eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.4هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
👆👆 💥گفتم که از قهوه‌خانه ، برج کلیسا پیداست . صدای کلیسا بلند میشود. کلیسای اوپسالا وظیفه‌ی کلیسای اعظمی سوئد راعهده‌دار است. از دور میز بلند می‌شویم . علی مرا مهمان می‌کند ، اجازه نمی‌دهد پول بدهم . قرارمان را برای فردا می‌گذاریم ‌. 💥 فردا عصر از دانشگاه بازدید می‌کنیم.کتابخانه‌ای کم‌نظیر. من بیش از صد کتابخانه‌ی بزرگ ملی و دانشگاهی را در دنیا دیده‌ام ، اما کتابخانه دانشگاه اوپسالا است. باید بروید و آنجا را ببینید تا بفهمید چرا می‌گویم کم‌نظیر است. علی مرا به مغازه‌ای که در دانشگاه است ، می‌برد و یک برایم می‌خرد که آرم دانشگاه بر روی آن‌ چاپ شده است. ۱۷۵ کرون سوئد برای خرید تی‌شرت می‌پردازد. 💥هدیه اش را می‌پذیرم و از او تشکر می‌کنم. امروز هم به کافه دنجی می‌رویم . دور میزی می‌نشینیم. او داستان زندگی‌اش را برایم تعریف می‌کند. یک آی‌پد (IPED) با خودش آورده است. را به روی آن ریخته است. عکس ها را نشانم می‌دهد. عکس صحرا و محل تولدش را (البته او در مسافرت های بعدی‌اش به مراکش عکس ها را گرفته است) . عکس شانزده خواهر و برادرش که برای فوت پدرشان ، در شهر زاگ (zag) دور هم جمع شده‌اند. پدری که او فقط در مراسم مرگش شرکت کرده است. خواهر و برادرانی که برخی از آن‌ها را فقط چندبار در عمرش دیده است. وقتی آوازه‌ی پرفسور شدنش در محل زندگی‌اش می‌پیچد ، سر و کله‌ی خواهرها و برادرانش پیدا می‌شود .‌ این موضوع جدیدی نیست . مثل همه مردم دنیا . خود من هم همین شرایط را دارم. از او می‌پرسم :"شما هجده سال در مراکش زندگی کردید. خاطرات نماز خواندن و قرآن خواندن در بچگی‌تان با مادربزرگ در ذهن شماست. دو سال در معادن ذغال سنگ‌ فرانسه و هلند کار کردید، پنجاه سال هم هست که در سوئد هستید. به زبان های ، ، و تسلط دارید . همسرتان مراکشی است. بچه‌هایتان در آمریکا زندگی می‌کنند . هنوز در حرف‌هایتان برای آفتاب گرم و سوزان صحرا دلتنگی می‌کنید. هنوز از صفای باطن و مهمان نوازی مردم سوئد یاد می‌کنید. ادامه دارد... 📚شازده حمام ، جلد چهارم ✍ @zarrhbin