eitaa logo
ضرب المثل
31.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
962 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
حنظله يا هندوانه ابوجهل چه میوه ای است ؟🤔 میوه اى تلخ مزه است كه خواص دارويى فراوان دارد ؛ اما آنقدر تلخ است که بصورت ضرب المثل درآمده و زمانی که بخواهند شدت تلخی موضوعی را بیان کنند، می گویند تلخ تر از حنظله ! @zarboolmasall
🔴 آیا میدانستید؟ درگذشته يكى از روش هايى كه برای زمان بیدار شدن استفاده ميكردند،یک میخ درشمع قرارمیدادند و زمان مقرر که مى رسید، میخ روی سطح فلزی افتاده و با تولید صدا بیدار ميشدند @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خـ♡ـدایا ما برای داشتن دست‌های تو ریسمان نبسته‌ایم دل بسته‌ایم همین که حال دلمان خوب باشد برایمان کافیست شب‌ها آرامشی دارند از جنس خدا پروردگارت همواره با تو همراه است امشب از همان شب‌هایی ست که برایت یک شب بخیر خدایی آرزو کردم الهی امشب حال دلتون خوب باشه شبتـ🌙ـون خدایی @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 استخاره بد 🔹 مردی تصمیم داشت به سفر تجارت برود خدمت امام صادق علیه السّلام که رسید درخواست استخاره ای کرد، استخاره بد آمد، آن مرد نادیده گرفت و به سفر رفت اتفاقاً به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد امام از آن استخاره در تعجب بود پس از مسافرت خدمت امام رسید و عرض کرد: 🔹 یابن رسول الله! یادتان هست چندی قبل از خدمت شما رسیدم برایم استخاره کردید و بد آمد، استخاره ام برای سفر تجارت بود به سفر رفتم و سود فراوانی کردم به من خوش گذشت. ✨ امام صادق علیه السّلام تبسمی کرد و به او فرمود: در سفری که رفتی یادت هست در فلان منزل خسته بودی نماز مغرب و عشایت را خواندی شام خوردی و خوابیدی و زمانی بیدار شدی که آفتاب طلوع کرد و نماز صبح تو قضا شده بود؟ ♻️ عرض کرد: آری. ✨ حضرت فرمود: اگر خداوند دنیا و آنچه را که در دنیاست به تو داده بود جبران آن خسارت (قضا شدن نماز صبح) نمی شد. 📚 منبع: جهاد با نفس، جلد ۱، صفحه ۶۶ 📍 یکی از مسائلی که انسان باید هنگام تفریح یا مسافرت مد نظر داشته باشد، محور بودن دین، خصوصا نماز است. @zarboolmasall
دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان @zarboolmasall
🟩زاغ کسی را چوب زدن 🔹️در گذشته به زاج،زاغ هم میگفتند.البته امروزه در بعضی جاهای ایران مثل کرمان زاغ گفته میشه! زاج ماده ای معدنی است که انواع سیاه و سفید و غیره داره که در صنعت نساجی و فرش بافی از اون برای خوشرنگ تر و براقتر شدن فرش و پارچه و چرم استفاده میشد! زمانی که فرش یا نخ یا پارچه کسی خوب از اب در میومد ،رقبا منتظر فرصتی مینشستند که چوبی در ظرف زاج طرف بگردونن که از ترکیبات دیگه محلول یا نسبت اب با زاج اطلاعی کسب کنن! از این به بعد این ضرب المثل جا افتاد که فلانی داره زاغ سیاه فلانی رو چوب میزنه!که سر از کارش در بیاره! @zarboolmasall
ضرب المثل "همه راه ها به رم ختم می شوند" علاوه بر تفاسیر زیادی که از آن شده در معنای لفظی اش هم صحیح است! بنا به نقشه های آن زمان، تمامی مسیر های قلمرو امپراتوری روم سر از رم در می آورد! @zarboolmasall
🌸🍃🌸🍃 بوعلی سینا نشسته بود که قصاب شهر آمد و شروع به شمردن صفات نیک بوعلی کرد. بوعلی گفت: از تو می‌خواهم سکوت کنی و دیگر ادامه ندهی. قصاب گفت: ای حکیم من٬ بی‌ریا تو را ستایش می‌کردم. بوعلی گفت: شکی در بی‌ریا بودن کلام تو ندارم. اما مرا علت دیگری بود که از تو خواستم ستایش مرا نکنی. اگر تو مرا ستایش کنی٬ از من هم انتظار خواهی داشت که از صفات عالی و نیک تو سخن بگویم درحالی‌که من، شما را زیاد نمی‌شناسم تا از اوصاف نیک‌تان سخن بگویم. این امر موجب رنجش شما خواهد شد و موجبات تکبر مرا فراهم خواهد آورد. هر کسی که ستایش می‌کند منتظر ستایش شدن است. ‎@zarboolmasall
📔 ✍داستان ضرب المثل 📕همه‌ی‌خرها را به یک چوب نمی رانند مردی از دهی می گذشت، ناگاه بوی ناخوشایندی به مشامش رسید. از جوانی روستایی پرسید: این بو از کجاست؟ جوان گفت: در همین نزدیکی خری عمرش را به شما داده و این بو از آن خر مرده است! 😠 سئوال کننده از جواب ابلهانه و تعبیر جوان سخت ناراحت شد و به راه خود رفت و در راه به مردی سالخورده رسید و گفت: چرا مردم این ده، این اندازه بی تربیت هستند؟ 👨‍🦳 مرد پیر گفت: شما به چه دلیل چنین حرفی را می زنید؟ مرد ماجرا را باز گفت. پیر مرد گفت: عجب عجب! خیلی ببخشید آن جوان پسر من است، و متوجه حرف زدن خود نشده؛ من هزار بار به او گفته ام که همه خرها را به یک چوب نمی رانند ولی باز به شما چنین حرفی زده!!! @zarboolmasall
7.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸ضرب‌المثل‌های مشهدی/ چو بخشایش پاک یزدان بود دم آتش و باد یکسان بود 🔹ضرب‌المثل‌ها در ذهن و زبان مردم جای خود را باز کرده‌اند. هر روز با ما همراه باشید با یک ضرب‌المثل از این خطه. @zarboolmasall
💡 افسانه ی شمشیر داموکلس یکی از معروفترین حکایت های یونان باستان است که با وجود محبوبیت زیاد، مشخص نیست تا چه حدی این داستان واقعیت داشته است هر چند شاهی که حکایت در دربار او روی می دهد، واقعا وجود داشته است . در هر حال افسانه چنین است که ؛ در قرن چهارم پیش از میلاد در سرزمین "سیراکوز"  واقع در جزیره ی سیسیل ایتالیا ، حاکمی به نام "دنیس" یا "دیونسیوس دوم "حکومت می کرد که یکی از درباریان او فردی به نام "داموکلس" بود. این شخص همیشه با مبالغه در مورد قدرت و تمول سرور خویش سخن می راند، تا اینکه در یکی از ضیافت های شبانه ، حاکم به داموکلس تعارف می کند  که به جای او بر تخت بنشیند اگر فکر می کند حکمرانی چیزی جزو خوشی بی پایان نیست ، داموکلس قبول می کند اما پیش از اینکه بر تخت بنشیند ، متوجه می شود شمشیری  که به وسیله ی یک تار موی اسب نگاه داشته شده است ، بر بالای تخت شاهی اویزان است و هر لحظه ممکن است با کوچکترین حرکت بر سر او بیفتد پس او با وحشت تخت را ترک می کند. در واقع دیونسیوس می خواست با این کار به خادمش بفهماند که قدرت حاکم به تار مویی بسته است و در کنار خوشی های ظاهری ، حاکم پیوسته باید مراقب شمشیر آماده ی دشمنان خویش باشد که هر لحظه می خواهند او را از تخت قدرت پایین بیاورند. : البته داستان به شکل دیگری هم بیان شده است و ما در این مقاله حکایت را به نحوی که سیسرو روایت کرده است ، ذکر کردیم . @zarboolmasall