eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
727 دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
119 ویدیو
1.4هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
لهجه‌ات را دفن کن! نیلوفر حاج قاضی یادم هست چند سال پیش خانم جوانی همکار گرافیکی مجله بود و همیشه موقع شوخی از اصطلاحات اصفهانی استفاده می کرد. گاهی هم از خودش به عنوان یک فرد اصیل اصفهانی یاد می کرد. برایم جالب بود که این خانم تازه دو سالی بود که به تهران مهاجرت کرده بود اما هیچ نشانی از لهجه شیرین اصفهانی در کلامش نمی شد پیدا کرد. یه روز به شوخی گفتم: اصفهانیه و لهجه اش... اصفهانی بدون لهجه که فایده نداره. در جواب گفت: نگید تروخدا! قبل آمدن به تهران با برادرم کلی وقت گذاشتیم لهجه رو ترک کردیم که تهرونی خالص صحبت کنیم و مسخره نشیم اون وقت شما دنبال لهجه ما می گردی؟ در این نوشتار می‌خواهیم ببینیم چرا برخی‌ها لهجه و هویت خود را مخفی می‌کنند. در بخشی از این یادداشت می‌خوانیم: از اعتماد به نفس از موضوع لهجه که بگذریم تأثیرگزاری در مدل صحبت کردن موضوعی است که به خصوص برای بسیاری از جوانان اهمیت دارد. این قشر قرار است وارد دانشگاه و جامعه شوند، استخدام شوند و به فنون مذاکره مسلط باشند یا در صحبت های اولیه ازدواج بتوانند منظور خود را به درستی بیان کنند و آرمان ها و ایده های خود را برای تشکیل خانواده به درستی به طرف مقابل منتقل کنند. اکثر این افراد دوست دارند هنگام صحبت کردن کاملا مسلط باشند و جملات را کامل و بدون مکث ادا کنند. نگرانی از تپق زدن و لغزش های زبانی یا پیدا نکردن واژه درست یا ترس از صحبت کردن در جمع بسیاری را به کل از صحبت کردن در جمع باز می دارد. اما کارشناسان این حوزه معتقدند که استفاده از مکث های خیلی کوتاه هم به فرد آرامش می دهد هم تأثیرپذیری صحبت های او را افزایش خواهد داد. ممکن است به نظر برسد ایجاد وقفه در کلام یک بعد منفی هم دارد و آن اینکه فرد «کم اعتماد به نفس» یا «کمتر معتبر» به نظر برسد. اما نویسندگان پژوهشی می گویند: مخاطبان این طور تصور می کنند که فرد با ایجاد وقفه در کلام د رواقع دارد به چیزی که می گوید خوب فکر می کند و در نتیجه این طور برداشت می کنند که این فرد، فرد باهوشی است. متن کامل «ج مثل جوان» این هفته را در مجله زن روز بخوانید. @zane_euz
روضه‌های خانگی نیلوفر حاج قاضی روضه های ساده و بی تکلف خانگی باعث تقویت روابط میان اهل محل و خانواده می شود. مخصوصا در خانه های آپارتمانی این روضه ها می تواند باعث آشنایی بیشتر همسایه ها با یکدیگر شود. یکی دیگر از محاسن برگزاری روضه های خانگی ایجاد ارتباط صمیمانه بین مؤمنین و روحانیت است. در این مجالس مردم می توانند مسائل دینی و سؤالات شرعی خود را با روحانی مراسم در میان گذاشته و به صورت مستقیم پاسخ سؤالات خود را دریافت کنند. از خوبی های سادگی روضه های خانگی این است که نیازی به چهره ها ندارد و خیلی اوقات مداحان و سخنرانان گمنام و ناشناس باصفا و اخلاص شان می آیند، روضه نابی می خوانند و سخنرانی خوبی انجام می دهند. شما می توانید با خواندن زیارت عاشورا یا حدیث کساء، یاد و ذکر اهل بیت را در خانه زنده نگه دارید؛ همچنین سازمان تبلیغات اسلامی با راه اندازی سامانه درخواست مداح برای روضه های خانگی، شرایطی فراهم کرده تا هر خانه ای که اعلام نیاز کند و بخواهد که با اعضای خانواده روضه برگزار کند؛ در این سامانه بدون پرداخت وجه، درخواست مداح کند. این سامانه برای هر شهر و استان شماره ای دارد که با ارسال پیام می توانید درخواست خود را مطرح کنید. @zana_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
تیک‌تاک بازی ممنوع! نیلوفر حاج قاضی وقتی برنامه «تیک تاک» در چین متولد شد و با قابلیت های جانانه ای که داشت مورد استقبال میلیون ها نفر در سراسر جهان به خصوص نوجوانان و جوانان قرار گرفت خیلی ها آن را رقیبی جدی برای اینستاگرام دانستند. قصه تولد تیک تاک از این قرار بود؛ «ژانگ ییمینگ» که با قوانین سفت و سخت کشورش؛ چین در برخورد با انواع محصولات نرم افزاری بود تصمیم گرفت این محدودیت را به فرصت تبدیل کند و برای تولید جدیدش دو نسخه طراحی کند؛ یکی برای چین و یکی برای سایر کشورهای جهان، استراتژی مناسبی که جمعیت ۲۰۰ میلیونی کاربران را برای استفاده از این اپلیکیشن برای خود رقم زد که اکثریت آنان را جوانان تشکیل می دادند. اما دلیل ممنوعیت این نرم‌افزار در آمریکا چیست؟ در بخشی از این یادداشت می‌خوانیم: شاید ماجرای اصلی از طوفان های تیک تاکی شروع شد. اینکه هزاران کاربر این نرم افزار تصمیم گرفتند گردهمایی طرفداران ترامپ برای نطق انتخاباتی او را تحریم کنند. جمعیتی که قول داده بودند بیایند و نیامدند. کمی جمعیت، دهن کجی بدی از سوی جامعه به ترامپ بود و بهانه اش را برای علیه تیک تاک شدن قوی تر کرد. او که قبل تر نیز حساسیت هایش را نسبت به جامعه کمونیست چین نشان داده بود با ارائه دلایلی چون نگرانی از به خطر افتادن امنیت ملی آمریکا و قرار گرفتن اطلاعات مردم آمریکا در دست دولت چین تهدیداتش را برای بستن این برنامه پرطرفدار میان مردم آمریکا آغاز کرد. برای اجرای همین سیاست هم در حال حاضر دانلود این برنامه در پلی استور مسدود شده است. توئیتر یکی از خریداران این نرم افزار است تا بتواند آن را به نسخه ای برای اجرای سیاست های آمریکایی تبدیل کند. قانون گذاران آمریکایی، به خصوص هم حزبی های ترامپ هم به امکان دخالت در انتخابات آمریکا از طریق ایجاد کمپین های دروغ پراکنی و جهت دادن این بحث های سیاسی در این شبکه توسط دولت چین استناد کرده اند تا زودتر در برنامه تخته شود. متن کامل «ج مثل جوان» این هفته را در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
بعد از شهادت زنده‌تر خواهی شد ای عشق! نیلوفر حاج قاضی جنگ برای خیلی ها فاجعه بود. اما برای برخی دیگر تهدیدی بود که به شاهکار تبدیل شد. به خصوص برای مردانی که برای بقیه مردم سرزمینمان سپر بلا شدند و حماسه هایی باشکوه آفریدند. و امروز زمین، وامدار طراواتی است که در آن به ودیعه سپرده شده است؛ همان میراثی که شهید بر امتش می سپارد. در روزهای جنگ شهادت، باران رحمت الهی بود که به زمین خشک جان ها، حیاتی دوباره بخشید. و خالقان این شاهکار باشکوه راهی مسیر مقدسی شدند که پاداش آن، جاودانگی و بقا بود. بی خود نیست که می گویند، وقتی عقل عاشق شود! عشق عاشق می شود و شهادت متولد خواهد شد. شهید سفیر عشق است و ارباب عشق حسین علیه السلام و وادی عشق کربلاست؛ جایی که ارباب عشق سر به نیزه می دهد تا اسرار جاودانگی را بازگو کند و برای عشاق راهی جز گذر از کربلا نیست. این هفته به مناسبت هفته دفاع مقدس به مرور خاطرات سنگرهای خاکی پرداخته‌ایم. در بخشی از این نوشتار می‌خوانیم: فروردین سال ۱۳۶۵در مقر شهید محمد منتظری، از مقرهای تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم علیه السلام در نزدیکی سوسنگرد بودیم. زیر حمله هوایی دشمن مشغول خوردن آبگوشت بودیم. آن را در سینی بزرگی ریخته بودیم و همگی دور آن نشسته بودیم. برق که قطع شد، شیطنت ها شروع شد. هرکس کاری می کرد و در آن تاریکی سربه سر دیگری می گذاشت. با هماهنگی قبلی قرار شد یکی از بچه ها از حوزه استحفاظی آقای خدادادی لقمه ای را بردارد، که ایشان با لحن خاصی گفت: «لطفا غواص اعزام نفرمایید! منطقه در دید کامل رادار قرار دارد!» با این حرف او یک دفعه چادر از خنده بچه ها منفجر شد. این قدر فضا شاد شده بود که کسی به فکر حمله هوایی دشمن نبود! شما می‌توانید متن کامل این یادداشت را در مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
😷حضرت کووید ۱۹😷 طیبه جهانی تا حالا فکر کردین با کووید ۱۹ یا همون کرونای معروف و منحوس خودمون حرف بزنین!؟ شاید در مدتی که ایناا موجود ناشناخته، مهمان اجباری شهر و دیارمون شده توی دلتون بارها باهاش بحث و جدل کردین! نویسنده خلاق «ج مثل جوان»، این‌هفته صحبت‌های جالبی با کرونا داشته. بیایین باهم بخشی از اون رو بخونیم: کووید جان از حال و هوای مهر ماه نگویم برایت، که غوغا کردی! هرچند که ما ایرانی جماعت، بیدی نیستیم که با هر بادی بلرزیم. ما سال ها پیش هجوم ویروس بعثی را اوایل مهر ماه تجربه کرده ایم. کلاس اولی هایی که «آب داد» و «بابا آمد» را وسط خمپاره ها و صدای آژیر قرمز آموختند. جمله نویسی را با «من یک جنگ زده ام» آموختند؛ گویا تاریخ نامه تکرار شده است. فقط این را در آخر بگویم، ما ایرانی ها جان عزیز نیستیم بلکه جان سخت هستیم! خودت رو بیخودی بی آبرو نکن، ردت را بگیر و برو. ما قول می دیم درس عبرت هایی را که به ما دادی فراموش نکنیم و حتی به تو افتخار می دهیم در تاریخ ایران زمین، نام پرآوازه ات را ثبت کنیم و قدر عزیزانمان و با هم بودنمان را بدانیم. فقط زودتر برو که هرچه بمانی ما قوی تر می شویم و استوارتر... اگر مایل به خوندن متن کامل «ج مثل جوان» این هفته هستین، مجله زن روز در اختیار شماست. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀 👨‍🎓پدیده شوم پساکنکوری👩‍🎓 نیلوفر حاج قاضی ۳۰ شهریور خبر مبهمی در حد چند سطر در رسانه ها دست به دست شد. خبر تلخ بود و گزنده؛ خودکشی جوان پس از ناکامی در کنکور. در خبرها آمده بود جوان ۱۹ ساله بابلی به علت ناکامی در کسب رتبه دلخواه برای قبولی در رشته پزشکی در دومین سال پیاپی، با اسلحه شکاری دست به خودکشی زد. پس از انعکاس همین چند سطر، مثل همیشه انواع شایعات و تحلیل های پررنگ تر از خبر یک باره اوج گرفتند و پس از چند ساعتی لابه لای هجوم اخبار و اطلاعات دیگر، غبارشان فرونشست. «ج مثل جوان» این هفته نگاهی کوتاه به علل و عوامل خودکشی این جوان کنکوری داشته است. در بخشی از این یادداشت آمده: مرتضی نظری کارشناس آموزش و پرورش که بارها درباره تبعات تحمیل آموزش هشدار داده هم نوشته است: «قاتل پسر درس خوان، تفکری است که هدف از آزمون را غربال کردن افراد ضعیف از قوی می داند و تعریف موفق شدن را در محدوده پاداش و تنبیه خلاصه کرده است. در «رفتار گرایی» انتظار والدین از فرزندان موفقیت در یک بُعد خاص است و از این رو انتظاراتی فراتر از توان دختران و پسران بر گرده هاشان می نشیند. به جای آنکه زندگی کنند و زندگی را یاد بگیرند تنها برای آن موفقیت خاص تربیت می شوند. با اینکه این سبک آموزش ۶۰ سال است که اندک اندک از مدارس دنیا رخت بربسته اما سایه آن بر الگوهای آموزشی ما سنگینی می کند.» متن کامل این یادداشت را می‌توانید در مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97 🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀
عینک عاشقی نگار حاجیان معمولا در شروع همه زندگی ها ابراز عشق و علاقه به شکل مطلوبی بین زن و شوهر برقرار است ولی به اعتقاد بعضی از زوجین بعد از گذشت مدت زمانی، بروز و ظهور اختلاف نظرها، مشکلات ریز و درشت و فرازونشیب های زندگی مجالی برای عاشقانه ها نمی گذارد و این در حالی است که ابراز عشق زندگی را بیمه می کند، مشکلات را کم رنگ و مسیرهای سخت را هموار می کند. مهم نیست که چند سال از ازدواجتان گذشته است، مهم این است که هرروز بیشتر از روز قبل به فکر بهبود روابطتتان باشید. مواردی را که باعث افزایش عشق و شادمانی می شوند شناسایی کنید و با به کارگیری آن ها کیفیت زندگی را بالا ببرید. مثلا خانواده ای را می شناختم که تحت هر شرایطی مقید بودند که با هم و سر یک سفره غذا بخورند. در چنین خانواده ای قطعا میزان رضایت مندی از زندگی به طور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد. به ظاهر یک غذای ساده است ولی در حقیقت بهترین فرصت برای یک دورهمی خانوادگی است. متن کامل ج مثل جوان این هفته را در مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
تفاوت‌های زشت نیلوفر حاج قاضی برخی از ما فکر می کنیم تفاوت به هر قیمتی جذابیت می آورد. اما گاهی هم وقتی به افراط کشیده شود و منطق و پشتوانه ای پشت سر این تفاوت نباشد جذابیت که هیچ، چندش آور هم می شود. مثلا اینکه کسی کلی فکر کند و نام فروشگاهی را که با شراکت دو برادر دیگرش راه اندازی کرده بگذارد «سه داش» شاید کمی مطلوب به نظر برسد چون مخفف «سه داداش» است اما اینکه یکی برای ایجاد جذابیت روی ادبیات کهن فارسی و نحوه صحیح نویسی کلمات پنجه بکشد و نام محصولات غذایی اش را به طور عمد «ماحی و مرق!» بنویسد کمی استهزاآمیز است. از این دست ابتکارات جاهلانه که بگذریم می رسیم به انواع و اقسام کلمات و عبارات انگلیسی، فرانسوی و ایتالیایی که خواندنش برای بسیاری از مردم دشوار و حتی خنده دار است. نمی دانم چرا صاحبان فروشگاه ها و محصولات معروف فکر می کنند اگر نام محصولاتشان را هرچه دشوارتر و ثقیل تر انتخاب کنند برنده ترند؟! در «ج مثل جوان» این هفته می‌خواهیم درباره هجوم اسامی بیگانه به درودیوارهای شهر حرف بزنیم. در بخشی از این یادداشت می‌خوانیم: متأسفانه بیشتر مردم به خصوص جوانان تصورشان این است که استفاده از نام های خاص خارجی بر اذهان عمومی مردم تأثیر بیشتری می گذارد، مشتریان بیشتری جذب کرده، کلاس کار را بالا می برد! اما نام گذاری تابلوی مغازه ها مسئله بسیار مهم و حساسی است چراکه اسامی باید با محتوا، با معنی و پرمفهوم باشند و پیام مغازه دار برای ارائه کالا و خدماتش را به راحتی بتواند به مشتریان القا سازد. واقعا فروشگاه «مینیون»، «آلوس»،« دافی»، «سون» و... چه پیامی برای خریداران دارد؟! چه هدفی از انتخاب این اسامی بی محتوا دنبال می شود؟ آیا حقیقتا مشتریان بیشتری جذب این فروشگاه ها می شوند یا این فقط یک ادعاست؟ @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
نارسیسم با بوی بد! نیلوفر حاج قاضی نارسیسیسم به معنای خودشیفتگی افراطی است. ویژگی اصلی خودشیفتگی، تکبر است و مربوط به جنس زن یا مرد نیست. افراد خودشیفته درباره موفقیت های خود اغراق می کنند، معتقدند که آدم های خاصی هستند و تنها افراد خاص می توانند درکشان کنند. قطعا سبک زندگی و موقعیت فرد در زندگی اجتماعی هم نقش مهمی در تقویت خودشیفتگی اش ایجاد می کند. درست مثل موقعیت های ایجاد شده برای اکثر سلبریتی های داخلی و خارجی که خود را جدا از مردم می دانند و گاهی رفتار هایی عجیب و بعضا بسیار دور از فرهنگ رایج و حتی در ضدیت با آن، از خود بروز می دهند؛ سنت شکنی، پوشش های غیرعادی، قانون گریزی و بی اخلاقی هایی که از برخی سلبریتی ها گزارش می شود از این دسته اند. با وجودی که معمولا تصور می کنیم ستاره های فریبنده و سحرانگیز هالیوود کاملا بی نقص هستند اما واقعیت این است که آن ها دقیقا مثل خود ما هستند، شاید کمی هم شلخته تر چون سرشان خیلی شلوغ است، فقط پولدارترند. ثروت آن ها سبب شده تا این ستاره ها توانایی داشتن خانه های زیبا، بهترین جراحان پلاستیک و مربی های شخصی گران قیمت را داشته باشند ولی برخی از همین افراد مشهور همچنان با مشکل مشترک بسیار رایجی مثل بوی بد دهان دست به گریبان هستند. ممکن است تصور اینکه ستاره مورد علاقه شما با هر بار صحبت کردن باعث رنجش و آزرده خاطر شدن همه اطرافیان خود شوند، برای شما غیرممکن باشد ولی این حقیقتی است که برخی از چهره های مشهور به بوی آزاردهنده نفسشان معروف هستند. متن کامل «ج مثل جوان» این هفته را می‌توانید در مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
شکستنی سحر طالع پور اثاث کشی همیشه سخت است مخصوصا وقتی دست تنها باشیم. وقتی برای بار سوم در طول دو سال مجبور به تعویض خانه شدیم به پیشنهاد همسرم با یک شرکت خدماتی تماس گرفتم تا یک کارگر خانم در جمع وجور کردن وسایل کمکم کند. مخصوصا برای محتویات کابینت ها که هم حساس است وهم وقت گیر. با دقت دانه دانه ظرف های چینی و بلور را روزنامه پیچ می کردیم و در کارتون های محکم می گذاشتیم. دست آخر با ماژیک قرمز روی کارتون ها می نوشتم: شکستنی! با احتیاط حمل شود. کار آشپزخانه که تمام شد رفتیم سراغ بوفه که یک آن حواس خانم کارگر پرت شد و شیرین خوری گران قیمتی از دستش لیز خورد روی سرامیک و دقیقا دو نصف شد. بنده خدا با ناراحتی و شرمندگی مدام می گفت: ببخشید! از نگاهش می خواندم که دوست دارد از زبان من بشنود، فدای سرت، قضا و بلا بود ولی خدا ببخشد مرا، هیچ چیز نگفتم. شب که شد من بودم و کلی کارتون که روی آن ها نوشته بود شکستنی. یاد اتفاقات روزی که گذشت و نگاه معصوم آن خانم افتادم با خودم گفتم: دل هم شکستنی است اگر او ناغافل ظرف چینی من را شکست من عامدانه بلور قلبش را شکستم. دل ظرف محبت خداست اگر شکست لنگه اش در هیچ بازاری پیدا نمی شود، کاش بیشتر مراقب باشم، کاش بیشتر احتیاط کنم. دل مرنجان که ز هر دل به خدا راهی هست، هرکه را هیچ به کف نیست به دل آهی هست. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
قهرمان مامان طیبه جهانی شب هنگام سرم را به موهای ژولیده کنار کله کچلش لم دادم. بی شتاب لالایی خواندم؛ «خداوندا تو ستاری، همه خوابن، تو بیداری، به حق خواب و بیداری، عزیزم را نگه داری.» در سیاهی اتاق لپ های سفیدش برق می زنند، از تریبون یک مادر خودشیفته می گویم؛ چشم به شهلایی و شفافیت چشم های پسرک ندیده ام! شاید دلیل چشمان زیبایش را بتوانم با خوردن حجم زیاد آلبالو با طعم ملس ربط بدهم. دست های نحیف و ابریشمی اش را در دستم گرفتم. دعای هر شبم را زیر لب نجوا کردم؛ خدایا آن زمان که پسرک قد بلند کرد و فصل ثمرش رسید، ما را روسفید کند. با همین دستانش گره گشایی کند، گره از کار مسلمانان باز کند. گفتم: «قهرمان مامان! دیگه بخواب.» سرید در آغوشم و آرام گرفت و دیگر نَجنبید. من بوییدم و روییدم و زیستم. بویش کردم، نفسش را بو کردم. زیر گلویش را به یاد علی اصغر امام حسین علیه السلام بوسه زدم. عطر نفسش برایم کم است، سیراب نمی شوم. در آغوش می کشمش، چسباندمش روی سینه ام. فارغ از این جهان، مست دلبری پسرک شدم. به خودم نهیب زدم: «بیا بگیر، این هم زندگی. میان این آشفته بازار بیا و ذره ای زندگی کن. کم کن از این غرزدن ها، نق زدن ها. از این ناشکری بسیاری که پیشه کرده ای.» فشارش دادم، لامصب تکان نخورد، خودش را جمع کرد و جا گرفت زیربغلم. مثل زمانی که توی دلم بود. گویا این طفل معصوم با زبان بی زبانی، درس زندگی به من می آموخت. می گفت: «مامان، من بلیط خوشبختی توام، بیشتر بوسه می خواهم، یک دل سیر بوسه بارانم کن، تا دلت خنک شود.» دستان گرمش را روی قلبم، روی چشمان کم سویم گذاشتم. تأمل می کنم. درنگ لازم می شوم. صحبتی ندارم در برابر این نعمت جز اینکه بگویم، خدایا شکرت. حظ کردم از این نفس های پاک. خدایا! هر آنچه خواستی بگیر اما دست به این یکی نزن. دوست می داشتم عقربه های ساعت می افتادند و دنیا در همین حال خوش ثابت می ماند، حتی اگر ساعت ها از تمام این جهان پر شتاب عقب می ماندم. مگر از چه می خواهم عقب بمانم؟! بگذار بمانم. بگذار از این گرد گردون که هر روز ما را به دنبال خود تاب می دهد، جا بمانم. از درجازدن های بی وقفه و پی درپی خلاص شوم. گاهی عقب ماندن، می ارزد. می ارزد به داشتن دارایی هایی که قیمتی ندارند. کالا های جانداری که دم و بازدمشان همان زندگیست که هر روز به دنبالش چرتکه ها را بالا و پایین می کنیم و خیابان ها رو گز... کاش می شد عقب ماند! @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
رستگاری به سبک فرانسوی! نیلوفر حاج قاضی سنگرهای خاکی جبهه های دفاع مقدس مهمان اروپایی، آن هم از جنس ناب فرانسوی هم داشته است. همان فرانسه ای که کانون پناهندگی و فعالیت های آزادانه منافقین بود فرزندی را هم روانه جبهه ها کرده است. جوانی که در جستجوی حقیقت از پاریس به قم مهاجرت کرد و در عملیات مرصاد آسمانی شد. جوانی به نام « ژروم ایمانوئل کورسل.» ژروم یک مسیحی معتقد بود. جدایی پدر و مادر ژروم باعث شد او به تنهایی با مادر فرانسوی اش زندگی کند و به تبعیت از او، مسیحی کاتولیک شود. پدر تونسی ژروم، مسلمان بود و او در سفرهایی که برای دیدار با پدرش به تونس داشت، با دین اسلام آشنا شد و بعد از انجام تحقیقات، مسلمان شد و نام «کمال» را برای خودش انتخاب کرد. او یک بار برای یکی از دوستانش در مدرسه حجتیه تعریف کرده بود: «بعد از مسلمان شدن، دیگر به کلیسا نمی رفتم. مادرم با دیدن این تغییر، نگرانم شد و با این تصور که مشکل روانی پیدا کرده ام، مرا پیش پزشک برد. اما پزشک بعد از معاینه، به مادرم گفت: پسرت بیمار نیست بلکه مسلمان شده.» او مسلمان، اهل سنت و شافعی مذهب شده بود اما حضور در مراسم دعای کمیل جرقه ای بود که مسیر را برای او روشن تر کرد. شروع کرد به تحقیق و مطالعه کتاب های چهره های سرشناسی مانند شهید «مطهری» و شهید «صدر» و حتی «هانری کوربن». یک روز دانشجویان کانون دیدند کمال موقع نماز خواندن، دست هایش را روی هم نگذاشته. هفته بعد دیدند روی مهر سجده می کند و... خلاصه در همان جمع خودمانی، شیعه شدنش را جشن گرفتند. وقتی پرسیدند: چه کسی تو را شیعه کرد؟ در جواب گفت: دعای کمیل امام علی‌علیه السلام... متن کامل سرگذشت جذاب این شهید بزرگوار را می‌توانید در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zameruz98
در ستایش سی سالگی اندیشه حسین زاده بعضی ها شلوغش می کنند. زیادی هم شلوغش می کنند. چطور ۳۰ سالگی با تمام ثباتش می تواند بحران باشد؟ چرا برخی عمدا سعی دارند ۳۰ سالگی را به سن افسردگی تبدیل کنند؟ چرا می گویند در۳۰ سالگی ناکامی از نرسیدن ها و نداشتن ها تشدید می شود، مگر نه اینکه هیچ گاه برای ادامه دادن یا آغاز کردن دیر نیست؟ پس این بذر ناامیدی که برخی روان کاوان به چهره زیبا و کمی پخته ۳۰ سالگی می پاشند چه می گوید؟ چرا اگر کسی در ۳۰ سالگی ازدواج نکرده باید امیدش ناامید شود؟ یا مثلا این سن بحران زاست چون ممکن است کسی پا در آن گذاشته و هنوز به رشته ای که آرزویش بوده نرسیده. راستش من نه به اندازه این شلوغ کارها از ۳۰ سالگی بحران می سازم و نه نگاهم مثل «اوریانا فالاچی» زیادی سانتی مانتال است. من سی سالگی را دوست دارم چون؛ سی سالگی تکاملی زیباست؛ در آن آدم بی خیال تمام قضاوت ها می شود چون برای خودش کسی شده، آدم احساس آزادی می کند. برای اینکه اضطراب انتظار تمام شده، غم سراشیبی هم هنوز شروع نشده. عاقبت در سی سالگی حس می کنیم که مغزمان کار می کند؛ راحت شک می کنیم و برای پاسخ تردیدهایمان بی خجالت سؤال می کنیم. بدون خجالت، شک و تردید داریم. دیگر برای ندانستن ها شرم نمی کنیم، از سرزنش بزرگ ترها وحشت نداریم، چون ما هم آدم بزرگ هستیم. دیگر بی خیال نظر دیگران راجع به جوش های روی صورتمان یا ابروهای پرپشتمان می شویم و به هدف های والاتری فکر می کنیم. اینجا در این سن، تصمیمات بزرگ است. دل به دریا زدن و شوق رسیدن بعد از سی سالگی حال دیگری دارد، واقعی تر است و می توانی با قدم های مصمم به ناخوشی هایت پشت کنی و دست و دلت را برای تجربه های جدید باز کنی. هیجان بیست سالگی جای خود را به آرامش می دهد و شور نوجوانی ذوقی منطقی برای زندگی کردن و ادامه دادن می شود. اینجاست که دیگر با هر بادی نمی لرزی و احساساتت تثبیت شده اند، دوست داشتن هایت و دیدگاهت به زندگی عمیق است و خواسته هایت دست یافتنی تر و اهدافت عاقلانه تر شده اند. در این برش از زندگی است که رنگ وروی روزگار برایت عوض می شوند و خیالات پوچ جای خودشان را به منطق می دهند. دیگر به جای احساسات گذرا بیشتر می اندیشی و پشتوانه اندیشه ات تأمل است. در این مرز دیگر برای خودمان کسی شده ایم و به سکوی پرتابی رسیده ایم از بودن به شدن. ۳۰ سالگی واقعا زیباست. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
آژیر قرمز نرگس مهتدی «ج مثل جوان» این هفته می‌خواهد از اخلاق در فضای مجازی بگوید. گوهر ارزشمندی که در این فضای بی‌انتها و بی‌ در و پیکر بسیار نایاب است. در بخشی از این یادداشت می‌خوانیم: همه ما قبل از فراگیر شدن گوشی های هوشمند درکش کرده ایم و آن حساسیت به جا و به قاعده در مورد عکس های شخصی و خانوادگی است. اینکه در کارت های عروسی می نوشتیم لطفا ثبت لحظه ها را به ما بسپارید یا اینکه در نگهداری آلبوم های خانوادگی دقت فراوان می کردیم که مبادا عکس کم پوشش ما به دست نامحرم بیفتد. حجاب حکم خداست و قابل مسامحه و مصالحه نیست. حکم حجاب بنا به فتوای مراجع تقلید یکسان است و فضای مجازی و حقیقی هم نمی شناسد حالا اینکه چرا بعضی از ما حساسیت گذشته را نسبت به پوشش خود نداریم و در مقابل ناهنجاری های پوششی هم که در این فضا فراوان یافت می شود سکوت می کنیم و اینکه امر به معروف و نهی از منکر کلا فراموش شده یک زنگ خطر و هشدار بزرگ است. متن کامل «ج مثل جوان» این هفته را در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
زمین برای تو کوچک بود نیلوفر حاج قاضی در «ج مثل جوان» این هفته به مرور خاطراتی از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پرداخته‌ایم. در بخشی از این یادداشت از زبان حسین سلیمانی، برادر ایشان می‌خوانیم: 🌸من دو سال از حاج قاسم بزرگ تر هستم و تأکید می کنم که فقط به لحاظ سنی از ایشان بزرگ تر بودم. حاج قاسم بعد از پدرم به من احترام بسیار زیادی می گذاشت. ما به واسطه اختلاف سنی کمی که داشتیم، خیلی از زمان کودکی مان را با هم پشت سر می گذاشتیم. با هم به مدرسه می رفتیم. با هم ورزش می کردیم. با هم کتاب می خواندیم. 🌸ما هر دو عاشق عدس پلوهایی بودیم که مادرمان آن را روی آتش درست می کرد. من و قاسم در زمان مدرسه یک سال جلو و عقب بودیم و من سال بالایی قاسم بودم، اما ایشان از من جلوتر بودند چراکه خداوند استعداد بالقوه ای به ایشان داده بود. 🌸قاسم خیلی راحت درس ها را یاد می گرفت. او حتی خیلی از اوقات به جای معلم پای تخته می ایستاد و برای دانش آموزان تدریس می کرد. حاج قاسم استاد کاراته بود و این رشته ورزشی را بسیار خوب بلد بود. البته به فوتبال هم علاقه داشت. او خیلی بروز و ظهور نمی داد که اهل ورزش است، اما اگر موقعیتی پیش می آمد، حریف ۱۰ تا ۱۵ نفر هم بود. 🌸حاج قاسم به افراد مسن و دنیادیده خیلی احترام می گذاشت. به عنوان مثال همیشه انسان های مسن را به ما نشان می داد و می گفت: خیلی از چیزها را باید از این افراد یاد گرفت. حاج قاسم معتقد بود خیلی از درس هایی که در دانشگاه ها تدریس نمی شوند را باید از انسان های مسن و سرد و گرم چشیده روزگار یاد گرفت. 🌸وقتی که به همنشینی با یک فرد سالخورده می نشست به او می گفت: «یک چیزی به من یاد بده که تاکنون نیاموخته باشم، من را نصیحتی بکن». از سوی دیگر احترام به پدر و مادر بیش از حد برای حاج قاسم مهم بود. من خودم خیلی اوقات رویم نمی شد که مادر و پدرم را در آغوش بگیرم، اما حاج قاسم همیشه این کار را به راحتی انجام می داد و خیلی چیزها را در گوش آن ها می گفت که من نمی فهمیدم چه می گوید. متن کامل ج مثل جوان این هفته را در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
در جستجوی عروس عاقل و بالغ و کوتاه قد! نیلوفر حاج قاضی در «ج مثل جوان» این هفته می‌خواهیم چند نکته جالب از تفاوت های جنسیتی را که اگرچه به نظر ساده می آیند اما می توانند احساسات متفاوتی را در افراد ایجاد کنند و گاهی به عنوان معیار اصلی نقشی تعیین کننده در انتخاب همسر داشته باشند، از نظر بگذرانیم. در بخشی از این یادداشت می‌خوانیم: دانشمندان در تحقیقی دریافتند طلاق در زوج هایی که قد مرد کوتاه تر از زن است بسیار کمتر از دیگر حالت هاست. این مردان ۴۰٪ بیشتر در کار خانه کمک می کنند و ضعف ظاهری شان را با خرج بیشتر برای خانواده، مهربانی باهمسر و وفاداری جبران می کنند! طبق تحقیقاتی که توسط محققان در سرتاسر جهان انجام شده است به این نتیجه رسیده اند که خانم هایی که با فردی کوتاه تر از خودشان ازدواج کرده اند اکثرا دارای زندگی بهتری هستند و ازدواج آن ها کمتر ناموفق بوده است. در این نوع ازدواج ها معمولا قد طرف مقابل برای خانم ها اهمیت چندانی ندارد و موضوع اختلاف قد در ازدواج را نادیده می گیرند و جنبه هایی مانند اخلاق را در اولویت بالاتری از قد قرار می دهند و شاید به همین دلیل است که ازدواج موفقی دارند و کمتر کارشان به طلاق می رسد. البته نمی دانیم صحت این ماجرا چقدر است اما محققان گفته اند: مردی که قد کوتاهی دارد تمام تلاش خود را می کند تا این کمبود را جبران کند. و همین دلایل باعث می شوند که رابطه شان با همسر خود بهتر شود و در نتیجه عشق و علاقه بین آن ها نیز بیشتر خواهد شد. متن کامل این نوشتار را می‌توانید در مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
چه کسی روی صندلی آبی نشست نیلوفر حاج قاضی سالانه حدود ۵۰۰ هزار نفر از کشورهای دیگر برای درمان به ایران می آیند، در داروسازی در مقام هفتم و در پزشکی پانزدهم جهان هستیم، ۹۷درصد داروی کشور را، به خاطر تحریم، خودمان می سازیم، قطب سلول های بنیادی و درمان ناباروری و رتبه اول تولید علم در منطقه هستیم. «طیبه مخبر»؛ فرزند «محمد مخبر»؛ رئیس ستاد اجرایی بنیاد برکت و مسئول تولید واکسن کوویران در لحظاتی پرالتهاب و غرورآفرین داوطلبانه بر روی این صندلی آبی نشست تا عنوان بانوی قهرمان ایرانی را در تاریخ ثبت و جاودانه کند. در «ج مثل جوان» این هفته می‌خواهیم به واکسن ایرانی «کُوویران» و غرور و اقتداری که بزای کشورمان به ارمغان خواهد آورد بپردازیم. در بخشی از این یادداشت می‌خوانیم: فارغ از هیاهوی هشتگ های التماس گونه همان آدم های همیشگی برای خرید واکسن، این طرف و در فضای حقیقی اتفاقات جذاب تری حکایت از مردمی دارد که تمام قد پشت دانشمندان ایرانی و واکسن کوویران ایستاده اند. شاهد این ماجرا هم، ۶۷ هزار تماس ثبت شده در سامانه ۴۰۳۰ توسط داوطلبان تزریق واکسن تولید ایران است و هر روز به میزان قابل توجهی به آن اضافه می شود. مسئولین این سامانه می گویند: تقریبا به فاصله نیم ساعت بعد از آغاز ثبت نام از داوطلبان تزریق واکسن ایرانی، تماس ها شروع شد و به سرعت افزایش پیدا کرد. استقبال هم وطنان از این طرح به حدی بود که باعث حیرت همه دست اندرکاران شد. شاید هیچ کس انتظار نداشت در شرایط سخت امروز که بسیاری از هم وطنان از جنبه های مختلف زندگی تحت فشار هستند و گلایه های به حقی در زمینه مسائل مدیریتی کشور دارند، روزانه حدود ۱۰ هزار نفر با هدف ثبت نام داوطلبانه در طرح تزریق واکسن تولید ایران با سامانه ۴۰۳۰ تماس بگیرند و تعداد قابل توجهی از آن ها هم بعد از اطلاع از شرایط موردنیاز، این داوطلبی را ادامه دهند و نام خود را در فهرست اولیه داوطلبان ثبت کنند. متن کامل ج مثل جوان این هفته را در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
نگار به مکتب نرفته سحر طالع پور مادربزرگم سواد ندارد ولی با نفس پاک و خدایی اش، مسئله آموز همه ماست. خاطرات خوش دوران کودکی ام مدیون مهربانی های بی قید و شرط اوست. شب ها با قصه هایش به خواب می رفتم و صبح ها با ذکرهای زیبایش بیدار می شدم. ـ ... قضا دور، بلا دور، به حق خالق نور! ـ هر کاری که می کنی بگو بسم الله تا جمله گناهان تو بخشد الله! و کلی تکیه کلام ناب و دعای زیبای دیگر. هنوز که هنوز است وقتی کم می آورم به جملات ناب و امیدبخشش پناه می برم و با خودم تکرارشان می کنم. هر وقت می گویمش التماس دعا شکی به اجابت دعایش نمی کنم بس که رابطه اش با خدا عاشقانه است. مادربزرگ هیچ سمینار و وبینار روان شناسی نگذرانده اما پر از انرژی مثبت و حس خوب زندگی است. خیلی بهتر از روان شناسی خوانده های امروزی رگ خواب پدربزرگ خدا بیامرزم را می دانست و کاری می کرد که با وجود شش بچه قد و نیم قد آب در دل همسر جان تکان نخورد. مادربزرگ هیچ مدرک تحصیلی ندارد ولی بادقت یک دانشگاهی اخبار روز را دنبال می کند. پای ثابت تظاهرات های قبل از انقلاب بوده و همراه با بانوان دیگر بسیجی جهادگر پشت جبهه های هشت سال جنگ تحمیلی. شناسنامه اش هم پر است از مهر انتخابات از ۵۸ تاکنون. مهربان مادربزرگ من به صله رحم هم اهمیت زیادی می دهد. حضوری نشود تلفنی احوال همه را می پرسد و بزرگ و کوچک دوستش دارند. هر چقدر به حافظه ام فشار می آورم یادم نمی آید که روزی نصیحتم کرده باشد ولی در عوض اخلاق و رفتارش مثل یک نمایشگاه دائمی گل و گیاه است که نظر هر بیننده ای را جلب می کند و مشام را پر می کند از عطر محبت و عشق طبیعی که هرکس به فراخور بضاعتش شاخه ای بچیند. اگر قرار باشد خدا مرا به سن پیری برساند خیلی دوست دارم که شبیه مادربزرگ باشم ولی دوست داشتن و آرزو کردن تنها کافی نیست. شرط و شروط دارد. به قول جناب حافظ: «تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف/ مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی» @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
بی پناهان روزمزد نیلوفر حاج قاضی اواخر دی و اوایل بهمن که می شد صدای پای بهار را از قالیچه های رنگارنگی که زیر پهنه کم رمق زمستان، روی لبه پشت بام ها ولو می شدند، می شنید. زمستان که کم جان می شد، خانم های خانه خودشان کم کم دست به کار می شدند تا با غبارروبی و خانه تکانی دستی به سر و روی اسباب وسایل مختصر منزل بکشند و به زندگی جان تازه ای بدمند. تا اینکه خانه ها بزرگ تر شد و اثاث و اسباب بیشتر، خانم ها هم شاغل شدند و قضیه به صورت دیگری در آمد و روزبه روز پررنگ و لعاب تر شد. اگر قدیم تنها اشراف و از ما بهتران خدم و حشم و نظافتچی داشتند این روزها برای واحدهای کوچک ۴۰ متری هم دنبال نظافتچی می گردند. این هفته می‌خواهیم درباره این شغل شریف و حقوق احقاق نشده شاغلین در این حرفه صحبت کنیم. در بخشی از این نوشتار می‌خوانیم: برخی شرکت ها ادعا می کنند نظافت را به سبک هتلی انجام می دهند. یعنی درست مثل نظافت هتل ها کارشان ۵ ستاره است و مو لای درزش نمی رود. جزئیات در این سبک مورد توجه قرار می گیرد و در نهایت محیطی تمیز و آراسته تحویل مشتری داده می شود. کارگران دارای گواهینامه نظافت و سابقه کار هستند و نظافتچی پس از مصاحبه حضوری در دوره های آموزشی شرکت می کند و تمام آموزش های استاندارد لازم را می بیند. اما شواهد نشان می دهند که وضع معیشتی و دستمزد کارگران نظافتی منازل اوضاع آشفته ای دارد و این شرکت ها تحت نظارت هیچ انجمن و اتحادیه ای نیستند و طبیعی است که حقوق کارگران این شرکت ها نیز به طور کامل رعایت نمی شود. شما می‌توانید متن کامل این نوشتار را در مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
هیاهو میان آرامش مردگان نیلوفر حاج قاضی این هفته در «ج مثل جوان» می‌خواهیم نقدی کوتاه داشته باشیم بر خاکسپاری‌های نامتعارفی که در سال‌های اخیر میان بعضی روشنفکران باب شده و بیشترمان شاهدش بوده‌ایم. در بخشی از این نوشتار می‌خوانیم: در کتاب هنر خوب مردن آمده است: «خوب مردن به آن معنی است که انسان زندگی خود را تا گستره ابدیت تعریف کند و گرفتار محدوده دنیا نشود. هنر مردان خدا همان هنر خوب مردن است. زیرا تا انسان «مرگ» را درست نشناسد آن همه زیبایی در زندگی خود خلق نمی نماید. همچنان که زشتکاران ابتدا خوب مردن را فراموش می کنند، سپس این همه زشت زندگی می کنند.» این روزها و در دنیای مدرن، غرب زدگی باعث شده که مرگ به صورت یک کابوس برای انسان در بیاید و وی را دچار بدترین نوع مردن نماید. زیرا وقتی مرگ فراموش شود، نفس اماره چنگال های خود را تا عمیق ترین ابعاد انسان فرو می کند و زندگی او را به مرگی سیاه مبدل می کند. در این صورت است که حتی یادآوری مرگ هم برای خیلی ها عذاب است و افسردگی می آورد و سعی دارند با تمسک پیدا کردن به برخی دست مایه های زمینی آن هم با ناشیانه ترین روش از این واقعیت فرار کنند. از منظر اسـلام، کـه کـامل تریـن ادیان آسمانی اسـت، مـعـاد جزو اصول دین بوده، ایمان به آن، شرط مسلمانی و از ارکان دین اسلام است. برای پی بردن به واقعیت بهشت و جهنم و ضرورت آن، کافیست بدانیم عدالت خداوند، فطرت و جاویدان طلبى انسان و اینکه حس بقا و میل به ماندن، یک درخواست فطرى در وجود انسان است که با وجود جهان آخرت و معاد، محقق می شود، می تواند اثبات کننده معاد باشد. تمام بحث های معاد، سرانجام به یکی از دو نقطه بهشت یا دوزخ ختم می شود و طبق آیات و روایات، بهشت و جهنم دو وعده حتمی و تخلف ناپذیر خداوند است. کسی که به عالم غیب اعتقاد داشته باشد، می تواند معارف اسلام را درک کند. متن کامل این نوشتار را می‌توانید در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
آینه چون نقش تو بنمود راست ... نرگس مهتدی بچه داری برای هر پدر و مادری چیزی شبیه داشتن یک آینه تمام قد است. آینه ای صاف و بدون گردوغبار که در نهایت صداقت و امانت داری نمایشگر شفاف تصویر رفتارهاست. طبعا وقتی هر انسانی خود را مدام مقابل آینه ببیند تحمل تماشای یک آرایش رفتاری ناهنجار را ندارد و با دیدن کوچک ترین ناموزونی به سرعت در صدد اصلاح برمی آید. هیچ پدر و مادری دوست ندارد که بچه ای خودخواه، لجباز، پرخاشگر و بدزبان داشته باشد و همین امر باعث می شود که والدین به صورت خودکار به بازنگری در رفتار خود بپردازند و نتیجه و برآیند آن را در آینه رفتار کودکشان به نظاره بنشینند. اگر بگوییم بچه داری در حکم یک دوره بازآموزی اخلاقی برای پدر و مادر است گزاف نگفته ایم. یکی از خوشایندترین تجربه های زندگی که مختص زنان است و قابل جایگزینی و جابجایی با هیچ مقام و منصب و موقعیتی نیست تجربه مادری است که در دل خود هم رشد معنوی دارد هم اجر معنوی. مقام معظم رهبری می فرمایند: «مهم ترین نقشی که یک زن در هر سطحی از معلومات و تحقیق و معنویت می تواند ایفا کند آن نقشی است که به عنوان مادر و همسر دارد. این آن کاری است که غیر از زن کس دیگری نمی تواند انجام دهد به فرض اینکه زن مسئولیت مهم دیگری هم داشته باشد اما مسئولیت مادری و همسری را باید مسئولیت اول و اصلی خود بداند.» @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
اجباری زنانه نیلوفر حاج قاضی سربازی مقوله ای است که بیشتر جوانان از آن فراری هستند و از آن به عنوان ماه هایی برای اتلاف وقت یاد می کنند. جوانانی هم که آن را پشت سر می گذارند معتقدند اولین روز بعد از اتمام خدمت طوری است که انگار آدم دوباره از مادر متولد شده است. سربازی شامل خدماتی است که فرد یا گروه در ارتش یا دیگر بخش های مرتبط با نیروی نظا می انجام می دهد فارغ از آنکه به عنوان شغل یا به طور داوطلبانه صورت گرفته باشد حالا اینکه بدانیم در کدام کشورهای پیشرفته خدمت سربازی برای زنان هم اجباری است می تواند موضوع جالبی باشد. «ج مثل جوان» این هفته به همین موضوع اختصاص دارد. در بخشی از این یادداشت می‌خوانیم: جالب است بدانید در بسیاری از کشورهای جهان سربازی برای دختران مقوله ای اجباری یا داوطلبانه است. در کشورهایی مانند جمهوری چاد، چین، نروژ، سوئد، کوبا، اسرائیل، کره شمالی، گرجستان و امارات زنان باید به صورت اجباری به سربازی بروند. تعدادی از کشور ها هم مانند آمریکا، مکزیک، نیوزیلند، کانادا، دانمارک، فنلاند، ایتالیا، تایوان و سوئیس به صورت داوطلبانه به سربازی می روند و از این میان تعدادی از این کشور ها هم تبصره هایی برای این موضوع در نظر گرفته اند. مثلا اینکه در صورت وقوع جنگ معرفی دختران برای سربازی اجباری می شود. در میانمار تنها زنانی که ازدواج کرده یا طلاق گرفته و صاحب فرزند باشند از رفتن به سربازی معاف می شوند و در فنلاند از سال ۱۹۹۵ میلادی زنان می توانستند داوطلبانه به خدمت سربازی بروند و در ۴۵ روز نخست اعزام به آ ن ها فرصت داده می شود تا از ادامه این خدمت انصراف دهند و بعد از آن موظف به رعایت تمامی قوانین هستند و تنها دلایل پزشکی و بارداری آن ها را به طور موقت از انجام خدمت معاف می کند و در یونان هم زنان به عنوان متخصصان حقوق بگیر در ارتش به کار گرفته می شوند، اما موظف نیستند همچون مردان به خدمت سربازی بروند... متن کامل این نوشتار را می‌توانید در مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
یا ربیع الانام ادرکنی سحر طالع پور سال هاست که در یک موعد مقرر در انتظار لحظه تحویل سال، در انتظار بهار دور سفره ای که هفت سینش نامیده اند جمع می شویم و ثانیه ها را می شماریم و اصلا حواسمان نیست که صاحب این سفره غایب است! از بیگانه شکایتی نیست از ما ایرانیان آداب دان بعید است که هر سال بدون حضور صاحب خانه پای سفره اش نشسته ایم. دل به بهار طبیعت داده ایم ولی کمتر یاد گل همیشه بهاری می کنیم که با آمدنش دنیا گلستان می شود. گویا رضایت داده ایم و قانع شده ایم به زندگی در دنیایی پرهرج ومرج که دیوسیرتان به جای نیک سیرتان اداره اش می کنند؛ دنیای یک بام و چند هوای حقوق بشر که روزانه، هزاران کودک یمنی از سوء تغذیه با مرگ دست وپنجه نرم می کنند و آب از آب تکان نمی خورد. دنیایی که چشمش را به روی قتل عام مسلمانان میانمار بسته است و در مقابل کودک کشی جنایتکاران صهیونیست مهر سکوت بر لب زده... از قدیم گفته اند جوینده یابنده است. بی شک جویا نبوده ایم که نیافته ایم تنفس در هوای ظهور و حضور را... در جهان شتاب آلود و سرعت زده امروز برای همه چیز عجله داریم غیر از ظهور منجی... خودمان را فریب داده ایم؟... نمی دانم. شاید هم ادای آدم های الکی خوش را در می آوریم ولی از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان همه خوب می دانیم چقدر بیچاره ایم... خدایا به ما روسیاهان بی خیال، به خوبان دل خسته ات قسم؛ عجل لولیک الفرج... @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
دلم؛ عیدی خداست نگار حاجیان خدا دلم را هدیه داد؛ مثل یک سالنامه نو با سیصد و شصت و پنج صفحه سفید تا خودم شوم کرام الکاتبین خودم، تا ثبت کنم خوبی ها را و زیر هر اشتباهم یک استغفار بنویسم ولی حیف که غافل بودم... خدا دلم را هدیه داد مثل تنگ بلوری که هر سال آخر اسفند می خریم با چند ماهی قرمز کوچک ولی حیف که تنگ شیشه ای قلبم شکست، ماهی عشقم مرد و در آرزوی دریا ماند. خدا دلم را هدیه داد مثل اسکناسی خوش رنگ و تا نخورده که هر سال روز اول فروردین پدربزرگ از جیب کهنه کتش در می آورد و به کوچک و بزرگ می دهد بدون هیچ تبعیضی! ولی حیف که اسکناس دلم مچاله شد، پاره شد. خدا دلم را هدیه داد مثل آینه ای صاف و بی گردوغبار که بالای سفره هفت سین جا دارد ولی حیف که آینه ام پر گردوغبار شد. خدا دلم را هدیه داد مثل یک سیب سرخ خوش رنگ شفاف و بدون لک ولی حیف که کرم گناه آفت سیبم شد. اگر امسال هم مهربان خدایم پای سفره هفت سین زیر دعای «یا مقلب القلوب» امضای اجابت بزند و دلی پاک و خدایی هدیه دهد دودستی و محکم می گیرمش، حواسم را می دهم هیچ غبار کینه ای رویش ننشیند. این بار که بلور دلم را هدیه بگیرم پرش می کنم از آب عشق و ماهی کوچکش را به محض بزرگ شدن می سپارم به دریای مهر خدا. امسال اجازه نمی دهم مداد سیاه گناه سفیدی دلم را خط خطی کند. امسال اسکناس دلم را خرج خوبی ها می کنم. امسال حواسم را به دلم می دهم... @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
میتوان زوار در رفته نبود دانستن اين كه با ورزش و تحرك چه اتفاقات خوبى برايمان مى افتد، شما را براى توجه بيشتر به آن كمى قلقلك دهد. يكى از اين اتفاقات ترشح هورمون رشد است كه به طور ضربانى و اغلب هماهنگ با ضربان قلب، توليد و ترشح مى شود. وظيفه اصلى اين هورمون، تحريك رشد بافت هاى مختلف بدن است و معمولا در سنين نوجوانى كه بدن رشدى سريع دارد، در اوج ترشح است و با افزايش سن، از ترشح آن كم مى شود. جنسيت هم در مقدار ترشح هورمون رشد مؤثر است؛ جالب است بدانيد دخترها نسبت به جنس مذكر هورمون رشد بيشترى ترشح مى كنند. وظايف اين هورمون نوسازى بافت هاى استخوان و كلاژن، بازسازى عضله و تنظيم متابوليسم بدن است. جالب اين كه خواب و ورزش، مهم ترين عوامل تحريك ترشح اين هورمون هستند. درست مثل يك شمشير دو لبه! همان دو فاكتورى كه مى توانند در دوران نوجوانى و جوانى بيشتر خودى نشان دهند. اوج ترشح هورمون رشد در طول خواب، نيمه اول شب است. به همين خاطر تأكيد مى شود كه بى خيال سريال هاى آبكى تلويزيون شويد و زودتر بخوابيد. البته رشد و تعالى فيزيكى به واسطه تحريك بيشتر اين هورمون را هم نبايد تنها در خوابيدن ديد! چون ورزش قوى ترين محرك ترشح هورمون رشد است. مثلا به دليل ترشح ضربانى هورمون رشد، تمرينات كوتاه مدتى كه چندين بار در روز، به مدت 10 دقيقه انجام شوند، شرايط مطلوبى براى ترشح آن ايجاد مى كنند. ويژگى ديگر هورمون رشد، تأثير آن بر روند پيرى است. با افزايش سن، بافت عضلانى، كاهش و مقدار چربى، افزايش مى يابد. اما هورمون رشد، با افزايش بافت عضلانى و كاهش چربى، تأثيرى كاملا معكوس مى گذارد. به همين خاطر است كه برخى افراد مسن، به تزريق هورمون رشد رو مى آورند.علاوه بر اين ورزش و حتى فعاليت آرام باعث توليد و ترشح تستوسترون (هورمون جنسى مردانه) بيشتر در مغز مى شود و ترشح بيشتر اين هورمون در مغز باعث توليد سلول هاى جديد مغزى و سلامت مغز خواهد شد. اثر بسيار مهم و اساسى ورزش افزايش ترشح سروتونين است. همان موضوعى كه باعث مى شود ورزش، داروى تك نسخه اى و البته بسيار ارزان بسيارى از روانشناسان و روانپزشكان براى درمان يا كاهش افسردگى باشد. سروتونين، يك انتقال دهنده عصبى است و كمك مى كند پيام هاى عصبى از يك منطقه مغز به منطقه ديگر بروند.كمبود سروتونين بر خلق و خو تأثير داشته و منجر به بروز افسردگى، وسواس، اضطراب، هراس و خشم بيش از حد مى شود. بر همين اساس، بيشتر داروهاى ضدافسردگى باعث افزايش سطح سروتونين در خون مى شوند. البته چون بيشتر اين داروها عوارضى مثل پرخوابى، كسالت و چاقى را هم با خود به همراه مى آورند، پزشكان پياده روى سريع را پيشنهاد مى كنند چون بر اين باورند كه 40 دقيقه ورزش كردن با افزايش ترشح سروتونين باعث تأثيرات خوبى بر خلق و خو مى شود. @zane_ruz ارتباط با ادمین @zaneruz97