eitaa logo
مداحی انلاین
11.5هزار دنبال‌کننده
27.9هزار عکس
9.3هزار ویدیو
50 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ذاکرین
جذاب آهنگـر و زن زیـبا آهنگـر: روزي در همين دكان نشسته بودم كه ناگاه بسيار زيبا كه تا آن روز كسي را به او نديده بودم، نزد من آمد و گفت:« برادر! چيزي داري كه در راه به من بدهي؟»من كه شيفته رخسارش شده بودم، گفتم: « حاضر باشي با من به خانه ام بيايي و خواسته مرا اجابت كني، هرچه بخواهي به تو خواهم داد.» زن با ناراحتي گفت: «من زني نيستم كه به اين كارها بدهم.»زن برخاست و رفت تا اينكه از چشم ناپديد شد. پس از چندي دوباره نزد آمد و گفت قبول میکنم ❌بــراے خواندن ادامـہ داستان ڪلیڪ ڪنید❌بــراے خواندن ادامـہ داستان ڪلیڪ ڪنید