#تندگویان، محمدجواد🌷
(؟ _ ۱۳۲۹ه.ش.)
وزیر نفت دولت #شهیدرجایی
✅ در خانی آباد تهران به دنیا آمد. دانش آموزی بسیار کوشا و درس خوان بود که پس از گرفتن دیپلم به دانشکده ی نفت آبادان رفت و #مهندس_نفت شد.
✅ در دوره ی دانشجویی فعالیت های سیاسی_مذهبی داشت و انجمن اسلامی دانشکده را #فعال کرد.
✅ پس از پیروزی #انقلاب_اسلامی، مدت کوتاهی به مدیریت کارخانه ی #پارس، توشیبا برگزیده شد.
✅ امّا در سال ۱۳۵۹، به #سرپرستی مناطق نفت خیز جنوب انتخاب گردید و چند ماه بعد #وزارت نفت را در کابینه ی #محمدعلی_رجایی به عهده گرفت.
✅ #تندگویان در اولین روزهای وزارت خود، برای سرکشی به مناطق نفتی به خوزستان رفته بود که به اتفاق معاونانش، #مهندس_بوشهری و #مهندس_یحیوی، به #اسارت در آمد. این سه نفر به زندان های #عراق منتقل شدند و تا پایان #جنگ، خبری از آن ها به دست نیامد.
✅ #تندگویان شکنجه ی بسیار دید و در تاریخ #نامعلومی در اسارت به #شهادت رسید. پس از جنگ تحمیلی پیکر او را به تهران آوردند و آن را پس از تشییعی باشکوه در بهشت زهرا به خاک سپردند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد...
📚 فرهنگ نامه ی نام آوران
( آشنایی با چهره های سرشناس تاریخ ایران و جهان)
📩 سمیّه خیرزاده اردکان
🍃 و این جمله ی ارزشمند را نیز از #مهندس_محمدجواد_تندگویان به یادگار داشته باشید، که می فرمایند: کرامت انسان، در میزان خدمت به مستضعفین است.
@zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب....
💠 یادمان نرود ریشه در کجا داریم....
✅ #شما اگر می خواهید به من #خدمتی کنید
گهگاهی به #یادم بیاورید که:
من همان #محمدعلی_رجایی
فرزند عبدالصمد
اهل قزوینم
که #قبلا دوره گردی می کردم
و در آغازِ #نوجوانی
قابلمه و بادیه #فروش بودم....
📸 عکس/نوشته
#شهیدرجایی
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
#صابری، کیومرث🌷 ( ۱۳۸۳_۱۳۲۰ ه.ش. ) طنزپرداز و مؤسس مجلهی گُلآقا 👇👇👇👇👇👇👇 @zarrhbin
#صابری، کیومرث🌷
( ۱۳۸۳_۱۳۲۰ ه.ش. )
طنزپرداز و مؤسس مجلهی گُلآقا
✅ اهل صومعهسرا و دانشآموختهی رشتهی حقوق و علومسیاسی از دانشگاه تهران بود. در رشتهی #ادبیاتتطبیقی نیز مدرک کارشناسی ارشد داشت.
✅ از نوجوانی ذوق #طنزپردازی داشت؛ از این رو، در سال ۱۳۴۰ وقتی هنوز دانشجو بود، به روزنامهی فکاهی #توفیق پیوست و معاون سردبیر شد.
✅ آشنایی او با #محمدعلی_رجایی در سال ۱۳۵۰ باعث شد این دو در سالهای پس از انقلاب اسلامی نیز همکار شوند. #صابری مشاور فرهنگی رجایی در دورهی نخستوزیری او بود.
✅ کار طنزپردازی صابری با امضای #گلآقا از "روزنامه اطلاعات" با عنوان "دو کلمه حرف حساب" آغاز شد و سپس به انتشار هفتهنامه گلآقا در سال ۱۳۶۷ رسید.
✅ #هفتهنامهیگلآقا خیلی زود مورد توجه و علاقهی مردم قرار گرفت. اما صابری در سال ۱۳۸۱، با یک تصمیم ناگهانی، انتشار آن را متوقف کرد و دو سال بعد نیز خودش بر اثر بیماری سرطان خون در گذشت.
✅ پس از مرگ او دخترش، #پوپکصابری "ماهنامهی گلآقا" را منتشر کرد. در سال ۱۳۸۳، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در مراسم بزرگداشتی، از خدمات شادروان #کیومرث_صابری تجلیل کرد.
🍃 نام و یادش گرامی، اندیشه و راهش سبز پر رهرو باد🌹
📚 فرهنگ نامهی نامآوران
( آشنایی با چهرههای سرشناس تاریخ ایران و جهان)
📆 چاپ پنجم، آذر ۱۳۹۳
📌 و اما از #گلآقا بیشتر بدانیم او با کار خود، میزان تحمل مسئولان حکومتی ایرانِ پس از انقلاب را تا حدّی بالا برد، به گونهای که اگر طنزِ او فقط گزنده بود تا این اندازه تأثیرگذار نمیبود.
📝 پس از گذشت نزدیک به شش سال از انتشار اولین «دو کلمه حرف حساب»، #صابری تقاضای امتیاز یک هفتهنامه طنز با نام «گل آقا» را کرد و توانست در آبان ماه ۱۳۶۹ اولین شماره هفتهنامهی گلآقا را منتشر کند. استقبال #مردم از این مجله، غیرقابل تصور بود و تمامی نسخههای اولین شماره هفتهنامه گلآقا، در سراسر تهران، ظرف کمتر از نیم ساعت، به فروش رفت.
📝 او بعد از انتشار هفتهنامه، فعالیتهای خود را گسترش داد و در مرداد ۱۳۷۰ ماهنامه گلآقا، در اسفند همان سال سالنامه گلآقا و در فروردین ۱۳۷۸ مجلهی "بچهها… گلآقا" را منتشر کرد. همچنین #مؤسسه_گلآقا را به عنوان «خانه طنز ایران» معرفی کرد و در این راستا به برگزاری مسابقات داخلی و خارجی طنز و کاریکاتور، تربیت طنزپردازان جوان و چاپ کتابهای طنز و کاریکاتور پرداخت.
📝 #گلآقا در آبانماه ۱۳۸۱ و همزمان با آغاز سیزدهمین سال انتشار هفتهنامه گلآقا، بدون ذکر هیچ دلیلی، انتشار هفتهنامه را متوقف ساخت و جامعه مطبوعاتی و مردم ایران را به حیرت فرو برد. او تا آخرین لحظهی زندگی، روزهی #سکوت خود را در باب دلایل توقف انتشار هفتهنامهی گلآقا نگشود.
📝 هفتهنامه «گلآقا» به مدیریت #کیومرثصابریفومنی سرآمد نشریاتی بود که طی دهههای ۷۰ و ۸۰ با زبان طنز و کاریکاتور به نقد فضای سیاسی و اجتماعی کشور میپرداخت. این نشریه پرطرفدار با این اشعار منتشر میشد:
خنده رو هر که نیست از ما نیست
اَخم در چنتهی گلآقا نیست
و همچنین:
یک زبان دارم و دوتا دندانِ لَق
میزنم تا میتوانم حرفِ حَق
📝 از خاطرات حجِ #صابری: در جوار کعبه قلمم را درآوردم و رو به کعبه کردم و گفتم: من این قلم را در خانهی خدا با خدا معامله کردم. خدایا تو شاهد باش که من در راه اعتلای دین تو و کشورم گام برمیدارم. مرا از لغزشها مصون بدار و قلمم را از انحرافات حفظ کن.
📝 #گلآقا به سرطان خون مبتلا شد و به این دلیل که "دلی آزرده نشود و خاطری اندوهگین نگردد" جز سه چهار نفر، کسی از بیماریاش خبر نداشت." گلآقای ملت ایران به خدا پیوست." خبری بود که تیتر همهی روزنامههایِ شنبه، ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۳ شد و پیامهای تسلیت از مقامات تا خوانندگان پیدرپی بدرقهی راه بیبازگشتش شد.
📝 #کیومرثصابری علاوه بر طنز، قلم توانایی در نگارش خاطرات داشت از این رو خاطرات ایشان با شهیدرجایی نه تنها بسیار جالب و خواندنی است بلکه یکی از نیازهای این روزهای جامعهی ماست و یکی از خاطرات ایشان تحت عنوان "روزی که امام گوش رجایی را به خاطر نامهی دیپلماتیک من کشید." بسیار خواندنی است.
@zarrhbin