eitaa logo
ذره‌بین درشهر
21.9هزار دنبال‌کننده
67.5هزار عکس
11هزار ویدیو
230 فایل
ارتباط با ادمین @Zarrhbin_Admin جهت هماهنگی و درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
لبها معطر است سلام علی الحسین ساعات آخر است سلام علی الحسین روز دهم رسیده و از سیب سرخ عشق عالم معطر است سلام علی الحسین #روزعاشورا #آجرك_الله_بقيةالله
🍃 اندیشه های ناب... 💠 و قیام امام‌ حسین علیه‌السلام از دیدگاه ⬅️ نگاهی نو به حماسه‌ی عاشورا... 🚩 طمانینه‌ی حسین علیه‌السلام ✅ چیزی که در روزِ بیش از هر چیز جلوه‌گر و نمایان است، طمانینه‌ی حسین، اطمینانِ حسین، و استقامتِ حسین است.این سخنی نیست که من می‌گویم، سخنی است که از همان روزها درک کردند. یک کسی که آنجا حاضر بوده است، جمله‌ای دارد... ✅می‌گوید: 《والله ما رایت مکثورا قط قد قتل ولده و اهل بیته و اصحاب اربط جاشا منه》 این مرد در واقع یک بوده و قضایا را نقل کرده است. می‌گوید: به خدا قسم من سراغ ندارم مرد دلشکسته‌ای، مرد تحت فشار قرار گرفته‌ای را که فرزندانش(اهل‌‌بیتش) جلوی چشمش قلم‌ قلم باشند، اصحابش را ببیند در حالی که سرهاشان از بدنهایشان جدا شده است، و این مقدار داشته باشد. ✅ این جریان خیلی عجیب است، شوخی نیست، جریانی که همیشه اعجاب مرا بر می‌انگیزد این است: در "روز عاشورا" چنان قدم بر می‌دارد که کَاَنه آینده‌ی روشن یعنی آثار نورانی نهضت خودش را به چشم می‌بیند. او شک نداشت که با همین ، "پیروز" می‌شود. ✅ شک نکرد که در آغاز بهره‌برداری از این است. همان‌گونه که همین‌طور هم باشد. ما می‌بینیم که کشته شدن حسین علیه‌السلام همان و پیدا شدن و حرکتها و همدردیها و همدلیها و طغیانها علیه همان. 📚 عاشورا برای جوانان 🌿 مجموعه‌ی آثار، جلد۱۷، صفحه۲۹۳ @zarrhbin
✅ نکته ای بسیار ناب از ▪️آیت الله محی الدین حائری شیرازی: حضرت حسین (علیه السلام) در یک جور سخن گفت و در ؛ یک جور دیگر؛ ▪️"شب‌عاشورا"، سخن از "نمی‌خواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم" بود... ولی "روز‌عاشورا" می‌گوید: "بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟" "هل من ناصر ینصرنی؟؟؟" 🏴 "شب" صحبت می‌کند تا مبادا خبیثی در بین طیب ها باشد... و "روز" سخن می‌گوید تا مبادا طیبی در بین خبیث ها مانده باشد... 🏴 "شب" غربال می‌کند تا فقط صالحان در کنارش بمانند... و "روز" غربال می‌کند تا فقط اشقیاء در مقابل او ایستاده باشند... بر دلدادگان ارباب بی‌کفن تسلیت و تعزیت باد...🥀 @zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب... 💠 و قیام امام‌ حسین علیه‌السلام از دیدگاه ⬅️ نگاهی نو به حماسه‌ی عاشورا... 🚩 صحنه‌ی نمایش اخلاق اسلامی... 🔘 ✅ می‌رویم سراغ مساوات‌ اسلامی، برادری و . کسانی که ، خود را به بالین آنها رسانده است، عده‌ی معدودی هستند. دو نفر از آنها افرادی هستند که ظاهراً مسلم است که قبلاً بَرده بوده‌اند، یعنی بَرده‌های آزاد شده بوده‌اند. ✅ اسم یکی از آنها 《جون》 است که می‌گویند مولی ابی‌ذر غفاری، یعنی آزاد شده‌ی جنابِ ابی‌ذر‌غفاری. این شخص سیاه است و ظاهراً از بعد از آزادیش از درِ خانه‌ی دور نشده است. یعنی حکم یک خدمتکار را در آن خانه داشته است. ✅ در همین جوان سیاه می‌آید پیشِ می‌گوید به من هم اجازه‌ی جنگ بدهید، حضرت می‌فرماید: نه، برای تو الان وقت این است که بروی بعد از این در دنیا ، این همه خدمت که به خانواده‌ی ما کرده‌ای بس است، ما از تو راضی هستیم؛ ✅ او باز التماس و خواهش می‌کند، حضرت امتناع می‌کند. بعد این مرد افتاد به پاهای و شروع کرد به بوسیدن که آقا مرا محروم نفرمایید، و بعد جمله‌ای گفت که اباعبدالله جایز ندانست که به او اجازه ندهد. ✅ عرض کرد: آقا فهمیدم که چرا به من اجازه نمی‌دهید، من کجا و چنین کجا، من با این رنگ سیاه و با این خون کثیف و با این بدن متعفّن شایسته‌ی چنین مقامی نیستم. ✅ {امام} فرمود: نه، چنین چیزی نیست، به خاطر این نیست، برو. می‌رود و رجز می‌خواند و کشته می‌شود. رفت به بالین این مرد در آنجا دعا کرد، گفت: خدایا در آن جهان چهره‌ی او را سفید و بوی او را خوش گردان، خدایا او را با ابرار محشور کن، در آن جهان بین او و آل محمد برقرار کن. ✅ آن یکی دیگر است وقتی از روی اسب افتاد، خودشان را رساندند به بالین او. اینجا دیگر منظره فوق‌العاده عجیب است. در حالی‌که این غلام در حال بی‌هوشی بود، یا روی چشمهایش را خون گرفته بود، سر او را روی زانوی خودشان قرار دادند و بعد با دست خود خونها را از صورتش، از جلوی چشمانش پاک کردند. و در این بین که حال آمد نگاهی به کرد و تبسمی نمود. ✅ صورتشان را بر صورت این غلام گذاشتند که این دیگر منحصر به همین غلام است و ، در‌باره‌ی کس دیگری، چنین ننوشته است، 《و وضع خدّه علی خدّه》 یعنی صورت خود را بر صورت او گذاشت. او آنچنان شد که تبسم کرد: فتبسّم ثمّ صار الی ربه... گر طبیبانه بیایی به سر بالینم به دو عالم ندهم لذّت بیماری را سرش به دامنِ بود که جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. 📚 عاشورا برای جوانان 🌿 مجموعه‌ آثار، جلد ۱۷ @zarrhbin