هفتهنامه زن روز
#ینگه_دنیا
سید نذیر، شیفته ایران
اهل کابل است و خوش صحبت. خیلى زود در جشن عید غدیر گرم مى گیرد. مى پرسد: جاى جدید تو را خوش است؟ ثانیه اى هنگ مى کنم. دو زارى ام مى افتد و سراسیمه مى گویم بله! بله! مى گوید: تا به حال ایران نیامده اما خیلى دوست دارد به زیارت حضرت رضا برود. نذیر راحت تر بود برخى عبارات را به انگلیسى بیان کند. مى گفت به مدرسه آمریکایى رفته و دو فرزندش را هم به مدرسه دولتى فرستاده. گفتم: پس چطور مذهبى شده اى؟
گفت: طبیعى است دیگر، انسان براى چه به هویت خود پشت پا بزند؟
صحبت از تفاوت هاى زبان فارسى با فارسى َدرى گل انداخت. برخى تفاوت هاى بامزه بین زبان دو ملت را مرور کردیم. بحث خیلى زود سمت سیاست روز رفت.
مى گفت: آقاى خامنه اى عزیز ما هستند و هر چه شیعیان امروز دارند از انقلاب آقاى خمینى است. انسان که شجاعت آقاى خامنه اى را مى بیند افتخار مى کند، مرد بزرگى است این سید. مى گفت که اکثر افغانستانى هاى سنى مذهب هم در شبکه هاى اجتماعى به حمایت از ایران برخاسته اند.
پرسیدم: چقدر افغانستانى در کالیفرنیا داریم؟
گفت: بسیار! ده ها هزار.
پرسیدم: بقیه شیعیان تان هم با تو هم نظرند؟ مى گفت: خانواده ما وقتى 8 سالم بود به آمریکا آمدیم و همه مقلد آقاى خمینى هستیم. هر چه هم وطن شیعه اینجا مى شناسم عاشق انقلاب آقاى خمینى هستند. ما چهل سال پیش در کابل جرأت نمى کردیم بگوییم شیعه هستیم، آقاى خمینى که آمد با آن تقوا با آن شجاعت با آن ابهت، عزیزمان کرد.
مى گفت: به ایران و پیشرفت هایش افتخار مى کند. گفتم: همین خانم هاى ایرانى دانشجو را که این جا مى بینى از برکت انقلاب است و پیشرفت زیاد کرده ایم اما من از این ناراحتم که خیلى وقت ها در ایران با برادران هم وطن تو بدرفتارى مى شود. گفت: اشکالى ندارد، طبیعى است. ماه گذشته در سفر کارى به اروپا رفتم، متوجه شدم ژرمن ها و فرانس ها هم با آمریکایى ها خوب نیستند. ایرانى ها برادران ما هستند، مرزها را باید برداریم. این مهندس ارشد الکترومکانیک در یک شرکت بزرگ سیلیکون شاید از مشکلات و سختى ها در داخل ایران آگاه نبود اما طبع و نگاه بلندى داشت.
@zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم...
می آید امروز؛ یازدهمین ستاره، یازدهمین ماه، امام ثانیه های سلوک، امام جبین بر افروخته ازجلای جان، از کثرت طاعت، از اوج خشوع...
سلام!✋🌹
پنجشنبه پاییزیتون بخیر
فرا رسیدن سالروز میلاد امام حسن عسکری علیه السلام رو به محضر حضرت ولیعصر (عج) و شما همراهان گرامی کانال زن روز تبریک میگوییم
🍃🌺 عیدتون مبارک🌸🍃
@zane_ruz
#حدیث_امروز
ابوحمزه ثمالی از امام محمد باقر علیه السلام نقل میکند که میفرمایند: مردی نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: ای پیامبر خدا چیزی به من تعلیم کن. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: از آنچه در دست مردم است ناامید باش که بینیازی حاضر آماده همین است. گفت: ای پیامبر خدا بیشتر برایم بگو: فرمود: از طمع پرهیز کن که نیازمندی آماده و حاضر همین است.
وسائل الشیعه، ج 11، ص 322
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#زیرگذرتاریخ
بزرگترین کلاهبردار ایران
عاطفه میرافضل
در زیرگذر تاریخ این هفته میخواهیم نگاهی به ماجراهاى پیچیده دزدى ها و کلاهبردارى هاى «مهدى بلیغ» بپردازیم. کلاهبردارى او از اعضاى خانواده شاه و دربار، ماجراى سرقت او از جواهرفروشى ها در خیابان فردوسى تهران در سال 1333 خورشیدى و حتى فرار از دست شرطههاى کویتى و کوسههاى خلیج فارس در موقعى که در کویت دستگیرشده و به ایران منتقل مى شدتنها قسمتی از ماجراهاى زندگى وى هستند. در بخشی از این مطلب میخوانیم:
سید مهدى بلیغ حدود 70 سال پیش در شهریار متولد شد. او مردى بى سواد ولى باهوش بود. بلیغ یک کارمند ساده وزارت دارایى بود که از هما ن جا خلافکارى هایش را شروع کرد. بلیغ در وزارتخانه برگه هاى اعتبارى که به بازرگانان و تجار داده مى شد را جعل مى کرد و معادل آن ها از بانک ها ارز مى گرفت. تا مدت یک سال عمده خلاف بلیغ همین کار بود تا این که لو رفت و به زندان افتاد. بلیغ در زندان با مهدى نظرى و هوشنگ مجتبایى آشنا شد که با هم باند سه نفره اى را تشکیل دادند. بعد از این اتحاد بود که پیمان بستند اگر هر کدام به چنگ پلیس افتادند دیگران براى رهایى او اقدام کنند. در این میان آن کسى که گفته مى شود بیشتر از بقیه به این عهد و پیمان دل بست و وفادار ماند مهدى بلیغ بود که زودتر از آن دو گرفتار شد. بلیغ بعد از دستگیرى و محاکمه اولیه اش به دلیل آشنایى با قانون و جزئیات آن تنها به 15سال زندان محکوم مى شود. او استاد پیچاندن دادگاه با ذکر ادله قابل استناد بوده تا جایى که با درخواست هایش دادگاه را به تعویق مى انداخته و ابهامات پرونده ها را زیاد مى کرده است. او به دلیل ساخت هروئین در سلول زندان به وسیله لابراتوارى که در سلولش داشته محاکمه مى شود. وى تریاك را تبدیل به هروئین مى کرده و در زمان تفتیش سلولش 44 بسته هروئین از او کشف مى شود. با این حال بلیغ به کلى منکر این قضیه مى شود و مى گوید چون مى خواسته زندانیان معتاد را ترك دهد، قاچاقچى ها برایش پاپوش درست کرده اند!
متن کامل این مطلب را میتوانید در مجله زن روز بخوانید.
@zane_ruz
#کدبانوگری
سیر باقلا
🌺مواد لازم:
باقلا: 500 گرم
سیر: 5 تا 6 حبه
پیاز: 1 عدد
رب انار ترش یا ناردونه خشک آسیاب شده: 3 قاشق غذاخورى
نمک و فلفل و زردچوبه و پونه: به میزان لازم
🌸طرز تهیه
باقلا را از 48 ساعت قبل خیس کرده چند ساعتى یک بار آب آن را عوض کرده تا هم نفخ مواد از بین رود و هم بهتر پخته شود. 2 تا 3 برابر باقلاها آب درون قابلمه ریخته و مى گذاریم چند ساعت با حرارت ملایم کاملا پخته و نرم شود. بعد از پخت کامل باقلاها، سیرها و پیاز را با خردکن دستى ریز خرد کرده و در یک قاشق پر روغن تفت مى دهیم. نمک، فلفل، زردچوبه و رب انار ترش را اضافه کرده و همه را داخل ظرف باقلا ریخته و مى گذاریم تا جوش بیاید و مزه دار شود. در پایان نیز روى باقلاها را با پونه تزئین مى کنیم.
@zane_ruz
#در_محضر_خورشید
دشمن ستمگر
حسنی احمدی
مرد با عجله گام برمى داشت. مى خواست زودتر خود را به محضر حسن بن على برساند. مرد داخل شد و در کنار فرزند حبیبم نشست و با چهره غمناك گفت: اى پسر رسول خدا مرا از دست دشمن ستمگر و ظالم نجات بده. دشمنى که نه به پیر احترام مى گذارد و نه به کودك رحم مى کند. حسن بن على دستش را بر شانه هاى مرد گذاشت و با آرامش پرسید:
ـ دشمنت کیست که تو را از دست او نجات دهم؟
مرد سر به زیر انداخت و گفت:
ـ دشمن من فقر و تهیدستى است.
حسن بن على لحظه اى سکوت کرد و به فکر فرو رفت و بعد رو به خادم کرد و گفت:
ـ آنچه موجود داریم حاضر کن.
خادم رفت و چند لحظه بعد با پنج هزار درهم برگشت و آن را در مقابل حسن گذاشت. حسن بن على نگاهى به پول ها و بعد مرد فقیر انداخت و پنج هزار درهم را در دستان مرد گذاشت و گفت:
ـ اى برادر هر وقت این دشمن ستمگر و ظالم (فقر و تهیدستى) به سراغت آمد ناراحت نباش و نزد ما بیا تا نجاتت دهیم. زبان مرد از این همه سخاوت فرزند رسول ما بند آمده بود و نمى دانست چگونه باید از این همه لطف و کرم تشکر کند.
@zane_ruz
#شماوما
دلت چه مى خواهد؟
یکى از حکما پسر را نهى همى کرد از بسیار خوردن که سیرى مردم را رنجور کند. گفت: «اى پدر گرسنگى خلق را بکشد، نشنیده اى که ظریفان گفته اند به سیرى مردن به که گرسنگى بردن.»
گفت: «اندازه نگه دار. کُلوا وَ اشرَبو و لاتُسرِفوا» رنجورى را گفتند: «دلت چه مى خواهد؟» گفت: «آن که دلم چیزى نخواهد.»
گلستان سعدى، باب دوم
@zane_ruz
#هاج_و_واج
صاریغ کوتوله
صاریغ کوتوله از خانواده کیسه داران است. طول آن ها از 5 تا 10 سانتیمتر متغیر است و وزن آن ها بین 10 تا 45 گرم است. صاریغ هاى کوتوله شب زى هستند و با دم خود به شکل وارونه از درختان آویزان مى شوند. آن ها در استرالیا، پاپوآ گینه نو و اندونزى یافت مى شوند. آن ها در طول زمستان به شکل یک توپ، محکم جمع مى شوند، چشم هاى خود را با گوش هایشان مى بندند و دچار مرگ کاذب یا خواب زمستانى موقت مى شوند. در این مدت، دماى بدن و سوخت و ساز آن ها کاهش مى یابد به طورى که نیازى به خوردن ندارند، در عوض مواد مغذى را از چربى انباشته در دم هایشان دریافت مى کنند.
@zane_ruz