eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.6هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 در این روز عزیز خواندنِ داستانی از تشرف‌یافتگان به محضرِ خالی از لطف نیست. ...🌷 او می‌گوید من از حج باز می‌گشتم که راه را گُم کردم. همچنان می‌رفتم تا در زمینی سرسبز و زیبا که خاک آن پاکیزه‌ترِ خاک‌ها بود قرار گرفتم و در آن‌جا خیمه‌ای مشاهده نمودم، هنگامی که به آن خیمه رسیدم، دو خادم را دیدم که به من گفتند: بنشین که خداوند نصیب تو گردانیده است. سپس یکی از آنها وارد خیمه شد و بیرون آمد و به من گفت: داخل شو. چون وارد شدم را دیدم که نشسته و بالای سرش بلند آویزان است. به او سلام کردم، او پاسخ داد و پرسید: من کیستم؟ گفتم: نمی‌دانم. فرمود: من و آن کسی هستم که در با این شمشیر خروج کنم و زمین را پر از می‌نمایم، همانگونه که از ظلم و جور پُر شده باشد. سپس من رو به زمین اُفتادم. آن حضرت فرمود: سرِ خود را بردار که برای غیرِ خدا جایز نیست و تو راشد از بلدِ همدان هستی.آیا دوست داری که نزد اهل خود باز گردی؟ عرض کردم: آری. کیسه‌ای به من داد و به خادم اشاره کرد. آن خادم چند قدمی با من برداشت، من را دیدم و به من گفت: ای راشد! برو. پس من متوجه شدم او را ندیدم. سپس داخل اسدآباد شدم و در آن کیسه پنجاه‌ دینار بود و آن‌گاه داخل همدان شدم و به اهل خود بشارت دادم و تا هنگامی‌که آن دینارها را داشتیم، زندگی ما خوب بود. 📚قصه‌ی انتظار (امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، از تولد تا رجعت)، مولف:علی نظری منفرد 📩 سخا 💐 @zarrhbin