eitaa logo
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
850 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
634 ویدیو
581 فایل
خوشامدید ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ @zekrabab125 داستان و رمان @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ ╭━⊰⊱━╮╭━⊰⊱━━╮ من ثروتمندم💰💰💰 @charkhfalak110💰💰 ╰━⊰⊱━╯╰━━⊰⊱━╯ اینجا میلیونر شوید🖕 ❣ با مدیریت #ذکراباد @e_trust_Be_win ایدی مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 435 ❀°✍️امام سجاد(ع) و پیرمرد شامی 💠امام سجادعلیه السلام و سایر اسیران را در شام ، در آستانه درب مسجد، نگه داشتند؛ در آن هنگام فردی سالخورده نزدیک آنان آمد و گفت: سپاس خداوندی که شما را کشت و مردم را از شوکت شما آسوده ساخت و یزید را بر شما مسلط کرد. امام خطاب به وی فرمود: ‌ای پیر! آیا قرآن خوانده‌ای؟ گفت: آری. امام فرمود: آیا این آیه را خوانده‌ای که می‌فرماید: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» [۱]؛ گفت: خوانده‌ام. امام فرمود: ما «قربی» هستیم. و افزود آیا آیه «و آت ذوی القربی حقه» را در سوره بنی اسرائیل خوانده‌ای؟ او گفت: آری. امام فرمود: ما «ذوی القربی» می‌باشیم. سپس فرمود: آیا این آیه را خوانده‌ای «واعلموا انما غنمتم من شی ء فان لله خمسه و وللرسول ولذی القربی»؟ [۲] گفت: آری. امام فرمود: ما مصداق همان «قربی» هستیم. آنگاه امام از وی پرسید: آیا آیه «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» [۳] را خوانده‌ای؟ آن پیر مرد پاسخ داد: خوانده‌ام. امام فرمود: ‌ای پیر! ما اهل بیتی هستیم که خداوند آیه طهارت را به ما منحصر نموده است. آنگاه آن مرد شامی لحظه‌ای ساکت و نادم ماند و گفت: خدایا! از آنچه به او گفتم و از بغضی که از این‌ها داشتم، به تو پناه می‌برم. خدایا! من از دشمن محمد و آلش بیزارم. [۴] [۵] [۶] ۱. ↑ شوری/سوره۴۲، آیه۲۳. ۲. انفال/سوره۸، آیه۴۱. ۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳. ۴. الفتوح، ابن اعثم، ج۵، ص۱۳۰. ۵. اللهوف، سید بن طاووس، ص۱۰۲. ۶. مقتل خوارزمی،اخطب خوارزم ، ج۲، ص۶۱. .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ 💖 🔰 🔰 °•.¸¸.•🌺 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده @charkhfalak500 آرشیوقران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی 📘 هرروزه داستان کوتا، رمانهای جذاب مذهبي، داستان صوتی، نرم‌افزار کاربردی، قصه برای کودکان، و........ :👆👆👆 ❤️اگر فکر می‌کنید با عضویت در این کانال وقت خود را هدر نداده‌اید، لطفاً آن را به دوستان‌تان هم معرفی کنید🙏
✍ #پنج‌ومین کتاب #صوتی 📘 📌بنام📝 آب هرگز نمی میرد" خاطرات سردار جانباز میرزا محمد سلگی 📚 28 قسمت ✳️ نویسنده : حمید حسام ✳️ تولید رادیو نمایش با صدای #محمد_رضاعلی 🚩 #دفاع_مقدس
ab_part23.mp3
12.67M
✳️ کتاب صوتی "آب هرگز نمی میرد" خاطرات سردار جانباز میرزا محمد سلگی ✳️ نویسنده : حمید حسام ✳️ تولید رادیو نمایش با صدای #محمد_رضاعلی قسمت 23 .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖 🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده @charkhfalak500 آرشیوقران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی
ab_part24.mp3
13.5M
✳️ کتاب صوتی "آب هرگز نمی میرد" خاطرات سردار جانباز میرزا محمد سلگی ✳️ نویسنده : حمید حسام ✳️ تولید رادیو نمایش با صدای #محمد_رضاعلی قسمت 24 .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖 🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده @charkhfalak500 آرشیوقران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابیات ناب مداحی_4.7.apk
2.73M
🔴 شماره 42🔴👆 ☑️ ابیات ناب مداحی 🔴 ♻️سایر نرم‌افزارهای مهم و ارزشمند را در این کانال کنید.👆 @charkhfalak500 @charkhfalak110 @zekrabab125
1_21387226.apk
3.87M
🔴 شماره 43🔴👆 💟مطالب شامل ⏬ 🔷 در مورد 🌸اعتقادی اخلاقی 🌸 اقتصادی 🌸پزشکی و... 🔹با قابلیت جستجو🔹 🔴 ♻️سایر نرم‌افزارهای مهم و ارزشمند را در این کانال کنید.👆 @charkhfalak500 @charkhfalak110 @zekrabab125
📚 رمان شماره ششم 💖 📌 نام رمان 📝 هادی دلها 📝نویسنده: بانوی مینودری ☑️ تعداد قسمتها 78
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
📚 رمان شماره ششم 💖 📌 نام رمان 📝 هادی دلها 📝نویسنده: بانوی مینودری
. بسم رب الشهدا به نام خدای شهدا شهید یعنی زندگی و تاثیر گذاری بعد از مرگ مرگی از بهترین مرگها که شایسته هرفردی با نامه اعمالش نیست داستان روایت زندگی دو دختر دبیرستانی است از سال ۱۳۹۴تا ۱۳۹۷ دوهمکلاسی که آنان سرراه هم قرار میده شخصیت اول قصه دختری بی حجاب با افکاری اروپایی است که در هفتم روز بازگشت پیکر پسرخاله شهیدش بعداز سی سال تغییر جدی در زندگیش رخ میدهد و نامش بخاطر همین اتفاق میذارد شخصیت دوم داستان هست که همزمان با بازگشت پیکر پسرخاله شهید توسکا برادرش در سوریه به درجه رفیع شهادت میرسد درون مایه اصلی داستان براساس واقعیت است و اما شخصیت و وجود خارجی ندارد و نام -نام خانوادگی بطور اتفاقی انتخاب کردیم در این داستان با شهدای زیادی آشنا میشویم و..... با ما همراه باشید در هادی دلها به قلم :بانوی مینودری .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ 💖 🔰 🔰 °•.¸¸.•🌺 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده @charkhfalak500 آرشیوقران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی 📘 هرروزه داستان کوتا، رمانهای جذاب مذهبي، داستان صوتی، نرم‌افزار کاربردی، قصه برای کودکان، و........ :👆👆👆
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
📚 رمان شماره ششم 💖 📌 نام رمان 📝 هادی دلها 📝نویسنده: بانوی مینودری
🌺اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ🌺 بسم رب الشهدا 1 جلوی آینه ایستاده بودم و با معقنه ام سرکله میزدم 😐خدا جای همه چیز به من مو داده مامان‌:توسکا مدرسه است نه خونه خاله ات -بله میدونم حاضرم مامان:صبحونه نخوردی که -نمیخاد خداحافظ مامان:توسکا امروز سالگرد شهادت محمد من میرم کمک خاله ات توهم از مدرسه اومدی ناهار خوردی ،استراحت کردی حاضر شو بیا خونه خالت -😐سالگرد مامان:چرا قیافت شبیه لگو تلگرام میکنی -من نمیدونم از این محمد چهار استخون یه پلاک یا چفیه به دست خاله نرسیده اون وقت هرسال هرسال همه جمع میکنه که چی بگه آفرین بابا ما فهمیدیم شما خیلی مرده پرستی مامان:توسکا 😡😡😡بس میکی یانه؟ دهنت پر میکنی هر کثافتی ازش بیرون میاد میگی با کارای دیگت هیچ کاری ندارم میگم جوانی ،خامی هر غلطی دلت میخاد بکن بالاخره سرت ب سنگین میخوره اما حقشم نداری به شهدا توهین کنی شبم مثل بچه آدم پا میشی میای خونه خالت اگه چرت پرت بگی من میدونم تو حالا هم برو گمشو مدرسه ... نام نویسنده:بانوی مینودری .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ 💖 🔰 🔰 °•.¸¸.•🌺 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده @charkhfalak500 آرشیوقران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی 📘 هرروزه داستان کوتا، رمانهای جذاب مذهبي، داستان صوتی، نرم‌افزار کاربردی، قصه برای کودکان، و........ :👆👆👆 ❤️اگر فکر می‌کنید با عضویت در این کانال وقت خود را هدر نداده‌اید، لطفاً آن را به دوستان‌تان هم معرفی کنید🙏
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
📚 رمان شماره ششم 💖 📌 نام رمان 📝 هادی دلها 📝نویسنده: بانوی مینودری
🌺اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ🌺 بسم رب الشهدا 2 از خونه خارج شدم من توسکا اسفندیاری هستم سال دوم دبیرستان رشته تجربی میخونم شاگرد دوم کل دبیرستان شهیده نسرین افضلم 😒 شاگرد اول مدرسمون زینب عطایی فرد هست امروز حدودا دوهفته از سال تحصیلی ۹۴-۹۵میگذره رسیدم مدرسه بچه ها صف بسته بودن مدیرمون خانم محمدی داشتن صحبت میکردن دخترای گلم از امروز طبق برنامتون درس دین زندگی تون فعال میشه دبیر محترمتون هم خانم مقری هست رفتیم سرکلاس یه خانم جوان ،خوشتیپ وارد کلاس شد همه ب احترامش‌‌ بلند شدیم خانم مقری :دخترای گلم بفرمایید بشینید ملیحه قمری هستم دانشجو دکترای معارف اسلامی دانشگاه بهشتی طلبه سطح دوم حوزه علمیه خوب این از من اسم هرکس میخونم لطفا بلند بشه خودش معرفی کنه و معدل سال پیش بگه،شغل مادر و پدر خانم توسکا اسفندیاری ✋بله معدل سال پیشم ۱۹/۸۰ است شغل پدرم مهندس عمران است مادرم پرستار هستن خانم اسامی یکی یکی خونده شد تا رسید به زینب خانم مقری:خانم زینب عطایی فرد زینب :به نام خدا معدل سال پیشم ۱۹/۹۰هست خانم پدرم پاسدار هستن مادرم طلبه و استاد حوزه خانم مقری: فامیلی مادرت چیه دخترم؟ زینب:‌ خانم حسینی خانم مقری:ای جانم سلام ویژه من بهشون برسون ‌زینب :چشم تا زنگ اخر اتفاق خاصی نیفتاد از مدرسه که خارج شدیم صدای آقای :خانم عطایی فر ... نام نویسنده : بانوی مینودری .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ 💖 🔰 🔰 °•.¸¸.•🌺 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده @charkhfalak500 آرشیوقران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی 📘 هرروزه داستان کوتا، رمانهای جذاب مذهبي، داستان صوتی، نرم‌افزار کاربردی، قصه برای کودکان، و........ :👆👆👆 ❤️اگر فکر می‌کنید با عضویت در این کانال وقت خود را هدر نداده‌اید، لطفاً آن را به دوستان‌تان هم معرفی کنید🙏
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
📚 رمان شماره ششم 💖 📌 نام رمان 📝 هادی دلها 📝نویسنده: بانوی مینودری
🌺اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ🌺 بسم رب الشهدا 3 ب سمت صدابرگشتم -دااااااداااااش داداش :جان دلم هیس ابرومون بردی -وای داداش کی اومدی ؟ کی رسیدی؟ باورم نمیشه صحیح سالم پیشمی 😍😭 داداش :زینبم اروم باش از مامان اجازت گرفتم ناهار باهم باشیم -آخجووووون هورا 👏👏 وارد رستوران شدیم داداش : زیب خواهری چه میل میکنید، -اوووم چلو کباب عه داداش گوشیته عه سنگ صبور چیه 😑😑 داداش: یه خانم خیلی مهربون که شما تا دوسه ماه دیگه باهش آشنا میشی جوابش بدم میام -یعنی داداشم داره قاطی مرغا میشه 😮😮 داشتم ب خانواده چهارنفری خودمون فکر میکردم بابام جانباز جنگ تحملی بود و پاسدار من و توسکا قبل نه سالگی ‌‌خیلی صمیمی بودیم اما با بزرگ شدنمون دیواری بزرگی بینمون بود چون توسکا برخلاف مامان باباش مذهبی نبود داداش ک بزرگتر شد به انتخاب خودش پاسدار شد الان دوساله که مدافع حرم حضرت زینب (س)هست داداش:خیلی فکر نکن ازت انیشتن درنمیاد، -عه داداش داداش:والا -خب بگو ببینم این خانم سنگ صبور کی عروس ما میشه ؟ چندسالشه ؟ خوشگله ؟ داداش زد ب دماغم گفت بچه من کی گفتم عروس این خانم قراره حواسش ب شما باشه حالاهم غذات بخور کم ازمن حرف بکش بعداز اعزام من خودش میاد سراغت -مگه بازم میری ؟ کی ؟ داداش:بله ۲۵روز دیگه ... نام نویسنده:بانوی مینودری .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ 💖 🔰 🔰 °•.¸¸.•🌺 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده @charkhfalak500 آرشیوقران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی 📘 هرروزه داستان کوتا، رمانهای جذاب مذهبي، داستان صوتی، نرم‌افزار کاربردی، قصه برای کودکان، و........ :👆👆👆 ❤️اگر فکر می‌کنید با عضویت در این کانال وقت خود را هدر نداده‌اید، لطفاً آن را به دوستان‌تان هم معرفی کنید🙏