه السلام
نویسنده:
حسین هاشمی نژاد
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
شاید آخرین نماز و آن هم به جماعت. «الحمدلله، شکرا... » خدا بنده نوازی میکند. اجازه میدهد اقامه ی ن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
هوا تاریک شده. گاهی ستارگان را برانداز میکنی و میخواهی آموزشهای رزم شبانه را مرور کنی. ستاره قطبی، دب اکبر، دب اصغر، ملاقه ای. ستارههای ملاقه ای را ده برابر میکنی، میرسی به ستاره ی قطبی. رو به ستاره قطبی که ایستادی شمال است. پشت سرت جنوب. سمت راست مشرق و سمت چپ مغرب...
معلوم نیست چرا وقتی به ستارهها نگاه میکنی، یاد دوستان شهیدت میافتی. به آنها فکر میکنی. حرفهاشان، آخرین ساعتهای زندگی. قبل از حمله. شب عملیات. آنگاه ناخودآگاه دقایقی پیش را به یاد میآوری. بچههای همین گردان را که با یکدیگر وداع میکردند. همدیگر را در آغوش میگرفتند و ازیکدیگر حلالیت میطلبیدند. در همان تاریکی، دوستان خود را مییافتند و از آنها قول شفاعت میگرفتند. به یاد میآوری که چگونه مسئول گردان در نقطه شروع حرکت گردان ایستاده بود و با نیروهایش خداحافظی میکرد. روحانی گردان و قرآن بالای سر. سجدههای طولانی. گریههای مخفیانه. با پوتین و تمام تجهیزات. عده ای هم نمی خواستند از زیارت عاشورا جدا شوند. رو به کربلا... السلام علیک یا اباعبدالله...
تعدادی فیلمبردار هم سعی میکردند در پرتو یک نورافکن کوچک، صحنهها را ثبت کنند. هیچ یک از بسیجیان حاضر نبودند دوربین، قطرات اشک
آنان را ثبت کند. از ترس ریا. میخواستند فقط با خدا معامله کنند. هیچ خریداری را قبول ندارند. بچهها خیلی حرف داشتند. با یکدیگر محبت میکردند. مزاح میکردند. یکدیگر را در بستن تجهیزات کمک میکردند. حبیب بن مظاهرها هم کم نبودند. در آن سیاهی، گاهی سفیدی ریش پیرمردها خوش میدرخشید.
[صفحه ۳۵]
بعضی از آنها خیلی عجله داشتند که زود حرکت کنند. غذا هم نخوردند. میتوان گفت همه بچهها بدون استثنا وضو گرفتند. بعضیها هم نماز شهادت خواندند. تاریک بود. نمی شد همه ی بچهها را از نظر گذراند. ولی خیلی با حال بود. جالب است که بدانی چند ساعت بیشتر زنده نیستی. راستی در این چند ساعت چه خواهی کرد؟ جنگ یعنی این. یعنی تو میدانی به احتمال زیاد به زودی تمام بدنت بر روی زمین خواهد افتاد وروح از جسمت خارج خواهد شد. یعنی شهید میشوی. آنهایی که توانستند چنین آمادگی را در خود به وجود بیاورند، حتما با خدای خود تسویه حساب کرده اند. معذرت خواهی کرده اند. امام زمان را صدا کرده اند.
شب حمله، یعنی شب توبه. یعنی تو خود را کشته ببینی. کشته ی راه خدا. شب عملیات یعنی وداع آخر. یعنی یک امتحان.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. برو. توکل کن به خدا. حواس خود را جمع کن که از ستون عقب نمانی. همه ی نیروها در پشت این چند تپه جمع شده اند. تعدادی سنگر بالای تپهها دیده میشود.
اینها سنگرهای پدافندی منطقه است که از پیش بوده و تا همین امروز در آنها نگهبانی داده میشده؛ ولی قرار است امشب و در همین ساعتها از این تپهها عبور کنیم و به خط عراقیها بزنیم و حمله را شروع کنیم.
دفاع مقدس
سینای شلمچه
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمیدانمشهادت
شرطزیبادیدناست
یادلبهدریازدن؛
ولیهرچههست،جزدریادلان
دلبهدریانمیزنند.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ای صبا گر به جوانان چمن باز رَسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: دنیا و آخرت یکی از بزرگان گوید: وای بر کسی که آخرتش را به دنیا فاسد میکند، سپس از آنچه که
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
سنایی
ای عشق تو را روح مقدس منزل
سودای ترا عقل مجرد محمل
سیاح جهان معرفت یعنی دل
از دست غمت دست بسر پای بگل
*
امر دیرا گرفت مردک مست
پای مزدش دو مرغ داد بدست
چون فشردش بزور کنک درشت
هر دو را مرده دید اندر مشت
کودک از کار خود جریده بماند
دست خالی و... دریده بماند
قصه ی طالب متاع غرور
همچنانست اگر نه یی کر و کور
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: حضرت علی علیه السلام فرمود: ما «باب الله» هستیم و راه خدا از طریق ما معرّفی و شناخته میشود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
۱۵- نشان قبولی
نماز فرزندانی که با خشم به پدر و مادر خود نگاه میکنند قبول نمی شود. گرچه والدین، نسبت به آنان کوتاهی و ظلمی کرده باشند.
آری... وقتی ما از نردبان نماز، به معراج میرویم که پایههای آن، روی زمین محکمی باشد. ولی اگر روی یخ لغزنده یا زمین سُست قرار داده شود، بالا رفتن را مشکل یا غیر ممکن میسازد. کمال معنوی در سایه عبادات، آن هم با حسن رفتار و روابط شایسته اجتماعی حاصل میشود. مسائل دیگری هم در روایات بیان شده که مانع قبولی اعمال است، مانند شراب خوردن و غیر آن. البته نباید تصوّر شود که حال که خدا قبول
نمی کند، پس نماز نخواند و روزه نگیرد و... بلکه اینگونه روایات، نشان دهنده صعف عمل و کم ارزشی آن بخاطر رفتار و خصلتهای ناشایست عبادت کننده است.
پرتوی از اسرار نماز » نشان قبولی
قرآن، ثمره نماز را، باز داشتن از فحشاء و منکر میداند «إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنکَرِ» (۱۰۹)
و این خاصیّت، مغز و محتوای اصلی نماز و نشان قبولی اعمال و عبادات است. هسته بی مغز، رشد نمی کند و ثمر نمی دهد. نماز بدون بازداشتن از بدی ها، همان عبادت بی محتواست.
امام صادق علیه السلام در بیان این نشانه، میفرماید: «مَنْ اَحَبّ اَنْ یَعْلَمَ اَقُبِلَتْ صَلاتُه اَمْ لَمْ تُقْبَل، فَلْینظُر هَلْ مَنَعتْهُ صَلاتُه عَنِ الْفَحشاءِ وَالمنکر؟ فَبقَدرِ ما ضَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنه» (۱۱۰)
هر کس دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه، ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز داشته یا نه؟ پس به هر قدر که نمازش او را از گناه باز داشته، به همان اندازه نمازش قبول شده است.
انجام کارها و عبادات آسان، از همه کس برمی آید، ولی عباداتی که دشوارتر است و همّت و اراده و رنج بیشتری لازم دارد، با ارزش تر و به کمال نزدیک تر است. قرآن، از کسانی که در دوران سختی، پیامبر خدا را یاری و پیروی کردند ستایش میکند. (۱۱۱) امام مجتبی علیه السلام با آنکه مرکب سواری داشت، ولی پیاده به سفر حج میرفت تا پاداش بیشتری داشته باشد. قرآن، از نماز شب خوانانی تمجید میکند که خود را از
بستر نرم و گرم جدا کرده به نیایش و نماز میپردازند. (۱۱۲)
علی علیه السلام فرموده است: «اَفْضَلُ الاعمالِ ما اَکْرَهْتَ نَفْسَکَ عَلَیْهِ» (۱۱۳)
برترین کارها آنست که خود را بر انجام آن وادار کنی.
قرآن، پاداش و مقام مجاهدان بزرگ و سخت کوش را برتر دانسته و میفرماید: «فَضَّلَ اللَّهُ الُْمجَهِدِینَ عَلَی الْقَعِدِینَ أَجْرَاً عَظِیماً» (۱۱۴)
۲- مهم تر باشد
در انجام کارها، رعایت «اهم و مهّم»، نشان عقل و عاقبت اندیشی و مصلحت شناسی است و اسلام، در کارها به آنچه که لازم تر و مفیدتر و مهم تر است تشویق میکند، چه در آموختن، چه در عبادت، چه در انفاق.
پیامبر اسلام فرموده است: «لا صَدَقَةَ وَ ذُورَحِمٍ مُحتاج» (۱۱۵)
با وجود بستگان نیازمند، انفاق و کمک به دیگران بی ارزش است.
و علی علیه السلام میفرماید: «لا قُربَة بِالنَوافِلِ اِذا اَضرَّتْ بِالْفَرائِضِ» (۱۱۶)
هر گاه نمازهای مستحب، به نمازهای واجب ضرر برساند، آنگونه عبادت، موجب قرب به خدا نخواهد بود.
۳- اثرش پایدارتر باشد
برکت، آثار فراوان و فواید ماندگار یک عمل و انسان است. کاری و عبادتی صفت کمال دارد که آثار آن زودگذر و ناپایدار نباشد.
علی علیه السلام میفرماید: «رُتَّ یَسیرٍ اَنْمی مِنْ کَثیرٍ» (۱۱۷)
چه بسا کارهای کم وناچیز، که از کارهای بسیار رشد ونموّ بیشتری دارد.
برخی از تألیفات و اقدامات شایسته و مراکز خدماتی به اندازه ای خیر و برکت و آثار وجودی دارد که بسیاری از آثار و نوشتهها و اعمال، فاقد آنست. پس برکت نیز یکی از شرایط کمال عبادات است.
#پرتویی از نماز
✍محسن قرائتی
https://eitaa.com/zandahlm1357
274.8K
سوال:
#حجاب_در_نماز
⁉️ چرا باید در نماز حجاب داشته باشیم مگر خدا به ما نامحرم است؟
#استادمحمدی
Part01_چگونه یک نماز خوب بخوانیم.mp3
18.99M
فایل صوتی/سخنرانی
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
با بیان استاد
#علیرضا_پناهیان
قسمت1️⃣
*چگونه دیگران را قانع کنیم نماز بخوانند؟
*تصور اشتباه از نماز خوب
*تعریف نماز خوب
1. کاهش نقایص زندگی
2. تنظیم روح آدمی
3. آباد کردن دنیا
4. کلید مقامات مادی و معنوی
*برخی از آثار نماز خوب
*سادگی و راحت بودن نماز خوب
*نماز ابتدایی، رعایت ادب
*نماز در مرحله اول، رعایت ادب است، نه عشق بازی
*خدا آداب نماز را واجب کرده، نه حال و گریه را
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: فصل چهارم در طهور است و آن یا آب است، و آن در این باب اصل است، و یا ارض است . بدان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
فصل پنجم در شمهاى از آداب وضو است به حسب باطن و قلب
من ذلک ما ورد عن الرّضا علیه السلام : انَّما امرَ بالوضُوء لیکونَ العبـد طـاهراً اذا قـام بـینَ یـدىِ
الْجبارِ و عنْد مناجاته ایاه ،مطیعاً لَه فیما امرَه نَقیاً منَ الْادناسِ و النَّجاسۀِ؛ مع ما فیه مـنْ ذَهـابِ
الکَسلِ و طَرْد النُّعاسِ و تَزْکیۀِ الْفُؤاد للْقیامِ بینَ یدىِ الْجبارِ، و انّما وجب على الْوجه و الْیـدینِ و
الرّأْسِ و الرَّجلَینِ، لَانَّ العبد اذا قام بینَ یدىِ الْجبارِ، فَانّما ینْکَشف منْ جوارِحه و یظْهرُ ما وجـب
فیه الوضُوء؛ و ذلک انَّه بِوجه یسجد و یخْضَع ،و بِیده یسأَلُ و یرْغَب و یرْهب و یتَبتَّـلُ، و بِرَأْسـه
یستَقْبِلُه فى رکوعه و سجوده ،و بِرِجلَیه یقُوم و یقْعد ...(110 (
الخبر مى فرماید: همانا امر شده است به وضوء تا آن که بنده پاك باشد هنگامى کـه مـى ایـستد
مقابل خداى جبار و وقت مناجات نمودن او حق را و براى آن که مطیع باشد در آنچـه او را امـر
فرموده و پاکیزه باشد از کثافات و نجاست؛ با آن که در آن است فوائـد دیگـر از قبیـل برطـرف
شدن کسالت و رفع شدن چرت و پاکیزه شدن دل براى ایستادن در مقابل خداى جبار .
تا اینجا نکته اصل وضو را بیان فرمود؛ و اهل معرفت و اصحاب سلوك را متنبه نمود به این کـه
در محضر مقدس حقّ جلّ و علا ایستادن و مناجات با قاضى الحاجات نمودن را آدابى است کـه
باید منظور شود؛ حتّى با قذارات صوریه و کثافات ظاهریه و کسالت چشم ظاهر نیز نباید در آن
محضر رفت چه جاى آن که دل معدن کثافات باشد و قلب مبتلاى به قاذورات معنویه که اصـل
همه قذارات است باشد . با آن که در روایت است که خداى تعالى نظر نمـى کنـد بـه صـورتهاى
شما بلکه نظر مى فرماید به قلب هاى شما (111 .(و با آن که با آنچه انسان به حق تعـالى توجـه
مىکند و آنچه که از عوالم خلقیه لایق نظر به کبریاى عظمت و جلال است قلب اسـت و دیگـر
جوارح و اعضاء را از آن حظّ و نصیبى نیست، مع ذلک طهارت صوریه و نظافـت ظاهریه را نیـز
اهمال ننموده اند: صورت طهارت را براى صورت انسان مقرر فرمودند، و باطن آن را بـراى بـاطن
. او و از آن که تزکیه قلب را در این حدیث شریف از فوائد وضوء قرار داده، معلوم شود که بـراى
وضوء باطنى است که به آن تزکیه باطن شود؛ و نیز رابطه مـا بـین ظـاهر و بـاطن و شـهادت و
غیب معلوم شود؛ و نیز استفاده شود که طهور ظا هرى و وضوء صورى از عبادات است و اطاعـت
رباست، و از این جهت طهور ظاهر موجب طهور باطن گردد، و از طهارت صورى تزکیـه فـؤاد
حاصل شود . بالجمله، سالک الى اللَّه باید در وقت وضوء متوجه شود به اینکه مى خواهد متوجـه
محضر مقدس حضرت کبریا شود؛ و با این احوالِ قلوب که او را است، لیاقت محضر ندارد، بلکـه
شاید مطرود از درگاه عزّ ربوبیت شود؛ پس، دامن همت به کمر زند که طهـارت ظـاهرى را بـه
باطن سرایت دهد و قلب خود را، که مورد نظر حق، بلکه منزلگاه حضرت قـدس اسـت، از غیـر
حقّ تطهیر کند و تفرعن خود و خودیت را، که اصل اصول قذارات ا ست، از سر بیفکند تـا لایـق
مقام مقدس شود . و پس از آن، حضرت رضا سلام اللَّه علیه وجه اختصاص اعضاى مخـصوصه را
در وضو بیان مىفرمایند و مىگویند :
و همانا واجب شد بر رو و دو دست و سر و دو پا، زیـرا کـه بنـده وقتـى کـه ایـستاد در حـضور
حضرت جبار، همانا منکشف مى شود ا ز جوارح او و ظاهر گـردد آنچـه کـه وضـوء در آن واجـب
شود؛ زیرا که با رویش سجده کند و خضوع نماید، و با دستش سؤال و رغبت و رهبـت نمایـد و
منقطع به حق شود، و با سرش استقبال کند حق را در رکوع و سجودش، و با پاهایش بایستد و
بنشیند .
حاصل فرموده آن جناب آن است که چون ای ن اعضا را دخالت است در عبودیت حـق و از ایـن
اعضا ظاهر شود آن، از این جهت تطهیر آنها لازم شده است . پـس از آن، چیزهـایى کـه از آنهـا
ظاهر شود بیان فرمودند و راه اعتبار و استفاده را براى اهلش بـاز نمودنـد و اهـل معـارف را بـه
اسرار آن آشنا فرمودند به این که آنچه محل ظه ور عبودیت است در محضر مبـارك حـقّ بایـد
طاهر و پاکیزه باشد و اعضاء و جوارح ظاهریه، که حظّ ناقصى از آن معـانى دارنـد، بـى طهـارت
لایق مقام نیستند؛ با آنکه خضوع از صفات وجه بالحقیقـه نیـست و سـؤال و رغبـت و رهبـت و
تبتّل و استقبال هیچ یک از شئون اعضاى حسیه نیستند، و لى چون این اعضاء مظاهر آنها است
تطهیر آنها لازم آمد . پس، تطهیر قلب که محل حقیقى عبودیت و مرکز واقعى این معانى اسـت
تطهیرش لازم تر است؛ و بدون تطهیر آن اگر با هفت دریا اعضاء صوریه را شست و شـو نماینـد،
تطهیر نشود و لیاقت مقام پیدا نکند، بلکه شیطان را در آن ت صرّف باشد و از درگاه عزّت مطرود
گردد .
وصل: و من ذلک ما عن العلَلِ بِاسنادهقالَ : جاء نَفَرٌ منَ الیهود الى رسولِ اللَّه صلى اللَّه و علیه و
آله. فَسأَلُوهعنْ مسائ
لَ؛ و کانَ فیما سأَلوه : اخْبِرْنا، یا محمد) ص)، لاى علَّۀٍ تُوضَّـ أُ هـذه الْجـوارِح
الاربع و هى انْظَف الْمواضعِ فى الْجسد؟ فقال النَّبى صلّى اللَّه علیه و آله : لَما انْ وسوس الشَّیطانُ
الى آدم ) ع( و دنا منَ الشَّجرَةِ، فَنَظَرَ الَیها، فَذَهب ماء وجهه؛ ثُم قام ومشى الَیها، و هى اولُ قَدمٍ
مشَت الَى الْخَطیئَۀِ؛ ثُم تَناولَ بِیده منها ما علَیها و اکَـلَ، فَتَطـایرَ الحلـى و الْحلَـلُ عـنْ جـسده .
فَوضَع آدم یده على . ام رأْسه و بکى فَلَما تاب اللَّه علَیه، فَرَض اللَّه علَیه و على ذُر یته تَطْهیرَ هذه
الْجوارِحِ الْاربعِ : فَامرَ اللَّه عزَّ و جلَّ بِغَسلِ الْوجه ،لما نَظَرَ الَى الشَّجرَةِ؛ و امـرَه بِغَـسلِ الْیـدین الَـى
ا الْمرْفَقَینِ، لما تَناولَ بِهِما؛ و امرَ بِمسحِ الرَّأْسِ لما وضَع یده على م رأْسهو امرَه بِمسحِ الْقَدمینِ،
لما مشى بِهِما الَى الْخَطیئَۀِ(112 .(
حاصل ترجمه آن که : یهودان سؤال کردند از حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله که به چه علّت
وضوء مختص به این چهار موضع شد، با آن که اینها از همه اعضاء بدن نظیف ترند. فرمود: چون
شیطان وسوسه کرد آدم را و او نزدیک آن درخت رفت و نظر به سوى آن کرد، آبرویش ریخت؛
پس برخاست و به سوى آن درخت روان شد - و آن اول قدمى بود که براى گناه برداشـته شـد .
پس از آن با دست خویش آنچه در آن درخت بود چید و خورد، پس زینت و زیـور از جـسمش
پرواز نمود . و آدم دست خود را بالاى سرش گذاشت و گریه نمود . پس چون خداونـد توبـه او را
قبول فرمود، واجب نمود بر او و بر ذریه اش پاکیزه نمودن این چهار عـضو را؛ پـس، امـر فرمـود
خداى عزّ و جل به شستن روى، براى آن که نظر نمود به شجره؛ و امر فرمود به شستن دسـتها
تا مرفق، چون با آ نها تناول نمود؛ و امر فرمود به مسح سر، چون دست خود را به سر گذاشت؛ و
امر نمود به مسح قدمها، چون که با آنها به سوى گناه رفته بود
در باب علّت وجوب صوم نیز در حدیث شریف است که یهودان سؤال نمودند که به چه علّـت
واجب نمود خداوند بر امت تو سى روز روزه در رو زها. فرمود: همانا آدم علیه السلام چـون از آن
درخت خورد باقى ماند در شکمش سى روز؛ پس، واجب فرمود خداونـد بـر آدم و بـر ذریـه اش
سى روز گرسنگى و تشنگى را؛ و تفضّل فرمود بر آنها به این که در شبها اجازه خـوردن داد بـه
آنها(113 .(
از این احادیث شریفه اهل اشارات و اصح اب قلوب را استفاده هایى باشد کـه خطیئـه آدم علیـه
السلام با آن که از قبیل خطیئات دیگران نبوده، بلکه شـاید خطیئـه طبیعیـه بـوده یـا خطیئـه
توجه به کثرت که شجره طبیعت است بوده یا توجه به کثرت اسمائى پس از جاذبه فناى ذاتـى
بوده، لکن از مثل آدم علیه السلام، که صفى ا للَّه و مخصوص به قرب و فناى ذاتى است، متوقّـع
نبوده. لهذا به مقتضاى غیرت حبى ذات مقدس حق اعلان عصیان و غوایت او را در همه عـوالم
و در لسان همه انبیاء علیهم السلام فرمود . و قال تعالى : و عصى ( آدم ربـه فَغَـوى 114 .(بـا ایـن
وصف، این همه تطهیر و تنزیه لا زم است براى خود و ذریه اش که در صلب او مـستکنّ بودنـد و
در خطیئه شرکت داشتند، بلکه پس از خروج از صلب نیز شرکت نمودند .
پس خطیئه آدم و آدم زادگان را چنانچه مراتب و مظاهرى است- چنانچـه اول مرتبـه آن توجـه
به کثرات اسمائیه و آخر مظهر آن اکل از شجره منهیه اسـت کـ ه صـورت ملکـوتى آن درختـى
است که در آن انواع اثمار و فواکه است؛ و صورت ملکىِ آن طبیعت و شـئون آن اسـت و حـب
دنیا و نفس که اکنون در این ذریه است از شئون همان میل به شجره و اکل آن اسـت - همـین
طور از براى تطهیر و تنزیه و طهارت و صلاة و صیام آنها، که بـراى خـروج از خ طیئـه پـدر کـه
اصل است مراتب بسیارى است مطابق مراتب خطیئه . و از این بیان معلوم شد که جمیـع انـواع
معاصى قالبى ابن آدم از شئون اکل شجره است و تطهیر آن بـه طـورى اسـت؛ و جمیـع انـواع
معاصى قلبیه آنها نیز از شئون آن شجره است؛ و تطهیـر آن بـه طـورى اسـت . و جمیـع انـواع
معاصى روحیه از آن، و تطهیر آن به طورى است .
و تطهیر اعضاى ظاهریه ظلّ طهارات قلبیه و روحیه است براى کمـل، و دسـتور و وسـیله آنهـا
است براى اهل سلوك . و انسان تا در حجاب تعین اعضا و طهارات آنها است و در آن حد واقـف
است، از اهل سلوك نیست و در خطیئه باقى مانده؛ و چون اشتغال به مراتب طهارات ظاهریه و
باطنیه پیدا کرد و طهارات صوریه قشریه را وسیله طهارات معنویـه لبیـه قـرار داد و در جمیـع
عبادات و مناسک حظوظ قلبیه آنها را نیز ملحوظ داشت و از آنهـا برخـوردار شـد بلکـه جهـات
باطنیه را بیشتر اهمیت داد و مقصد اعلاى مهم د انست، داخل در باب سلوك راه انسانیت شده؛
چنانچه در حدیث شریف کتاب مصباح الشریعه به آن اشاره شده آنجا که فرماید : و طَهرْ قَلْبـک
بالتَّقْوى و الْیقینِ عنْد طَهارةِ جوارِحک بِالْما
ء 11(پس، انسان سالک را اول سلوك علمى لازم
است که به برکت اهل ذ کر سلام اللَّه علیهم مراتب عبادات را تشخیص داده و عبادات صـوریه را
نازله عبادات قلبیه و روحیه بداند؛ و پس از آن شروع به سلوك عملى، که حقیقت سلوك است .
و غایت این سلوك تخلیه نفس از غیر حق است و تحلیه آن به تجلّیات اسمائى و ذاتى اسـت و .
چون سالک را این مقام دست دهد، سلوکش به انتهاء رسد و غایت سیر کمالى بـرایش حاصـل
شود؛ پس به اسرار نسک و عبادات و به لطایف سلوك نائل شود؛ و آن تجلّیات جلالیه است کـه
اسرار طهارات است و تجلّیات جمالیه است که غایت عبادات دیگر است . و تفـصیل آن از عهـده
این اوراق خارج است
#آداب الصلاة امام خمینى رضوان االله تعالی علیه
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#صوت 🔹 چند دقیقه با #حکومت اسلامی ⬅️ قسمت دوم... استاد #رحیم_پور ازغدی #شبکه_سه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا