🔘 دلگرمی دلهای یخزده
#شهربانو🍃
📌 #باهم بخوانیم از شخصیت برجستهی جلد چهارم شازدهی حمام...
🍃 زیر همهی ساختمان زیرزمین بود، از دو ضلع خانه دو راه پله بود، راه پلهها به زیرزمین وصل میشد، زیرزمین به صورتِ U بود. در دوضلع زیرزمین دستگاههای شعربافی مستقر بود.
🍃 اهل خانه ظهرهای تابستان به زیرزمین زیر تالار پناه میبردند. در ظهر تابستان زیرزمین، خنکیِ مطلوبی را به آدم میداد. در دو قسمت دیگر زیرزمین هشت دستگاه بافندگی بود. سه دستگاهِ #ترمهبافی و پنج دستگاهِ #جیمبافی.
🍃 از وقتی #شهربانو مریض شده بود، همه دستگاهها خوابیده بود. تار عنکبوت آنها را پوشانده بود. شهربانو تا ۸۴ سالگی دستگاهها را چرخانده بود. در آن سن ناتوان شده بود. از پلهی اول زیرزمین سقوط کرده بود. از ۹ پلهی بلند به پایین غلتیده بود. لگنش شکسته بود. این #پایان کار دستگاهها بود.
🍃 از سال ۱۳۳۳ دستگاهها خوابیده بود. رقیه و دخترهایش از آن دستگاهها استفاده نکرده بودند. عملاً پایانِ یک عصر بود. #عصری که بچهها پشت دستگاههای مادر و مادربزرگشان مینشستند، رو به #اتمام بود. عصری که خانهه یک کارگاه هم بود، داشت تمام میشد. یک چرخش چند هزارسالهی زندگی.
🍃 #شهربانو سر کوچه مینشست. وقتی دستگاهها کار میکرد، شهربانو درآمد خوبی داشت. مخارج عمدهی عروسی و دامادی نوههایش را او داده بود. شهربانو در اتاق کلاهفرنگی زندگی میکرد.
🍃 غروب که میشد، شهربانو سرِ کوچه میآمد. جلوِ در خانه مینشست. همه اهلِ محل به او #سلام میکردند اگر کسی سلام نمیکرد، #شهربانو با صدای بلند میگفت: " چرا سلام نکردی؟ از من دلخوری؟ اگر من کار بدی کردم، مرا ببخش!" اگر غریبهای از کوچه گذر میکرد، شهربانو به او سلام میکرد.
🍃 با یک نگاه تمام مشخصات آدم را #توصیف میکرد. با یک نگاه از رنگ و بند کفش تا نوع کلاه طرف را میتوانست توصیف کند. مثلاً میگفت امروز غریبهای از کوچه گذشت که یک دکمهی کتش شُل بود.
🍃 بیشتر مواقع بدون پرس و سئوال شغل آن مرد غریبه را میگفت. کمتر باری بود که مرا ببیند و چیزی نپرسد و یا چیزی نگوید. البته او با همهی بچهها همین رفتارِ #مادرانه را داشت. چند خاطرهی مستقیم از او دارم.
✅ ان شاءالله هفتههای آینده با خاطرات دکتر از شهربانو، #ذرهبین را همراهی کنید.
📚 شازده حمام، جلد۴
✍ #دکتر_محمدحسین_پاپلییزدی
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
👆👆👆 🖋یادی از استاد عزیزم دکتر علیاصغر آریایی کردم. موزهی جزیره دیدنی است. دیوار به دیوار دانشگا
👆👆👆
فردا به دانشگاه رفتم استادان اقلیم شناسی قطبی ، پدیده را نادر ، استثنایی و فاجعهآمیز میدانستند . البته ، مدلسازیهای آنها قبلا این پدیدهی نادر را پیشبینی کرده بود . دهها کامپیوتر مشغول فعالیت بود تا بر مبنای این پدیده نادر ، مدل سازی جدیدی از اقلیم منطقه و جهان را بسازند. حتی برای درک آبوهوای ایران باید در جریان تحول آب وهوای گرینلند و مجمعالجزایر اسوالبارد بود. چون ممکن است این مباحث برای خوانندگان کتاب خستهکننده باشد ، از توضیحات بیشتر دربارهی آن صرف نظر میکنم. گزارش علمی مسافرت را در جای دیگری منتشر خواهم کرد.
#پایان
📚شازده حمام ، جلد چهارم
✍ #دکتر_محمدحسین_پاپلییزدی
@zarrhbin