eitaa logo
ضرب المثل
32هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
912 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
📘🤔🤔🤔 🔻داستان ضرب المثل 👨‍⚕ خطاب به کسی که مشکل خود را نمی تواند حل کند و برای حل مشکل شخص دیگر به راهنمایی اش می پردازد . شخصی دچار ریزش مو شده بود و داشت کچل می شد و از این بابت بسیار ناراحت بود و حسرت موهایش را می خورد. یک روز که داشت با یکی از دوستانش درباره ریزش موهایش صحبت و اظهار ناراحتی می کرد، دوستش شروع کردبه راهنمایی او که فلان دارو استفاده کن و فلان صابون را بکار ببر و فلان غذا را بخورو..... مردنگاهی به دوستش که خود نیز کچل بود انداخت و گفت: کچل اگر طبیب بودی سرخود دوا نمودی.(کچل اگر طبابت می دانست ابتدا سر کچل خود را مداوا می کرد) یکی روستایی سقط شد خرش علم کرد بر تاک بستان سرش جهاندیده پیری بر او بر گذشت چنین گفت خندان به ناطور دشت مپندار جان پدر کاین حمار کند دفع چشم بد از کشتزار که این دفع چوب از سر و گوش خویش نمی‌کرد تا ناتوان مرد و ریش چه داند طبیب از کسی رنج برد که بیچاره خواهد خود از رنج مرد؟ @zarboolmasall
🤍🕊 حتما تاحالا از ضرب المثل « ماست مالی کردن » استفاده کردید ! اما میدونید از کجا اومده ؟ 😁 👈 زمان عروسی محمدرضا شاه پهلوی و فوزیه چون مقرر بود مهمانان مصری و همراهان عروس به وسیلۀ راه‌آهن جنوب تهران وارد شوند، از طرف دربار و شهربانی دستور اکید صادر شده بود که دیوارهای تمام دهات طول راه و خانه‌های مجاور خط آهن را سفید کنند. در یکی از دهات چون گچ در دسترس نبود، بخشدار دستور می‌دهد که با کشک و ماست که در آن ده فراوان بود، دیوارها را سفید کنند ، برای همین مقدار زیادی ماست خریدند و دیوارها را ماستمالی کردند 😐 از آن روز ماستمالی کردن به معنی «هم‌آوردن سروته‌کار به شکل ظاهری» رایج شد. @zarboolmasall
📘 حتما تاحالا از ضرب المثل « ماست مالی کردن » استفاده کردید ! اما میدونید از کجا اومده ؟ 👈 زمان عروسی محمدرضا شاه پهلوی و فوزیه چون مقرر بود مهمانان مصری و همراهان عروس به وسیلۀ راه‌آهن جنوب تهران وارد شوند، از طرف دربار و شهربانی دستور اکید صادر شده بود که دیوارهای تمام دهات طول راه و خانه‌های مجاور خط آهن را سفید کنند. در یکی از دهات چون گچ در دسترس نبود، بخشدار دستور می‌دهد که با کشک و ماست که در آن ده فراوان بود، دیوارها را سفید کنند ، برای همین مقدار زیادی ماست خریدند و دیوارها را ماستمالی کردند 😐 🔹از آن روز ماستمالی کردن به معنی «هم‌آوردن سروته‌کار به شکل ظاهری» رایج شد. @zarboolmasall
📚🤔🤔🤔 📕 🎩کلاهت رو قاضی کن حکایت کرده‌اند که روزی مرد بی‌آزاری در خانه نشسته بود که داروغه شهر به سراغش می آید و او را متهم می کند که از یک مسافر غریب هزار سکه گرفته و به او پس نداده است. مرد با تعجب اظهار کرد که از این اتفاق بی خبر است و این موضوع صحت ندارد. داروغه هم که حرف او را قبول نمی کرد، گفت برای روشن شدن حقیقت باید تا دو روز دیگر به محکمه بیاید. همسر مرد که او را در حالت ترس و اضطراب دید، به او گفت اگر تو بی گناهی، چرا مضطرب شده ای، از قدیم گفته اند آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است.؟ مرد جواب داد می دانم. ولی من که تابحال به محکمه نرفته ام می دانم زبانم آنجا بند می آید و گناهکار شناخته می شوم. همسرش هم که زن باهوشی بود راهکاری را به مرد یاد داد؛ راهکار زن این بود :کلاهت را روبروی خودت قرار بده و همچنانکه به کلاه حرف می زنی ،فکر کلاهت همان قاضی است و با وی راحت باش مرد خطاب به کلاه می گوید آقای قاضی وقتی این مرد من را نمی شناسد و اسم من را هم نمی داند ،چگونه ممکن است این پول را به من داده باشد ،این کار عملی شد و مرد با درایت همسر ,از گرفتاری رهایی یافت. @zarboolmasall
📔🤔🤔🤔 📕داستان ضرب المثل ✍ پته اش روی آب افتاد را برای کسی به کار می برند که رازش فاش و مشتش باز شده است. درگذشته در فلات کم آب ایران مردم سد کوچکی از جنس چوب کهن را که « پته » می نامیدند در درون جوی قرار می دادند و آب را به درون آب‌انبارها می راندند.تا به مصارف روزانه برسد. زمان کم آبی برخی افراد خارج از نوبت خود،شب هنگام بانهادن پته ای بر سر راه آب، مسیر آن را عوض کرده و آب می بردند. فشار آب گاهی موجب می گردید تا پته از جای خود کنده شده و روی آب بیفتد و پته را آب ببرد و با دیده شدن آن در جاهای دیگر متوجه آب‌دزدی آنان می شدند،و راز ایشان فاش شده و آبرویشان می رفت. @zarboolmasall