😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان 876
🌠 آیا آن قاب خالی در منزل ما نیز نصب شده است؟
تازه عروسی کرده بودند. با چند تا از دوستان قرار گذاشتیم گل و شیرینی بخریم و یه سری بهشان بزنیم. خانه شان کوچک بود. یک پذیرایی دوازده متری داشتند. روی دیوار بالای پذیرایی یک قاب بزرگ خالی بود.
برای همه مان سوال شده بود. تا حالا ندیده بودیم کسی قاب خالی به دیوار پذیرایی خانه اش بچسباند.
عاقبت من طاقت نیاوردم و به نمایندگی از همه پرسیدم: این قاب خالی چیه!؟ نکند به زودی در این مکان، عکس عروسی تان نصب می شود!؟ بچه ها خندیدند.
خودش هم لبخندی زد و جواب داد:نه. . . این قاب جای خالی عکس امام زمان است.
می خواهیم وقتی حضرت مهدی ظهور کردند و چهره شان را همه دیدند عکس شان را به دیوار خانه مان بچسبانیم. همه مان مات و مبهوت شدیم. یکی پرسید:
پس چرا از حالا قاب خالی زده ای به دیوار؟ هنوز که آقا ظهور نکرده اند. فوری جواب داد: همین دیگر...
می خواهیم همیشه یادمان باشد یک چیزی توی زندگی مان کم داریم.
هر لحظه که این قاب خالی را می بینیم، یادمان می افتد که منتظر ظهورش باشیم...
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان 877
✔️ دستور امام زمان عج
🌟شخصی به نام حسن بن خفیف از قول پدرش می گوید :
امام زمان عج نامه ای برای عده ای از شیعیان خاص نوشتند تا آن ها به سمت مدینه حرکت کنند
علاوه بر این ها دو خادم همراه آن ها حرکت کردند.
▪️نامه ای هم از طرف حضرت برای پدر من صادر شد
و امر فرموده بودند که او هم با آنها حرکت کند.
وقتی به کوفه رسیدند یکی از خادمها شراب خورد.
👈هنوز از کوفه خارج نشده بودند که نامه ای از سامرا رسید و حضرت در آن فرموده بودند
خادمی که شراب خورد باز گردد ؛ چرا که از خدمت کردن
به ما عزل شد.
«ورد كتاب من العسكر برد الخادم الذي شرب المسكر وعزل عن الخدمة»
📚کافی ، ج ۱ ، ص ۵۲۳
📚بحار الانوار ، ج ۵۱ ، ص ۳۱۰
✔️ المستَغاثُ بِكَ يا صاحِبَ الزّمان عج
🌟در یکی از فرازهای زیارت شریف آل یس امام عصر عح را با این نام میخوانيد
اَلغَوثُ
👈 در کتاب لغت در باب معنای "غوث" چنین نوشته است
غوث: مصدر یاری کردن و اعانت , به فریاد رسیدن است و"غیاث"چیزی که بدان مَخلَصی باشد , فریاد رس.
🌟رسول مکرم اسلام ص فرمود
▪️ ……و أمّا الحُجّة فإذا بَلَغَ السَّيفُ مِنكَ المَذبَحَ -و أومأ بيدِهِ إلي حَلقِهِ - فاستَغِث به فَهُوَ يَغيثُكَ و هو كَهفٌ و غياثٌ لِمن استَغاثَ بِهِ.
♨️ هر گاه شمشیر به گلویت رسید -و با دست مبارک به گلوی خویش اشاره فرمود- پس به حضرت حجت استغاثه جو که او به فریادت میرسد , او برای هر کس که به او پناه برد و از او استغاثه جوید , پشت و پناه و فریاد رس است.
📚بحارالانوار،۳۶/۹۴
✔️چرا برای امام زمان عج باید صدقه داد
🌟یکی از اعمالی که به آن بسیار اهمیت داده شده است، صدقه برای حفظ وجود مقدس امام زمان (ارواحنا فداه) بوده است چون یکی از تکالیف زمان غیبت صدقه دادن است به آنچه که میسر است برای حفظ وجود مبارک امام زمان (عج)
سیدبن طاووس رحمه الله به ما سفارش کرده و می فرماید:
ابتدا برای حضرت مهدی عج صدقه بده قبل از اینکه برای خود و عزیزانت صدقه بدهی
👈باید توجه داشت که آن حضرت هیچ نیازی به صدقه دادن ما ندارد بلکه از شئون بندگی و ادای بعضی از حقوق بزرگ آن حضرت است و خود یک نوع اظهار💛 محبت و دوستی به آن حضرت است و این عمل راه و سببی است برای جلب رضای پروردگار و حلول قرب به خداوند در قضای حوایج و دفع بلا
▪️از آثار صدقه به انفاق کنندگان آن می رسد مخصوصاً اگر انفاق برای اظهار محبت و دعا
برای وجود مقدس امام زمان علیه السلام باشد
🌟سیدابن طاووس مینویسد
ایامی که در مدرسه علمیه بعثت سکونت داشتم طلبه ای که نزد من موثق بود راجع به صدقه برای وجود نازنین امام زمان (ارواحنا فداه) میگفت
شبی از حرم ✨حضرت رضا (عج) به طرف مدرسه می آمدم در آن شب بسیار برای امام زمان علیه السلام دعا کردم و در فراقش اشک ریختم در وقت برگشتن از حرم به بازار سرشور رسیدم که فقیری جلوی مرا گرفت و از من چیزی خواست هر چه دست در جیب لباسهایم کردم چیزی پیدا نکردم مگر یک پنج ریالی. آن را با آنکه کم بود با شرمندگی به آن فقیر دادم و نیت کردم که این صدقه برای حفظ وجود مقدس امام زمانم باشد.🌹
▪️فردای آن شب هنگامی که برای حضور در درس به بازار سرشور رسیدم یکی از کسبه ها که قبلاً مرا می شناخت تا چشمش به من افتاد مرا با صدای بلند صدا زد، وقتی که نزد او رفتم گفت: دیشب چه عملی را انجام دادی؟!
🌟گفتم مگر چه شده است: گفت: دیشب در عالم رویا دیدم حضرت✨ بقیه الله (ارواحنا فداه) سوار بر اسب سفیدرنگی هستند و وارد بازار سرشور شدند و جمعیتی در پشت سر آن حضرت در حرکت بودند که فرمودند: آمده ام جزای احسان فلان طلبه را بدهم (واسم تو را بردند)
سیدبن طاووس ره– معتقد بوده که مومن در هنگام روی آوردن شرایط و بلایا و امراض و هوس ها و بالاخص در موقع روی آوردن شبهات و فتنه ها باید به آن حضرت پناه برد و استمداد و کمک خواهد که اوست الکهف الحصین و غیاث المضطرالمستکین
▪️یعنی پناهگاهی است که حصین دارد و حفظ می کند از خطرات و هر کس که مضطر شده و به مسکنت دچار گردیده اوست فریادرس درمانده و بیچاره ها.
👈و اوست مفزع العباد فی الواحیه الفاد: یعنی در گرفتاریهای سخت محل پناه و مفزع بندگان خداوند است لذا یکی از القاب شریف آن حضرت غوث است یعنی فریادرس
ابوالوفاء شیرازی از حضرت رسول (ص) نقل می کند که فرمود: هرگاه درمانده و گرفتار شدی و به نهایت شدت رسیدی پس استغاثه کن به حجت (ارواحنا فداه) او ترا در می یابد و نجات می دهد و او فریادرس و پناه است از برای هر کس که به او استغاثه کند پس بگو
یا مولای یا صاحب الزمان انا مستغیث بک.
لذا نقل شده که هرگاه مضطر شدی و راه را گم کردی آن
حضرت را به این نام یاد کن.
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.
@charkhfalak500
@charkhfalak110
@zekrabab125
@zekrabab
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان 878
#احسن_القصص
لقمان ، در میان سایر غلامان در خدمت خواجه ای قرار داشت . خواجه ، غلامان خود را برای چیدن میوه به باغ می فرستاد. لقمان نیز در میان آنان بود و با رنگ سیاهش ، شاخص بود . غلامان از میوه های چیده شده مقداری را خود می خوردند و هنگامی که خواجه به این موضوع پی بُرد . گفتند : لقمان میوه ها را خورده است .
خواجه بر لقمان خشمگین شد و وقتی لقمان ، سبب خشم و پریشانی خواجه را دریافت . نزد او رفت و گفت : ای خواجۀ من ، بندۀ خیانت پیشه ، هیچ امیدی در درگاه خداوند ندارد . بر تو خیانتی رفته است و برای کشف این خیانت همه ما را امتحان کن .
بفرمای تا آبی نیم گرم بیاورند و همه ما از آن بنوشیم . سپس ما را در هامونی فراخ بِدَوان . در این وقت است که خادم را از خائن باز خواهی شناخت . این پیشنهاد لقمان مورد قبول خواجه قرار گرفت و همین پیشنهاد را اجراء کرد .
وقتی هر کدام از غلامان ، مقداری آب نیم گرم خوردند و به دویدن افتادند . حالت تهوع بر آنها چیره شد و ناچار قی کردند . غلامانی که میوه های باغ را خورده بودند . همه میوه ها را همراه با «قی» بیرون آوردند ولی هرچه که از دهان لقمان بیرون می آمد چیزی جز آب صاف نبود .
📚بحارالانوار
وقتی حکمت لقمان، رازها را فاش کند، پس فاش نمودن حکمت خدا چقدر آشکارتر است؟
پس غافل مباش که روز قیامت نیز مجرمان از پاکان این گونه مشخص می گردند و رازها فاش می شوند.
حكمت لقمان چو تاند اين نمود
پس چه باشد حكمت رَبِّ الوجو
يوم تبلى السرائر كلها
بان منكم كامِن لا يشتهى
✨این داستان اشاره به آیه 9 سوره طارق دارد
🌼 يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ
☘روزى كه اسرار آشكار شود...
دعا قضا را بر می گرداند
هر چند آن قضا و قدر شما محکم شده باشد
پس سرنوشت خودتون را با دعا تغییر دهید
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان 879
#همسرانه
"باطـری قلـب همسـرتان را شـارژ نـگه داریـد!!!"
🍃 چندی پیش سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی مرد محترمی بود که شصت سال سن داشت و بسیارشاد بود او با مسافران با شادی برخورد میکرد...
👈 یکی از مسافران از او پرسید با وجود ترافیک و شغلی که خسته کننده هست، چطور میتواند شاد باشد؟ جواب راننده برایم جالب بود. گفت رمز موفقیت در زندگی را یافته است!!!
👈 مسافران مشتاقانه پرسیدند؛ این رمز چیست؟ گفت من چهار فرزند دارم، دو دختر و دو پسر که همه تحصیل کردهاند. در حالی که هرگز به درسشان رسیدگی نکردم!
👈 گفت رمز موفقیتش این بوده که بشدت هوای همسرش را داشته و به او توجه و محبت خاص میکرده و فقط نیازهای همسرش را برآورده کرده است. گفت همسرش را همیشه خوشحال و راضی نگه میداشت و در عوض همسرش همیشه پرانرژی بود و با تمام قوا به بچهها و منزل و هر کار دیگری رسیدگی میکرد.
👈 میگفت زنها تواناییهای موازی دارند و میتوانند چند کار را در منزل باهم مدیریت کنند. کافیست آنها را راضی و خوشحال و تحت توجه و محبت کافی نگه داری، تا هر کاری از آنها بربیاید.
👈 او معتقد بود اگر باطری قلب همسرتان را شارژ نگه دارید؛ میتوانید با آرامش به کارتان رسیدگی و با خوشبختی زندگی کنید. چون همسرتان از جان و دل، بقیه امور را سرپرستی خواهد کرد.
✅ بنظرمن حق با اوست. رمز موفقیت او میتواند، رمز موفقیت بسیاری از مردها باشد...!
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان 880
#مکافات_اندیشه
در بيـن بنى اسـرائيـل قاضى اى بـود كـه ميان مردم عادلانه قضاوت میكرد. وقتى كه دربستر مرگ افتاد ، به همسرش گفت
هنگامى كه مُردم ، مـرا غسل بـده و كفن كن و چهـره ام را بپـوشان و مـرا بر روى تخت تابوت بگذار ، كه به خـواست خدا، چيز بد و ناگوار نخواهى ديد!
وقتى كه مُرد ، همسرش طبق وصيت او رفتار كرد. پس از چند دقيقه كه روپوش را از روى صورتش كنار زد، ناگهان كرمى را ديـد كه #بينى او را قـطعه قـطعه مى كـنـد . از ايـن مـنـظـره وحـشت زده شـد. روپـوش را بـه صـورتش افـكـند و مـردم آمدند و جنازه او را بردند و دفـن كردند.
همان شب در عالم خـواب ، شـوهـرش را ديـد. شـوهـرش به او گـفـت آيا از ديـدن كرم وحشت كردى؟ زن گفت آرى! قاضى گفت سوگند به خدا! آن منظره وحشتناك به خاطـر جـانـب دارى مــن در #قضاوت راجع به برادرت بود
روزى برادرت با كـسى نزاع داشت و نزد مـن آمـد . وقـتى براى قـضاوت نـزد مـن نشستند، من پيش خود گفتم: خدايا حق رابا برادر زنم قرار بده! وقتى كه به نزاع آنان رسيدگى نمودم ، اتفاقا حق با برادر توبود و من خوشحال شدم. آنچه از كرم ديدى، #مكافات انديشه مـن بود كه چرا که مـايل بودم حـق با برادر زنـم باشـد و بى طرفى را حـتى در خـواهش قلبى ام به خاطر هواى نفس حفظ نكردم!
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
#یازدهمین #کتاب_PDF
#کتاب_صوتی🎤🎼🎶
#نمایشنامه #دا
#سیده_اعظم_حسینی
#زندگینامه خاطرات جنگ
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران
@zekrabab125 داستان و رمان
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟
6-Da.mp3
7.39M
کتاب و نمایشنامه صوتی #دا
خاطرات سیدزهرا حسینی
کارگردان جواد پیشگر
#نمایشنامه_رادیویی
#قسمت_ششم
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران
@zekrabab125 داستان و رمان
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟
📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
رمان شماره یازدهم👇👆 دختر شینا
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃
✫⇠ #قسمت_دویست_وپنجاه_وچهارم
پدرشوهرم دستپاچه شد. گفت: «... کلید...! آره کلید نداریم؛ اما در باز بود.»
گفتم: «نه، در باز نبود. من مطمئنم. عصر که برای خرید رفتم بیرون، خودم در را بستم. مطمئنم در را بستم.»
پدرشوهرم کلافه بود. گفت: «حتماً حواست نبوده؛ بچه ها رفته اند بیرون در را باز گذاشته اند.»
هر چند مطمئن بودم؛ اما نخواستم توی رویش بایستم. پرسیدم: «پس صمد کجاست؟!»
با بی حوصلگی گفت: «جبهه!»
گفتم: «مگر قرار نبود با شما برگردد؛ آن هم دو سه روزه.»
گفت: «منطقه که رسیدیم، از هم جدا شدیم. صمد رفت دنبال کارهای خودش. از او خبر ندارم. من دنبال ستار بودم. پیدایش نکردم.»
فکر کردم پدرشوهرم به خاطر اینکه ستار را پیدا نکرده، این قدر ناراحت است. تعارفشان کردم بیایند تو. اما ته دلم شور می زد. با خودم گفتم اگر راست می گوید، چطور با برادرم آمده! امین که قایش بود! خبر دارم که قایش بوده. نکند اتفاقی افتاده!
دوباره پرسیدم: «راست می گویید از صمد خبر ندارید؟! حالش خوب است؟!»
پدرشوهرم با اوقات تلخی گفت: «گفتم که خبر ندارم. خیلی خسته ام. جایم را بینداز بخوابم.»
💟ادامه دارد..
نویسنده: #بهناز_ضرابی_زاده
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
🌀لطفا دوستانتون رو دعوت ڪنید🌀