eitaa logo
ضرب المثل
32.2هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
886 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
تو به این خریت فهمیدی و ما نفهمیم گویند شخصی در یكی از خیابانهای شهری به طفل خردسالی برخورد كرد و دید کودک دو عدد اشرفی در دست دارد و آنها را بالا و پایین می اندازد و با آنها بازی می كند. آن شخص دیگ طمعش به جوش آمد و به طفل گفت: بچه جون! یكی از اینها را به من بده! طفل بسیار زیرك بود و گفت: قدری صدای خَر در بیاور تا یک اشرفی را به تو بدهم. شخص به این سو و آن سو خیابان نظری افكنده و سپس همین كه کسی را در آن حوالی ندید، بنای عرعر كردن را گذاشت و سپس گفت: حالا به عهد خود و فاكن! طفل گفت: عجب! تو به این خریت فهمیدی كه اینها چیز خوبی است ولی من با این آدمیتم نفهمم ؟! این ضرب المثل وقتی به کار می رود كه كسی بخواهد با زبان چرب و نرم كسی را فریب دهد و چیزی را به زرنگی از چنگ او برباید و طرف مقابل متوجه این زیرکی او شود. مرتبط : ● جنگ زرگری راه انداختن ■ سر طرف و شیره مالیدن @zarboolmasall
💠 🔹 در مورد 🌹 ۲. حق مادر نگه داشتن ، 🌹 بهتر از حج کردن است . ✍ این ضرب المثل اشاره دارد به : ☘ عظمت و بزرگی احترام به مادر ☘ که از حج رفتن هم بالاتر است . ☘ نگه داشتن حرمت والدین ☘ و رضایت آنها از فرزند ، ☘ حتی از انجام بعضی فرایض ، ☘ بالاتر است . @zarboolmasall
✅ یه ضرب المثل معروف هست که انگار ریشه ی قرآنی داره 💢میگه👇 «چاه مکن بهر کسی، اول خودت دوم کسی!» 💢قرآنم میگه 👇 «وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ» (فاطر43) مکرو نیرنگ دامن خود نیرنگ باز را میگیرد و بس 💥👈این آیات درباره مشرکانی نازل شد که می گفتند: ما مثل بعضى از امت هاى پیشین که پیامبران را تکذیب کردند و به آنها پشت کردند؛ نیستیم. وقتی پیامبر(ص) با قرآن به سراغشان آمد، نه تنها اسلام نیاوردند، بلکه در مقام تکذیب و مبارزه و انواع مکر و فریب بر آمدند. بیاییدتلاش‌کنیم‌قران‌رابیشتربشناسیم🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@zarboolmasall
29.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☺️ 😇: 😁سحر خیز باش تا کامروا باشی بچه‌های گلللل😍ضرب المثل این هفته :یعنی اینکه افراد سحرخیز شانس خیلی بیشتری برای موفقیت در کارهایشان دارند. @zarboolmasall
ضرب المثل
💠 #ضرب_المثل 🔹 در مورد #احترام_به_والدین 🌹 ۲. حق مادر نگه داشتن ، 🌹 بهتر از حج کردن است . ✍ این ضر
💠 🔹 در مورد 🌹 ۴. پدر و مادر میوه نایابند . 🌹 ۵. تا گوساله گاو شود ، 🌹 دل مادرش آب می شود . 🌹 ۶. زمانی که صاحب فرزند شوی 🌹 به نیک خواهی والدین پی می‌ بری. @zarboolmasall
💠 🔹 در مورد 🌹 ۷. والدین وقتی زنده‌اند 🌹 باید مورد احترام باشند 🌹 و زمانی که فوت کردند 🌹 باید آنها را یاد نمود . 🌹 ۸. هر کسی به والدین احترام نماید 🌹 هرگز نمی‌ میرد . @zarboolmasall
ضرب المثل قديمي مي گويد: ميمون پير دستش را داخل نارگيل نمي كند.🤍🪢 •• در هندوستان، شكارچيان براي شكار ميمون سوراخ كوچكي در نارگيل ايجاد مي كنند. يك موز در آن مي گذارند و زير خاك پنهان اش مي كنند. ميمون دست اش را به داخل نارگيل مي برد و به موز چنگ مي اندازد، اما ديگر نمي تواند دست اش را بيرون بكشد، چون مشت اش از دهانه سوراخ خارج نمي شود. فقط به خاطر اين كه حاضر نيست ميوه را رها كند. در اين جا، ميمون درگير يك جنگ ناممكن معطل مي ماند و سرانجام شكار مي شود. همين ماجرا، دقيقاً در زندگي ما هم رخ مي دهد. ضرورت دستيابي به چيزهاي مختلف در زندگي، ما را زنداني آن چيزها مي كند. در حقيقت متوجه نيستيم كه از دست دادن بخشي از چيزي، بهتر است تا از دست دادن كل آن چيز. در تله گرفتار مي شويم، اما از چيزي كه به دست آورده ايم، دست نمي كشيم، خودمان را عاقل مي دانيم؛ اما (از ته دل مي گويم) مي دانيم كه اين رفتار يك جور حماقت است.•• @zarboolmasall
✍ ضرب المثل در مورد غیرت 🌸 ۱. به رگ غیرتش برخورده 🌸 ۲. غيرت بی بصيرت ، مثل آتشی بی نور است 🌸 ۳. کل جذابیت مرد به غیرتشه 🌸 ۴. مردی که غیرت ندارد ، هیچ ندارد @zarboolmasall
🌸🍃🌸🍃 حکایت کرده اند که مردی الاغی خرید و پالان و خورجینی ، روی آن گذاشت و به همسرش گفت : " ای زن ، خوشحال باش که ما هم از امروز مَرکب داریم ، دیگر هرچه بخواهی از بازار شهر برایت می خرم ، حالا بگو چه می خواهی ؟ " زن خوشحال شد و از شوهر خواست که برای او میوه و پارچه و چیزهای دیگر بخرد . مرد به بازار رفت و ساعتی بعد مانده و ذله و با رنگ پریده برگشت . زن پرسید : " چی شد ؟ خندان رفتی و گریان برگشتی ؟ " مرد الاغش را گوشه حیاط رها کرد و گفت : " من دیگر به بازار نمی روم . " زن گفت :" چرا ؟ مگر بازار شهر مار و عقرب دارد ؟ " مرد تکرار کرد : " گفتم که دیگر به بازار نمی روم ." زن نگران شد که چه شده و چرا شوهرش به بازار نمی رود . یک روز به او گفت : " امروز می خواهم با هم به بازار برویم . " مرد گفت : " حتی اگر تو هم به بازار بیایی ، من دیگر به آن جا نمی روم ". زن گفت : " چرا ؟ و آن قدر اصرار کرد تا عاقبت یک روز با هم راهی بازار شدند . نزدیک دهانه بازار ، مرد افسار الاغش را به تنه درختی بست و آنها داخل بازار شدند . از چند دکان چیزهایی خریدند و خواستند سراغ الاغشان بروند که سر و صدایی شنیدند . نگاه کردند و دیدند که الاغ درمیان جمعیت بازار ، به این طرف و آن طرف می دود و مردم می خندند . الاغ در حال فرار به آدمها تنه می زد و چیزهایی را که دستشان بود ، به زمین می انداخت . بعضی ها هم داد می زدند : " این الاغ بی صاحب ، مال کیست ؟ " مرد هرچه را که خریده بود ، به همسرش داد و گفت : " همین جا باش تا من الاغ را بگیرم ." او این را گفت و در وسط بازار شروع به دویدن کرد . الاغ که از سر و صدای مردم وحشت کرده بود ، تندتر از مرد می دوید . مرد آن قدر دنبال الاغ رفت تا آن را گرفت و برگشت . وقتی کنار همسرش رسید ، به او گفت : " دیدی چه شد ؟ فهمیدی برای چه به بازار نمی آمدم ؟ " زن خیلی خونسرد گفت : " این که چیزی نیست ، تازه همه اش تقصیر تو بود ." مرد گفت : " تقصیر من ؟ " زن گفت : " بله ، نه بازار تقصیری داشت ، نه الاغ زبان بسته، الاغ هرکس ممکن است فرار کند و مردم بخندند ، ولی تو بلد نیستی . " مرد با تعجب پرسید : " چی بلد نیستم ؟ " زن گفت : " بستن الاغ را . افسار الاغ را محکم ببند . مگر نشنیده ای که می گویند : " اگر خواهی که بر ریشت نخندند بفرما تا خرت محکم ببندند . " از آن پس اگر کسی کارهایش را از همان آغاز درست انجام ندهد و باعث شود که مردم او را سرزنش کنند ، این ضرب المثل حکایت ِ حال او می شود . ‎ @zarboolmasall
🌐 "آق دُنّی آق دُنّی دی" ✅️ تمام افراد در سلامت جامعه‌ی مدیران نقش دارند، احدی با فرصت و امکانِ انتخاب مدیر و دیگری با ایجاد تمایز و تبیین تفاوت مابین مدیری که به جایگاه‌ها شرف می بخشد و میان مسئولی که شَرف خود را به چند صباح این میزها می فروشد؛ ✅️ زمانی که مردمان یک جامعه، میان انسانهای عافیت طلب و آدم های مسئولیت پذیر، پرتلاش و کم کار، دغدغه مند و بی دغدغه، با وجدان و بی وجدان، دیگرخواه و خودخواه، پیگیر و یا اهل تغافل و تساهل و تسامح و به عبارت ضرب المثل ما تالش ها "علی کٚلو ولی سَر، ولی کٚلو علی سر" یعنی انسانهایی که دنبال حل واقعی و اساسی مسأله‌ نیستند بلکه فقط دنبال رفع تکلیف و حلّ موقتی موضوع و دست به سر کردن هستند، تمایزی قائل نباشند و با سکوت خود و یا با فقدانِ بصیرت، موجبات دلسردی، دل زدگی، انزوا، تخریب، سرخوردگی و تضعیفِ خوبها را فراهم کنند، بی تردید جوامع بشری باید سبد مدیران را از مدیر اهل فضل خالی ببیند؛ ✍️مجتبی نورزاد @zarboolmasall
⭕️ مرکز فرهنگی رسانه‌ای هاتف برگزار می‌کند: 💠 مسابقه بزرگ کتابخوانی 🔹 با موضوع منطق مقاومت 🔸 همراه با جوایز ارزنده: 🌟 سه نفر اول: پلاک طلای یک گرمی 💥۶۰ نفر بعدی: مبلغ ۵ میلیون ریال ⏰ زمان برگزاری مسابقه: جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ از ساعت ۲۰ تا ۲۰:۳۰ ✅ شرکت در این مسابقه فقط در زمان اعلام شده مقدور می‌باشد و بعد از آن، امکان شرکت در مسابقه وجود ندارد. 🏆 تاریخ برگزاری قرعه کشی: یکشنبه ۲ دی همزمان با سالروز ولادت 🌺حضرت زهرا سلام الله علیها ، بصورت لایو زنده تصویری در کانال مسابقه ♨️برای شرکت در مسابقه و دریافت فایل pdf کتابچه منطق مقاومت، کافیست 👈🏻فرم ثبت نام را پر کنید.
💫 🦋 کلاه خودتو قاضی کن 🍃 روزی مرد بی‌آزاری در خانه نشسته بود که داروغه شهر به سراغش می آید و او را متهم می کند که از یک مسافر غریب هزار سکه گرفته و به او پس نداده است. مرد با تعجب اظهار کرد که از این اتفاق بی خبر است و این موضوع صحت ندارد. داروغه هم که حرف او را قبول نمی کرد، گفت برای روشن شدن حقیقت باید تا دو روز دیگر به محکمه بیاید. همسر مرد که او را در حالت ترس و اضطراب دید، به او گفت اگر تو بی گناهی، چرا مضطرب شده ای، از قدیم گفته اند آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است.؟ مرد جواب داد می دانم. ولی من که تابحال به محکمه نرفته ام می دانم زبانم آنجا بند می آید و گناهکار شناخته می شوم. همسرش هم که زن باهوشی بود راهکاری را به مرد یاد داد؛ راهکار زن این بود :کلاهت را روبروی خودت قرار بده و همچنانکه به کلاه حرف می زنی ،فکر کلاهت همان قاضی است و با وی راحت باش مرد خطاب به کلاه می گوید آقای قاضی وقتی این مرد من را نمی شناسد و اسم من را هم نمی داند ،چگونه ممکن است این پول را به من داده باشد ،این کار عملی شد و مرد با درایت همسر ,از گرفتاری رهایی یافت. @zarboolmasall