eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
864 دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
294 ویدیو
1.7هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان صفحه‌ی ما در اینستاگرام: https://www.instagram.com/zane_rooz_mag/ ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
ویلیام گلدستون و قرآن روی میز مجلس عوام عاطفه میرافضل به نقل از کافه تاریخ، مجلس عوام مملو از نمایندگان بود. نمایندگانی که برخی کلاه شان را به دست گرفته و نشسته بودند و برخی هم مشغول گفتگو با هم بودند. مردی مسن که پالتوی سیاه رنگ بلندی به تن داشت، کتابی به دست گرفته و پشت میز قرار رفت و شروع به سخنرانی کرد. پس از اندکی سخن گفتن، کتاب را روی میز زد و گفت: مادامی که این کتاب در دست مسلمانان باشد و به آن عمل کنند، اروپا هیچگاه نمی تواند بر شرق اسلامی مسلط شود و خود نیز در آرامش و امنیت زندگی نخواهد کرد. کشیشی که در مجلس حاضر بود با عصبانیت بلند شد؛ پیش آمد و کتاب را برداشت و آن را پاره کرد. مرد خطاب به کشیش گفت: ای احمق! منظورم پاره کردن آن نبود بلکه باید آن را از صفحه قلب مسلمانان پاک کنیم و عمل به آن را از جامعه مسلمین از بین ببریم.در نهایت با چهره ای که غرق تفکر بود گفت: قرآن می بایست نابود شود. آن مرد کسی نبود جز ویلیام گلادستون. وی در سال ۱۸۰۹ در لیورپول انگلیس متولد شد. او سیاستمدار و دولتمرد انگلیسی، از حزب لیبرال و مهم ترین نخست وزیر دوره ویکتوریا بود. زن روز را در فضای مجازی دنبال کنید👇 سروش: https://splus.ir/zane_ruz ایتا: https://eitaa.com/zane_ruz بله: https://ble.ir/zane_ruz اینستاگرام: https://B2n.ir/g80625 ارتباط با ادمین: @zaneruz97
اعتراف موشه دایان: وجب به وجب «اسرائیل» سرزمین اشغالی است! پس از سال ۱۹۴۸ میلادی، اسرائیل به شکلی نظام مند زمین ها و خانه های آوارگان فلسطینی را به یهودیان اروپا و بعداً خاورمیانه واگذار کرد. بیش از ۵۰۰ روستای فلسطینی به همین شیوه توسط شبه نظامیان صهیونیست با استفاده از بولدوزر و دینامیت از روی کره زمین محو شدند. چنان که موشه دایان ژنرال بدنام اسرائیلی چند سال بعد در این باره این گونه اعتراف کرد: روستاهای یهودی به جای روستاهای اعراب ساخته شدند. شما حتی نام آن روستاهای عربی را نمی دانید و حق هم دارید؛ چون دیگر کتاب جغرافیایی وجود ندارد. نه تنها کتابی وجود ندارد، بلکه خود آن روستاهای عربی هم دیگر وجود ندارند. «نحلل» به جای روستای «معلول» ساخته شد؛ «گوات» به جای «جباتا»؛ «سارید» به جای «خنافس»، و «کفر ـ یهوشوا» به جای «تل الشمام». حتی یک نقطه در این کشور پیدا نمی کنید که ساخته شده باشد و قبلاً در آن جمعیتی از اعراب زندگی نکرده باشند. موشه دایان همان ژنرالی است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران گفته بود: «زلزله ای رخ داده که آثارش بعداً معلوم می شود.» شاید او بهتر از ما اهمیت انقلاب را فهمید. زن روز را در فضای مجازی دنبال کنید👇 سروش: https://splus.ir/zane_ruz ایتا: https://eitaa.com/zane_ruz بله: https://ble.ir/zane_ruz اینستاگرام: https://B2n.ir/g80625 ارتباط با ادمین: @zaneruz97
2.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴تاریخ نیز از بیان این اتفاق شرم دارد! زن روز را در فضای مجازی دنبال کنید👇 سروش: https://splus.ir/zane_ruz ایتا: https://eitaa.com/zane_ruz بله: https://ble.ir/zane_ruz اینستاگرام: https://B2n.ir/g80625 ارتباط با ادمین: @zaneruz97
وحوش انگلیسی و شکار انسان تا سال ۱۹۶۰ بومیان استرالیایی توسط انگلیسی ها و استعمارگران حیوان شناخته می شدند! و حتی شکار آنان یک عمل کاملاً مقبول و پذیرفته حساب می شد! كه بعداً شکار آنان غیرقانونی اعلام شد! زن روز را در فضای مجازی دنبال کنید👇 سروش: https://splus.ir/zane_ruz ایتا: https://eitaa.com/zane_ruz بله: https://ble.ir/zane_ruz اینستاگرام: https://B2n.ir/g80625 ارتباط با ادمین: @zaneruz97
هفته‌نامه زن روز
بوق سگ در بازار بازارهای ایرانی به شکل سنتی دارای چهار مدخل بوده، با درهای بزرگ چوبی بسته می شدند. مراقبت از این بازارها کار سخت و مهمی بود. درست است که هر حجره و مغازه ه ای با استفاده از درهای چوبی بسته می شد. اما این درها از امنیت بالایی برخوردار نبودند و از همین رو امنیت اصلی بازار بسته به در های اصلی و نگهبانان بازار بود. نگهبانان درهای اصلی از اذان مغرب تا اذان صبح در بازار مشغول کشیک دهی بودند. اما از آنجا که بازار بزرگ و امکان بازبینی همه جای آن غیرممکن بود، نگهبانان همراه خود سگ های درنده هم داشتند. این سگ ها به سگ های بازاری معروف بودند که به غیر از مربی خود هر جنبنده ای را می دیدند مورد هجوم قرار می دادند و از همین رو با نزدیک شدن به مغرب نگهبان ها سگ ها را در بازار رها می کردند و در این هنگام در بوقی که از شاخ قوچ ساخته شده بود می دمیدند. این کار برای این بود که هر فردی که در بازار بوده حجره اش را ببندد و بازار را ترک کند. این بوق چند بار به صدا در می آمد و دیگر حتی مشتری آخر وقت هم حساب کار خودش را می کرد و می دانست که اگر دیر وقت برای خرید به بازار برود شاید جان سالم به در نبرد. به این بوق که سه بار و با فاصله زمانی مشخص نواخته می شود بوق سگ می گفتند و پس از نواختن آن اگر کسی بازار را ترک می کرد و گرفتار سگ ها می شد خونش پای خودش بود. زیرا هر لحظه امکان داشت که فرد مورد حمله سگ های وحشی قرار بگیرد. از آن پس کسی که تا دیروقت کار کند و دیرهنگام به خانه برگردد می گویند که تا بوق سگ کار کرده و به بیرون از خانه حضور داشته است. همچنین اشخاصی که خیلی زود عصبانی شده و بدون دانستن حقیقت ماجرا سریع جار و جنجال به پا می کند سگ بازاری می گویند این افراد خودی را از غیر خودی و دزد را از بازاری تشخیص نمی دهند و بی خود و بی جهت به همه تهمت زده، پرخاش می کنند. زن روز را در فضای مجازی دنبال کنید👇 سروش: https://splus.ir/zane_ruz ایتا: https://eitaa.com/zane_ruz بله: https://ble.ir/zane_ruz اینستاگرام: https://B2n.ir/g80625 ارتباط با ادمین: @zaneruz97
هفته‌نامه زن روز
«آوردن خر از قبرس»، چرا آمریکا ۱۰۰ خر قبرسی به ایران هدیه داد؟ خیلی از مردم فکر می کنند الاغ قبرسی در دنیا معروف است و امتیاز ویژه ای دارد که در زمان محمدرضاشاه از قبرس به ایران وارد شد اما قضیه مربوط به اصلاحات و اصل ۴ ترومن بود. سال ۱۳۲۹ آمریکا و ایران قرارداد «برنامه اصل ۴» را امضا کردند. این قرارداد به اصرار «هری ترومن» رئیس جمهور آمریکا اجرا شد. هدف این برنامه استفاده از دانش آمریکایی برای توسعه ایران بود! که پای امریکا را به ایران باز کرد. اصلاحات در حوزه ی کشاورزی و صنعت بخش عمده این برنامه بود که به دلیل بومی نبودن و تقلید ناشیانه با شکست مواجه شد. اصلاح نژادی دام و طیور از مهم ترین بخش این برنامه بود اما در همین راستا واردات ۱۰۵ الاغ قبرسی برای اصلاح نژاد الاغ ایرانی خبرساز شد. برخی از منتقدان واردات این خرها معتقد بودند که در شرایط اقتصادی آن زمان، این اقدام ممکن است از نظر هزینه مالی برای دولت به صرفه نباشد. همچنین، برخی کارشناسان معتقد بودند که ممکن است خرهای قبرسی نتوانند به خوبی با شرایط اقلیمی ایران سازگار شوند و ممکن است مشکلاتی در زمینه ی نگهداری آن ها پیش آید. این کمک در سال ۱۳۳۰ و در زمان حکومت مصدق انجام شد که ایران به دلیل قطع صادرات نفت با مشکلات زیادی روبرو شده بود. روزنامه های ایرانی در آن دوران این ماجرا را به باد اعتراض و تمسخر گرفته بودند. از جمله عبدالرحمن فرامرزی در روزنامه کیهان نوشته بود: «چرا در صورت کمک های آمریکا به ایران هیچ نامی از الاغ قبرسی نیامده است؟ من خودم یک الاغ هستم و برای بهتر شدن نژادم الاغ قبرسی می خواهم!» زن روز را در فضای مجازی دنبال کنید👇 سروش: https://splus.ir/zane_ruz ایتا: https://eitaa.com/zane_ruz بله: https://ble.ir/zane_ruz اینستاگرام: https://B2n.ir/g80625 ارتباط با ادمین: @zaneruz97
شب جمعه اومدیم گلزار شهدای بهشت زهرا، همه درها قفله و اجازه ورود نمیدن. از اذان مغرب درها رو می بندن، این در حالی که تو همین تهران خیلی از کافه ها و سینماها و... حداقل تا ۱۲ شب بازن ولی امام زاده ها، مساجد، گلزارهای شهدا و... چی؟ با این تدبیرِ متولیان فرهنگی، توقع داریم شب جمعه ها تجمع جوون ها کجا باشه؟ زن روز را در فضای مجازی دنبال کنید: سروش: https://splus.ir/zane_ruz ایتا: https://eitaa.com/zane_ruz بله: https://ble.ir/zane_ruz اینستاگرام: https://B2n.ir/g80625 ارتباط با ادمین: @zaneruz97
پنج تا ده قرآن، شهریه مکتبخانه های عمومی در «مدارس جدید در دوره قاجاریه» آمده است: «در گذشته هایی نه چندان دور، اغلب معلمان در مکتبخانه ها عموماً از اقشار فرودست جامعه بودند و زندگی بسیار ساده ای داشتند و گاهی به سختی گذران می کردند. بااین حال در اغلب موارد از شاگردان شهریه نمی گرفتند و اگر می گرفتند در حدود پنج تا ده قِران برای مکتب خانه های عمومی و ده قرآن برای مکتب خانه های اعیانی بود.» معلم از شاگردانش شهریه نمی گرفت و مزدش در مقابل زحمتی که می کشید و آموزش و تعلیمی که می داد عبارت بود از هدیه ای در آخر سال، یا آخر ختم قرائت قرآن یا روزی که که شاگرد می بایست مکتب را ترک نماید. این هدیه عبارت بود از چند کله قند روسی، چند قوطی چای هندی (سیلان)،یک شاخه نبات، چند شیشه گلاب قمصر، یک جعبه شیرینی، یک قواره پارچه و مقداری پول نقد. درآمد معلمان سرخانه یا مکتب دارهای خصوصی به مراتب بیشتر از مکتب دارهای عمومی بود. البته لازم به ذکر است که گروهی از معلمان نیز نه به دلیل تنگدستی، بلکه به خاطر ارزش های والای روحانی و معنوی و عشق به کار خویش بدون اینکه در فکر زراندوزی باشند، زندگی ساده ای را را انتخاب می نمودند. زن روز را در فضای مجازی دنبال کنید👇 سروش: https://splus.ir/zane_ruz ایتا: https://eitaa.com/zane_ruz بله: https://ble.ir/zane_ruz اینستاگرام: https://B2n.ir/g80625 ارتباط با ادمین: @zaneruz97
آب خوری ۸۰۰ ساله، یادگار خوارزمشاهیان سنگاب ها نوعی ظروف سنگی بسیار بزرگ بودند که از سنگ یک پارچه تراشیده می شدند و آن ها را در مکان های عمومی مانند بازار، مسجد یا تکیه می گذاشتند و در واقع حکم آب خوری های عمومی را داشتند. در تصویر سنگابی به قدمت هشتصد سال را می بینید که روزگاری در صحن حرم امام رضا علیه السلام قرار داشت. این سنگاب به شکلی کروی و به ارتفاع ۱۱۰ سانتی متر ساخته شده، بر روی لبه ی سنگاب، جای ۱۶ نیم دایره حفره ای شکل وجود دارد که در واقع مکانی برای گذاشتن ظروف آب خوری بوده است. در کف ظرف بزرگ سنگاب نیز سوراخی تعبیه کرده اند که آب اضافی و باقی مانده از آن خارج شود. تاریخ روی این آب خوری نشان از زمان آغاز و اتمام ساخت آن دارد. همچنین نام های سلطان محمد خوارزمشاه و وزیرش محمد بن مسعود، خبر از دوره ی تاریخی این سنگاب می دهد. این سنگاب اکنون در موزه آستان قدس رضوی قرار دارد. زن روز را در فضای مجازی دنبال کنید: سروش: https://splus.ir/zane_ruz ایتا: https://eitaa.com/zane_ruz بله: https://ble.ir/zane_ruz اینستاگرام: https://B2n.ir/g80625 ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مغازه ی خواربارفروشی ترقی (سوپرمارکت) در خیابان مولوی یا خیام تهران ـ احتمالاً این مغازه واردکننده ی انواع محصولات خارجی در آن زمان بوده - سال ۱۳۱0 زن روز را در فضای مجازی دنبال کنید: سروش: https://splus.ir/zane_ruz ایتا: https://eitaa.com/zane_ruz بله: https://ble.ir/zane_ruz اینستاگرام: https://B2n.ir/g80625 ارتباط با ادمین: @zaneruz97
وصیت نامه احمدشاه برای دفن در کربلا «این آخرین وصیت نامه ی من است که باید پس از درگذشتم به مورد اجرا گذارده شود. خواسته ی من این است که پس از مرگم جنازه ام در مسجد مسلمانان در پاریس، طبق مراسم و دستورات مذهبم اسلام شیعه ی ما شسته شده و بلافاصله به کربلا در بین النهرین حمل گردد و در حرم مطهر جنب مقبره پدرم اعلی حضرت فقید محمدعلی شاه قاجار دفن گردد.» زن روز را در فضای مجازی دنبال کنید: سروش: https://splus.ir/zane_ruz ایتا: https://eitaa.com/zane_ruz بله: https://ble.ir/zane_ruz اینستاگرام: https://B2n.ir/g80625 ارتباط با ادمین: @zaneruz97
نخستین کتاب خانه ی جهان را چه کسی تأسیس کرد؟ آشوربانی پال آخرین فرمانروای مقتدر آشوریان، به نقل ارفعی، تنها پادشاه تحصیل کرده آشور بوده است. روایت است که آشوربانی پال به فعالیت های علمی علاقه مند بود و در کنار آن فعالیت ها، به سوارکاری، شکار، ارابه رانی، نظامی گری و صنعت گری نیز می پرداخت. خود وی درباره ی این موضوع می گوید که فعالیت های علمی دوره ی جوانی اش شامل این موارد می شدند: ریاضیات، خواندن و نوشتن. در کتاب «ایران باستان» اثر «حسن پیرنیا» آمده: «از خدمات این پادشاه آشوری به تمدن بشری، تأسیس نخستین کتاب خانه ی جهان می باشد. وی در کاخ خود در نینوا مجموعه ای چشمگیر در حدود ۳۰۰۰۰ لوح که به خط میخی نوشته شده، را جمع آوری کرده بود. گویا علت آن هم علاقه ای بود که به خواندن و تحقیق داشته است. بخش هایی از این کتاب خانه در کاوش های باستان شناسان انگلیسی در استان نینوای عراق در حدود ۱۸۵۰ میلادی کشف شد که هم اکنون در موزه بریتانیا نگهداری می شود!» زن روز را در فضای مجازی دنبال کنید: سروش: https://splus.ir/zane_ruz ایتا: https://eitaa.com/zane_ruz بله: https://ble.ir/zane_ruz اینستاگرام: https://B2n.ir/g80625 ارتباط با ادمین: @zaneruz97