eitaa logo
آذرخش
56 دنبال‌کننده
353 عکس
377 ویدیو
99 فایل
سعید لطیفی _طلبه حوزه علمیه خراسان: 1️⃣فلسفه 2️⃣کلام و عقاید 3️⃣روان شناسی 4️⃣سیاسی و اجتماعی 5️⃣زبان و ادبیات فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الحسین. یک روضه و یک منبر! تو کی هستی؟! آیا تاکنون از خودت پرسیده‌ای: من کیستم؟ بگذار کمکت کنم! تو جانشین خدا روی زمین هستی!! انگار خدا با زبان بی‌زبانی به آفریدگانش می‌گوید: «ای آفریدگان من! اگر دل‌تنگ من شُدید یا با من روی زمین کاری داشتید به دیدار انسان‌ها بروید!» به آبت نگاه کن او نسخه کوچک‌شده روی زمین است تو نیز نسخه کوچک‌شده روی زمین هستی! برادر ایمانی من! هر گاه ناملایمات زندگی دریای وجودت را متلاطم کرد! هر گاه خشم بر گندم‌زار درونت افتاد! و هرگاه هرز شهوت در بوستان خرم دلت رویید! فقط زیر لب زمزمه کن من جانشین خدا هستم! مطمئن باش آرام می‌شوی چون خودت را شناخته ای! کتاب آسمانی : انی جاعل فی الارض خلیفهً... وَ نَفختُ فیه من روحی.... یک  بر من که جلب شد نظرت ای عزیز من زد فکر تازه ای به سرت ای عزیز من رفتی درون خیمه و خوشحال آمدی با دست خطی از پدرت ای عزیز من بر دست و پای من چه قدَر بوسه می زنی گل کرده باز هم هنرت ای عزیز من راضی شدم ... برو .. به خدا می سپارمت دور از بلا شود سفرت ای عزیز من با رفتن تو خنده ی لشکر بلند شد پیچیده بینشان خبرت ای عزیز من شمشیر و نیزه ها همگی قد علم کنان صف بسته اند دور و برت ای عزیز من وقتی که نعل ها به رویت پا گذاشتند رنگ خسوف شد قمرت ای عزیز من در زیر دست و پا چه قدَر دست و پا زدی چیزی نمانده از اثرت ای عزیز من چسبیده ای به خاک ... شبیه عسل شدی کندو شده است رهگذرت ای عزیز من طشتی نداشتم که برایت بیاورم مثل حسن شده جگرت ای عزیز من ذهن مرا کشانده به پنجاه سال پیش عطر مدینه ی کمرت ای عزیز من سینه به سینه می برمت سمت خیمه ها نجمه شده است منتظرت ای عزیز من لا ادری التماس دعا @zarakhsh
بسمه تعالی بازار فروش اطفال ! به تماشای نشستم و اکنون از کرده‌ی خویش پشیمانم و شیرینی ازدواج اخوی نیز به کامم زهره مار گشت! شاید آن فیلم، بود اما از واقعیتی غمبار حکایت می کرد! حکایتی بلند که با فقر ، بر بی عدالتی نوشته شده بود! آن فیلم، صحنه ای از بازار فروش در را به تصویر کشیده بود! تصویر نوازدان ناز و ملوس و دوست داشتنی که در مادر، بی خبر از جدایی آرمیده بودند! ای کاش همه نوزادان، (ع) می بودند و همه قدرتمندان ستمگر، !! لااقل این طور، نوزادان قصه ی پر غصه ما سرانجام برای شیر خوردن به آغوش مادر بازمی گشتند! اما افسوس و صد افسوس که آمریکا و غرب در لباس دوست، پا به خاک افغانستان نهادند و امنیت، آرامش و ثروت های ملی آنان را به تاراج بردند!! و نفرین بر فقر و ستم و بی داد که بی رحمانه میان و جدایی می افکند مگر نه این است که ، جسم است و ، روح ! و دل برای مهدی موعود (عج) می سوزد! با مشاهده این صحنه،در کویر قلب زنگار بسته ی من ، غم بارید! دل به حال مهدی موعود (عج) می سوزد اوکه قلبی رئوف و از رحمت دارد! نمی دانم اکنون کجاست؟! چه طور زخم دلش را مرهم می کند؟! هرکجا هست به سلامت دارش!! 1401/1/3 @zarakhsh
بسم رب الحسین. ع تو کی هستی؟! آیا تاکنون از خودت پرسیده‌ای: من کیستم؟ بگذار کمکت کنم! تو جانشین خدا روی زمین هستی!! انگار خدا با زبان بی‌زبانی به آفریدگانش می‌گوید: «ای آفریدگان من! اگر دل‌تنگ من شُدید یا با من روی زمین کاری داشتید به دیدار انسان‌ها بروید!» به آبت نگاه کن او نسخه کوچک‌شده روی زمین است تو نیز نسخه کوچک‌شده روی زمین هستی! برادر ایمانی من! هر گاه ناملایمات زندگی دریای وجودت را متلاطم کرد! هر گاه خشم بر گندم‌زار درونت افتاد! و هرگاه هرز شهوت در بوستان خرم دلت رویید! فقط زیر لب زمزمه کن من جانشین خدا هستم! مطمئن باش آرام می‌شوی چون خودت را شناخته ای! کتاب آسمانی : انی جاعل فی الارض خلیفهً... وَ نَفختُ فیه من روحی.... یک  بر من که جلب شد نظرت ای عزیز من زد فکر تازه ای به سرت ای عزیز من رفتی درون خیمه و خوشحال آمدی با دست خطی از پدرت ای عزیز من بر دست و پای من چه قدَر بوسه می زنی گل کرده باز هم هنرت ای عزیز من راضی شدم ... برو .. به خدا می سپارمت دور از بلا شود سفرت ای عزیز من با رفتن تو خنده ی لشکر بلند شد پیچیده بینشان خبرت ای عزیز من شمشیر و نیزه ها همگی قد علم کنان صف بسته اند دور و برت ای عزیز من وقتی که نعل ها به رویت پا گذاشتند رنگ خسوف شد قمرت ای عزیز من در زیر دست و پا چه قدَر دست و پا زدی چیزی نمانده از اثرت ای عزیز من چسبیده ای به خاک ... شبیه عسل شدی کندو شده است رهگذرت ای عزیز من طشتی نداشتم که برایت بیاورم مثل حسن شده جگرت ای عزیز من ذهن مرا کشانده به پنجاه سال پیش عطر مدینه ی کمرت ای عزیز من سینه به سینه می برمت سمت خیمه ها نجمه شده است منتظرت ای عزیز من التماس دعا @zarakhsh
بحران انرژی در غرب! پس از آنکه نابسامان، غرب نشینان را آشفته خاطر کرد، اینک تشت بحران غرب، از بام افتاد و صدایش گوش همه جهانيان را کَر کرد! از مدت ها پیش، مردم هیزم می انباشتند و انبار می کردند! و امروز به آنان یارانه خرید هیزم تعلق گرفته است! امروز تصویری از مقابل چشمانم گذشت که خاطرم را سخت پریشان کرد! دلم برای همنوعان غرب نشینم سوخت! آری کولاک را می گویم! برف و ، جان شیرین 60 آمریکایی را ستاند و به کام مرگ رساند! ای کاش هرگز این خبر را نمی شنیدم، کامم تلخ و روانم بسیار آزرده است! غرب نشینان، بسیار بی پناه اند! الحاد و استبداد، قلب شان را سرد و تاریک ساخته است! ارابه استکبار، امان شان را بریده است! نه از گزند سیاست مداران شان در آسایش اند و نه روزنه ای از بر قلب خود گشوده اند! دل هایشان از لبریز و روان شان با زندگی در ستیز است! بارالها! ای نور دل های رمیده، تو آرامش جان آنان باش!! سختی با هم وطنانم عزیزم دارم! همانان که شان دعای شب ها و پیشرفت شان آرزوی دیرینه من است. نور چشمانم! میدانم که برخی از غرب نشینان سوگند خورده ما هستند! میدانم که خون جوانان مان از دندان های آنان می چکد! اما بیشتر آنان بندگان بی پناه خدایند، بر رفاه حالشان دعا کنید. از این رویداد تلخ، پند بگیرد و‌ در مصرف انرژی، گام بردارید! اگر منابع و ایران به انتها برسد، کار ما نیز هیزم جمع کردن و سرگین انبار کردن است! اگر بمرد عدو جای نیست که زندگانی ما نیز جاودانی نیست @zarakhsh