🍃 اندیشه های ناب...
💠 #عاشورا و قیام امام حسین علیهالسلام از دیدگاه #شهیدمطهری
⬅️ نگاهی نو به حماسهی عاشورا...
🚩 طمانینهی حسین علیهالسلام
✅ چیزی که در روزِ #عاشورا بیش از هر چیز جلوهگر و نمایان است، طمانینهی حسین، اطمینانِ حسین، #آرامش و استقامتِ حسین است.این سخنی نیست که من میگویم، سخنی است که از همان روزها درک کردند. یک کسی که آنجا حاضر بوده است، جملهای دارد...
✅میگوید: 《والله ما رایت مکثورا قط قد قتل ولده و اهل بیته و اصحاب اربط جاشا منه》 این مرد در واقع یک #خبرنگار بوده و قضایا را نقل کرده است. میگوید: به خدا قسم من سراغ ندارم مرد دلشکستهای، مرد تحت فشار قرار گرفتهای را که فرزندانش(اهلبیتش) جلوی چشمش قلم قلم باشند، اصحابش را ببیند در حالی که سرهاشان از بدنهایشان جدا شده است، و این مقدار #قوتقلب داشته باشد.
✅ این جریان خیلی عجیب است، شوخی نیست، جریانی که همیشه اعجاب مرا بر میانگیزد این است: #اباعبدالله در "روز عاشورا" چنان قدم بر میدارد که کَاَنه آیندهی روشن یعنی آثار نورانی نهضت خودش را به چشم میبیند. او شک نداشت که با همین #شهیدشدن، "پیروز" میشود.
✅ شک نکرد که در #روزعاشورا آغاز بهرهبرداری از این #نهضت است. همانگونه که همینطور هم باشد. ما میبینیم که کشته شدن حسین علیهالسلام همان و پیدا شدن #جنبشها و حرکتها و همدردیها و همدلیها و طغیانها علیه #دستگاهاموی همان.
📚 عاشورا برای جوانان
🌿 مجموعهی آثار، جلد۱۷، صفحه۲۹۳
@zarrhbin
✅ نکته ای بسیار ناب از #سیدالشهداء
▪️آیت الله محی الدین حائری شیرازی:
حضرت حسین (علیه السلام) در #شبعاشورا یک جور سخن گفت و در #روزعاشورا ؛ یک جور دیگر؛
▪️"شبعاشورا"، سخن از "نمیخواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم" بود...
ولی "روزعاشورا" میگوید: "بیائید به من
کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟"
"هل من ناصر ینصرنی؟؟؟"
🏴 "شب" صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین طیب ها باشد... و "روز" سخن میگوید تا مبادا طیبی در بین خبیث ها مانده باشد...
🏴 "شب" غربال میکند تا فقط صالحان در کنارش بمانند... و "روز" غربال میکند تا فقط اشقیاء در مقابل او ایستاده باشند...
#عاشورایحسینی بر دلدادگان ارباب بیکفن تسلیت و تعزیت باد...🥀
@zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب...
💠 #عاشورا و قیام امام حسین علیهالسلام از دیدگاه #شهیدمطهری
⬅️ نگاهی نو به حماسهی عاشورا...
🚩 صحنهی نمایش اخلاق اسلامی...
🔘 #مساواتاسلامی
✅ میرویم سراغ مساوات اسلامی، برادری و #برابریاسلامی. کسانی که #اباعبدالله، خود را به بالین آنها رسانده است، عدهی معدودی هستند. دو نفر از آنها افرادی هستند که ظاهراً مسلم است که قبلاً بَرده بودهاند، یعنی بَردههای آزاد شده بودهاند.
✅ اسم یکی از آنها 《جون》 است که میگویند مولی ابیذر غفاری، یعنی آزاد شدهی جنابِ ابیذرغفاری. این شخص سیاه است و ظاهراً از بعد از آزادیش از درِ خانهی #اهلبیتپیغمبر دور نشده است. یعنی حکم یک خدمتکار را در آن خانه داشته است.
✅ در #روزعاشورا همین جوان سیاه میآید پیشِ #اباعبدالله میگوید به من هم اجازهی جنگ بدهید، حضرت میفرماید: نه، برای تو الان وقت این است که بروی بعد از این در دنیا #آقاباشی، این همه خدمت که به خانوادهی ما کردهای بس است، ما از تو راضی هستیم؛
✅ او باز التماس و خواهش میکند، حضرت امتناع میکند. بعد این مرد افتاد به پاهای #اباعبدالله و شروع کرد به بوسیدن که آقا مرا محروم نفرمایید، و بعد جملهای گفت که اباعبدالله جایز ندانست که به او اجازه ندهد.
✅ عرض کرد: آقا فهمیدم که چرا به من اجازه نمیدهید، من کجا و چنین #سعادتی کجا، من با این رنگ سیاه و با این خون کثیف و با این بدن متعفّن شایستهی چنین مقامی نیستم.
✅ {امام} فرمود: نه، چنین چیزی نیست، به خاطر این نیست، برو. میرود و رجز میخواند و کشته میشود. #اباعبدالله رفت به بالین این مرد در آنجا دعا کرد، گفت: خدایا در آن جهان چهرهی او را سفید و بوی او را خوش گردان، خدایا او را با ابرار محشور کن، #خدایا در آن جهان بین او و آل محمد #شناساییکامل برقرار کن.
✅ آن یکی دیگر #رومی است وقتی از روی اسب افتاد، #اباعبدالله خودشان را رساندند به بالین او. اینجا دیگر منظره فوقالعاده عجیب است. در حالیکه این غلام در حال بیهوشی بود، یا روی چشمهایش را خون گرفته بود، #اباعبدالله سر او را روی زانوی خودشان قرار دادند و بعد با دست خود خونها را از صورتش، از جلوی چشمانش پاک کردند. و در این بین که حال آمد نگاهی به #اباعبدالله کرد و تبسمی نمود.
✅ #اباعبدالله صورتشان را بر صورت این غلام گذاشتند که این دیگر منحصر به همین غلام است و #علیاکبر، دربارهی کس دیگری، #تاریخ چنین ننوشته است، 《و وضع خدّه علی خدّه》 یعنی صورت خود را بر صورت او گذاشت. او آنچنان #خوشحال شد که تبسم کرد: فتبسّم ثمّ صار الی ربه...
گر طبیبانه بیایی به سر بالینم
به دو عالم ندهم لذّت بیماری را
سرش به دامنِ #حسین بود که جان به جانآفرین تسلیم کرد.
📚 عاشورا برای جوانان
🌿 مجموعه آثار، جلد ۱۷
@zarrhbin