eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
719 دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
129 ویدیو
1.5هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
#ج_مثل_جوان اوضاع گل و بلبل دختران دبیرستانی نیلوفر حاج قاضی تقریبا تا یک دهه پیش معتاد موجودى ترسناك بود. اگر فرد مفلوك خم شده اى را با لباس مندرس و چرك مى دیدیم تکان مى خوردیم و سعى مى کردیم راهمان را طورى کج کنیم که با فاصله اى اساسى از سوژه مورد نظر، از کوچه عبور کنیم. اما این روزها اعتیاد به شکل چشمگیرى تغییر ماهیت داده است. زندگى هاى اشرافى و تک فرزندى، اشتغال تمام وقت والدین، رواج تجرد و خانه هاى مجردى، کنجکاوى و پذیرفتن ریسک هاى خطرناك، آزادى ولنگارانه، اعتماد زیاد و رواج دوستى هاى خیابانى بسترى را فراهم آورده تا اعتیاد از شکل مفلوك آن به شکل اعیانى اش ظهور و بروز پیدا کند. چندی پیش روزنامه ایران نوشت: «چند روز پیش ستاد مبارزه با مواد مخدر آمارهایى از نرخ اعتیاد دانش آموزان اعلام کرد که بر اساس آن هم اکنون حدود 2 درصد از دانش آموزان مقطع دبیرستان دچار اعتیاد هستند. این میزان درصد در سال 80 یعنى حدود 17 سال پیش در میان دانش آموزان مقطع متوسطه دوم در حدود نیم درصد بود. هنوز راهکار و برنامه جدى براى پیشگیرى آسیب هاى اجتماعى در مدارس وجود ندارد.»در این میان دخترانه شدن اعتیاد، پایین آمدن سن اعتیاد و رواج مصرف مواد مخدر در مدارس فاجعه اى است که هر چه قدر برایش جیغ و فریاد سر دهیم باز هم کم است. «ج مثل جوان» این هفته به موضوع رواج اعتیاد و مصرف گُل میان نوجوانان پرداخته است. متن کامل این مطلب را می توانید در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
نهنگ غول پیکر زندگی صهبا زندگى تعابیر گوناگونى دارد بعضى از آن ها فلسفى و عارفانه است، بعضى دیگر احساسى و شاعرانه ولى هر جورى که تعبیر شود ماهیت آن را تغییر نمى دهد، در واقع چیستى آن یک موضوع است اما بسته به این که کجاى روزگار نشسته باشى و از کدام زاویه به آن نگاه کنى چگونگى و تعبیرش تغییر مى کند و اشکال مختلفى به خود مى گیرد.من هم گاهى که روزگار روى آن لنگه اى که نباید، مى چرخد تعبیر خودم را از زندگى دارم.آن طور وقت ها زندگى مى شود یک نهنگ پیر و غول پیکر که از فرط عمر طولانى اش جزیره اى بر پشت دارد. از همان جزایرى که درختان موز و نارگیل و صندوقچه گنج دارند. من هم که ساکن این جزیره ام به جبر روزگار باید گاهى روى آب باشم و گاهى زیر آب. مواقعى که نهنگ زندگى روى آب مى آید تا نفسى تازه کند، من هم فرصتى دارم تا ساحلى براى نجات پیدا کنم و گرنه باید جاى پایم را محکم تر کنم و تا مى توانم ریه هایم را از هوا پر کنم تا وقتى دوباره زیر آب فرو رفتم، هوایى ذخیره کرده باشم.در واقع زندگى هر از گاهى مجال مى دهد خیزى بردارم و حرکتى کنم. اگر این فرصت ها را شناختم و خودم را از این بى ثباتى نجات دادم که هیچ، و گرنه دوباره باید زیر فشار آب اعماق اقیانوس، طاقت بیاورم و اگر تنبلى کنم جان خودم را باخته ام.قسمت غم انگیز ماجرا آنجاست که به زندگى بر پشت این غول بى شاخ و دم عادت کنى و کلا فراموشت شود که چقدر در زحمت و مشقتى. از این هم بدتر آن وقتى است که دلبسته این جزیره بى ثبات شوى و هر بار که از آب بیرون مى آیى به جاى آن که در جستجوى ساحل نجات باشى؛ دو دستى خودت را به چهار تکه صدف و مشتى مرجان و مروارید بچسبانى که نکند خدایى نکرده در این بالا و پایین ها چیزى از دست برود.اتفاقا قسمت ترسناك ماجرا هم از همین جا شروع مى شود که آن قدر به این گنجینه کوچک بچسبى که غرق شدن را از یاد ببرى و مردن را نفهمى. و هیچ وقت دستت به ساحل امن زندگى نرسد. @zane_ruz
#ج_مثل_جوان دو تار موی ناقابل نیلوفر حاج قاضی حجاب امرى فطرى و غریزى است که حتى در جوامع غربى هم حدودى براى خود دارد و عبارت «حجاب اجبارى» بهانه اى براى تشویق مردم به بى قانونى است. اگر قرار دادن حد و حدود براى موضوعى در یک جامعه واژه اجبارى را به همراه دارد پس مى شود اذعان کرد در جوامع غربى که قوانین محدود کننده اى براى پوشش دارند و اگر مرد یا زنى به صورت کاملا عریان در خیابان ظاهر شود حتما با آن ها برخورد قانونى صورت مى گیرد، پس در آنجا هم حجاب اجبارى است. گاهى هم برخى به محض مواجهه با حجاب و ملزومات آن فورى موضوعات و معضلات دیگر را جایگزین مى کنند. حتما این جمله براى شما هم بسیار آشنا و تکرارى است: «به جاى دو تا تارموى مردم به دزدى و اختلاس گیر بدید.» در واقع این طیف با واکنشى فرافکنانه مسیر را ازکانال اصلى خود، به سمت بیراهه منحرف مى کنند آن هم در حالى که تمام جرائم اعم از دزدى، اختلاس، رانت، آقازادگى، بدحجابى، گرانى و... همگى از مطالبات اصلى مردم است. آنچه خواندید گوشه ای از «ج مثل جوان» این هفته است که موضوع بیراهه های بحث حجاب و عفاف را زیر ذره بین قرار داده است. از شما دعوت می کنیم متن کامل این یادداشت را در مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
واقعیت سوسک زده مدرسه پریم! زهرا رضوی «ج مثل جوان» این هفته با زبانی خاص به نقد سیستم آموزش و پرورش کشور پرداخته است. در بخشی از این یادداشت می خوانیم: مى خواهم کمى با تو سخن بگویم. با تو که پرورشت سال هاست خط خورده! شش نوع هوش وجود دارد و تدریس هر کسى مى بایست بر اساس قوی ترین هوشش باشد؛ «دانش آموزها آدم به آدم فرق دارند!» اما آیا تو این شرایط را فراهم کرده اى؟! در عوض برچسب هاى مختلف روى افراد مى زنى؛ فقط با یک برگه مستطیل شکل که آن را تنها وسیله سنجش قرار داده اى و یک کلاس مستطیل شکل که روزانه ما را در آن ساعت ها حبس مى کنى و عده اى را باهوش مى نامى. در حالى که باهوش در درون تو، تنها کسى است که قدرت تحمل فشار بیشترى را دارد! و نه صرفا آن تعریفى که در دنیا و در واقعیت قابل قبول است.براى دبیر ها طورى تعریف شده اى که گویى فقط نمره مهم است و آن ها هم فشارشان را روى ما مى آورند. در صورتى که آرامش روانى باید سهم یک دانش آموز باشد! ما سر کلاس حرف نمى زنیم چون تمام مدت کسى هست که باید به حرف هایش گوش کنیم! این را به عنوان دانش آموزى که گاه با ساکت بودن مى شناسندش، مى گویم: مى دانى چقدر سخت است آدم تمام مدت سعى کند چیزى را که حس مى کند، نگوید؟! اما با همه این ها ما هنوز دوست داریم P و Q را پیوکى بخوانیم و مزه پرانی کنیم. امیدوارم همه کسانى که به واسطه فشار هاى بى جاى درسى سال هاى ناخوشایندى را گذرانده اند تو را ببخشند: پدر هایمان، مادرهایمان، خود معلم هایمان، آخر آخر هم دختر شاد و خوشحالى که یک روزى، ته ته وجود من زندگى مى کرد! از شما دعوت می کنیم متن کامل این مطلب را در مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz
مهمان ناخوانده در پیچ دور زدن های ناشیانه نیلوفر حاج قاضی «ج مثل جوان» این هفته به کندوکاو موضوع پول بین المللی دیجیتال پرداخته است. در بخشی از این یادداشت می خوانیم: قصه از آنجا شروع شد که چندین سال پیش نوعى پول دیجیتال با خاصیت ارزش مشترك جهانى و بدون نیاز به تبدیل شدن به ارز سنتى و رایج هر مملکت و با خاصیت مبادله فورى، به دنیا معرفى شد. تمام خاصیت هایى که گفتیم زمینه را فراهم کرد تا این پول به سکویى براى رشدهاى اقتصادى از جنس آینده نگرانه تبدیل شود. این پول فقط نوعى ارز کدگذاری شده و به صورت دیجیتالى است و شکل فیزیکى و ملموس ندارد. از میان این ارزهاى دیجیتالى در دنیا، بیت کوین شناخته شده ترین آنهاست. یکى از مؤلفه هاى مهم بی تکوین این است که عنصر مرکزى جهت کنترل ندارد. در عوض، تمام معاملات به طور مستقیم و به صورت کاربر به کاربر انجام می شود. براى این اتفاق مجموعه هایى از دستگاه هاى الکترونیکى وجود دارد که امکان خرید، فروش و پرداخت صورتحساب، ارتباط با موسسات بانکى الکترونیکى، کارت هاى اعتبارى و سیستم هاى پرداخت آنلاین را فراهم می کند. کاربران می توانند اعتبار بیت کوین خود را در کیف پول آنلاین ذخیره کنند تا حریم خصوصى براى آن فعال شود. در این فضا، کیف پول و معاملات به جاى نام فرد یا شرکت، تنها از طریق آدرس هاى آنلاین شناخته می شود. شرکت هایى هم هستند که می توانند پردازش هاى ارزهاى دیجیتالى را توسط یک کاربر پردازش کنند و آن را به پول سنتى تبدیل کرده و این ارز را به حساب بانکى کاربران واریز کنند. متن کامل این مطلب را می توانید در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz
#ج_مثل_جوان شعر زرد خریداریم! نیلوفر حاج قاضی بزرگان شعر پارسى با اشعارشان در سراسر دنیا طوفان به پا کرده اند. اصلا ایران در حوزه ادبیات به همین شعرش شناخته مى شود و براى بیگانه کشور گل و بلبل است. اما دنیاى شعر هم مانند هزاران موضوع دیگر از گزند حاشیه مصون نمانده است. «ج مثل جوان» این هفته درباره رواج بنگاه های خرید و فروش شعر است. در بخشی از این یادداشت می خوانیم: ماجرا از یک آگهى به ظاهر ساده در سایت آگهى شروع شد. هر چند با وجود غلط هاى املایى فراوان در متن این آگهى و قیمت نجومى دو میلیارد تومانى، نمى توان این نوع آگهى ها را جدى گرفت؛ اما وجود همین آگهى، آن هم با مضمون فروش یک دفتر شعر که شاعر آن شعرهایش را در حد شاعران معاصر و حتى بالاتر از سهراب مى داند و خریدار مى تواند آن را به اسم خودش یا کسى که دوست دارد، چاپ کند و معروف شود و عکسش را در میان شاعران معروف ادبیات فارسى ببیند، خود طنز بزرگى است که نشان از یک علاقه همیشگى براى مطرح شدن به عنوان یک «شاعر» در کشور ما دارد. پیش از این هم آگهى دیگرى مبنى بر فروش یک مجموعه شعر آماده براى چاپ به نام خریدار، نشان داد هنوز شاعران مهجورى وجود دارند که شعر برایشان نان و آب نمى شود و براى تأمین مالى، حاضرند از شعر خود بگذرند و آن را براى فروش به نام دیگرى بزنند. متن کامل این مطلب را می توانید در کانال زن روز بخوانید. @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
برای سینه چاکان رشته پزشکی نیلوفر حاج قاضی در «ج مثل جوان» این هفته می خواهیم درباره رشته پزشکی صحبت کنیم. رشته ای پرطرفدار که هر ساله تعداد زیادی از جوانان را به امید آینده ای روشن و پر از پول به سمت خود می کشد. اما آیا همه واقعیت را درباره پزشکی می دانیم؟ در بخشی از این یادداشت می خوانیم: اگر واقعا عاشق رشته پزشکى هستى که هیچ! تکلیفت معلوم است اما اگر فقط براى کسب درآمد و احراز جایگاه اجتماعى پزشکى مى طلبى، آمارها واقعیات دیگرى را برایت رو کرده اند. آمارها نشان مى دهد که حدود 11 هزار نفر از فارغ التحصیلان رشته هاى پزشکى و مهندسى در سال گذشته بیکار مانده اند. از طرفى جامعه پزشکان هم مى گویند کمتر از 5 درصد پزشکان ایران پردرآمد هستند. صدرى یکى از پزشکان بیمارستان پیامبران که معتقد است دانشجویان پزشکى بیشتر جذب رشته هاى به اصطلاح لوکس مى شوند، مى گوید: «یک پزشک عمومى در تهران به طور متوسط 5 و در ایده آل ترین شرایط که 20 روز در یک بیمارستان خصوصى شیفت باشد، به 10 میلیون تومان مى رسد.»به گفته او، در حال حاضر چیزى حدود 7 هزار پزشک خانواده روستایى در کشور وجود دارد که بین 6 تا 12 میلیون تومان درآمد در ماه کسب مى کنند. همین مسأله موجب شده که بسیارى از پزشکان بعد از فارغ التحصیلى یا به دنبال شغل دیگرى باشند و برخى هم در تلاش براى مهاجرت. همین چند وقت پیش بود که رئیس جامعه پزشکان عمومى نسبت به مهاجرت پزشک هاى عمومى از کشور هشدار داد و اعلام کرد که نسبت پزشکان عمومى از مرز یک به هزار نفر جمعیت عبور کرده در حالى که سیاست هاى کشور براى جذب حتى نیمى از این پزشکان برنامه ندارد. متن کامل این مطب را می توانید در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz
#ج_مثل_جوان آفتابه لگن هفت دست! نیلوفر حاج قاضی عروسى هاى سى، چهل سال پیش را یادتان هست؟ همان عروسى هاى ساده به سبک قدیم و سنتى با کمى ته مایه هاى امروزى؟ همان مراسمى که خبر شنیدنش ته دلمان را شاد مى کرد نه این که براى دخل و خرجش عزا بگیریم. عروسى هایى که از یک ماه قبل جنب و جوش را در فامیل زیاد مى کرد و همه براى کمک آستین بالا مى زدند. همان عروسى هایى که شیرینى اش تا مدت ها در قلب و روحمان باقى مى ماند...کسى یادش هست؟ «ج مثل جوان» این هفته به واکاوی عجایبی که در عروسی های امروزی رواج پیدا کرده، پرداخته است. در بخشی از این یادداشت می خوانیم: حتما براى شما هم پیش آمده در بازار مکاره اى که برخى عروس ها براى نشان دادن تزئینات خصوصى ترین قسمت هاى زندگى شان نگاه شما را به اشتراك مى گذارند تعجب کنید. مرغ هایى با مژه هاى بلند و ابرو که پاپیون روى سرشان دارند! ماهى قزل آلا که داخل حدقه چشمش مروارید فرو شده، توالت هایى که پر از گلبرگ هاى گل رز است و شمع هاى روشن در آن مى سوزد؛ خرس هاى کوچولوى پشمالو، قلب هاى تزیینى و بادکنک هایى که روى تختخواب به چشم مى خورد این بلا ها را مؤسسات تزئین و چیدمان جهیزیه سر خانه و زندگى شما مى آورند. متن کامل این یادداشت را می توانید در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz
#ج_مثل_جوان شاخ و برگ های شاخ نیلوفر حاج قاضی تا چهار پنج سال پیش و قبل از اعمال تحریم ها بیشتر صداى بوق ماشین عروس به گوش مى خورد. بله! حق با شماست؛ تحریم ربطى به ازدواج ندارد اما انگار هر چه شرایط اقتصادى براى مردم سخت تر و طاقت فرسا مى شود دامنه بروز و ظهور دامنه تجملات هم چشمگیرتر و عجیب تر مى شود. براى همین است که جوان هاى اهل چشم و هم چشمى و رسومات جدید دست و پاگیر، از خیر ازدواج مى گذرند. جوان هاى معقول هم که به لزوم مراسم عروس کشان و زدن بوق اعتقادى ندارند بدون هیاهو مى روند سر خانه زندگى شان. ج مثل جوان این هفته درباره رسم های عجیب ازدواج در سرتاسر دنیاست. در بخشی از این یادداشت می خوانیم: مى گویند که قوم «تویجا» در مرکز چین سنت ویژه اى در ازدواج دارند. هنگام اعلام موعد ازدواج، باید عروس و داماد طى 10 روز، هر روز به مدت 3 ساعت تمام گریه کنند و در روز آخر، پدر و مادر، خواهران، دوستان و نزدیکان آن ها هم باید با عروس و داماد زارى کنند. طى این روزها، عروس و داماد ترانه هاى متنوع غمگینى را که از قبل حفظ کرده اند سر مى دهند و کلى زور مى زنند تا بیشتر گریه شان بگیرد! ❓واقعا فکر مى کنید در ازدواج به سبک ایرانى از این گریه زارى هاى خانوادگى خبرى نیست؟ والا با این حجم از هزینه ها و چشم و هم چشمى هاى رایج، عروس و دامادهاى ایرانى از یک سال قبل از عروسى مى نشینند و بدون این که لازم باشد برایشان آهنگ هاى در به درى و بدبختى پخش شود بابت حرف و سخن مردم و هزینه هاى ازدواج خون گریه مى کنند. متن کامل این مطلب را می توانید در مجله زن روز مطالعه کنید. @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
غار شگفت انگیز و لایک قرمز! زهرا رضوی بر پایه آیه مبارکه «قل سیرو فى الارض فانظروا کیف کان عاقبه الذین من قبل» و به عنوان تفریح به علاوه تفکر، خوب است در سفر به هرجا و مکانى که مى رسیم، این سؤالات را در ذهن داشته باشیم که، در این مکان قبلا چه کسانى زندگى مى کردند؟ امکانات و وسایل زندگیشان چه بوده؟ چقدر از زندگى خود را صرف طاعت و عبادت پروردگار مى کرده اند و اگر انسان هایى نافرمان از احکام و دستورات خداوند بوده یا متکبر بوده اند؛ الان چه کسى حتى آن ها را مى شناسد؟ انسان هایى که روزى قدرت و ثروت فراوان داشتند، آیا در حال حاضر اثر کوچکى از قدرت و ثروتشان دیده مى شود؟ آیا سزاوار است به اندك آبرو و موضوعات زودگذر دل خوش کنیم؟ آیا شایسته است که دچار روزمرگى شده، روز و شب خود را به دل مشغولى هاى بى هدفى که اثرى از خداوند متعال در آن نیست، بگذرانیم؟ چه خوب است در این راستا در عظمت خالق بى بدیل، پدیده هاى بى نظیر هستى، انفکاك پذیرى انسانیت از انسان، مباحث نانوشته و ناگفته تاریخ تفکر کنیم؛ تا شاید مصداق حدیث «یک ساعت تفکر، بهتر از هزاران سال عبادت است» شویم. ج مثل جوان این هفته گشت و گذاری در غار علیصدر داشته است. در بخشی از این یادداشت می خوانیم: شاید همه گردشگران متفق القول باشند که بیشتر کارکنان غار، جوان بودند؛ و در این میان، صحنه هاى جالبى هم پدید آمده بود؛ مثلا دیدن یک جوان پشت کامپیوتر وسط غار آن هم چندین متر زیر زمین! به گفته خودشان، غار علیصدر، براى جوانان بومى منطقه، ماهیانه به طور متوسط چهار میلیون تومان درآمد ایجاد کرده و این مایه خرسندى است. هر چند که با وجود تغییرات آب و هوایى طول سال، با وجودى که دما در درون غار و در تمام فصول ثابت است اما در زمستان، کسى به غار نمى آید و این یعنى این شغل، ثبات ندارد و طبق گفته یکى از کارکنان، این کسادى شش ماه از سال را در برمى گیرد. در همین اثنا، به یاد جمله رهبر انقلاب مى افتم با این مضمون که، هرجا که کار را به دست جوانان مؤمن انقلابى سپردیم؛ پیشرفت کردیم. مى شود گفت غار علیصدر هم آغشته به اشتغال قشر جوان شده است و به خاطر همین است که در گردشگرى این منطقه، پیشرفت کرده ایم. متن کامل این مطلب را می توانید در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz
#ج_مثل_جوان راه تو را می خواند نیلوفر حاج قاضی هیچ مى دانید لباس هم یک نشانه است؟ نشانه اى که طرز تفکر، هویت و شخصیت و نوع نگاه ما به مسائل را روشن مى کند. هیچ مى دانید که حتى کسانى که قید و بندى ندارند اگر کسى را ببینند که در مکانى، آنچه را که نباید بپوشد، پوشیده، براى نوع پوشش طرف اما و اگر مى آورند؟ مثلا اگر دوستى را به مراسم عروسى خود دعوت کنند و آن دوست دست بر قضا، بلوز ساده چروکى با یک شلوار نیم دار پوشیده باشد ، حتى اگر به رویش نیاورند حتما در دل او را زیر سؤال مى برند و مى گویند: کاش لباس بهترى که مناسب یک مجلس عروسى بود مى پوشید.پس لباس یک نماد است. و لازم است انسان در هر موقعیت و مناسبتی، لباس مناسب آن را بپوشد. در «ج مثل جوان» این هفته می خواهیم درباره اهمیت رعایت نوع پوشش در عزاداری حضرت اباعبدالله علیه السلام صحبت کنیم. در بخشی از این یادداشت آمده: در تمام مسیر کربلا به شام که بدترین روزها را اسراى عاشورایى در شام گذراندن، کودکان، خردسالان، دختران و زنان، هیچ صدقه اى را قبول نمى کردند و از اطعام شدن، سیراب شدن حذر مى کردند و مى گفتند «اگر قصد کمک به ما را دارید، چادر و پارچه اى بیاورید تا خود را با آن بپوشانیم.» به این ترتیب ابتدا مردم پیمان شکن کوفه براى آن ها لباس و پارچه مى آوردند. یعنى، از همان نزدیکى هاى صحنه کربلا زنان و دخترانى که چادرهایشان سوخته یا به یغما رفته بود، سعى در تأمین حجاب و عفاف خود داشتند! متن کامل این یادداشت را می توانید در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
آدم ها باید از همان راهی با حجاب شوند که بی حجاب شده اند درباره ترویج حجاب در محافل فرهنگى و انتظامى صحبت هاى متفاوت و مختلفى رد و بدل شده است که البته بسیارى از راه کارهاى ارائه شده، بى اثر و بى فایده است. بى حجابى چه از سر تبرج باشد و چه از سر تقلید یا حتى عنود و بى اعتقادى با هیچ کدام از روش هاى مجاورتى ما به خصوص در جشنواره ها و نمایشگاه هاى حجاب قابل حل نیست. در چارچوب نظریه روانشناسى اریک برن منشأ بخش قابل ملاحظه اى از احساساتى که به بد پوششى منتج مى شود؛ در لبه کودك شخصیت فرد بى حجاب است. این قسمت شخصیت انسانى نه با استدلال که مربوط به لبه بالغ است قابل کنترل است و نه با برخوردهاى هنجارى و قهرى والد سرزنشگر. بنابراین آدم ها دقیقا از همان راهى باید با حجاب شوند که بى حجاب شده اند. مد، لذت، القاى شخصیت اجتماعى و... چیزهایى است که حس تقلید را براى عمده اى از افراد تحریک مى کند و این خود راهنماى بزرگ سیاستگذاران فرهنگى و رسانه اى براى توسعه و بهبود حجاب است. هم اکنون تعداد زیادى از کنشگران فرهنگى در حال کار بر روى موضوع حجاب هستند. عده اى با اجراى مدلینگ حجاب نوع جدیدى از تبرج و جلب توجه را به بهانه توسعه حجاب پى گرفته اند. یکى دیگر از روش هاى جدید و البته بسیار عجیب ترویج حجاب انتشار عکس هایى است که فرد محجبه در آن پشت به دوربین است. صفحاتى که فرد به عشق چادر و حجاب برتر ده ها تصویر از خود بدون چهره اش منتشر نموده و شاید هم تصور مى کند؛ این نوع نمود رسانه اى نشان دهنده علاقه او به پوشش اسلامى است. این در حالى است که هیچ کدام از این رویکردها به اندازه یک آموزش و تبلیغ غیر مستقیم براى آموزه حجاب مؤثر نیست. جوانان در بى حجابى اغلب سعى مى کنند که خودشان را شبیه الگوهاى رسانه اى خودشان کنند. کمپین هاى حجاب به جاى هزینه هاى سرسام آور و کم ثمر طراحى مدل باید به سمت یافتن این گونه مدل هایى که براى مردم ارزش افزوده فرهنگى و هویتى مى سازند، بروند. ما به ارائه رسانه اى افراد موفق با حجاب نیاز داریم. دانشمندان جوان، ورزشکاران موفق، هنرمندان درجه یک، نخبگان با حجاب، بازیگران و چهره هاى مشهور خوش حجاب و... @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
جیغ های قرمز پوپولیستی برای دختر آبی نیلوفر حاج قاضی ج مثل جوان این هفته به واکاوی موضوع خودسوزی «سحر خدایاری» معروف به دختر آبی پرداخته است. در بخشی از این یادداشت می خوانیم: در این معرکه پرآشوب، برخى جریان هاى سیاسى داخلى هم سعى دارند از این آب گل آلود ماهى هاى درشت بگیرند. به هرحال انتخابات مجلس نزدیک است و چنین فرصت هایى منافع بى شمارى به دنبال دارد پس مى شود براى هر اتفاق ریز و درشتى ژست هاى فمنیستى گرفت و راى جمع کرد. البته این جریان هاى سیاسى به مردم نمى گویند که براى همین دختر جوان فوت شده، که علیرغم داشتن دو مدرك تحصیلى کاربردى ( زبان و کامپیوتر) بیکار بود و هزاران هزار زن جوان دیگر چه کرده اند که حال این طور دلسوزانه خواهان ورزشگاه رفتن آنان شده اند؟! این خاصیت پوپولیسم است که شعار احقاق حق مى دهد در حالى که این شعار فقط منافع خودش را تامین مى کند و به مطالبات انباشته شده کارى ندارد اما به شکلى کاملا گزینشى مطالباتى خاص را مطرح و پیگیرى مى کند. این تفکر پوپولیستى در لایه هاى مختلف اجتماعى نفوذ مى کند و در نهایت قدرت تفکر و تعقل را در اجتماع به نازل ترین سطح ممکن خود مى رساند. در این هنگام است که دیگر افکار عمومى افکار مردم نیست بلکه صداى گروهى خاص است که امکان بلند کردن صداى خود را داشتند و دارند ولى خود را به جاى افکار عمومى و مردم جا مى زند. واقعیت این است که راه مطالبات به حق مردم ایران نه هشتگ است و نه به راه اندازى کمپین ها که این شیوه ها تنها راه کسب درآمد است و گرنه که هم گوش مردم بینوا هم گوش نظام حاکم از این حکایت ها پرشده است. @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
تکلیف خیس خاطره هامان چه می شود؟ حامد عسگری چهار سالم بود. محرم ها با مادرم مى رفتیم روضه «خانه خوشروها»؛ یک خانه با معمارى قاجارى. منبر وسط قسمت زنانه بود. دور تا دور منبر زن ها مى نشستند و همه طبیعتا با چادرهاى مشکى. سید مى رفت روى پله دوم منبر مى نشست و تمام مدت با چشم بسته حرف مى زد. آقا که مى رفت توى روضه، همه زن ها چادرهاشان را مى کشیدند روى صورتشان و پرهیجان ترین صحنه چهارسالگى ام گر مى گرفت. یک همهمه غریبى از خیمه خانه خوشروها شروع مى شد و مى رفت توى عرش؛ همان جایى که سرهاى قدسیان همه بر زانوى غم است. این صحنه سوررئال ترین صحنه عمرم بود. چهار سالگى من مى ایستاد و همه زن ها نشسته بودند و من زل مى زدم به این رشته کوه هاى کوچولوى سیاه که گویى متراکم و فشرده از زمین روییده بودند و با زلزله کلمه هاى روضه سید، تکان مى خوردند و جلو و عقب مى رفتند. یک وقت هایى هم در خانه خوشروها خوابم مى برد و چادر مادرم مى شد خیمه اى که سایه اش روى شیطنت به خواب رفته ام مى افتاد. * 37 ساله ام. سى و هفت سالگى ام توى روزنامه کار مى کند. عینک مى زند. کتاب مى خواند. قسط دارد و شلوغى مترو رنجش مى دهد. سى و هفت سالگى ام از شما چه پنهان یک چادر مادر از سال هاى هشت سالگى ام را آورده تهران یک وقت هایى که خیلى دلش بگیرد، شمد مى کند رویش و مى خزد زیر گل هاى حالا بور شده اش و آرام اشک مى ریزد. براى منى که چادر مادرش دژ محکم و استوارى بوده که پناه همه دلشوره هایش بوده، حالا سختش است در همین روزهاى سى و هفت سالگى ببیند زنى (تو بخوان دختر یک وزیر که 30 سال است وزیر است) که تا پیش از این به دوربین (بى چادر و البته با حجاب) لبخند هالیوودى مى زده، به دلیل چنگ زدن به بیت المال و فساد مالى و ربا و... به چنگ قانون افتاده و حالا که در جلوى دوربین ها و دادگاه و قاضى باید راجع به این 185 میلیارد تومان به مردم توضیح بدهد، چادر مشکى سر کرده و رویش را گرفته مثل همان زن هاى نجیب و عاشق خانه خوشروها... شما که همه چیز دارید! شما که در ناز و نعمت زاده شده اید! ما دل مان به همین خاطرات خوش است. خاطرات ما را مسخره نکنید خانم! @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
دانشجوی قلابی و صندلی میلیاردی نیلوفر حاج قاضی عاشق رشته دندانپزشکى بودم ولى موفق نشدم در این رشته قبول شوم. یک روز داشتم از جلوى دانشگاه شهید بهشتى رد مى شدم، با خودم گفتم داخل بروم و از دانشجویان رشته دندانپزشکى سؤال هایى بپرسم. وقتى وارد مى شدم به حراست آنجا گفتم که دانشجو هستم اما کارتم همراهم نیست. بعد از آن بود که به سرم زد به همین منوال در کلاس ها شرکت کنم. براى همین پرس وجو کردم و فهمیدم که رشته دندانپزشکى چه زمآن هایى کلاس دارد و دانشجویان این رشته چه درس هایى مى خوانند. کتاب هایش را تهیه کردم و همین شد که رفت و آمدم به آنجا شروع شد. سر کلاس به استادها مى گفتم دانشجوى انتقالى از دانشگاه هاى خارج از کشور هستم، چون به خارج از کشور زیاد سفر کرده بودم و خانواده ام هم آنجا هستند، اطلاعات زیادى از دانشگاه هاى آنجا دارم. براى همین آن ها هم حرفم را باور مى کردند و اجازه مى دادند سر کلاس بنشینم. دانشجوها هم از من سؤال هایى مى پرسیدند و براى اینکه از دست شان راحت شوم، چنین چیزى را گفتم؛ البته دلم مى خواست کمى هم پز بدهم.» این ها قصه اى است که دانشجوى قلابى رشته دندانپزشکى یکى از معتبرترین دانشگاه هاى ایران در ابتدا به خبرنگاران گفته است. اما این روایت و این که این دختر به تنهایى و بدون پشتوانه نمى توانسته نام خودش را در آموزش و لیست حضور و غیاب دانشگاه ثبت کند هنوز در هاله اى در ابهام است. این را از صحبت هاى ضد و نقیض دختر و ادعاهاى دیگرش هم مى شود فهمید. «ج مثل جوان» این هفته به واکاوی موضوع این دانشجوی قلابی پرداخته است. در بخشی از این یادداشت میخوانیم: دختر، یکى از اینفلوئنسرهاى اینستاگرام است. از همآن هایى که چندین هزار دنبال کننده دارند. او خود را کارآفرین و صاحب یک شرکت کارآفرینى معرفى مى کند، در کنفرانس هاى کارآفرینى هم شرکت کرده، سخنرانى مى کند. به عنوان رتبه برتر در برنامه هاى کنکورى هاى سیما هم ظاهر شده و به عنوان دختر نمونه به دانشجویان راهکار مى دهد. در صفحه شخصى اش عکس هایى در محیط دانشگاه و با روپوش دندانپزشکى دارد. میان هم کلاسى هایش عرض اندام کرده و پز داده که با پرداخت 500 میلیون تومان بدون کنکور به دانشکده دندانپزشکى شهید بهشتى راه یافته. فعالیت هاى دیگرش در دانشگاه هم یک سر و گردن از بقیه دانشجویان بالاتر بوده و حتى در یکى از دروس اصلى و عملى بهترین نمره کلاس را گرفته است. اما کمى بعد از انتشار خبر دستگیرى این دختر جوان، عکس هاى او در محیط دانشگاه شهید بهشتى، یک باره از صفحه اینستاگرامش حذف مى شود و بعد از چند ساعت در فیلم هاى منتشرشده از خود عنوان مى کند که دانشجوى قلابى نیست و از هیچ راه غیرقانونى وارد دانشگاه شهید بهشتى نشده است. متن کامل این مطلب را می توانید در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
آرام خیلی آرام زهرا رضوی امام جماعت یک مسجد بود. سال 57 به ایران سفر کرد، وقتى 25 ساله بود. پیداست که در 1332 خورشیدى به دنیا آمده است. تحصیلات حوزوى را در کانو گذرانده بود. در دانشگاه هم اقتصاد را براى خواندن برگزید. همان سفر زندگیش را تغییر داد. او تحت تأثیر افکار بلند یک فرد قرار گرفت. نام آن فرد، سید روح االله موسوى خمینى ره بود. آن روزها همه مى دانستند دکترین مقاومت امام خمینى ره در جهان فراگیر شده، هر بار ندایى از گوشه اى مى آید. بیراه نیست که مى گویند: خون امام در رگ هاى شیخ زکزاکى جارى است. آرى، نامش شیخ زکزاکى است و شیخ ابراهیم یعقوب زکزاکى نام کامل ترش! چشمانش گواهى یک شور عظیم است. نتیجه این شور را کمتر از 40 سال بعد در شیعه شدن حدود 20 میلیون نفر مى توان دید. تا جایى که نیمى از جمعیت کشور نیجریه را مسلمانان شیعه تشکیل مى دهند. این مطالب گوشه ای از زندگی شیخ ابراهیم زاکزاکی مجاهد بزرگ راه اسلام است که در بخش ج مثل جوان به آن پرداخته شده است. در بخشی ار این مطلب آمده است: دکتر مسعود شجره که چندى پیش براى معاینه شیخ و همسرش به نیجریه سفر کرده بود، از وخامت اوضاع مى گفت. شجره، رئیس کمیسیون حقوق بشر اسلامى در لندن است و در سال هاى دور هم مراوداتى با شیخ داشته است لذا براى انجام معاینات او، گزینه خوبى است. دکتر شجره مى گوید: حدودا دو روز معاینه کردیم و به چیزهاى عجیبى رسیدیم. مسمومیت سرب در ایشان هفت برابر اندازه معمولى است. چشم راست خود را از دست داده و بینایى چشم چپ حدودا 10 ـ 15 درصد است. همسر شیخ هم ناراحتى قلبى دارد و هم دو زانویش حتما باید عمل شود و حتما باید از صندلى چرخدار استفاده کند. حالا سؤال این جاست که با توجه به وخامت بیش از حد اوضاع، در دنیایى که براى مردن یک گربه سر و صدا مى کنند؛ چرا جان و سلامت انسان هاى خدوم کم ارزش است؟ @zane_ruz
#ج_مثل_جوان با حیوانات مهربان باشیم نیلوفر حاج قاضی دنیاى امروز با گذشت قرون متمادى از دانش و فرهنگ و تأسیس سازمان ها و نهادهاى حقوقى، سازمانى را به عنوان دفاع از حقوق حیوانات تأسیس مى کند در حالى که در کنار دفاع از حقوق حیوانات، هزاران انسان با سلاح هاى کشتار جمعى به کام مرگ مى روند و حقوق انسان ها زیر پاى لیبرالیسم له مى شود. این در حالى است که دین مبین اسلام 1440 سال پیش در کتاب آسمانى خود قرآن کریم از حق حیوانات سخن آورده است. در آیه 38 سوره انعام مى خوانیم: «هیچ جنبنده اى در زمین و هیچ پرنده اى که با دو بال پرواز مى کند نیست، مگر این که امت هایى امثال شما هستند.» بزرگى در باب کلمه امت ها در آیه فوق مى نویسد: «یکى از معانى امت بودن حیوانات همانند انسان این است که آن ها نیز از نظر درك و فهم و شعور در عالم خود بهره مند هستند، خدا را مى شناسند و به اندازه توان خود، خدا را تسبیح گفته و تقدیس مى کنند. بنابراین آن ها موجوداتى داراى تشکیلات و نظم و هوش هاى مرموز هستند و نباید مورد آزار قرار گیرند، بلکه باید از آن ها حمایت شود، جز آن ها که آسیب رسان هستند که باید براى جلوگیرى از آزاررسانى آن ها تنبیه مناسب شوند، چنان که این قانون در انسان ها نیز وجود دارد.» علاوه بر کتاب خداوند، رساله حقوقى امام سجادعلیه السلام بدون شک یکى از افتخارات مذهب شیعه است که نشان مى دهد ائمه اطهارعلیهم السلام در امر رعایت حقوق بشر، حقوق حیوانات و حقوق گیاهان پیشگام بوده اند. متن کامل «ج مثل جوان» این هفته را که به موضوع حیوان آزاری است را می توانید در مجله زن روز مطالعه کنید. @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
یک مطالبه خاص زنانه! نیلوفر حاج قاضی در ج مثل جوان این هفته به بررسی ضرورت آراستگی مردان در خانه پرداخته شده است. در بخشی از این مطلب می خوانیم: در حدیثى وظایف مرد نسبت به همسرش این گونه بیان شده است: «بر مرد واجب است که غذا و لباس همسرش را تأمین کند و با صورت و قیافه بد بر او ظاهر نشود. اگر چنین کرد، حقش را ادا کرده است» امام باقر علیه السلام نیز فرموده اند: «زنان دوست دارند در مرد، همان چیزى را ببینند که مردان دوست دارند در زنان ببینند؛ یعنى زینت و آراستگى را.» در سیره اهل بیت علیهم السلام هم قضیه همین بوده است. امامان معصومى که رغبتى به دنیا و مظاهر آن نداشتند، هنگام حضورکنار همسر ، به زیباترین لباس ها مزین بودند، چشم هایشان را سرمه کشیده و محاسن شان را معطر مى کردند و این گونه حق بانوى خانه خویش را ادا مى کردند، اما در غیاب همسرشان، لباس ضخیم مى پوشیدند و در اتاق شان ساده و به دور از زینت بودند. این که بگوییم آراستگى مرد جاذبه بیشترى در خانه و خانواده و براى زن ایجاد مى کند بى راه نگفته ایم. آراستگى مرد باعث افزایش قوام زندگى زناشویى است. در واقع طلب آراستگى مردانه یک نیاز روانى زنانه است و مرد موظف است آن را به کار بندد تا خطر بى عفتى زن به ناممکن برسد. از چهارچوب خانه که بگذریم عفاف و خویشتن دارى، بر حفظ خانواده و صیانت از روابط زوجین و درنتیجه سلامت روانى جامعه اثرگذار است. از مسائلى که ممکن است نظام خانواده را تهدید کند، بى توجهى مرد به نیازهاى روانى و جنسى همسرش است. با این همه، معمولا تکیه اصلى روى وظایف زن و ضرورت آرایش وى براى شوهرش است، اما همچنان که مرد نمى پسندد همسرش یک زن ژولیده و نامرتب باشد، زن نیز همین توقع را از مرد زندگى اش دارد. اگر مرد در منزل به وضع ظاهرى اش نرسد، وقتى چشم همسرش در بیرون از خانه به مردان زیبا و مرتب مى افتد، آنان را با شوهر خودش مقایسه مى کند، متوجه مى شود مردان دیگر از لحاظ ظاهرى و پوشش، بهتر از همسرش است. تکرار این رفتارها، باعث مى شود از شوهر خودش دلسرد شود، محبتش نسبت به شریک زندگى اش کم شود. متن کامل این یادداشت را می توانید در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
هدیه های دخترانه! نیلوفر حاج قاضی پیامبر اکرم (ص) فرموده اند به یکدیگر هدیه دهید، تا نسبت به همدیگر با محبت شوید. به یکدیگر هدیه دهید؛ زیرا هدیه کینه ها را مى برد.(الکافی، 144،14/5) از سیره هاى عملى رسول مکرم اسلام صلى الله علیه و آله دادن هدیه و گرفتن آن از دیگران بوده است. اما بنا بر روایات، این کار نباید توأم با زحمت و مشقت براى خود و دیگران شود؛ چون هدف از این کار، ایجاد انس و الفت است و اگر به آداب و شرایط آن توجه نشود، به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید. و حالا چند پیشنهاد برای خرید هدیه های دخترانه در اختیار شما می گذاریم: 📚شاید راحت ترین و ارزشمندترین انتخاب در هر زمانى که به کادو فکر مى کنید کتاب باشد. کتاب خوب همیشه حال فرد کتابخوان را بهتر مى کند. 🎍در سال هاى اخیر گیاه و گلدان دوباره مد شده و عادیست که یک گلدان سبز بامزه همراه با نحوه نگهدارى از گیاه، به دوستتان هدیه دهید تا آن را در اتاقش و جلوى چشمش بگذارد. 💞بعضى هدایاى دخترانه، نه تنها قیمت بالا که کارایى ویژه اى هم ندارند اما خرید آن ها حس و حال خوبى در دختران ایجاد مى کند، مثل عروسک هاى نمدى ماتروشکا؛ این عروسک ها با قیافه هاى بامزه میان دختران هواداران بسیارى دارند.⁦ 🎁در میان هدایاى دخترانه بخش عمده اى به هدایاى سرامیکى اختصاص مى یابد که از انارهاى سرخ و پرنده هاى آبى از جنس سفال و سرامیک تا شمعدان و زیرلیوانى هاى متنوع را مى توانید در آن ها بگنجانید. این هدایا از جنبه رنگ کاملا برازنده اند و حال و هواى خوبى دارند. اصلا انار و ملزومات انار مثل جاسوئیچى یا آویز انار براى دخترانگى همیشه حرف هاى تازه دارند. 🍫🍬مى شود سراغ خوردنى هاى ترش هم بروید. از دیر زمان خوراکى هاى ترش براى دختران ارزش و جایگاه ویژه اى داشته اند. لواشک، ترشک، آلوچه و تمبر هندى پاى ثابت بسیارى از جمع هاى دخترانه اند. یا اگر رفیق تان مثل دوست صمیمى من با دیدن شکلات و شیرینى و کاکائو دوباره از مادر متولد مى شود، مى توانید یک بسته شکلات با بسته بندى چشمگیر برایش کادو بگیرید. ⁦🛍️⁩در میان هدایاى مقبول دختران مى توانید به لیوان هاى دسته دار جذاب و خوشرنگ و لعاب هم توجه کنید. این هدیه ها معمولا به دلیل بسته بندى هاى جذاب شان از هدایایى است که سال هاى قبل مقبول افتاده اند. کیف هاى چرم و اشپالت رنگى بخشى دیگر از هدایاى دخترپسند هستند که با تنوع خوب شان مى توانند کمک کننده باشند. @zane_ruz
#ج_مثل_جوان چند می گیری احمق باشی!؟ نیلوفر حاج قاضی ج مثل جوان این هفته درباره شاخ بازی در اینستاگرام است و تمرکز خود را روی یکی از این شاخ ها که دختری با نام مستعار «سحرتبر» است، گذاشته است. در بخشی از این یادداشت می خوانیم: زامبى اینستا نام اصلى اش سحر نیست اما معروف به سحرتبر است تا این نام مستعار چاشنى ژانر وحشت پیجش باشد. او متولد 1376 در تهران است. دخترى معمولى که قبل از اقدام به جراحى زیبایى، صورتى خوشایند و متناسب داشته است. او اولین بار با چشم هاى خاکسترى ترسناك، بینى عجیب و سربالا، جمجمه مخروطى و از همه مهم تر لاغرى غیر واقعى مشهور شد. مثل یک عروسک زشت ناقص الخلقه که با صدایى تو دماغى حرف مى زد و گاهى هم سر از داخل سطل آشغال درمى آورد. گاهى هم شبیه جن زده ها با بدنى استخوانى، مو هایى نارنجى و صدایى تودماغى جلوى دوربین جیغ مى زد و هزاران هزار نفر او را لایک مى کردند! او با همین شمایل و کار ها تبلیغ مى گرفت و درآمد داشت. مثل صدها شاخ مجازى عجیب و غریب دیگر که نبض بازار اینستاگرام را با تاییدهاى ساده لوحانه برخى مردم در دست گرفته اند. با تبلیغ یک کالا، فروش آن را تضمینى مى کنند و گاهى براى تبلیغ یک محصول ده ها میلیون تومان مى گیرند... متن کامل این مطلب را می توانید در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz
#ج_مثل_جوان قرار نبود ارزش ها فراموش شوند نیلوفر حاج قاضی مردم گلایه دارند. مادران شهدا خاطرشان آزرده شده. مردم عادى کوچه و بازار دل خوشى از اوضاع فرهنگى مملکت ندارند و وضعیت نابسامان حجاب به خصوص میان سلبریتى ها و هنرمندانى که قرار است با هزینه بیت المال مروج فرهنگ اخلاق و الگویى براى جوانان باشند و حداقل اگر نمى خواهند الگوى ارزشى باشند لازم است حرمت نگه دارند و به قوانین حجاب احترام بگذارند ناهنجارى هایى است که این روزها به چهره اقتدار نظام و نظم جامعه پنجه مى کشند. مطالبات و گلایه هاى مردم و آزردگى روح ارزشى حاکم بر جامعه از یک سو و تغییرات شایسته، بنیادین و درخور توجه قوه قضاییه زمینه اى را فراهم آورد تا این نهاد دست به کار شده، در پیام رسان هاى داخلى شماره اى را به این موضوع اختصاص دهد تا اندکى خاطر آزرده مردم التیام یابد. از طرفى در پاسخ به سیاست معاندان براى کمرنگ کردن واجب فراموش شده یعنى امر به معروف، بسیارى از مردم هم، خودشان دست به کار شده اند و در اقدامى خودجوش و با حفظ شرایط لازم این فریضه و با لحن و ادبیات مناسب، دختران و زنان بدحجاب و هنجارشکن را به قانون مدارى و حفظ پوشش دعوت مى کنند. این هفته می خواهیم درباره راه اندازی سامانه دادسرای ارشاد صحبت کنیم. اگر مایل کسب اطلاعاتی در اینباره دارید دعوت می کنیم متن کامل این یادداشت را در مجله زن روز مطالعه کنید. @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
پذیرایی از جلسات پایان نامه خود را به ما بسپارید! نیلوفر حاج قاضی بر اساس اصلى به نام اثر «فون رستورف» هر غیر معمولى توسط مغز از پدیده هاى ساده یا خسته کننده تمیز داده شده و بهتر دیده مى شود. این اصل تا چند سال پیش براى بهتر و مؤثرتر بودن فن بیان در جلسات دفاع از پایان نامه هاى دانشگاهى پیشنهاد مى شد. این که دانشجو مطالبش را چگونه ارائه کند تا بیشتر و بهتر مورد توجه اساتید قرار گیرد اما از اعجاب روزگار نوین این که جلسات دفاع امروزى به موضوعات دیگرى هم مزین شده است. این هفته می خواهیم به موضوع حاشیه های عجیب و لاکچری جلسات دفاع از پایان‌نامه‌های دانشجویی بپردازیم. در بخشی از این یادداشت می‌خوانیم: استادى مى گفت: براى من، نشستن کنار میزهاى پذیرایى که مثل میزهاى جشن تولد کودکان یا جشن عقد تزیین شده اند توهین آمیز است. نمى دانم این موضوع را چه کسانى در جلسات دفاع رایج کرده اند اما سبب ایجاد درگیرى هاى جدید و بى فایده براى دانشجویان مى شود و موضوعى حاشیه اى و زائد است. این کار در آن شرایط چیزى جز حس گرفتن نمره را به اساتید و مخاطبان منتقل نمى کند و جالب نیست. البته هستند اساتیدى که به شوخى به بچه ها مى گویند بهت نمره کم دادیم چون دسرت خوشمزه نبود! البته ممکنه این را به شوخى گفته باشند اما به هر حال در روحیه دانشجو اثرگذار است. یکى از اساتید دانشگاه تهران از صحبت هایش چنین برمى آید که پذیرایى هاى نامرسومى در این دانشگاه وجود ندارد و مى گوید: «پذیرایى ها اصلا عجیب و غریب نیست. آنچه در جلسات دفاع پایان نامه به عنوان پذیرایى استفاده مى شود معمولا شیرینى و میوه است. پذیرایى هاى لوکس و مجلل عموما در دانشگاه تهران رخ نمى دهد.» یکى از دانش آموختگان علوم سیاسى دانشگاه تربیت مدرس هم که به تازگى از پایان نامه خود دفاع کرده گفته است: «چون قانونى در دانشگاه تصویب شده که پذیرایى هاى مجلل را منع مى کند، پیش از جلسه دفاع معاون فرهنگى به من گفت که پذیرایى باید بسیار ساده و در حد چاى و بیسکوئیت باشد. پذیرایى جلسات دفاع دیگر همکلاسى هایم هم در همین حد بود یعنى اغلب با آب میوه و شیرینى انجام شد.» متن کامل این مطلب را می توانید در مجله زن روز بخوانید‌. @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
هنرمند بی‌رزومه، جایگزین شاخ مجازی شد نیلوفر حاج‌قاضی مهناز افشار را اکثرمان مى شناسیم. دخترى از محله هاى مرکزى تهران که به واسطه شباهتش به خواننده قبل از انقلاب به سینما راه یافت و به خاطر همین شباهت، اعتبارى براى فروش گیشه شد. تا این جاى کار عجیب نیست. هنر هفتم، به خصوص از جنس مبتذل وکم ارزشش در طول تاریخ از این دست تجربیات به وفور داشته است. اما ماجراى اصلى وقتى رقم خورد که مسیر زندگى به ظاهر هنرى افشار ناگهان از سیر صرفا هنرى و نمایشى فاصله گرفت و دستخوش اتفاقات خودخواسته و عجیبى شد. انگار مهناز افشار با خودش عهد کرده بود هر چند وقت یک بار حال مردم را با چند علامت سؤال بزرگ جا بیاورد. وصلت با یکى از آقازاده هاى معاون وزیر ارشاد سابق، ماجراى واردات شیر خشک هاى فاسد، هشتگ زدن هاى پى در پى اش در شبکه هاى اجتماعى و اظهار نظرهاى فمنیستى عوام فریبانه، خروجش از ایران در پى قتل یک روحانى و نشانه رفتن انگشت اتهامات به سمت او به واسطه تحریک افکارعمومى، انتشار خبر طلاقش از آن آقازاده معروف و حالا خبر پیوستنش به یکى از شبکه هاى وابسته به عربستان سعودى به عنوان داور استعدادیابى تمام موضوعاتى است که مهناز افشار را از زنى به ظاهر هنرمند و معمولى به یک سلبریتى فرافکن، تشنج طلب و پرحاشیه تبدیل کرده است. بازیگرى که چند وقت پیش در تقابل با جمله معروف و تأثیرگذار «حب الحسین یجمعنا»، جمله «حب الایران یجمعنا» را هشتگ مى کرد، حالا پذیرفته اعتبار کم رمق حرفه اى خودش را زیر بیرق مجموعه اى خرج کند که ارتباطات خاصى با خاندان سلطنتى سعودى دارد. ضمن این که کنار حضور افشار در این شبکه ماهواره اى، او توئیت هاى انتقادى درباره اوضاع کشور نیز منتشر کرده است. مدتى پیش نیز تولد «احمد باطبى»، اغتشاش گر فتنه 88 و از فعالان دنبال کننده تحریم ایران در آمریکا را تبریک گفته بود. افشار در حالى درباره وقایع اخیر کشور اظهار نظر مى کند که شهریور ماه گذشته در توئیتى تأکید کرده بود که، «تصمیم گرفتم صداى هیچ دردى از جامعه و انسانى نباشم و فقط به خودم و زندگیم برسم مثل خیلى ها تا اطلاع ثانوى خدا نگهدار!» تصمیمى که مثل بقیه اظهار نظرهایش پایه و اساسى نداشت و او را دوباره وارد معرکه سوءاستفاده از شهرتش کرد. او حتى درباره بازداشت روح االله زم هم نظرپراکنى کرده است. متن کامل این یادداشت را می‌توانید در مجله زن روز مطالعه کنید. @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
این لعاب لعنتی! نیلوفر حاج قاضی بچه بودیم و عاشق رنگ ها. مدادهاى رنگى را روى دیوارهاى خانه آزمایش مى کردیم و از نقش و نگارهاى خط خطى روى دیوار غرق قدرت و جسارت مى شدیم. کم کم با وسایل جلوى آینه و داخل کشوى مادر آشنا شدیم که بوهاى خوبى هم مى داد و مثل یک مغناطیس قوى ما را به سوى خود مى کشاند؛ رنگى رنگى هایى که در خلوت بعدازظهرهاى بلند تابستان ما را مشغول مى کرد، آن ها را بو مى کردیم و گاهى مخفیانه هنر نقاشى مان گل مى کرد و روى صورتمان آزمایششان مى کردیم و در آینه به خودمان لبخند مى زدیم. این صورت هاى رنگى، بعدتر که بزرگ شدیم برایمان معنا و مفهوم دیگرى پیدا کردند؛ گاهى نشانه اوج ابتذال شدند و گاهى نشانه ازدواج و ورود یک دختر به مرحله زنانگى. ماتیک یا همان رژ لب اگرچه که معمولا در دسته لوازم آرایش دسته بندى مى شود اما انگار اقبال عمومى زنانه آن را یک سر و گردن از بقیه لوازم آرایشى زنانه بالاتر نگه داشته است. براى همین سراغش مى رویم؛ سراغ عنصرى زنانه با جذابیت ها و خطرهایش. در «ج مثل جوان» این هفته گذری داریم بر دنیای چرب و رنگی ماتیک. در بخشی از این یادداشت می‌خوانیم: در فرهنگ معین درباره ماتیک آمده است: ماتیک لغتى فرانسوى است به معنى ماده سرخ که زنان به لب مى مالند. کلمه کاسمتیک (Cosmétique) فرانسوى که از ریشه یونانى گرفته شده است و به داروهایى اطلاق مى شود که براى طراوت، زیبایى و محافظت پوست بدن، صورت و گیسوان به کار برده مى شوند. در برخى منابع آمده است که ماتیک به شکل امروزى حدود 120 ساله است. اما رنگ کردن اعضاى مختلف صورت در زنان ریشه اش به قرن ها قبل برمى گردد. براى این که لب و دست هایشان را رنگ کنند از حنا استفاده مى کردند. حتى در تاریخ آورده اند کلوپاترا براى زیبایى از پوست سوسک و پولک ماهى استفاده مى کرده است. مصرى ها پوست سوسک هاى مختلف با رنگ هاى مختلف را مى گرفتند و از پولک ماهى براى درخشندگى استفاده مى کردند. اگرچه به نظر مى رسد یونانى ها کمتر آرایش مى کردند و این عادت را ویژه زنان لاابالى مى دانستند اما در برخى منابع تاریخى آمده زنان یونانى گونه هایشان را با خمیرهاى گیاهى که از میوه توت و دانه هاى له و خرد شده درست شده بود رنگ مى کردند. متن کامل این مطلب را می‌توانید در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
افسردگی بهانه‌ای برای جراحی‌های زیبایی نیلوفر حاج قاضی شاید خیلى از افرادى که براى تغییرات بینى یا سایر اجزاى بدنشان دست به کار مى شوند براى فرار از روزمرگى و ایجاد تنوع تمام عوارض احتمالى این جراحى خطرناك را به جان بخرند اما طبق نظر اکثر روانشناسان افسردگى خود مى تواند ارمغان این نوع جراحى باشد. یک جراح رینوپلاستی مى گوید: بیماران دچار وسواس، ایده آلطلب و غیرمنطقی بدترین افراد براي انجام رینوپلاستی هستند. دکتر محمد صادقی ادامه مى دهد: افرادي که از لحاظ ظاهري هیچ نیازي به انجام این عمل ندارند و داراي شخصیت هاي وسواسی هستند، این افراد بعد از عمل چون تغییري نمی بینند دچار افسردگی می شوند. این جراح رینو پلاستی توجه به وضعیت روحی، روانی افراد را از مهم ترین مراقبت هاي قبل از عمل عنوان کرد و گفت: بیماران دچار وسواس، ایده آل طلب و غیرمنطقی بدترین بیماران براي عمل هستند و در درجه بعد از وضعیت روحی آنالیز صورت و بینی فرد است که در این مرحله، مشکلات بینی را آنالیز کرده و به بیمار می گویند چند درصد این مشکلات قابل درمان است. دکتر صادقی در پایان با اشاره به این که بهترین نتیجه یک عمل رینوپلاستی، عملی است که مدل آن بیشتر به مدل طبیعی نزدیک تر باشد، اظهار داشت: بی عیب شدن بینی تقریبا صفر است اگر منظور کم کردن عیب هاي ظاهري باشد، موفقیت خیلی بالاست. فرد باید خواسته منطقی داشته باشد. افرادي که متقاضی این عمل هستند، باید بینی خود را با دیگران و اکثر افراد جامعه مقایسه کنند تا دنبال یک حالت ایده آل نباشند. متن کامل ج مثل جوان این هفته را که درباره پدیده خودزشت پنداری و رواج جراحی‌های زیبایی است را می‌توانید در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz