بسم رب الحسین.
یک روضه و یک منبر!
تو کی هستی؟!
آیا تاکنون از خودت پرسیدهای:
من کیستم؟
بگذار کمکت کنم!
تو جانشین خدا روی زمین هستی!!
انگار خدا با زبان بیزبانی به آفریدگانش میگوید:
«ای آفریدگان من! اگر دلتنگ من شُدید یا با من روی زمین کاری داشتید به دیدار انسانها بروید!»
به #لیوان آبت نگاه کن او نسخه کوچکشده #آسمان روی زمین است تو نیز نسخه کوچکشده #خدا روی زمین هستی!
برادر ایمانی من!
هر گاه #توفان ناملایمات زندگی دریای وجودت را متلاطم کرد!
هر گاه #آتش خشم بر گندمزار درونت افتاد!
و هرگاه #علف هرز شهوت در بوستان خرم دلت رویید!
فقط زیر لب زمزمه کن من جانشین خدا هستم!
مطمئن باش آرام میشوی چون خودت را شناخته ای!
کتاب آسمانی :
انی جاعل فی الارض خلیفهً...
وَ نَفختُ فیه من روحی....
یک #روضه
بر من که جلب شد نظرت ای عزیز من
زد فکر تازه ای به سرت ای عزیز من
رفتی درون خیمه و خوشحال آمدی
با دست خطی از پدرت ای عزیز من
بر دست و پای من چه قدَر بوسه می زنی
گل کرده باز هم هنرت ای عزیز من
راضی شدم ... برو .. به خدا می سپارمت
دور از بلا شود سفرت ای عزیز من
با رفتن تو خنده ی لشکر بلند شد
پیچیده بینشان خبرت ای عزیز من
شمشیر و نیزه ها همگی قد علم کنان
صف بسته اند دور و برت ای عزیز من
وقتی که نعل ها به رویت پا گذاشتند
رنگ خسوف شد قمرت ای عزیز من
در زیر دست و پا چه قدَر دست و پا زدی
چیزی نمانده از اثرت ای عزیز من
چسبیده ای به خاک ... شبیه عسل شدی
کندو شده است رهگذرت ای عزیز من
طشتی نداشتم که برایت بیاورم
مثل حسن شده جگرت ای عزیز من
ذهن مرا کشانده به پنجاه سال پیش
عطر مدینه ی کمرت ای عزیز من
سینه به سینه می برمت سمت خیمه ها
نجمه شده است منتظرت ای عزیز من
لا ادری
التماس دعا
@zarakhsh
بسم رب الحسین.
#نغمه_های_حسینی ع
تو کی هستی؟!
آیا تاکنون از خودت پرسیدهای:
من کیستم؟
بگذار کمکت کنم!
تو جانشین خدا روی زمین هستی!!
انگار خدا با زبان بیزبانی به آفریدگانش میگوید:
«ای آفریدگان من! اگر دلتنگ من شُدید یا با من روی زمین کاری داشتید به دیدار انسانها بروید!»
به #لیوان آبت نگاه کن او نسخه کوچکشده #آسمان روی زمین است تو نیز نسخه کوچکشده #خدا روی زمین هستی!
برادر ایمانی من!
هر گاه #توفان ناملایمات زندگی دریای وجودت را متلاطم کرد!
هر گاه #آتش خشم بر گندمزار درونت افتاد!
و هرگاه #علف هرز شهوت در بوستان خرم دلت رویید!
فقط زیر لب زمزمه کن من جانشین خدا هستم!
مطمئن باش آرام میشوی چون خودت را شناخته ای!
کتاب آسمانی :
انی جاعل فی الارض خلیفهً...
وَ نَفختُ فیه من روحی....
یک #روضه
بر من که جلب شد نظرت ای عزیز من
زد فکر تازه ای به سرت ای عزیز من
رفتی درون خیمه و خوشحال آمدی
با دست خطی از پدرت ای عزیز من
بر دست و پای من چه قدَر بوسه می زنی
گل کرده باز هم هنرت ای عزیز من
راضی شدم ... برو .. به خدا می سپارمت
دور از بلا شود سفرت ای عزیز من
با رفتن تو خنده ی لشکر بلند شد
پیچیده بینشان خبرت ای عزیز من
شمشیر و نیزه ها همگی قد علم کنان
صف بسته اند دور و برت ای عزیز من
وقتی که نعل ها به رویت پا گذاشتند
رنگ خسوف شد قمرت ای عزیز من
در زیر دست و پا چه قدَر دست و پا زدی
چیزی نمانده از اثرت ای عزیز من
چسبیده ای به خاک ... شبیه عسل شدی
کندو شده است رهگذرت ای عزیز من
طشتی نداشتم که برایت بیاورم
مثل حسن شده جگرت ای عزیز من
ذهن مرا کشانده به پنجاه سال پیش
عطر مدینه ی کمرت ای عزیز من
سینه به سینه می برمت سمت خیمه ها
نجمه شده است منتظرت ای عزیز من
التماس دعا
@zarakhsh