ذرهبین درشهر
📖✒️ کتاب "دُختر شینا" که از خاطرات قدم خیر محمّدی کنعان همسر سردار شهید حاج ستّار ابراهیمی هژیر است که خاطره نگار این کتاب "بهناز ضرّابی زاده" می باشد؛
🍃 و جالب است بدانید که حاصل ازدواج شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر و قدم خیر محمّدی کنعان پنج فرزند به نامهای خدیجه، معصومه، مهدی، سمیّه و زهراست و وجه تسمیه این کتاب به نام "دختر شینا" به این دلیل است که خدیجه دختر و فرزند اوّل آنها، مادرِ قدم خیر (مادر بزرگش) که "شیرین جان" نام داشت،در دنیای کودکانه اش "شینا" صدا می زد؛
🍃 و نکته ی دوّم اینکه نام شناسنامه ای "صمد"، "ستّار" ابراهیمی هژیر بود و برای اینکه با نام بردارشان که او نیز "ستّار" نام داشت اشتباه نشود و برای سهولت، او را "صمد" صدا می زدند
🎁 مطالعه ی این کتاب را به همه ی دوستان پیشنهاد می کنم امّا اگر روزی آقایان بزرگوار خواستند برای مادر، همسر و خواهرشان کادویی بخرند در کنار هر هدیه ای، خرید این کتاب را نیز فراموش نکنند زیرا با خواندن این کتاب همراه با "قدم خیر" هم خواهند خندید و هم اشک از گونه هایشان جاری خواهد شد و لذت مطالعه ی یک کتاب خوب را هرگز فراموش نخواهند کرد.
▫️و در پایان "صدّام" به شهدای ما نباخت به صبوری و بزرگواریِ مادران و همسران شهدای ما باخت.
@zarrhbin
♦️تمدید مهلت ثبتنام کارت ملی هوشمند تا پایان سال ۹۷
🔹رئیس سازمان ثبت احوال کشور با بیان اینکه برای حدود۴۰ میلیون نفر کارت ملی هوشمند صادر کردهایم، گفت: برای سال ۹۷ نیز این امکان فراهم شده است که مردم تا پایان سال بتوانند جهت ثبتنام کارت ملی هوشمند اقدام کنند.
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
این وضعیت کوچه 107خیابان شریعتی هستش،هرموقع بارون میادتا وسط کوچه آب جمع میشه، خواهشا رسیدگی بشه🙏
سلام.چون اردکان شهر کویری هست و سالی یکی بارون درست و حسابی نمیباره نود و نه درصدکوچه های شهرموقع بارندگی به همین صورت میباشد. مسولین محترم .مهندسی شهر رابرای خشکسالی و نباریدن بارون طراحی کردن و این تقصیر بارونه که اومده باریده نمیبایست بیاد مردم و مسولین محترم را دچار مشکل کنه.🙈
ارسالی ازواحدیان
@zarrhbin
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
#تلنگر
دزدان آراسته و آهسته😳
🔻دزدی فقط بالا رفتن از دیوار مردم نیست❗
🔹وقتی پزشکی برای «نفع رساندن» به همکار و رفیق رادیولوژیست خود، بیمار بی خبر از همه جا را به او حواله میکند،
این دزدی است!
🔸وقتی راننده تاکسی مسافر شهرستانی ناآشنا را در شهر دور خودش می چرخاند و دو برابر کرایه میگیرد،
این دزدی است!
🔹وقتی تعمیرکار ماشین با دست های چرب و چیلی و درحالیکه عرق پیشانی اش را پاک میکند، برای تعویض یک پیچ از شما دویست هزارتومان میگیرد، شما نمیدانید و تشکر هم میکنید، ولی خودش میداند که حق العمل اش پنج هزار تومان است،
این دزدی است!
🔸وقتی کارمند مملکت به جای کار، میگوید سیستم قطعه و بازی میکند و فیلم دانلود میکند،
این دزدی است!
🔹وقتی به جای حل کردن مشکل مردم، مدام وعده میدهید، اعتماد آنها را می دزدید و در ادامه ایمان و دین و باورش هم به خدا کمرنگ میشود،
این دزدی است!
🔸وقتی استاد بدون مطالعه وارد کلاس میشود و برای پر کردن وقت کلاس از دانشجوها میخواهد یکی یکی بیایند و کنفرانس! بدهند،
این دزدی است!
🔹وقتی کارخانه داری به جای لیمو، اسید سیتریک می ریزد توی شیشه و به اسم آبلمیوی خالص به خلق الله میفروشد،
این دزدی است!
🔸وقتی مامور بهداشتی اینها را می بیند و صورتش را آنطرف میکند،
این دزدی است!
🔹دزدی فقط جیب بُری توی اتوبوس نیست، دزدها هم همیشه روی دست شان خالکوبی های گنده ندارند و کاپشن خلبانی نمی پوشند!
🔸دزدها میتوانند بوی خوش ادکلن بدهند، ساعت گرانقیمت ببندند، میتوانند لباس مارک دار بپوشند و حرفهای قلمبه سلمبه هم پست کنند و بزنند، اما وقت و عمر مردم را بدزدند!
🔹دزدهای تابلودار! دزدهایی که دست و پایشان را خالکوبی اژدها میکنند، به مراتب از دزدهای کت و شلوار پوش و ادکلن زده قابل تحمل ترند!
🔻احساس مسولیت و وجدان داشته باشیم!
مطمئن باشیم چوب خدا صدا ندارد.
# دزد ودزدی
@zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ تصویری زیبای سید محمد خاتمی
🌷ای زیباترین دلدار تو😍
@zarrhbin
اندر احوالات بارگیری گندله.
دوروز پیش یعنی بیستم اردیبهشت ماه نود و هفت با یکی از دوستام رفتم گندله تا شمش بار بزنیم برای بندر عباس.
اونجا که رفتم دیدم عجب باند و باند بازییه. همه راننده های اردکانی گله مند بودند از شخصی بنام آقای ... که میگفتن از هر ماشین غیر بومی یکصد هزار تومان پول میگیره تا مثلاً زودتر بارگیری کنن و همین راننده های غیر بومی بیشتر اوقات واسه راننده های اردکانی رگ گردن کلفت میکنن و داستانهایی الی آخر.......
خواستم بگم اگه این پول واقعا باید گرفته بشه چرا بصورت قانونی نمیگیرن تا خرج خود راننده ها بشه و حد اقل جاده درست و حسابی براشون درست کنن و اگه این پول غیر قانونی هست چرا هیچکس پیگیر نیست. از مسوولین خواهش میکنم یه سری به اون اطراف هم بزنن.
#ارسالی
@zarrhbin
سلام من الان نزدیک 2ساله که درمنطقه اله اباد یا به قول مردم شهرک افغانیا زمین ساختم .کارمن الان این شده که بعد ظهر از کار بر میگردم برم اونجا اقایون معتاد را بیرون کنم.روزی نیست که من برم اونجا معتادان (شیشه.هرویین.حتی هم جنس بازی) رابیرون کنم دیروز هم که تمام قفل های درمن وهمساییه هارو دزدییدن.خواهشن به فکر ما بدبختا هم باشید.باتشکر
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
♦️ ماجرای کوتاه کردن موی دختر آبادانی در مدرسه چه بود؟ 🔹معاون پرورشی خاطی اخراج و تعلیق از خدمت شده
رییس اداره آموزش و پرورش آبادان درباره خبر منتشر شده در فضای مجازی از تراشیدن موی یک دانشآموز دختر در یکی از مدارس آبادان، اظهار کرد: این دانشآموز دختر در مقطع ششم دبستان گلستان تحصیل میکند که معاون پرورشی مدرسه بارها به این دانشآموز نسبت به بیرون بودن موی دانشآموز از پشت مقنعه تذکر داده بود.
🔹متاسفانه روز 16 اردیبهشتماه، معاون پرورشی این دبستان در اقدامی بسیار غیرمنطقی، خلاف موازین تربیتی و غیرقانونی، با بردن این دانشآموز به دفتر مدرسه، او را به قیچی موی سر تهدید کرد و سپس با یک قیچی حدود دو سانت از انتهای موی پشت سر این دانشآموز را به صورت نامرتب برید.
🔹 همان روز از طریق پیامک فرماندار آبادان از این مساله مطلع شدم. البته در پیامک فرماندار قید شده بود که قیچی کردن موی دانشآموز توسط مدیر مدرسه که یک مرد است، صورت گرفته است! در حالیکه طبق قانون هیچکدام از کادر آموزشی مدرسه دخترانه نمیتواند مرد باشد.
🔹روز هفدهم اردیبهشت ماه، معاون اداره آموزش و پرورش آبادان به همراه مدیر دبستان گلستان برای دلجویی و همچنین گرفتن اظهارات دانشآموز به خانه این دانشآموز رفتند و اظهارات این دانشآموز از اتفاقات رخ داده را به صورت مستند دریافت کردند.
وی با اشاره به شایعات ذکر شده در فضای مجازی درباره این خبر عنوان کرد: در برخی از سایتها گفتند که این دانشآموز دچار حملههای عصبی ناشی از بیماری آسم شده و حتی کارش به بیمارستان هم کشیده است که تمام این اخبار کذب است. فردای روزی که این اتفاق افتاد، گروهی از آموزش و پرورش شهرستان به خانه این دانشآموز رفتند و این دانشآموز در صحت و سلامت کامل بود.
رییس اداره آموزش و پرورش آبادان بیان کرد: در حال حاضر، معاون پرورشی این مدرسه تعلیق و اخراج شده است و با اظهارات دانشآموز و همچنین این معاون پرورشی، پروندهای به هیات تخلف ادارهکل آموزش و پرورش استان ارسال شده که در حال پیگیری است.
قاسمیزاده ادامه داد: همچنین والدین این دانشآموز موضوع را از طریق مراجع قضایی به طور جداگانه پیگیری کردند و اکنون نیز یک پرونده کیفری در دادستانی آبادان تشکیل شده است.
@zarrhbin
#جدول_اکران فیلمهای سینما هنر اردکان (ویژه یکشنبه 97/02/23)
🕞 #فیلشاه : 15:50
🕔 #تگزاس : 17:15
🕖 #خجالت_نکش : 19:00
🕣 #تگزاس: 20:30
🕙 #خجالت_نکش: 22:15
📞 09162547883
یادش بخیر...🌷
🍃شغل پدر معلّمی بود و خط زیبایی هم داشت و از هنری که خدا در وجودش به امانت گذاشته بود، کسب روزی می کرد و مادر نیز برای اینکه در به دوش کشیدن بار زندگی، پدر تنها نباشد، او هم قالی می بافت و با همدیگر چرخ زندگی را می چرخاندند و اجازه نمی دادند آب در دل ما بچّه ها تکان بخورد؛
🍃و هرسال تابستان که موسم تعطیلی مدارس فرا می رسید پدر فرصت را غنیمت شمرده و ما را برای زیارت امام رضا(ع) به مشهد می برد و چون امکانات به شکل امروزی نبود،بهترین گزینه برای ایشان، انتخاب تورهای مسافرتی بود که آموزش و پرورش برگزار می کرد و برای رفتن به مسافرت از این طریق اقدام می نمود، امّا گاهی وقتها پیش می آمد که تعداد مسافرین آموزش و پرورش اردکان به حدِّ نصاب نمی رسید و باید با همکاران پدر در یزد همراه می شدیم و حتی زمان و مکان حرکت از طریق آموزش و پرورش استان تعیین و اعلام می شد؛
ً🍃 جالب است بدانید آن زمان، اِسکان دادن مسافران در مسافرخانه و هتل برای آموزش و پرورش امکان پذیر نبود و با توجه به امکانات موجود، آنها را در مدارس مستقر می کرد و با مقایسه یِ وضعیت فعلیِ مسافرت ها، می توان گفت که این قشر صادق و بی ادعا به حداقل امکانات راضی بودند؛
🍃 زیرا در خاطرم هست زمانیکه ده یا دوازده سال بیشتر نداشتم، یکبار ما را در مدرسه ی شبانه روزی اسکان دادند که میز و نیمکت های کلاس بچّه ها را کنار زدیم و فرش پهن کردیم.و حمام و دستشویی ها نیز مشترک بود!!
🍃امّا با تمام این حرف ها، هر چه از صفا و صمیمیت این بزرگواران برایتان بگویم، کم گفته ام و جالب است بدانید اگر آموزش و پرورش آن زمان امکاناتِ "دهان پُرکن" و قابل توجّهی نداشت ولی از آنچه که داشت دریغ نمی کرد و برای همه در طبق اخلاص قرار می داد و ما می توانستیم حتّی پدربزرگ و مادربزرگ و دایی و عمو را نیز همراه خود ببریم و با سادگی و صمیمت و مهربانی که بین معلّم ها حکم فرما بود، برای آنها خاطره ای زیبا بسازیم؛( امّا امروز اگر ایل و تبارت را هم ردیف کنی از نام نویسی فرزندت در مدارس........خودداری می کنند!!!!!)
🍃و چه شبهایی بود که مادرهایمان در حیات مدرسه دور هم جمع می شدند و به گف و گفت می پرداختند و پدرها نیز در گوشه ای دیگر خاطرات گذشته را پاس می داشتند و من در عالم کودکی به این باهم بودن ها و تعامل ها و گفتگوها که از هرگونه رنگ و ریایی به دور بود، غبطه می خوردم. و چه زیبا بود، زمانیکه امتیازات اجتماعی و فرهنگی در این باهم بودن ها رنگ می باخت و همه در یک کلام "ما" ❤️می شدیم؛
🍃و خاطره ی جالبی، که هیچوقت از ذهنم پاک نمی شود خاطره ی سوغات خریدن آقای "نوریان" بود زیرا آنچه که در ذهن من به عنوان سوغات مشهد شکل گرفته بود، خریدِ زیرپوش و جوراب و مُهر و تسبیح و زنجفیل بود و مادر هر وقت برای خرید سوغات اقدام می کرد محال بود که این چند گزینه جزء خریدهایش نباشد امّا آقای نوریان دیدِ من و خانواده ام را نسبت به خرید سوغات عوض کرد و اینکه می توان حتی در خرید ارمغان برای دوستان، سُنَّت شکنی کرد وسنجیده تر عمل نمود و در سفری که ما افتخار همراهی با آقای نوریان داشتیم ایشان برای اقوامش "بذر شلغم"،به عنوان سوغات خرید که بسیار برای من جالب و ستودنی بود؛
🍃 تا اینکه از آن همراهی گذشت و وارد دبیرستان شدم و سال دوّم دبیرستان آقای نوریان به عنوان معلّم تاریخ در کلاس ما حضور پیدا کردند که با دیدن ایشان خاطره ی آن سفر مشهد دوباره برایم زنده شد و خوشحال و سبکبال از اینکه افتخار شاگردیِ ایشان را دارم.
🍃 و باز جالب است بدانید که کلاس ما در دبیرستان ۱۷ شهریور در طبقه ی دوم مدرسه قرار داشت و هنگامی که می خواستیم امتحان بدهیم، باید به سالن نمازخانه که در آن طرف خیابان۱۷ شهریور قرار داشت و از طریق یک تونل زیرزمینی که طولش به پهنای خیابان بود، برویم و دانش آموزان به عشق رد شدن از تونل، گاهی استرس امتحان را از یاد می بردند و با آن شور و هیجان نوجوانی،خود را به آنجا می رساندند، امّا من و چند نفر از دوستانم که برای قدم های "معلّم" حرمت قائل بودیم از پشت سر ایشان حرکت می کردیم و همیشه آهسته قدم برداشتن های آقای نوریان برایم جای سئوال شده بود تا اینکه علّتش را از پدر جویا شدم و او گفت: ایشان کمی کمردرد دارند، برای همین آهسته حرکت می کنند.
🍃و امروز خوشبختانه بیست سال از آن زمان می گذرد و زمانیکه می بینم آقای نوریان آرام و متین در کنار سالن کتابخانه آیت الله حایری نشسته و فارغ از تمام تعلّقات مادی و دنیوی در بین کتابها و نشریات سیر می کند بر خود می بالم که روزگاری شاگرد چنین مرد بزرگی بوده ام.
🌹خداوند او و تمام مردم شریف ایران را در پناه خود حفظ بفرماید.آمین🍃
✍سمیّه خیرزاده اردکان
@zarrhbin