هدایت شده از عقیق
دیدار آیت الله میرزای شیرازی با امام زمان عج🍀
آیتاللهالعظمی بهجت می فرمایند
اگر علم انسان مطابق ایمانش باشد خیلی خوب است.
علمای سابق علم را از ایمان جدا نمیدانستند.
مرحوم میرزای شیرازی بزرگ در قضیه تحریم تنباکو فرموده بود: علت این حکمی که کردم، آن بود که در سرداب سامرا حضرت صاحب عجلاللّهتعالیفرجهالشریف را زیارت کردم و در آنجا به من الهام شد!
آیا میشود کسی معنویت نداشته باشد و به او افاضه شود که به سرداب برود؟!
📚در محضر بهجت، ج۱، ص۲۲۷
🔮با عقیق بمانید
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
هدایت شده از عقیق
وقتى كه آيه تحريم خمر (شراب ) فرود آمد منادى حضرت رسول اللّه (ص ) ندا داد كسى نبايد شراب بخورد؛ داستانى آورده ، كه جالب است .
روزى آقا رسول اكرم (ص ) از كوچه اى مى گذشتند؛
اتفاقا يكى از مسلمانها شيشه شرابى در دست داشت وارد همان كوچه اى شد كه حضرت داشتند مي گذشتند تا حضرت رسول خدا (ص ) را ديد مى آيد خيلى ترسيد، گفت الا ن است كه آبرويم بريزد
(زيرا به حضرت خيلى علاقه داشت ) گفت خدايا غلط كردم توبه كردم و ديگر لب به خمر و شراب نمى زنم فقط مرا جلوى حضرت رسول اكرم (ص ) رسوا نكن .
وقتى كه نزديك حضرت شد.
حضرت رسول اللّه (ص ) فرمود: در اين شيشه چيست ؟
از ترس گفت آقا سركه است .
آنحضرت فرمود: اگر سركه است قدرى در دست من بريز حضرت دست مبارك را پيش برد.
آن مرد هم شيشه را برگردانيد يك وقت متوجه شد كه مقدارى سركه در دست حضرت ريخته شده .
مرد به گريه در آمد و گفت يا رسول اللّه قسم بخدا كه در اين شيشه شراب بود ولى چون توبه كردم و از خدا خواستم كه مرا رسوا نكند خدا هم توبه مرا قبول كرده و دعايم را مستجاب فرموده .
حضرت رسول اكرم (ص ) فرمود: چنين است حال كسى كه توبه كند از گناهان خود و خداوند متعال تمام سيئات و بديها و زشتى هاى او را تبديل به حسنه و خوبى
فرمايد: اولئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسنات .
اى پادشاه كون و مكان اى اله من
لطفت ز مهر شامل حال تباه من
من مستحق دوزخم از كرده هاى خويش
واحسرتا اگر تو نبخشى گناه من
در حشر گر تو پرده زكارم برافكنى
محشر بود سياه ز روى سياه من
آندم كه جز عطاى تو كس را پناه نيست
خواهم كه هم عطاى تو باشد پناه من
يك شب به طاعت تو نياورده ام صبح
بيهوده رفت روز و شب و سال ماه من
اعضاى من كه غير گنه نيست كارشان
اى واى گر شوند به محشر گواه من
ترسم كه روز حشر ز بسيارى گناه
نزد تو هيچ كس نشود عذر خواه من
من لايق جنان نيم اى واى پس اگر
روز جزا جحيم نشود جايگاه من
📚كتاب:گناهان كبيره جلد 2
مرحوم شهيد آية اللّه دستغيب رضوان اللّه تعالى عليه
🔮با عقیق هستیم
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
هدایت شده از عقیق
«تهران زندگی میکردم، کارم در زمینه کامپیوتر بود، روزی از تلویزیون یکی از نمازهایی را که آیتالله بهجت (ره)میخواندند را دیدم و لذت بردم.
تصمیم گرفتم به قم بروم و نماز جماعتم را به امامت آیتالله بهجت (ره) بخوانم، همین کار را هم کردم، به قم رفتم، دیدم بله همان نماز باشکوهی که در تلویزیون دیدم در قم اقامه میشود، نمازهای پشت آقا بسیار برایم شیرین و لذت بخش بود، برنامهام را طوری تنظیم کردم که هر روز صبح بروم قم و نماز صبحم را به امامت آقای بهجت بخوانم و به تهران برگردم.
یک سال کارم همین شده بود، هر روز صبح میرفتم قم نماز میخواندم و برمیگشتم، در این زمان شیطان هم بیکار ننشسته بود، هر روز مرا وسوسه میکرد که چرا از کار و زندگی میزنی و به قم میروی؟ خوب همین نماز را در تهران بخوان و … .
کم کم نسبت به فریادهای آیتالله بهجت (ره) هنگام سلام دادن آخر نماز حساس شده بودم، آخه چرا آقا فریاد میکشه؟ چرا داد میزنه؟ چرا با درد سلام میده؟ حساسیتم طوری شده بود که خودم قبل از سلامهای آقا سلام میدادم.
به خودم گفتم من اگر نفهمم چرا آقا موقع سلام آخر نماز فریاد میکشه دیگه نمیام قم نماز بخونم، همون تهران میخونم، این هفته هفته آخرمه …
یک روز آومدم و رفتم دم درب منزل آقا، در زدم، گفتم باید بپرسم دلیل این فریادهای بلند چیه، رفتم دیدم آقا میهمان داشتند، گوشه اتاق نشستم و در افکار خودم غوطهور شدم، تو ذهن خودم با آقا حرف میزدم، آقا اگر بهم نگی میرم هان! آقا دیگه نمیام پشتت نماز بخونم هان! تو همین افکار بودم که آیتالله بهجت انگار حرفامو شنیده باشه سر بلند کرد و به من خیره شد، به خودم لرزیدم، یعنی آقا فهمیده من چی میگفتم؟ من که تو دلم گفتم، بلند حرفی نزدم، چطور شنید؟
سرم را پایین انداختم و آرام از مجلس خارج شدم و به تهران برگشتم، در راه دائما با خودم میگفتم آقا چطور حرفهای من را شنید؟ در همین افکار بودم تا اینکه شب شد و خوابیدم، در خواب دیدم پشت آیتالله بهجت )ره( ایستادم و در صف اول نماز میخوانم، متعجب شدم، در بیداری اصلا نمیتوانستم به چند صف جلو برسم چه برسد به اینکه برم صف اول!
خوشحال بودم و پشت آقا نماز میخواندم، یک دفعه تعجب کردم، دیدم در جلوی آقا، روبروی محراب یک دربی باز است به یک باغ بزرگ و آباد، آخه این در رو کی باز کردند؟ اصلا قم چنین باغ بزرگی نداره، تعجب کردم، باغ سر سبز و پر از میوهای بود، خدای من این باغ کجا بوده؟ در همین افکار بودم که به سلام آخر نماز رسیدیم، در انتهای نماز و هنگام سلام نماز درب باغ محکم بسته شد، یک لحظه از خواب پریدم.
یعنی من خواب بودم؟ آقا جواب سئوال من رو در خواب دادند، پس راز این فریاد بلند آقا هنگام سلام نماز درد دل کندن از آن باغ آباد و بازگشت به زمین خاکی بود؟ به دلیل این درد آقا فریاد میکشید، من جواب سئوالم رو گرفته بودم و پس از آن سه سال دیگر عاشقانه هر روز صبح برای نماز به قم میرفتم و سپس به تهران بازمیگشتم تا آقا رحلت کردند.»
این مطالب خاطرات یکی از نمازگزاران حضرت آیتالله العظمی بهجت (ره) بود که توسط پسر این مرجع تقلید فقید در مراسم سالگرد حضرت آیتالله بهجت (ره) در مسجد صاحب الزمان عج ورامین بازگو شد.
🔮 همه با عقیق بمانیم
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
هدایت شده از عقیق
گویند روزی ناصر الدین شاه ، تمام ادیبان را جمع کرد و از معنای این بیت حافظ سوال کرد:
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
و اندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت
که اگر این بلبل خوش بوده است، پس چرا نالههای زار داشته ؟؟
اما از پاسخ هیچ یک از ادیبان راضی نشد.
بنابراین نامهای برای شاعر بزرگ معاصر خود ، «وصال شیرازی» نوشت و معنای دقیق این غزل حافظ را جویا شد.
نامه زمانی به دست وصال رسید که او عزادار فرزندش بود. وصال، نامه ناصرالدین شاه را در نیمه شب مطالعه میکند و برای کشف معنای حقیقی این ابیات ، رجوعی به اعداد ابجدی حروف الفبا میکند و در میابد که:
عدد ابجدی بلبلی برگ گلی، با ابجد حروفِ حضرات علی، حسن و حسین علیهم السلام مطابقت دارد ؛ لذا پاسخ پادشاه را به زبان شعر به این صورت بیان میکند که:
خسروا در حالتی کین بنده را غم یار داشت
یادم آمد کز سؤالی ، آن جناب اظهار داشت
در خطوط شعر حافظ گرچه پرسیدی زمن
بلبلی برگِ گلی خوشرنک در منقار داشت
فکر بسیاری نمودم، لیک معلومم نشد
چونکه شعرش در بُطون ، اسرار بس بسیار داشت
نیمه شب غواص گشتم در حروف ابجدی
تا ببینم این گُهر ، آیا چه دُرّ ، در بار داشت
بلبلی ، برگِ گلی ، شد ۳۵۶
با علی و با حسین و با حسن معیار داشت
برگ گل سبز است و دارد آن نشانی از حسن
چونکه در وقت شهادت ، سبزی رخسار داشت
رنگ گل سرخ است این باشد نشانش از حسین
چونکه در وقت شهادت چهره ای گلنار داشت
بلبلی باشد علی کز حسرت زین برگ و گل
*دائما آه و فغان و نالهی بسیار داشت*
🔮با عقیق بخوانیم
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93