#جریان_شناسی
مدعیان دروغین
نفیسه زارعی
وقتی حرف از منجی به میان می آید؛ معمولاً کلمات امیدبخش مثل عدالت، انسانیت، حیات طیبه و مسائلی از این دست به ذهن هایمان خطور می کند، تاریخ برای ظهور منجی لحظه شماری کرده است و در این میان خیلی ها با اهداف مختلف، خودشان را به جای منجی جا زده اند و عده ای هم فریب خورده و در دام آن ها گرفتار شده اند، در حال حاضر هم حوادث عجیب و شتاب زده ی دنیای فعلی این گمان را نزدیک کرده که ظهور ممکن است در دورانی که ما نفس می کشیم اتفاق بیفتد، این موضوع باعث شده تا عده ای به تحلیل حوادث این روزهای منطقه ی غرب آسیا و حتی اروپا و آمریکا بپردازند و گروهی هم از آب گل آلود ماهی بگیرند و نقل های جعلی را چاشنی تحلیل های هیجان انگیزشان کنند، به هر حال ظهور موضوعی پیچیده و در عین حال جذاب است، برای همین بارها و بارها در روایات متعدد ائمه اطهار علیهم السلام نسبت به اظهارنظر قطعی در زمینه ی زمان این اتفاق دقیق و خجسته هشدار داده و آن را نهی جدی کرده اند، بررسی پدیده ی منجی دروغین و مدعیان ظهور به عنوان یک جریان معرفتی سوژه ی جریان شناسی زن روز هم زمان با روزهای درک میلاد خجسته امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#جریان_شناسی
اولین دروغ گویان ظهور
نفیسه زارعی
از پشت ذره بین جریان شناسی ظهور وقتی به قضایای منجی های دروغین نگاه می کنیم متوجه می شویم این جریان عمدتاً در مراحل مختلفی از تاریخ و با تکیه بر روایات نبوی و امامان روی داده است، یکی از روایاتی که حول محور آن مسئله ی منجی دروغین ظهور و بروز کرد روایاتی است که نوید برافراشته شدن پرچم های سیاه از خراسان تا قدس را بیان می کنند این روایت را عده ای از علمای سنی مثل ترمذی در کتاب سنن و احمد بن حنبل در مسند و ابن کثیر در نهایه و بیهقی در دلائل نقل کرده اند و ابن صدیق مغربی در رساله ی خود که در رد ابن خلدون نوشته، آن را صحیح دانسته است. عبارت حدیث را این طور نقل کرده اند: «درفش های سیاه از خراسان بیرون می آیند که چیزی جلودارشان نیست تا در ایلیاء (قدس) به اهتزاز درآیند.»
شبیه این روایت در منابع شیعی هم نقل شده است و معنای حدیث روشن و حاکی از تحرک نظامی و پیشروی نیروهای ایران به سوی قدس است که به بیت ایل یا ایلیاء معروف است. محدثان هم تصریح کرده اند که منظور از این درفش یا پرچم ها، پرچم هایی است که از ایران برمی خیزد اما اولین تحرک دروغین ظهور دقیقاً حول محور همین روایت شکل گرفته است طوری که محدثان به صراحت گفته اند که منظور از این درفش ها، پرچم عباسیان نیست؛ عباسیان با لباس و پرچم های سیاه و در ظاهر برای احیای دین پیامبر امویان را در هم کوبیدند و بعدتر ادعای ظهور کردند. ابن کثیر در کتاب نهایه حاشیه ای بر روایت گفته شده زده و می گوید دین درفش ها آن هایی نیست که به وسیله ی ابومسلم خراسانی برافراشته و حکومت بنی امیه را برانداخت، بلکه درفش های سیاه دیگری است که همراه مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد آمد.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#جریان_شناسی
این احادیث مخرب
نفیسه زارعی
شاید ذکر این نکته جالب توجه باشد که استناد به برخی از احادیث، زمینه ساز پذیرش ادعای مدعیان دروغین مهدویت است. این احادیث، بدون ارزیابی و جداسازی صحیح و ناصحیح، در منابع حدیثی نقل شده اند؛ به ویژه احادیثی که درباره ی نشانه های ظهور هستند و چه بسا شمار زیادی از این احادیث را همین مدعیان دروغین جعل کرده باشند.
برای نمونه می توان گفت: «ادعای مکان ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در مغرب، مشرق، یمن، طالقان، خراسان و نقاط دیگر، چه بسا بیشتر آن ها ساخته و پرداخته کسانی است که خود درگیر ادعای مهدویت بوده اند. این افراد برای آن که برای خود وجاهتی کسب کنند و جای پایی بر جا نگذارند، احادیثی را جعل کرده اند.»
بعدها نیز شماری از احادیث دچار تأویلات شگفت انگیزی در تعیین محل ظهور شده و این گونه احادیث را جدی گرفته اند. برای نمونه، می توان به بحث های مفصلی که قاضی نعمان در شرح الأخبار درباره ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در مغرب کرده و تلاش داشته تا آن را بر عبیدالله مهدی تطبیق دهد، اشاره کرد. باید توجه داشت که گاه حتی از احادیث صحیح هم برداشت های سوءاستفاده گرایانه می شود. البته در بسترسازی این قبیل اقدامات، شماری از افراد ساده انگار که باورهای عارفانه و صوفیانه داشته اند، بسیار مؤثر بوده اند؛ زیرا افکار و آثار آن ها مردم متمایل به این اشخاص را به چنین جنبش هایی جذب می کرد. برای نمونه، می توان به جنبش مهدی گرایانه فردی به نام سید محمد نوربخش اشاره کرد که استادش خواجه اسحاق، مهم ترین حامی او بود و حتی جان خود را در این راه از دست داد.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#جریان_شناسی
اصل با اصالت است
نفیسه زارعی
خاستگاه مدعیان دروغین مهدویت و یا نیابت خاص از مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز قابل تأمل است؛ زیرا تاکنون، هیچ گاه عالمان، فقیهان و دانایان طراز اول و شاخص شیعه و اهل سنت، ادعای مهدویت نداشته اند. در این دوره هزار و چهارصد ساله ای که از ظهور اسلام گذشته است، هزاران دانشمند و فقیه مطرح شیعه و سنی زیسته اند که گاه زمینه ی پذیرش تمامی سخنان آنان نیز مهیا بوده و قدرت مادی و معنوی و نفوذ کامل بر افراد زیردست خود و مردمان عادی داشته اند. با این حال، هیچ یک از آنان چنین ادعاهایی نکرده اند؛ بلکه همواره با این گونه ادعاها به شدت مخالفت کرده اند.
بیشتر مدعیان نیابت، از افرادی هستند که با دانشی اندک، رهبری گروه یا فرقه ای از مردمان عادی را به دست گرفته اند. به عبارت دیگر، ارتباط مرید و مرادی، همراه با دانش اندک رهبر گروه و مردمان اطراف او، زمینه ادعاهای گزاف و پذیرش کورکورانه را فراهم می سازد به گونه ای که اصل و اصالت اندیشه ی مهدویت را زیر سؤال می برد و بسیاری از شیفتگان حضرت را دچار یأس و بدبینی می کند.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
هفتهنامه زن روز
#جریان_شناسی
مریمیه؛ فرقهای با اهداف انحرافی
نفیسه زارعی
درست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود که برخی از جریان های مشکوک و مرموز اقدام به فرقه سازی کردند، اینکه سروکله ی بعضی از این فرقه ها از کجا پیدا شد و هدف شان چه بود را باید در جریان های وابسته به پهلوی و به فراخور آن به عناصر خارجی و برنامه ریزی آن ها برای تضعیف و انحراف افکار عمومی جستجو کرد. یکی از این فرقه ها، فرقه ی مریمیه بود که در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفت. این فرقه، با تلفیقی از آموزه های عرفان های شرقی، تصوف و برداشت های خاص از ادیان الهی، تلاش داشت گروهی از مردم را به سمت خود جذب کند و با استفاده از روش های مختلف تبلیغاتی، مخصوصاً تأکید بر جنبه های احساسی و معنوی، به دنبال تأثیرگذاری بر جوانان و قشرهای جویای حقیقت بود. این فرقه با بهره گیری از فضایی سرشار از نمادهای عرفانی و معنوی، سعی داشت خود را به عنوان یک راه جدید برای رسیدن به حقیقت معرفی کند، هرچند نام فرقه ی مریمیه در زمره فرقه هایی قرار می گیرد که رویکردهای التقاطی و انحرافی داشته و در نهایت، با واکنش های مختلفی از سوی جامعه و نهادهای دینی روبرو شد اما هنوز رد پای آن در برخی محافل دیده می شود، بررسی جریان فرقه ی مریمیه سوژه ی این شماره از زن روز است:
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#جریان_شناسی
چه شد؛ این شد
نفیسه زارعی
فرقه ی مریمیه شاید در ظاهر ناشناخته باشد اما در ایران به واسطه افرادی نظیر حسین نصر؛ رئیس دفتر فرح پهلوی جایگاهش را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پیدا کرد. با این حال ریشه های مریمیه را باید در غرب جستجو کرد؛ فریتیوف شوان (۱۹۰۷ ـ ۱۹۹۸)، فیلسوف و عارف سوئیسی، پس از آشنایی با طریقت شاذلیه و شیخ احمد علوی، شاخه جدیدی از این طریقت را با نام مریمیه پایه گذاری کرد. شاذلیه خودش یکی از طریقت های مهم سلسله های صوفیه در اسلام است که در قرن هفتم هجری توسط ابوالحسن شاذلی تأسیس شد. ابوالحسن شاذلی، بنیان گذار این طریقت، اصالتاً از مغرب یعنی شمال آفریقا بود. او بعد از اینکه به مشرق اسلامی سفر کرد، تعالیم مربوط به صوفیه را آموخت و سپس به مصر رفت و طریقتش را گسترش داد، شاذلی ها به جای گوشه نشینی و درویشی معتقد بودند باید کار و تلاش را چاشنی زندگی اجتماعی کنند برای همین قلمرو کسانی که به آن گرایش پیدا کردند بیشتر از سایر شاخه های تصوف در جهان اسلام بود، فریتیوف شوان هم وقتی دید این طریقت مورد توجه مردم است با ترکیب آموزه های عرفانی اسلامی، مسیحیت، هندوئیسم و بودیسم، فرقه ای را بنیان کرد که ادعای ارائه ی راهی جدید برای کشف حقیقت معنوی داشت.
بعد از اینکه او آش شلم شوربای فرقه را بنیان گذاشت به خاطر ارادتش به حضرت مریم سلام الله علیها، نام مریمیه را انتخاب کرد. شوان خودش را مرشد معنوی و شیخ این طریقت می دانست و معتقد بود که آموزه های او، راهی نوین برای دستیابی به معرفت الهی است. پس از درگذشت وی، رهبری این فرقه ابتدا به مارتین لینگز و سپس به سیدحسین نصر، استاد برجسته ی فلسفه و عرفان، واگذار شد.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
هفتهنامه زن روز
#جریان_شناسی
مریمیه ایرانی؛ نسخه ای پر دروغ!
نفیسه زارعی
با نگاهی به مفاهیم بلند انقلاب اسلامی می توان موارد بسیاری از مشکلات و انحرافات مریمیه را که در تقابل جدی با دیدگاه های انقلاب است مشاهده کرد. یکی از انحرافات اصلی مریمیه، ترویج نسبی گرایی دینی بود؛ به این معنا که پیروان آن معتقد بودند حقیقت معنوی در همه ی ادیان یکسان است و اسلام برتری خاصی بر دیگر ادیان ندارد. این دیدگاه، مستقیماً در تضاد با آیات صریح قرآن است که اسلام را به عنوان کامل ترین دین معرفی کرده و پذیرش هر دین دیگری را پس از ظهور اسلام، مردود می داند.
رهبران مریمیه، به ویژه فریتیوف شوان، همواره در تلاش بودند تا این حقیقت قرآنی را نادیده بگیرند و با ترکیب عناصر هندوئیسم، بودیسم، تصوف اسلامی و مسیحیت، نوعی از عرفان بدون شریعت را تبلیغ کنند. این نگاه، دقیقاً همان چیزی است که غرب و استعمارگران برای به انحراف کشیدن امت اسلامی دنبال می کنند، زیرا با تضعیف باورهای اسلامی، مقاومت مسلمانان در برابر سلطه گران کاهش پیدا می کند. نمونه ای از این انحراف در تقدیس حضرت مریم سلام الله علیه در حد یک الگوی معنوی مستقل و بی اعتنایی به جایگاه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام مشاهده می شود هرچند حضرت مریم سلام الله علیه به خودی خود در جایگاه اعلایی قرار دارد اما در مریمیه تنها شخصیت این بانوی بزرگوار به عنوان نماد و الگو معرفی می شود و سایر اسوه های بزرگ اسلام در سکوت باقی می مانند.
استفاده از نمادهای مختلف از ادیان شرقی و تصوف انحرافی که در برخی محافل مریمیه مشاهده شده است نیز این شائبه را به ذهن نزدیک می کند که آن ها درصدد القای باورهای انحرافی عمیق بودایی هستند.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#جریان_شناسی
پایان کم سو
نفیسه زارعی
فرقه ی مریمیه، با تکیه بر آموزه های عرفانی التقاطی و غیرشرعی، به ویژه در ایران، نه تنها نتوانست جایگاه محکمی پیدا کند، بلکه در نهایت به دلایل مختلف تضعیف شد و در کنار سایر فرقه های انحرافی به حاشیه رفت و در نهایت در برابر فشارهای فکری، اجتماعی و مذهبی نتوانست به بقای خود ادامه دهد. با افشای ماهیت انحرافی آن، سوءاستفاده های اخلاقی برخی از رهبرانش و انتقادات گسترده ی دینی و سیاسی، این فرقه نه تنها در ایران بلکه در سطح بین المللی نیز از اهمیتش کاسته شد و به یک جریان حاشیه ای و افول کرده تبدیل شد. این نشان می دهد که فرقه های مشابه، که با آموزه های التقاطی و انحرافی خود می خواهند با نادیده گرفتن اصول دینی و اخلاقی افراد را جذب کنند، معمولاً به سرعت دچار بحران های داخلی، اجتماعی و فکری می شوند. حسین نصر هم که رهبری این فرقه را پس از اشوان به عهده گرفت، در ظاهر به عنوان یک متفکر برجسته غرب گرا و در واقع به جای اینکه صدای اعتراض و مقاومت در برابر غرب و نهادهای استعماری باشد، در بسیاری از مواقع به تسلیم فکری و فرهنگی در برابر آن پرداخته است. او در طول سال ها نتوانسته است نقش مؤثری در تحلیل واقعی مشکلات جوامع اسلامی ایفا کند و بیشتر به ترویج نسخه هایی از گذشته پرداخته است که هیچ گاه نتواسته اند به شکوفایی فکری و اجتماعی در جهان اسلام منتهی شوند. نصر به جای تسلیم پذیری در برابر جریان های فکری جهانی، می بایست در کنار تحولات انقلابی، به جستجوی راهکارهای عملی و مؤثر برای مقابله با چالش های داخلی و جهانی می پرداخت اما انگار او هم تصمیم دارد در کنار مریمیه غربی منزوی و در عین حال راکد به حیات خود در ینگه دنیا ادامه دهد.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
هفتهنامه زن روز
#جریان_شناسی
مسیحیت تبشیری یک فرقهی پر تزویر
نفیسه زارعی
بعضی از فرقه های انحرافی عملاً برای مقابله با دیانت در ایران ترویج می شوند، مسیحیت تبشیری از این دست از فرقه های انحرافی است. مسحیت تبشیری، اصطلاحی است که از دو دهه ی پیش در ایران سر زبان ها افتاد و فراگیر شد و بعد از تذکر عمومی رهبر معظم انقلاب و توصیه های خصوصی ایشان به مسئولین امنیتی پیرامون مسیحیت تبشیری، حساسیت موضوع برای طبقات مختلف اجرایی، فرهنگی، اجتماعی و امنیتی معنای دیگری به خود گرفت و اهمیت پیگیری مسئله صدچندان شد البته باید اعتراف کرد که تاکنون با تمام تلاشی که برای شناخت مسیحیت تبشیری انجام پذیرفته، هنوز ابعاد مختلفی از تشکیلات، ابزار و عملکرد و برنامه ریزی های این جریان مبهم باقی مانده است. اولین غفلت قرار گرفته است، تعریف درست تبشیر و دایره و گستره ی آن است، برای همین در این شماره از جریان شناسی زن روز به این فرقه ی کاملاًمسئله مهمی که در رابطه با مسیحیت تبشیری در طول این سال ها باز نشده و حتی برای برخی از فعالان این عرصه نیز مجهول مانده یا مورد صهیونیزه شده و ابعاد آن می پردازیم.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#جریان_شناسی
همیشه پای یک خارجی در میان است
نفیسه زارعی
در سال ۱۵۰۷ میلادی جزیره ی هرمز به تصرف پرتغالی ها درآمد و به مرکز تجارت آن ها تبدیل شد. اهالی این جزیره ترکیبی از اعراب، یهودی ها، ایرانی ها و پرتغالی ها بودند. در سال ۱۵۷۵ یک عده از مبشرین و رهبانان گروه سنت اگوستین قدیس برای شبانی یا همان چوپانی که شغل انبیاست و بشارت بین کاتولیک ها به جزیره ی هرمز آمدند.
همین گروه به تلاش برای ترویج دین مسیحیت برای مسلمانان معتقد این جزیره پرداختند. در زمان سلطنت شاه عباس صفوی در سال ۱۶۰۱ دو پرتغالی از فرقه ی مذهبی آگوستین به ایران فرستاده شدند با این هدف که کار اصلی آن ها بشارت باشد و شاید بتوانند شاه ایران را مسیحی کنند ولی این کار به جایی نرسید و در آن زمان علاقه ی شاه به بیگانگان هم صرفاً دارای انگیزه های سیاسی و اقتصادی بود تا تغییر مذهب! چنانچه اولین دولتی که تشیع را دین رسمی اعلام کرد صفویه بود و شاه عباس هرگز از این مذهب سر باز نزد.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
هفتهنامه زن روز
#جریان_شناسی
تفرقه بنداز و حکومت کن
نفیسه زارعی
با توجه به شهادت تاریخ و تجربه ی گذشته روشن شده است که از قرن هجدهم به بعد وجود مبشرین و میسیونرهای مذهبی به خصوص در کشورهای آسیایی و آفریقایی آشکارا به منظور انجام مقاصد تبشیری و تبلیغی و اهداف سیاسی و اطلاعاتی بوده است و تجربه نشان می دهد در گذشته روس ها و انگلیسی ها و در حال حاضر آمریکایی ها از ایجاد اختلافات مذهبی در راه پیشبرد سیاست های توسعه طلبانه خودشان استفاده می کردند و در حال حاضر هم همین سیستم و روش را در کشورهای آسیایی و آفریقایی مورد نظر خودشان مورد استفاده قرار می دهند؛ در حقیقت تغییر در باور ملت ها و دستکاری عقاید آن ها سبب اختلاف عقیدتی و در عین حال اجرای همان سیاست انگلستان یعنی تفرقه بینداز و حکومت کن را می شود و از دیگر سو باعث رخوت جامعه ای خواهد شد که چیزی به عنوان باور اصیل ندارند و اسیر دست باورهای بیگانه شده اند.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#جریان_شناسی
حمایت از جنایت
نفیسه زارعی
تبشیری ها هر کجای دنیا باشند برای تأمین منافع و همچنین جلب رضایت و لبخند اربابان شان از هیچ کاری دریغ نمی کنند حتی اگر پای حمایت از گروهی جنایت کار وسط باشد، حمایت مسیحیان تبشیری در آمریکا از سازمان مجاهدین خلق یا همان منافقین در پی انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت. انقلاب ۱۳۵۷ که جمهوری اسلامی ایران را به رهبری امام خمینی ره به قدرت رساند، تهدیدی جدی برای منافع غرب و سیاست های ضد اسلامی محسوب می شد. به همین خاطر، مسیحیان تبشیری که به حمایت از اسرائیل و مبارزه با اسلام سیاسی معتقدند، مجاهدین خلق را که علیه جمهوری اسلامی مبارزه می کردند، به عنوان متحدی بالقوه در نظر گرفتند. پس از انقلاب، گروه های مسیحی تبشیری در آمریکا که در مقابل گسترش نفوذ ایران و جمهوری اسلامی ایستاده بودند، از مجاهدین خلق به عنوان یک ابزار سیاسی برای مقابله با رژیم ایران حمایت کردند. این حمایت ها بیشتر بر اساس دشمنی مشترک با جمهوری اسلامی ایران و منافع غرب و اسرائیل بود، نه به دلیل هم راستایی عقیدتی! این پیوند سیاسی به ویژه در دهه های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی شدت گرفت، زمانی که روابط آمریکا با ایران و نفوذ ایران در منطقه افزایش پیدا کرد. در نهایت، مسیحیان تبشیری، از جمله در دوران ریاست جمهوری ترامپ، با حمایت از مجاهدین خلق، در پی تقویت فشارهای اقتصادی و سیاسی علیه ایران بوده و هستند.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97