محکومیتهای جمعی به طور بالقوه ایران را قادر میکند از این عدم تأیید برای تقویت نفوذ خود در منطقه و جهان اسلام گستردهتر استفاده کند.
این بنیاد آمریکایی این بار به سراغ شعارهای امام خمینی(ره) درباره صدور انقلاب میرود و مینویسد: روابط ایران و فلسطین به طور خاص به عنوان یک اتحاد استراتژیک عمل کرده است که نشان میدهد ایران به دنبال افزایش نفوذ خود است. اتحاد با گروههای مختلف فلسطینی، نقش ایران را بهعنوان یک مدافع ثابتقدم از آرمان فلسطین تثبیت میکند. ایران حتی ممکن است به دنبال استفاده از اهرم ترور هنیه باشد تا همچنان خود را به عنوان قهرمان اجتنابناپذیر مبارزات فلسطینی معرفی کند.
گذشته از اظهارات حمایتی که ایران از زمان شهادت هنیه دریافت کرده، ترور و جنگ غزه ممکن است به نفع موقعیت استراتژیک ایران باشد. شهادت هنیه ممکن است سبب واکنش عمومی بیشتر شود و دولتهای امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و سودان را تحت فشار قرار دهد تا در روابط خود با اسرائیل تجدیدنظر کنند. بنابراین میتوان گفت ترور هنیه یک زلزله ژئوپلتیکی با ظرفیت تغییر پویایی منطقه بود و مانور ایران در این بحران در تعیین نقش منطقهای آیندهاش بسیار مهم خواهد بود.
#زینب_اصغریان
فراز و فرودهای ارتباط ایران و حماس - قدس آنلاین
https://www.qudsonline.ir/news/1008093/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3
✧❁🇮🇷@zeinab_asgharian_ir🇮🇷❁✧
بررسی چرایی و ضرورت عملیات وعده صادق ۲
کد خبر: ۲۴۹۶۶۲
۱۸ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۴
یکی از مفاهیم مهمی که در روابط بینالملل وجود دارد، مفهوم بازدارندگی است. بنیان این نظریه بر اساس قدرت و ترس بنا نهاده شده است.
نوشته #زینب_اصغریان - دکترای علوم سیاسی و مدرس دانشگاه
یکی از مفاهیم مهمی که در روابط بینالملل وجود دارد، مفهوم بازدارندگی است. ادبیات بازدارندگی در جنگ سرد به ادبیات جدی میان دو بلوک شرق و غرب مبدل شد و اکنون پس از سالها بهدلیل اهمیت آن دوباره مورد توجه جدی اندیشمندان عرصه بینالملل واقع شده است.
بنیان این نظریه بر اساس قدرت و ترس بنا نهاده شده است؛ یعنی وقتی کشوری درمعرض تهدید واقع شد یا کشور دیگری به او حمله کرد، پاسخ جدی به کشور حملهکننده داده میشود که مانع از تکرار تهدید و تعرض و جنگ شود. البته بازدارندگی جایی اهمیت دارد که منتهی به جنگ نشود؛ چراکه اصل بازدارندگی هم درراستای جلوگیری از جنگ است.
در این رویکرد، پاسخ باید بهگونهای باشد که سنجیدهشده باشد، هم پاسخ محکمی باشد و هم در محدوده خاکستری بیخطر حرکت کند و خطوط قرمز را که منتهی به جنگ میشوند، رد نکند. بهجرئت میتوان گفت یکی از تحرکات مهم بازدارندگی ازسوی حزب ا... لبنان اتفاق افتاد و تا سالها پس از حمله۲۰۰۶ حمله جدی به خاک لبنان توسط رژیم صهیونیستی اتفاق نیفتاده است. یکی دیگر از عملیات موفق بازدارنده، عملیات وعده صادق بود که رژیم اسرائیل نتوانست به آن پاسخ درخور و قوی بدهد.
قطعا عملیات وعده صادق یا عملیات آوریل یکی از تحولات مهم بینالمللی است که با افزایش قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران همراه شد و این قدرت بازدارنده حتی منطقه خاکستری را نیز توسعه داد و حمله به حریم رژیم صهیونیستی که روزگاری خط قرمز محسوب میشد، اکنون نقطه خاکستری تلقی میشود.
مسئله مهم دیگر هم این است که باید قدرت بازدارنده ایران حفظ و تقویت شود. چنانچه عملیات وعده صادق۲ در پاسخ به ترور دکتر هنیه در تهران اتفاق نیفتد، بهشدت شاهد افول قدرت بازدارنده جمهوری اسلامی ایران در منطقه خواهیم بود و این مسئله، عواقب جدی بههمراه خواهد داشت.
ممکن است حوادث تلخ گذشته تکرار شود یا ترورها، حملات ریزپرندهها به تأسیسات استراتژیک ازجمله هستهای تکرار شود و این پاسخندادن، بهمنزله ضعف در قدرت نظامی و دیپلماسی و تزلزل در پاسخ به تجاوز و عبور از خط قرمز ایران محسوب میشود. اینکه عدهای به فکر مذاکرات صلح هستند و از پاسخ نظامی غفلت میکنند، نشاندهنده این است که یک وجه از خط قرمز ایران را فراموش کردهاند و آنهم ترور در داخل خاک سرزمینی کشورمان است.
هم فلسطین مهم است (پاسخ به ترور هنیه) و هم پاسخ محکم ایران (در اعتراض به تعرض به خاک ایران). هیچ کدام از دو مهم را نباید قربانی کرد؛ چراکه برای تحقق منافع ملی، نباید از هیچ کدام چشمپوشی کرد که عواقب سنگینی را بههمراه خواهد داشت. مردم هم جنگ را نمیخواهند؛ اما پاسخ بازدارنده بهمعنی اجتناب از جنگ است، نه افتادن در دام جنگ
✧❁🇮🇷@zeinab_asgharian_ir🇮🇷❁✧
نقدی در باب سیاست خارجی دولت چهاردهم به بهانه اظهارات جدید عراقچی
لطفاً گل به خودی نزنید!
#زینب_اصغریان
احتمالاً برخی از شما نوشتن این مرقومه را در هنگامهای که رئیس جمهور محترم با هدف تبیین رویکرد آتیه سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران رهسپار ینگه دنیا شده، کار چندان درستی ندانید. با این حال این چند سطر را از باب انذار به عنوان یک رسانه و البته اتاق فکر بر خود لازم میدانیم.
کمتر کسی است که از اوضاع کنونی منطقه بیاطلاع باشد. پس از عملیات تاریخی طوفانالاقصی و وعده صادق، با افزایش جنایات رژیم صهیونیستی، شرایط منطقه در حد انفجار قرار گرفته است. با ترور فرماندهان اصلی حزب الله نظیر فؤاد شکر و ابراهیم عقیل و البته عملیات اربعین، اوضاع به گونهای پیش رفته است که در شرایط جنگی قریبالوقوع در منطقه به سر میبریم. در این محیط ارسال پالسهایی از سوی مقامات دولت جدید به طرفهای غربی اگر نگوییم گل به خودی است، میتواند نشانهای از ضعف ما قلمداد شده و زمین بازی را در اختیار آنها قرار دهد.
۴ نکته قابل توجه
در این میان چهار نشانه مؤید این فرضیه است: الف) اعلام برادری با آمریکا: در هنگامه افزایش نزاع منطقهای و در حالی که واشنگتن در حمایت از جلاد غزه چیزی کم نگذاشته، این صحبت که از زبان دکتر پزشکیان جاری شد، انتقادهای بسیاری به دنبال داشت و باید اذعان کرد اکنون وقت بیان چینن گفتهای نبود. چنین سخنی در شرایط بحرانی منطقه عقبنشینی غیرتاکتیکی محسوب میشود؛ مسئلهای که در رسانههای مختلف بهخصوص رسانههای عربی بازتاب جدی داشته است.
ب) احتمال دیدار پزشکیان و بایدن: در ادامه این مسیر روزنامه سازندگی در شماره یکم مهرخود به سفر رئیسجمهور به آمریکا و شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل پرداخته و نوشته است پزشکیان باید سنتشکنی کرده و با بایدن رئیسجمهور آمریکا دیدار کند! در بخشی از این یادداشت آمده است: معمولاً در نیویورک در این دوره سهماهه مجمع عمومی سازمان ملل، خبرنگارهای بسیاری حضور پیدا خواهند کرد. بنابراین ایشان کنفرانس مطبوعاتی مهمی هم میتوانند آنجا برگزار کنند که معمولاً رؤسایجمهور این کار را میکنند و باز این فرصتی برای آقای پزشکیان است.
پ) عراقچی، «تلاش داریم دور جدیدی از مذاکرات در حوزه هستهای شروع شود»: رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان روز گذشته با ارسال پالس مثبت دیگری درباره تلاش برای احیای مذاکرات برجام سخن گفت. او افزود: کاری که در برجام صورت گرفت به نوعی مدیریت تخاصم بود، نه ما از برنامه هستهای دست برداشتیم و نه آنها از سیاستهای استکباریشان دست برداشتند، ولی تلاش شد هزینههای تخاصم را مدیریت کرده و تحریمهایی که به خاطر موضوع برنامه هستهای بر مردم تحمیل شده بود را رفع کنیم. رئیس دستگاه سیاست خارجی خاطرنشان کرد: تلاش ما این است دور جدیدی از مذاکرات در حوزه هستهای آغاز شود، ما آمادگی این موضوع رو داریم و اگر طرفهای مقابل هم آمادگی داشته باشند، میتوانیم در همین سفر شروع دوباره مذاکرات را داشته باشیم. امیدواریم در این شرایط سخت بتوانیم شروع مجددی برای مذاکرات داشته باشیم.
در کنار سه محور یاد شده موضوع اهمال در پاسخ به جنایات اسرائیل در نوع خود قابل توجه است. دکتر اسماعیل هنیه در تاریخ ۱۰ مرداد امسال، یکروز پس از شرکت در مراسم تحلیف رئیس جمهور پزشکیان، در مقر اسکانش در تهران به شهادت رسید و حال با گذشت ۵۴ روز از این عملیات ترور هنوز عملیات انتقام اتفاق نیفتاده است. هر چند درباب پاسخ به جنایات رژیم اشغالگر در سطحی فراتر از دولت و در شورای عالی امنیت ملی تصمیمگیری میشود، با این حال شکی در آن نیست که نوع رویکرد دولت در اینباره تعیینکننده است.
نقدی در باب سیاست خارجی دولت چهاردهم به بهانه اظهارات جدید عراقچی
لطفاً گل به خودی نزنید!
https://www.qudsdaily.com/Newspaper/item/102201
✧❁🇮🇷@zeinab_asgharian_ir🇮🇷❁✧
مثبت و منفی نوع بازیگری تهران در حوزه ارتباطات منطقهای از دید اتاق فکرهای بینالمللی
ایران فرصت طلایی در نبرد کریدورها را از دست میدهد؟
همانگونه که دکتر مسعود پزشکیان در نشست آبانماه گروه بریکس در گفتوگوی سرپایی با ولادیمیر پوتین خواستار نهایی شدن توافقات کریدور بین المللی شمال – جنوب (آیاناستیسی) شده بود، در سفر اخیر «ویتالی ساویف» معاون نخستوزیر روسیه به تهران نیز بار دیگر چنین مطالبی بر زبان رئیس جمهور جاری شد؛ موضوعی که از عزم جزم جمهوری اسلامی برای فعال شدن در حوزه ارتباطات منطقهای و استفاده از موقعیت جغرافیای بینظیرش حکایت دارد.
هدف کریدور مذکور ایجاد مسیر ترانزیتی کارآمد و مقرونبهصرفه برای حمل کالاها از هند به اروپا از راه ایران است، پروژه ای که تنها بخش کوچکی از آن یعنی خط آهن رشت-آستارا، معطل مانده و هنوز به مرحله اجرایی نرسیدهاست. ایران در قلب آسیا علاوه بر این میتواند به عنوان مسیر آسان دسترسی کشورهای آسیای میانه به آبهای آزاد، اتصال چین به اروپا و همچنین گذرگاه آفریقا به آسیا باشد؛ به شرط آنکه بتواند از ظرفیتهای بالقوه در دسترس به درستی استفاده و آن را فعال کند، در غیر این صورت، قافیه را به رقبای منطقهای خواهد باخت.
جایگاه مهم شبکه ارتباطی چین، ایران و روسیه
همزمان با تأکید رئیس جمهور کشورمان بر فعال شدن کریدور شمال – جنوب، بررسی نقش کشورمان در معادلات جغرافیایی بهویژه از سوی اتاق فکرهای بینالمللی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. برای نمونه مؤسسه تحقیقات سیاست خارجی آمریکا (افپیآرآی) که تمرکز آن بر سیاست خارجی و مسائل امنیتی جهانی است در گزارشی به سراغ کریدورها رفته و جایگاه ایران را در این مسئله در حوزه استراتژیک، ژئوپلتیک و اکونومیک بررسی کرده است.
گزارش اندیشکده مذکور با این مقدمه آغاز میشود: یکی از مهمترین رقابتهایی که در عرصه بینالملل بسیار اهمیت دارد، رقابت بر سر کریدورهای ترانزیتی است که از آن با نام جنگ کریدورها یاد میشود.
این مؤسسه آمریکایی مینویسد: ائتلاف غیررسمی چین، ایران، روسیه (سی.آیآر.ان) و بهتازگی کره شمالی نمایانگر یک شبکه منطقهای ضدنفوذ آمریکاست که به چالش کشیدن نفوذ ژئوپولتیکی و اقتصادی ایالات متحده و غرب را هدف قرار داده است. نتیجه این وضعیت، ظهور کریدورهای جنوبی (که از چین آغاز میشود و از آسیای مرکزی، ایران و ترکیه عبور کرده و به مدیترانه و اروپا میرسد) و کریدور میانه (که از چین آغاز میشود، از قزاقستان، دریای خزر، آذربایجان، گرجستان، ترکیه و دریای سیاه عبور میکند) به عنوان مسیرهای تجاری حیاتی میان اروپا و چین بوده است. این در حالی است که روسیه از سال ۲۰۲۲ به تسریع سرمایهگذاری در عملیاتی کردن کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب پرداخته است که بندرهای شمالی روسیه را از طریق قفقاز و دریای خزر به بنادر ایران متصل میکند. این کریدور همچنین به عنوان یک گزینه کوتاهتر و کمهزینهتر نسبت به مسیرهای سنتی مانند کانال سوئز مطرح است.
ایران در مسیر احیای نقش تاریخی
این اندیشکده آمریکایی به نکته مهمی اشاره میکند و مینویسد: هنگامی که جغرافیای این کریدورها را بررسی میکنیم، میتوان چند نکته را مشاهده کرد. نخست، ترکیه نقطه مشترک برای هر دو کریدور میانه و کریدور جنوبی باشد. دوم، هر دو کریدور جزئی از ابتکار «کمربند و جاده» چین هستند. سوم، ایران در تقاطع کریدور جنوبی و کریدور شمال-جنوب قرار دارد.در تابستان ۲۰۲۴، مسکو و تهران قرار بود حدود ۲۵ میلیارد دلار در توسعه آبراهها و راهآهنهای داخلی برای اتصال سن پترزبورگ به بنادر چابهار و بندرعباس سرمایهگذاری کنند. همچنین در همین تابستان، ایران نخستین قطار باربری خود به چین را به عنوان بخشی از کریدور ریلی چین-ایران-اروپا راهاندازی کرد. این قطار باربری در مسیر خود از چین از قزاقستان و ترکمنستان عبور کرده و بخشی از پروژه کریدور جنوبی است. از این منظر، ایران که بهطور تاریخی در مسیر گذرگاههای مهم آسیا قرار داشته در مسیر بازیافت این نقش تاریخی عمل کرده و به یک پیوند طبیعی در ائتلاف غیررسمی این شبکه ارتباطی تبدیل میشود.
تهران در رقابت با رقبای خود در حال عقبماندن است
مرکز آمریکایی استیمسون ولی در گزارشی معتقد است ایران با توجه به ظرفیتهای خود موفق عمل نکرده و رقابت برای کریدورهای جدید ترانزیت را از دست داده است. باربارا اسلاوین، پژوهشگر ارشد خاورمیانه در یادداشت خود نوشت: باوجود موقعیت حساس ژئوپلتیکی ایران در تقاطع اروپا، خاورمیانه و آسیا، ایران نتوانسته است جایگاه خود را در رقابتهای کریدورهای ترانزیتی و حملونقل منطقهای پیدا کند. این وضعیت به دلیل چهار دهه انزوا، تحریمهای غرب و زیرساختهای ضعیف حملونقل ایران به وجود آمده است.
#زینب_اصغریان
✧❁🇮🇷@zeinab_asgharian_ir🇮🇷❁✧
موقعیت ضعیف ایران در خصوص دو مسیر پتانسیلدار—مسیر ترانسکاسپین یا کریدور میانه و کریدور بینالمللی شمال جنوب- نشان میدهد تهران در رقابت با رقبای خود در حال عقبماندن است.
این گزارش تصریح کرد: حملونقل زمینی در ایران بهتر از ناوگان هوایی است. طبق آمار مرکز آمار ایران، حجم ترانزیت هوایی در سال گذشته ایران تنها ۱۷/۸ میلیون تن بوده است، که بسیار کمتر از ظرفیت ۸۰ میلیون تنی آن است. ایران تنها ۴ درصد از ۳۰۰ میلیون تن کالاهای ترانزیتی منطقهای را به خود اختصاص داده است. کالاها در ایران پنج برابر کندتر از کشورهای همسایه جابهجا میشوند و سه برابر بیشتر از استاندارد منطقهای هزینه دارند. در گزارش اخیر، مرکز پژوهشهای اتاق بازرگانی ایران هم اعلام کرده ایران عملاً در پروژههای بزرگی مانند ابتکار کمربند و جاده چین (بیآرآی) و ترانسکاسپین نادیده گرفته شده است و مسیرهای جایگزین به سرعت در مناطق هممرز با شمال ایران پیشرفت کردهاند. به عنوان نمونه، عدم تکمیل راهآهن رشت-آستارا در کریدور (آیاناستیسی) ایران را از دسترسی به ۷ میلیون تن کالا و ۶۰۰ هزار مسافر در سال محروم کرده است.مرکز آمریکایی استیمسون معتقد است رقبای ایران در پروژههای جایگزین سرمایهگذاری کردهاند، مانند پروژه ۱۷ میلیارد دلاری «جاده توسعه» از بندر فاو در عراق به ترکیه، امارات و قطر، کریدور موسوم به لاپیس لازولی که به منظور اتصال ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان و ترکیه به اروپا برنامهریزی شده و افغانستان نقش مرکزی در آن ایفا میکند. همچنین به دلیل عدم تکمیل راهآهن رشت-آستارا، چین مسیر ترانسکاسپین را انتخاب کرده است تا کالاها را از طریق قزاقستان، آذربایجان و گرجستان به اروپا برساند. از سوی دیگر با توجه به روابط تنشآلود ایران و آذربایجان بر سر طرحهای آذری برای ساخت کریدور زنگزور در امتداد مرز ایران و ارمنستان به ترکیه، باکو کمتر مایل است عملیات کریدور (آیاناستیسی) از طریق ایران را تسهیل کند. در نهایت به ادعای این نهاد، ایران در این حوزه سودآور عقب افتاده و یک روش کلیدی برای تکمیل درآمدهای نفتی خود را از دست میدهد، در حالی که با استفاده از این ظرفیت میتواند بازیگری فعال خود را ارتقا دهد.
#زینب_اصغریان
✧❁🇮🇷@zeinab_asgharian_ir🇮🇷❁✧
آژانس انرژی اتمی با تنظیمات آمریکایی
#زینب_اصغریان مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در آخرین موضعگیری دو پهلو در درباره جمهوری اسلامی ایران میگوید دیگر فرصت چندانی برای احیای برجام و یا دستیابی به یک توافق هستهای تازه باقی نمانده است. در اقدامی که بیانگر نیت آژانس برای وارد کردن فشار بر ایران برای تن دادن به خواستههای غرب است، رافائل گروسی روز جمعه مدعی شد اگر اقدامی فوری و اساسی صورت نگیرد، ممکن است دستاوردهای پیشین به خطر بیفتد و یا چالشهای بیشتر و پیچیدهتری در رابطه با تهران پیش آید.
منفیبافی دوباره گروسی درباره ایران با رمز و بیان اینکه زمان توافق رو به اتمام است در شرایطی است که باید یادآور شد هنوز کشورهای اروپایی به کشاندن ایران پای میز مذاکره امید دارند. آنها باوجود مشکلات موجود، تمایل دارند از طریق دیپلماسی و مذاکرات، مسئله هستهای را حل کنند و بتوانند ایران را به انجام مذاکرات جدی و رسیدن به یک توافق جدید یا احیای برجام متقاعد کنند. در مقابل میتوان اظهارات اخیر مدیر کل آژانس را نوعی خوش خدمتی به ترامپ و برای راضی کردن وی تلقی کرد. اشاره گروسی به اینکه هنوز موفق به انجام مشورتهای سیاسی با دولت جدید ایالات متحده درباره مسئله ایران نشده است، گواه این مدعا و بیانگر بازی جدید وی است. جالب آنکه سال گذشته وقتی از مدیر کل آژانس پرسیده شد پیروزی ترامپ چگونه میتواند روابط با ایران را تغییر دهد، گفت روی کار آمدن یک دولت جدید معمولاً «تنظیمات و رویکردهای متفاوتی» را با خود به همراه دارد، من قبلاً با دولت ترامپ کار کردم و همکاری ما سازنده بود، من پیشبینی میکنم به روش مشابه ادامه یابد».
این موضع در بسیاری از موارد خلاف اصل بیطرفی و رفتار حرفهای بوده و با وظایف حقیقی دبیرکل اصلاً همخوانی ندارد. البته باید ذکر کرد دونالد ترامپ، باوجود چالشهای پیشروی آمریکا در موضوع ایران، هنوز اقدام جدی برای مدیریت یا بازسازی رویکرد در این پرونده نداشته است که این مسئله نشاندهنده فقدان یک راهبرد منسجم از سوی آمریکا برای رسیدن به توافق با جمهوری اسلامی یا حتی برای مدیریت تنشهاست. کاخ سفید اما به صراحت گفته ترامپ نمیگذارد تهران به سلاح هستهای دست پیدا کند. پیشتر نشریه هیل پس از انتخاب مارکو روبیو به عنوان وزیر خارجه آمریکا که جمهوری اسلامی را خطری بالقوه میداند، نوشته بود رئیس جمهور جدید احتمالاً به چیزی کمتر از نابودی برنامه هستهای نمیاندیشد و افرادی نظیر جِیدی ونس، معاون رئیسجمهور آمریکا و مایک والتز، مشاور امنیت ملی مشابه همین مواضع را علیه ایران داشتهاند. باید اضافه کرد فقط نابودی هستهای ایران مدنظر نیست و در کنار برنامه هستهای، ایالات متحده قصد به چالش کشیدن قدرت منطقهای ایران و بهخصوص صنعت موشکی را دارد.
باوجود آغاز مذاکرات هستهای جدید میان جمهوری اسلامی و سه کشور اروپایی از دی ماه، دولت جدید ترامپ با حضور سیاستمداران و نظامیان بهشدت ضدایرانی قطعاً موانع زیادی حتی در مسیر مذاکرات ایران و اروپا ایجاد و گروسی نیز با سیاستبازی خود مواضعی همسو با ایالات متحده اتخاذ خواهد کرد. از سوی دیگر با رد صریح پیشنهاد مذاکره با آمریکا از سوی ایران، این احتمال داده میشود ترامپ در حال بازبینی شرایط است و هنوز در این باره به نتیجه قطعی نرسیده و گروسی هم منتظر مشخص شدن این پروسه و احتمال پیوستن به آن است. بنا بر گزارش فایننشال تایمز، ترامپ میخواهد استیو ویتکاف، فرستاده ویژه این کشور در خاورمیانه را مسئول پیگیری پرونده ایران کند تا با این اقدام ابتدا فشار حداکثری دیپلماتیک بر تهران وارد کند. البته مایکل دیمینو، مسئول ارشد امور خاورمیانه در وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) از خویشتنداری در برخورد با تهران حمایت میکند. البریج کالبی، نامزد ترامپ برای معاونت وزیر دفاع در امور سیاستگذاری دفاعی نیز درباره هرگونه اقدام نظامی علیه ایران به ایالات متحده هشدار داده است.
✧❁🇮🇷@zeinab_asgharian_ir🇮🇷❁✧
وسوسه ای که ترامپ در دل ایرانی ها انداخت
#زینب_اصغریان/ در تاریخ ۴ فوریه ۲۰۲۵، رئیسجمهور دونالد ج. ترامپ یک یادداشت امنیت ملی (NSPM) را امضا کرد که فشار حداکثری را بر دولت جمهوری اسلامی ایران بازمیگرداند. این سیاست دستوری به دنبال آن است که تمام مسیرهای دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هستهای را ببندد، با توسعه سلاحهای نامتقارن و متعارف آن مقابله کند، نفوذ منطقهای آن را خنثی کرده و اقتصاد آن را از طریق تشدید تحریمها و خریداران نفت فلج کند. این فرمان دستور میدهد که وزارت خزانهداری ایالات متحده محدودیتهای اقتصادی شدیدی اعمال کند.
ترامپ، روز ۱۰ فوریه (۲۲ بهمن) در مصاحبهای با شبکه فاکسنیوز ایران را «بسیار جنگجو» خواند و گفت از همین رو اجازه نخواهد داد آنها به بمب هستهای دست پیدا کنند. با این تفاسیر برخی کارشناسان اظهار می کنند این رویکرد خصمانه ترامپ، ایران را ناگزیر برای انتخاب تسلیحات هسته ای خواهند کرد.
نشریه امریکایی فارن افرز با اشاره به این مسئله نوشت: ایران تحت تاثیر رویکرد شدیدا خصمانه رئیس جمهور جدید آمریکا، ممکن است وسوسه شود تا برای ساخت بمب هستهای عجله کند، زیرا آن را تنها راه تضمین بقای خود میداند. «الیوت آبرامز»، عضو ارشد مطالعات خاورمیانه در شورای روابط خارجی آمریکا نیز با اشاره به این نکته در مقاله آورده است: اما ترامپ در مقابل باید فراتر از اعلام حمایت کامل از اسرائیل و مخالفت با سلاح هستهای ایران برود. برای دههها، این عقیده رایج بود که آشتی عربی-اسرائیلی تا زمانی که مسئله فلسطین حل نشده باشد، غیرممکن است، اما توافقات ابراهیم ترامپ این عقیده را زیر سوال برد. امروز، او باید به دنبال ثبات نادرست ناشی از بنبست بیپایان با ایران نباشد، بلکه باید به دنبال تحولی در منطقه باشد.
برخی کارشناسان مجله سیاست خارجی آمریکا هم به نگرانیها و پیشنهادات مایکل آیزنر، مشاور عمومی مرکز حقوق بشر در ایران، در خصوص توافقات هستهای احتمالی با ایران پرداخته اند، پیشنهاداتی که تهران را می تواند در ادامه مسیر هسته ای شدن مصمم سازد. او از دولت ترامپ میخواهد که در مذاکرات با تهران، علاوه بر مسائل هستهای، به حمایت از معترضان ایرانی نیز توجه کند. وی با اشاره به شعار معترضان ایرانی "نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران"، که در اعتراضات مختلف سراسر ایران شنیده میشود، بر چالشهای ایران تأکید میکند. آیزنر در این مقاله پیشنهاد میکند که ایالات متحده میتواند از موقعیت خود در مذاکرات هستهای با ایران بهرهبرداری کند تا علاوه بر رسیدگی به مسائل هستهای، حقوق معترضان نیز در نظر گرفته شود.
ائتلافی در حال رشد که میتواند نظم جهانی را دگرگون کند
مرکز امنیت جدید آمریکا نیز در مطلبی به قلم دلانی سالیدی و چارلز هورن می نویسد: با وجود اتفاقات یک سال اخیر در منطقه خاورمیانه، ایران با پتانسیل هستهای همچنان تهدید قابل توجهی برای منافع ایالات متحده و متحدان آن در خاورمیانه به شمار میرود. در این زمینه، تهران اخیراً توافقات امنیتی جدیدی با همپیمان قدیمی خود، روسیه، به امضاء رسانده است. کارشناسان CNAS بر این باورند که ایران، روسیه، چین و کره شمالی همزمان با فشار ترامپ، در حال همکاری نزدیکتر به عنوان بخشی از محور بیثباتی هستند.
این اندیشکده آمریکا معتقد است هشت سال پس از خروج رئیسجمهور ترامپ از توافق هستهای برجام، ایران اکنون در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت هستهای است. جاناتان لرد مینویسد که همانطور که رئیسجمهور ترامپ کمپین فشار حداکثری علیه ایران را از سر میگیرد، باید با متحدان اروپایی همکاری نزدیکی برای تأمین یک توافق هستهای جدید داشته باشد. سی ان ای اس با اشاره به اینکه پروکسیهای ایران در وضعیت دشواری قرار دارند، معتقد است ایران به قدرتهای بزرگ برای تأمین نیروی اقتصادی و نظامی روی آورده است. از زمان انقلاب ایران، این کشور مدتها به واردات نظامی از روسیه وابسته بوده است، اما همانطور که دلانی سالیدی و شیوانه آناند در بریکینگز دیفنس مینویسند، توافق اخیر دفاعی سیگنالی از آغاز یک دوران جدید همکاری با پیامدهای خطرناک است. همکاری میان این چهار کشور در حال رشد است. پهپادهای ایرانی در جنگ روسیه علیه اوکراین به نابودی شهرهای اوکراینی پرداختهاند، در حالی که چین و روسیه نفت ایران را که تحت تحریمهای غرب قرار داشت، خریداری میکنند. این ائتلاف در حال رشد میتواند نظم بینالمللی را دگرگون کند .
وسوسهای ترسناک که ترامپ در دل ایرانیها انداخت / ارزیابی اتاق فکرهای غربی از تأثیرات رویکرد خصمانه واشنگتن در قبال تهران - قدس آنلاین
https://B2n.ir/s70048
✧❁🇮🇷@zeinab_asgharian_ir🇮🇷❁✧
یک قاب و چند معنا
دیدار عراقچی و عبدالسلام چرا مهم است ؟
#زینب_اصغریان
دیدار صبح دیروز محمد عبدالسلام سخنگو و رئیس هیات مذاکره کننده دولت نجات ملی یمن در مسقط پایتخت عمان با «سیدعباس عراقچی» وزیر امور خارجه کشورمان از جهات مختلف اهمیت دارد. از زمان شروع جنگ یمن در سال ۲۰۱۴، ایران همواره از انصارالله حمایت کرده است، به ویژه این حمایتها از طریق ارسال کمکهای مالی، تسلیحات و آموزش بوده است. این دیدار بخشی از تلاشهای ایران برای استفاده از نفوذ خود در حل بحرانهای مختلف خاورمیانه، از جمله یمن و فلسطین و تقویت موقعیت خود در منطقه است.
دلایل اهمیت روابط تهران و صنعا
روابط طرفین هم برای ایران و هم برای منطقه و حوثیها به چند دلیل استراتژیک و سیاسی جایگاه ویژهای دارد :
1. افزایش نفوذ منطقهای ایران: ایران به دنبال گسترش نفوذ خود در خاورمیانه است و حوثیها به عنوان یک گروه شبهنظامی شیعه در یمن، به ایران این امکان را میدهند تا بازیگری خود را، گسترش دهد. حتی رویکرد های اتخاذ شده یمن، میتواند به عنوان اهرم فشاری در مذاکرات منطقه ای بالاخص با عربستان سعودی مورد توجه قرار گیرد.
به عبارت دیگر روابط ایران و حوثیها میتواند به افزایش ثبات در منطقه منجر شود، به ویژه در خلیج فارس. این روابط میتواند در راستای توازن قدرت در منطقه ایجاد کرده و باعث کنترل تنشها در مناطقی مانند یمن، بحرین، و عربستان سعودی شود.
2. پیام به آمریکا و رژیم اسرائیل: این دیدار و تاکید بر حمایت ایران و یمن از فلسطین میتواند پیامی برای اسرائیل و کشورهای غربی باشد که ایران همچنان در حمایت از مقاومت فلسطینی و مخالفت با اشغالگری اسرائیل است.
3. آشفته ساختن خواب ترامپ: انصارالله ممکن است از تواناییهای نظامی و تاکتیکی خود برای تهدید کریدورهای دریایی و تجاری منطقهای، از جمله کریدور آی مک (که یکی از مسیرهای اصلی حملونقل جهانی نفت است و از تنگه بابالمندب عبور میکند)، استفاده کند. کریدور آی مک (عرب مد) که بین خلیج عدن و دریای سرخ قرار دارد، اهمیت بالایی برای تجارت جهانی، به ویژه برای حملونقل نفت و کالاهای دیگر، دارد.
حوثیها از موشکها، پهپادها، و قایقهای تهاجمی استفاده میکنند که در گذشته برای هدف قرار دادن کشتیهای تجاری و نفتکشها در دریای سرخ و خلیج عدن به کار رفتهاند. این ابزارها میتوانند تهدیدی برای کشتیها و حملونقل تجاری باشند و نقش مهمی در حمایت از فلسطین و تهدید رژیم صهیونیستی ایفا کند. حوثیها کنترل مناطقی از یمن را در اختیار دارند که به نزدیکی تنگه باب المندب، دروازه ورودی کریدور ای مک، نزدیک است. این موقعیت جغرافیایی به آنها این امکان را میدهد که عملیاتهای محدود یا تهدیداتی علیه کشتیها در این آبها انجام دهند. کریدور ای مک مسیری حیاتی برای انتقال نفت به اروپا، آمریکا و آسیاست. بنابراین، هر گونه اختلال در این مسیر میتواند بعنوان اهرم فشار و در راستای افزایش قیمت نفت و تهدید قدرتهای مختلف سطح جهانی شود.
حوثیها و ایران ممکن است در راستای تقویت پروژههای اقتصادی و استراتژیک مانند کریدور یک کمربند یک جاده (Belt and Road Initiative - BRI) و جاده ابریشم همکاریهایی داشته باشند، اما این همکاریها به طور مستقیم و آشکار به نفع این پروژهها نخواهد بود. با این حال، برخی نکات وجود دارد که ممکن است حوثیها و ایران را در این زمینه به هم نزدیک کند:
الف . نقش استراتژیک یمن در کریدور چین-پاکستان-خلیج فارس: یمن در موقعیت جغرافیایی مهمی قرار دارد و به ویژه تنگه باب المندب که ارتباط دهنده دریای سرخ به اقیانوس هند است، به عنوان یکی از مسیرهای مهم در تجارت جهانی شناخته میشود. این مکان میتواند نقش مهمی در پروژههای چین در راستای کریدور یک کمربند یک جاده ایفا کند. ایران نیز از این مسیرها برای تقویت نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در منطقه استفاده میکند.
اگرچه حوثیها مستقیماً در توسعه زیرساختهای این پروژهها نقش نخواهند داشت، اما اگر ایران با حوثیها همکاری کند، میتواند از موقعیت استراتژیک یمن برای حمایت از این طرحها و به ویژه امنیت مسیرهای دریایی و حملونقل استفاده کند.
ب. همکاری با چین: ایران در حال توسعه روابط خود با چین است، به ویژه در زمینههای اقتصادی و زیرساختی. ایران در چارچوب پروژه یک کمربند یک جاده همکاریهایی با چین داشته و یمن هم از نظر جغرافیایی میتواند بخشی از این طرحهای اقتصادی چین محسوب شود. حوثیها به عنوان یک شریک استراتژیک برای ایران، در صورتی که توافقی با چین یا کشورهای دیگر برای تقویت جاده ابریشم وجود داشته باشد، ممکن است از این وضعیت برای تقویت منافع خود بهرهبرداری کنند
صحنه رخ نمایی قدرت نرم مقاومت
مراسم تشییع سید جبهه مقاومت نه تنها یک رویداد مذهبی بلکه یک فرصت استراتژیک برای ایران و لبنان برای تقویت روابط دیپلماتیک، فرهنگی و اجتماعیشان است
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
#زینب_اصغریان
دیپلماسی عمومی یکی از ارکان قدرت نرم است و به معنای استفاده یک دولت از ابزارهای رسانهای، فرهنگی، آموزشی و دیگر روشها برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی کشورهای دیگر است. برخلاف دیپلماسی رسمی که از طریق مقامات دولتی انجام میشود، دیپلماسی عمومی بیشتر بر روی مردم و جوامع هدف تمرکز دارد و هدف آن ایجاد رابطه، تفاهم و همبستگی بین ملتهاست. دیپلماسی رسانهای نیز یکی از ابعاد دیپلماسی عمومی برای استفاده از رسانهها (مانند تلویزیون، رادیو، اینترنت، شبکههای اجتماعی و مطبوعات) به عنوان ابزار اصلی در روابط بینالمللی و سیاست خارجی یک کشور اشاره دارد. هدف اصلی دیپلماسی رسانهای، تأثیرگذاری بر افکار عمومی و تصمیمگیریهای سیاسی در داخل و خارج از کشور است.
ذکر مقدمه مذکور از این جهت بود که بگوییم فردا قرار است پیکر پاک سید مقاومت در لبنان به خاک سپرده شود. در حال حاضر یکی از مهمترین فضاها برای حضور مردمی، اصحاب رسانه، اساتید دانشگاه و فعالین فرهنگی و مبلغین شرکت در مراسم تشییع سید حسن نصرالله است که متاسفانه به دلایل امنیتی و البته عدم قوت در روابط دیپلماتیک بسیار محدود اتفاق افتاد و تعداد زیادی از افرادی که تمایل داشتند نتوانستند در این گردهمایی بین المللی اقتدار جبهه مقاومت حضور پیدا کنند. مراسم تشییع سید جبهه مقاومت نه تنها یک رویداد مذهبی بلکه یک فرصت استراتژیک برای ایران و لبنان برای تقویت روابط دیپلماتیک، فرهنگی و اجتماعیشان است.
در پاسخ به اینکه چرا دیپلماسی عمومی در روابط کشورها اثرگذار است باید گفت به دلایل زیر این مسئله مهم است:
1. نمایش قدرت نرم: از طریق دیپلماسی عمومی بالاخص دیپلماسی رسانهای، کشورها میتوانند تصویر مثبتی از خود در سطح جهانی ایجاد کنند. این ابزار به ویژه در زمان بحرانها و تحریمها اهمیت پیدا میکند که یک کشور نیاز به نمایش قدرت نرم خود دارد. بالاخص که فرصت تشییع سید فرصت مغتنی برای دورهم جمع شدن همه علاقه مندان به جبهه مقاومت در سراسر جهان و فرصت بسیار مناسبی برای تعاملات گروههای مختلف است.
2. تقویت ارتباط با گروههای جبهه مقاومت: دیپلماسی عمومی بین ایران و لبنان در مراسم تشییع سید حسن نصرالله، که به عنوان یکی از رهبران برجسته حزبالله لبنان شناخته میشود، اهمیت ویژهای دارد. این مراسم نه تنها یک رویداد مذهبی و اجتماعی است، بلکه به عنوان یک فرصت برای تقویت روابط دو کشور در سطح عمومی و سیاسی عمل میکند و نه تنها به تقویت روابط ایران و حزب الله بلکه به تقویت روابط دیپلماتیک دو کشور منجر خواهد شد. مراسم تشییع و یادبود سید شهید میتواند به عنوان یک فرصت برای نشان دادن حمایت ایران از حزبالله و مردم لبنان و همچنین تداوم روابط عمیق بین دو کشور باشد. حضور مردم در کنار مقامات ایرانی در این مراسم میتواند پیامهای حمایتی از لبنان ارسال کرده و همبستگی دو ملت را تقویت کند.
3. آشکار ساختن پیوندهای فرهنگی و مذهبی: ایران و لبنان دارای پیوندهای فرهنگی و مذهبی قوی هستند. این میتواند فرصتی برای ایران باشد تا هویت مشترک مذهبی (شیعی) و فرهنگی خود را با لبنان در سطح عمومی به نمایش بگذارد. این ارتباطات میتواند به تقویت روابط مردمسالار و مردمی دو کشور کمک کند.
4. تقویت نقش ایران در منطقه بالاخص در افکار عمومی جبهه مقاومت: ایران بهعنوان یکی از بازیگران اصلی در تحولات غرب آسیا، به ویژه در لبنان و در حمایت از حزبالله، میتواند از این مراسم برای ارسال پیامهای سیاسی استفاده کند. ایران میتواند نشان دهد که از حزبالله و مقاومت در لبنان حمایت میکند و به عنوان یک قدرت بزرگ منطقهای در حمایت از گروههای مقاومت در خاورمیانه باقی میماند.
5. جلب توجه افکار عمومی جهانی: با توجه به حضور رسانه ای کشورهای مختلف در این مراسم به دلیل اهمیت بالای شخصیت علمی و سیاسی سید نصرالله، دیپلماسی عمومی در این زمینه به ایران این امکان را میدهد که از این موقعیت برای بیان دیدگاههای خود و تأکید بر روابط استراتژیک با لبنان استفاده کند و در شرایطی که ایران تحت فشارهای بینالمللی و تحریمها قرار دارد، دیپلماسی عمومی میتواند ابزار موثری برای تقویت جایگاه ایران در منطقه و در برابر قدرتهای جهانی باشد. حضور ایران در این مراسم نشاندهنده همبستگی دو کشور در برابر تهدیدات منطقهای و جهانی است.
صحنه رخ نمایی قدرت نرم مقاومت - قدس آنلاین
https://qudsonline.ir/xbWRZ
✧❁🇮🇷@zeinab_asgharian_ir🇮🇷❁✧
سودان میتواند جای خالی سوریه را برای ایران پُر کند؟
#زینب_اصغریان
سودان با موقعیت حساس خود میتواند به عنوان یک پل ارتباطی میان شمال آفریقا و غرب آسیا ایفای نقش کند. این کشور پهناور به دریای سرخ دسترسی دارد و برای جمهوری اسلامی ایران که به دنبال نفوذ بیشتر بر آبهای منطقه و گذرگاه بابالمندب است، میتواند یک شریک مهم تلقی شود. همچنین سودان به لحاظ ارتباط با کشورهای دیگر از جمله عربستان سعودی، مصر و حتی امارات اهمیت دارد.
در گذشته روابط نزدیک تهران و خارطوم در راستای تقویت محور مقاومت بود. این کشور در دوران حکومت البشیر روابط نزدیکی با ایران داشت، اما پس از سقوط وی ، سودان تلاش کرد روابط خود را با کشورهای عربی به ویژه عربستان سعودی بهبود بخشد. این سیاست تا جایی ادامه داشت که پس از حمله به سفارت ریاض در تهران به دنبال اعدام شیخ نمر، روحانی شیعه برجسته توسط مقامات سعودی و قطع روابط ایران و عربستان، سودان در سال ۲۰۱۶ مناسبات دیپلماتیک خود را با جمهوری اسلامی قطع کرد، اما به مرور روابط دو کشور بهبود یافت. با سفر علی الصادق، وزیر خارجه سودان به ایران در زمان شهید رئیسی و مذاکرات دیپلماتیک دکتر امیرعبداللهیان، یخها شروع به آب شدن کرد و حمایت خارطوم از مردم فلسطین نیز گام مثبت دیگری در بهبود روابط دو کشور بود.
در ادامه این روند، سفر اخیر علی یوسف احمد الشریف، وزیر امور خارجه سودان به تهران و دیدار وی با مقامات کشورمان که هفته گذشته انجام گرفت، بیانگر آن است که جمهوری اسلامی به دنبال احیای نقش پیشین سودان به عنوان یک متحد در گروه مقاومت است. البته قطعاً خارطوم میتواند به تهران کمک کند تا نفوذ خود را در کشورهای عربی و آفریقای شمالی گسترش دهد و خلأهای موجود را در شرایط از دست دادن سوریه برطرف کند. برای تهران، بازپسگیری بخشی از نفوذ خود در خاطوم و دسترسی راهبردی به دریای سرخ نیز به شدت اهمیت دارد. بلومبرگ به نقل از دو مقام اطلاعاتی سودان و چهار مقام غربی چندی پیش گزارش داد تهران و مسکو در ماههای اخیر برای ساخت پایگاه نظامی در بندر سودان، با این کشور در حال مذاکره بودهاند و این مذاکرات اکنون اهمیت بیشتری پیدا کرده است. پییر پالیو، کارشناس سیاست خارجی ایران و استراتژیهای نامتقارن و ترکیبی تهران در کالج تورنتو معتقد است سودان و ایران از دهه ۱۹۹۰ روابطی قوی داشتند و توسعه روابط دوجانبه، به ایران این امکان را داد که از انزوای دیپلماتیک خود خارج شود و یک متحد راهبردی در دنیای عرب و در منطقه کلیدی شاخ آفریقا پیدا کند. همچنین بیآیسی اندیشکدهای در بروکسل، پایتخت بلژیک، با محوریت سیاستهای خارجی، امنیت و روابط بینالملل پیرامون تحولات در روابط ایران و سودان مینویسد: افزایش تعامل ایران با سودان اهمیت چندوجهی دارد، زیرا میتواند وضعیت داخلی و منطقهای را تغییر دهد. به تازگی ایران به تأمین وسایل نقلیه هوایی بدون سرنشین و تجهیزات نظامی برای ارتش سودان (اساِیاف) متهم شده است. در ژانویه، چندین رسانه گزارش دادند پهپادهای ساخت ایران به نامهای مهاجر-۶ و ابابیل به سودان ارسال شدهاند که البته تهران آن را رد کرد. تحت تأثیر این روند، ارتش سودان تحت رهبری عبدالفتاح البرهان توانسته مناطق راهبردی مانند امدرمان، نیالا و ود مدنی را پس از شکستهای شدید در برابر نیروهای شورشی محمد حمدان دقلو، فرمانده نیروهای پشتیبانی سریع سودان دوباره به کنترل خود درآورد. به نظر با مداخله ایران در جنگ داخلی سودان بدون خطر اهداف ژئوپلتیکیاش را پیش میبرد و این برای هر دو طرف مهم است.ایران و سودان در زمینه مسائل امنیتی و مبارزه با تروریسم همکاریهایی داشتهاند. این کشور در گذشته پذیرای برخی گروههای مسلح فلسطینی و دیگر گروههای مقاومت بوده که جمهوری اسلامی از آنها حمایت میکند. همکاریها به ویژه در چارچوب تقویت امنیت منطقهای و مبارزه با تهدیدهای مشترک از جمله تهدیدهای داعش و گروههای تروریستی دیگر نیز اهمیت دارد. از سویی سودان کشوری با منابع طبیعی غنی به ویژه در زمینه نفت، معادن و کشاورزی است و ایران با بهبود روابط میتواند از طریق همکاریهای اقتصادی و تجاری با سودان به ویژه در حوزههای انرژی و کشاورزی بهرهبرداری کند. خارطوم همچنین به عنوان یک پایتخت عربی میتواند برای ایران به عنوان یک پل برای تقویت روابط با اعراب و دیگر کشورهای آفریقایی استفاده شود. به مسائل یاد شده توسعه مناسبات جمهوری اسلامی با اتیوپی دیگر کشور مهم در شاخ آفریقا را هم باید افزود. ایران هم اکنون به کمک متحد خود انصارالله توانسته با کنترل بابالمندب ضربات سختی به اقتصاد رژیم صهیونیستی وارد کند و حال اگر این سلطه به حاشیه جنوبی این گذرگاه یعنی دو کشور سودان و اتیوپی هم منتقل شود قطعاً تهران اهرم قدرتمندی در مقابل محور غربی – عبری بدست خواهد آورد.
#روزنامه_قدس
✧❁🇮🇷@zeinab_asgharian_ir🇮🇷❁✧
اتفاقاتی مثل جنگ اوکراین و روی کار آمدن ترامپ یک بار دیگر دعوا میان اندیشمندان بزرگی مثل هانتینگتون و فوکویاما را داغ کرده است
برخورد شدید تمدنها و پایانی بر «پایان تاریخ»
#زینب_اصغریان
ایده «برخورد تمدنها» توسط ساموئلهانتینگتون در کتاب معروفش به نام «درگیری تمدنها و بازسازی نظم جهانی» که در سال ۱۹۹۶ انتشار یافت، مطرح شد.
این اندیشمند آمریکایی در کتاب خود به بررسی روابط بینالمللی و درگیریهای فرهنگی و تمدنی در دوره پس از جنگ سرد میپردازد و نظریهای را ارائه میدهد که برمبنای آن، آینده جهانی نه براساس ایدئولوژیها یا اقتصاد، بلکه براساس تمدنها و فرهنگهای مختلف شکل خواهد گرفت. در این کتاب، هانتینگتون به این نکته اشاره میکند که پس از پایان جنگ سرد و افول ایدئولوژیهای رقیب (مانند کمونیسم و لیبرالیسم غربی) درگیریها و برخوردهای اصلی به جای ایدئولوژیها، حول تفاوتهای فرهنگی و تمدنی خواهد بود. او بر این باور است که تمدنهای بزرگ مانند غرب، اسلام، چین و هند با یکدیگر درگیری خواهند داشت.
هانتینگتون به وضوح به درگیری تمدنها در خاورمیانه بهخصوص ایران اشاره کرده و معتقد است تمدن اسلام و تمدن غرب در منطقه خاورمیانه و بهویژه در مورد ایران و کشورهای اسلامی، در تضاد و رقابت خواهند بود. او ایران را به عنوان یک کشور اسلامی برجسته میبیند که با تمدن غربی در تضاد است.
نظریهای که مخالف زیاد داشت اما انگار درست است
اما این نظریه با انتقادهای مختلفی روبهرو شد. وی معتقد است براساس درگیریها و تفاوتهای فرهنگی و تمدنی میان کشورهای مختلف جنگها رخ میدهند. برپایه این دیدگاه، جنگها و درگیریها به جای اینکه صرفاً به دلایل سیاسی و اقتصادی باشند، به دلیل تضادهای فرهنگی و تمدنی میان تمدنها رخ میدهند. به نظر میرسد این نظریه در مورد حوادث اخیر بهویژه جنگ اوکراین و روسیه که سه سال به طول انجامید، ناکارآمد است.
نیلز گیلمن در تحلیل خود در تاریخ ۲۱ فوریه ۲۰۲۵ در اندیشکده فارین پالیسی به بررسی و تحلیل تأثیر نظریه جدال تمدنها میپردازد. گیلمن بیان میکند: ایده هانتینگتون درباره تضاد و درگیری میان تمدنها در سطح جهانی درست بوده، اما زمانبندی آن اشتباه بوده است. او معتقد است اکنون، در دورهای که نظم بینالمللی لیبرال در حال فروپاشی است، زمان برای بررسی نظریه هانتینگتون فرا رسیده است. این مقاله اینطور استدلال میکند که در لحظات تحولاتی بزرگ مانند پایان جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم و جنگ سرد، نظم قدیمی بهطور تدریجی در حال فروپاشی بوده و تغییرات اساسی بهطور ناگهانی رخ داده است. گیلمن پیشبینی میکند ما در حال تجربه چنین لحظهای تاریخی هستیم.اندیشکده سیاست خارجی مینویسد: ما در آستانه یک لحظه بازترکیب در روابط بینالملل ایستادهایم که به اندازه سالهای ۱۹۸۹، ۱۹۴۵ یا ۱۹۱۹ اهمیت دارد؛ باید از یک رویداد تغییر نسلی سخن گفت. مانند دورههای پیشین، پایان نظم بینالمللی لیبرال که در دهه ۱۹۹۰ شکل گرفت، محتمل است و آن لحظهای است که هم با امید و هم با ترس همراه است، زیرا در دوران کنونی قطعیتهای نظریات قدیمی چه بد و چه خوب، از بین میروند. چنین لحظات مهمی، معمولاً زمانهایی هستند که فرصتطلبان کاریزماتیک، در آن درخشیدهاند.
وی ادامه میدهد: در هر یک از این نقاط عطف، نظم قدیمی پیش از اینکه یکباره سقوط کند به آهستگی در حال فروپاشی بود، اگرچه این مسئله برای افراد حاضر در زمان معاصر همیشه واضح نبوده، اما از منظر تاریخی، امروز میتوان دید نظم جدیدی که در هر یک از این موارد جایگزین شده از مدتها پیش در حال شکلگیری بوده است. حتی پیش از سال ۱۹۸۹، ایده یک «نظم بینالمللی لیبرال» به عنوان جایگزینی برای کشمکشهای قدرت شرق/غرب و شمال/جنوب از دهه ۱۹۷۰ به بعد پیشنهاد شده بود.
نگرشی بهتر به پیچ تاریخی حتی در غرب
جالب اینجاست که اکنون مفهوم دوران گذار و پیچ تاریخی از منظر اندیشمندان غربی با چاشنی نقد نظریات سابق به کرات مطرح میشود و به نظر میرسد اکنون فرصت مناسبی برای سر برآوردن نظریات جدید از دل تاریخ است.
مشابه این اتفاق سالها پیش رخ داده بود. زمانی که فرانسيس فوكوياما، انديشمند و جامعهشناس آمريكايی کتاب معروفش با عنوان پایان تاریخ و آخرین انسان در سال ۱۹۹۲ منتشر شد، بحثها و نقدهای اساسی به آن وارد شد. فوكوياما در این نظریه مدعی شد پس از پایان جنگ سرد و سقوط اتحاد جماهیر شوروی، جهان وارد مرحلهای جدید شده که در آن دموکراسی لیبرال به عنوان مدل غالب و نهایی برای سازماندهی جوامع انسانی به نظر میرسد. براساس دیدگاه او، این مرحله نشاندهنده پایان تاریخ است، به این معنا که رقابتهای ایدئولوژیک بزرگ در سطح جهانی پایان یافتهاند و بشریت دیگر به سمت شکلهای دیگر مانند کمونیسم یا فاشیسم نخواهد رفت.
روزنامه قدس |
✧❁🇮🇷@zeinab_asgharian_ir🇮🇷❁✧
چگونه ایران و متحدانش با فشارهای خارجی مقابله میکنند؟ - قدس آنلاین
#زینب_اصغریان
اندیشکده چتم هاوس در تحلیلی بر نحوه سازگاری و انطباق گروههای وابسته به ایران در محور مقاومت با فشارهای خارجی تمرکز کرده است
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
چتم هاوس که در زمینه سیاست خارجی و مسائل بینالمللی تحقیقات گستردهای انجام میدهد پژوهش مهمی را پیرامون انعطاف بالای جبهه مقاومت در بازسازی خود منتشر کرده که از جمله گزارشهای مهم در خصوص تحولات خاورمیانه به شمار میرود. در این اندیشکده بر نحوه سازگاری و انطباق گروههای وابسته به ایران در محور مقاومت با فشارهای خارجی تمرکز شده است.
در پژوهشی که در این اندیشکده منتشر شد، به بررسی چگونگی سازگاری ایران و شبکههای وابسته به آن با فشارهای خارجی پرداخته است. این پژوهش که توسط دکتر رناد منصور (پژوهشگر ارشد برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در چتم هاوس و مدیر پروژه ابتکار عراق)، حیدر الشاکری (پژوهشگر در برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در چتم هاوس) و دکتر حاید حاید (مشاور پژوهشی در برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در چتم هاوس) نگاشته شده است، به طور خاص به بررسی وضعیت محور مقاومت میپردازد. در این پژوهش، محققان بررسی کردهاند که چگونه ایران و گروههای متحدش در منطقه، بهویژه گروههایی چون حماس، حزبالله، حوثیها و بخشهایی از نیروهای بسیج مردمی عراق، از شبکههای اقتصادی و تجاری فرامرزی برای مقابله با تهدیدات و تحریمهای خارجی استفاده میکنند.
این پژوهش نشان میدهد که گروههای محور مقاومت نیز ظرفیتهای نفوذ خود بهرهبرداری کردهاند و برای مقابله با تحریمها و فشارهای بینالمللی، روابط اقتصادی خود را گسترش داده و از طریق شبکههای پیچیدهای که فراتر از مرزهای جغرافیایی و نهادی عمل میکنند، توانستهاند خود را حفظ کنند. این گزارش همچنین نشان میدهد که تلاشهای غرب برای مقابله با ایران و متحدانش به دلیل تمرکز بر قطعات منفرد محور مقاومت و عدم درک کامل از شبکههای جهانی این گروهها ناکام مانده است.
این اندیشکده بریتانیایی ضمن تاکید بر انعطاف بالای جبهه مقاومت اذعان می کند: محور مقاومت یک ائتلاف غیررسمی و گسترده است که از گروههایی چون حماس در غزه، حزبالله در لبنان، حوثیها در یمن، و بخشی از نیروهای بسیج مردمی (PMF) در عراق تشکیل میشود. این گروهها در سال ۲۰۲۴ با چالشهای بیسابقهای روبرو شدند. پس از حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و آغاز جنگی فراگیر، ائتلاف ایران و متحدانش در منطقه با ضربات زیادی مواجه شد. مهمترین این ضربات شامل ضربات سنگین به حزبالله در لبنان و سقوط رژیم بشار اسد در سوریه بود که این تحلیلها باعث شد بسیاری از ناظران غربی این ائتلاف را ضعیف یا حتی در آستانه شکست ببینند. اما نتایج این پژوهش نشان میدهد که محور مقاومت همچنان از انعطافپذیری بالایی برخوردار است و این ائتلاف تاریخاً توانسته است که با شبکههای متنوع اقتصادی و سیاسی، از فشارهای خارجی مقاومت کند.
چتم هاوس تصریح می کند که گروههای مقاومت، مانند حزبالله، حوثیها و نیروهای بسیج مردمی در عراق، نه تنها غیر دولتی نیستند بلکه در ساختارهای دولتی کشورهایی که در آن فعال هستند، نفوذ زیادی دارند و قدرت قابل توجهی را در دست دارند. این امر باعث شده است که آنها قادر به حفظ روابط اقتصادی با کشورهای مختلف از جمله چین و روسیه شوند و از این طریق به مقابله با تحریمها و تهدیدات خارجی بپردازند. پژوهشگران چتم هاوس تأکید کردهاند که استراتژیهای غربی برای مقابله با محور مقاومت به دلیل تمرکز بر جزئیات فردی این گروهها و نداشتن درک کافی از شبکههای منطقهای و جهانی این ائتلاف ناکام مانده است. آنها معتقدند که این رویکردهای محدود باعث شده است که کشورهای غربی نتوانند به یک استراتژی جامع و مؤثر دست یابند که به درستی ماهیت پیچیده و گسترده محور مقاومت را درک کند.
به عنوان بخشی از پیشنهادات این پژوهش، محققان بر لزوم تغییر استراتژیهای مقابله با ایران و متحدانش تأکید دارند. آنها پیشنهاد میکنند که یک استراتژی بلندمدت مبتنی بر نقشهبرداری دقیق از روابط اقتصادی و سیاسی محور مقاومت طراحی شود. این استراتژی باید شامل مذاکره با واسطههای موجود در شبکههای این گروهها و پیگیری شفافیت و مسئولیتپذیری در ازای رفع تحریمها باشد. به اعتقاد محققان، این رویکرد میتواند به کاهش تنشها و ایجاد تعاملات پایدارتر در خاورمیانه کمک کند.