بسمه تعالی
خدا حافظ استاد!😭
نیمه شب بود که تلفن همراهم را به دست گرفتم تا #ایتا را چک کنم.
روی تخت ام دراز کشیدم و بعد از چند لحظه نگاهم به #صفحه گوشی دوخته شد!
وقتی گروه کلاس را باز کردم دیدم استاد #جوان_زیبا لمعه را تمام و پیام خدا حافظی گذاشته بودند!
نمی دانید چه حالی به من دست داد!
غصه ای بر سینه نشست که در #وصف نمی گنجد!
نمی توان گفت _ و شما نیز نمی توانید درک کنید _ که استاد جوان زیبا، چه مرد بزرگی بود!
در این یکسال، همچون کودکی که دست پدرش را میگیرد تا از خیابان عبور کنند، #دستم را به دستان استاد سپردم و خدا میداند که چه گونه شاگردی ایشان مرا #بزرگ کرد....!!
از اینکه کمتر ایشان را خواهم دید، #پریشانم...
شايد ایشان میرود از بَرِ من! اما دست مرا در دستان خدایی گذاشت که #همیشه در #آغوش من است
@zarakhsh
به نام خالق لبخند
جور استاد به ز مهر پدر
از #افلاطون پرسیدند :پدرت را دوست تر می داری یا #آموزگارت را ؟
آن استاد خرد، آموزگارش را برگزید و گفت : «هر چند پدرم مرا از آسمان به زمین آورد اما این آموزگار بود که دوباره مرا به آسمان #رساند.»
معلم، شمع پر فروغی است که #درد فهمیدن دارد، می سوزد و روشنایی می بخشد.
سقف جهان بر #ستون دانش، نهاده شده و معلم، یگانه #معمار این ساختمان پر شکوه و پر حشمت است. هر که طبیعت را کاوید و کشفی نوین به دنیای علم آورد همگی در پرتوی #آموزش و آموزگار بوده است، آنان که خود را شناختند و پا در میدان انسانیت نهادند، همگی وامدار آموزگاران #فرهیخته اند.
هر گاه که قلم، #بغض در گلو خفته ام را فریاد می زند یا از فَرْط تنهایی به #آغوش مطالعه پناه می برم، جایگاه معلم بر من زنده می شود و خدا را بر این نعمت سپاس می گذارم.
مرا در مسیر زندگی، آموزگارانی بوده است که قلب تاریکم را به #دانش و بینش، نورانی ساختند و در سایه حکمت آنان بود که #بازار جهل و سبک سری من از رونق افتاد و دوباره خریدار فرهنگ و ادب شدم، آری :
ز بوسیدنی های این روزگار
یکی شان بود دست آموزگار
نوجوانی #خام و از دین، بی خبر بودم که آشنایی با آیت الله جوادی آملی، خارستان وجودم را #باغ خُتَن کرد و پا در مسیر طلبگی نهادم.
کودکی نو پا، ناآگاه و ملتهب بودم که مهرورزی های استاد #نظافت و دقت های استاد #پارسا مرا آگاهی بخشید و این پایان کار نبود....
هنوز ناخالصیها در من #موج می زد که آشنایی استاد #ممتازی مرا ممتاز کرد و شاگردی استاد #جوان_زیبا مرا پالُود و آماده تاج خدمت بر سر نهادن کرد و باز هم این پایان راه تربیت نبود....!!
شاید بیابان باورها و #عقایدم، سیراب شده بود اما هنوز در بوستانِ #عواطفم، عَلفِ التهاب می رویید که خداوند این ضعف را بر من نمایاند.
من در آب دیدهآموزگار، #شناوری آموخته ام و هنوز هم راه تعلیم و تربیت ادامه دارد ...
آموزگار، گر چه خداوندگار نیست
غیر از خدای برتر از آموزگار نیست
#پیام_ارادت
@zarakhsh
بسمه تعالی
پایان لمعه!😭
نیمه شب بود که تلفن همراهم را به دست گرفتم تا #ایتا را چک کنم.
روی تخت ام دراز کشیدم و بعد از چند لحظه نگاهم به #صفحه گوشی دوخته شد!
وقتی گروه کلاس را باز کردم دیدم استاد #جوان_زیبا لمعه را تمام و پیام خدا حافظی گذاشته بودند!
نمی دانید چه حالی به من دست داد!
غصه ای بر سینه ام نشست که در #وصف نمی گنجد!
نمی توان گفت _ و شما نیز نمی توانید درک کنید _ که استاد جوان زیبا، چه مرد بزرگی است !
در این یکسال، همچون کودکی که دست پدرش را میگیرد تا از خیابان عبور کنند، #دستم را به دستان استاد سپردم و خدا میداند که چه گونه شاگردی ایشان مرا #بزرگ کرد....!!
از اینکه کمتر ایشان را خواهم دید، #پریشانم...
شايد ایشان میرود از بَرِ ما! اما دست ما را در دستان خدایی گذاشت که #همیشه در #آغوش ما است
اردیبهشت 1400
______
✍ متاسفانه همینک با خبر گشتم که استاد جوان زیبا، در یک حادثه سهمگین، آسیب دیده و در کُما به سر می برند! 😔، همسر باردار ایشان فوت کرده و پسر ایشان نیز در کما هستند.
خواهش میکنم از عمق جان برای سلامتی استاد عزیزمان و خانواده محترم ایشان دعا کنید 🙏
@zarakhsh