بسمه تعالی
اهانت های ادیبانه!
( اندر احوال دکتر سروش).
و اینک کاسه #صبرم به سر آمد و توفانی از التهاب دریای درونم را مواج و پر تلاطم ساخت!
خود را به قلم و کاغذ _اين دو رفیق دیرینه ام _رساندم بلکه از قلم، کشتی و از کاغذ، بادبان بسازم تا دریای درون را، دریاداری کنم بلکه #آرام شود.
اینکه دکتر سروش از ما بود،برای ما و درکنار ما کار می کرد بماند!
اینکه امام #خمینی ره را باسواد ترین رهبر تاریخ ایران می دانست بماند!
اینک در #روزگار جوانی اهل محاسبه بود و گناهانشان را می نوشت آن هم بماند!
واینکه اینک آن جناب کجاست؟
و چرا این چنین سخن می راند و قلم می فرساید؟! آن هم بماند!!
اینکه دکتر غرق در چشمه ادبیات پارسی بوده و کام قلم اش را از آب این چشمه سیر می کند، حقیقتی رشک برانگیز است!! که به قول جناب #سعدی : «هنر، چشمه زاینده است و دولت پاینده»
و به راستی یکی از رموز موفقیت ایشان همین قلم فریباست.
داغ دل و شور سَر من نیز همین #فریبایی الفاظ است!
الفاظ زیبایی که درکنار هم گلستانی، خرم می آفرینند و غافل از آنکه نسیم #حقیقت، از آن گلستان، بوی تعفن و تحریف می آورد!!!
بی چاره مخاطبی که #عطر اسلام را از دکان ایشان خریدار بوده است!
آقای سروش در کلاس ها و جلسات، بی وقفه در شیپور ادب و فرهنگ و انسانیت می دمد و از #احترام به هم نوع سخن می راند و البته، برای اهل علم و نقد #آغوش می گشاید!!
حال آنکه در عمل سرکه انگبین ایشان صفرا پس داده است !!!
و بارها شاهد کج دهنی هاو اهانت های #ادیبانه از ایشان بوده ایم!!
اهانت هایی که از کوه های بلند #غرور سرچشمه می گیرد و شخصیت مخاطب را ویران می کند !
اهانت هایی که در گل بوته هایی از الفاظ زیبا #پیچیده می شود و به خورد مخاطبان داده میشود!!
اهانت ایشان به آقای #انصاریان عزیز و جناب آقای #علیدوست نمونه بارز این اهانت های ادیبانه و دلسوزی های عوام فریبانه برای اسلام است!
جناب آقای سروش :
امیدوارم هرکجا که هستید خوش #عاقبت و نیک فرجام باشید.
@zarakhsh