eitaa logo
یادداشت‌💌✍
379 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
107 ویدیو
14 فایل
📚۱عملکرد بانوان راوی‌شیعه عصر ابناء الرضا(ع) ۲روش‌های آموزش صید مروارید علم ۳زمزمه‌ قلب من ۴بر دین‌حسین علیه‌السلام ۵ره‌آورد پژوهش۲ ۶تاریخگذاری روایات وحی ✍️نجمه‌صالحی: نویسنده و پژوهشگر، مدرس‌حوزه و دانشگاه سایت شخصی 🌐https://zemzemh.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
بانوان پل ارتباطی امام و شیعیان ✍️نجمه صالحی مسئله غیبت و تأثیر آمادگی برای زمینه‌سازی پذیرش غیبت امام عصر (عج) یکی از مباحث مهم مهدویت است. مراد از زمینه سازی، فراهم آوردن شرایط پذیرش است زیرا آمادگى و پذیرش جامعه‏ى جهانى و فراهم بودن زمینه‌هاى مناسب در جهت پشتیبانى از انقلاب جهانی مهدوی و تعداد کافى یاوران آگاه از عوامل دخیل در فرج هستند. امید به آینده روشن و نجات، نقطه مشترک همه ادیان الهی است که در عصر حاضر و با توجه به اقبال عمومی نسبت به یک اندیشه نجات بخش و آینده‌ساز، ضرورت بسط اندیشه ظهور منجی موعود بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود، هويت شيعه پيوندى حياتى با انديشه ظهور دارد. در زمان حیات معصومین (ع)، مسئله غیبت و عدم دسترسی مستقیم به امام عصر و مسئله مهدویت بارها تکرار شده بود و تا حدودی شیعیان برای پذیرش این موضوع آمادگی یافته بودند، اما پذیرش این دوران تحیر برای شیعیانی که بیش از دوقرن با معصوم ارتباط نزدیک داشتند در ابتدا سخت به نظر می‌رسید. غیبت غیرمنتظره امام می توانست تبعات بسیار نامطلوبی بر اعتقادات شیعیان و گمراهی آنان داشته باشد. ازاین‌روی با نزدیک شدن به زمان غیبت، نیاز به بسترسازی برای این مسئله سرنوشت‌ساز بیشتر احساس می‌شد. در دوران امامت ابناء الرضا (ع) به دلیل نظارت شدید بر روی اعمال و رفتار ایشان و یاران نزدیک‌شان لازم بود افرادی وارد عرصه شوند که از نظر فعالیت و آگاه‌سازی جامعه فرصت و موقعیت مناسب‌تری داشته باشند و این مهم توسط بانوان راوی محقق شد. این گروه از بانوان با فهم دقیق شرایط و آگاهی کامل نسبت به وظیفه خویش اقدامات مهمی انجام داده‌اند در میان نمایندگان ائمه(ع)، به‌مثابه پل ارتباطی امام و شیعیان در ایجاد این پیوندها تلاش کردند و بانوانی نظیر بانوحُمَیده و ام فروه در زمان امام صادق (ع) و بانوحُدیَث در زمان امام عسکری(ع) و امام غایب (عج) گره‌گشای مسائل مختلف شیعیان بودند. گزارش‌های تاریخی نشان می‌دهد حکیمه خاتون پس از شهادت امام حسن عسکری (ع) رابط مردم با امام غایب و پاسخگوی مسائل آن دوران بودند. بانوان محدث شیعه برای جلوگیری از قطع ارتباط با امام غایب در برابر فرقه‌های درون شیعی که رقیبانی برای جانشین بعد از امام عسکری‌(ع) بودند به معرفی جانشین حقیقی پرداختند و نقش روشنگری در جامعه تشیع ایفا نمودند. اندیشه مهدویت موضوعی کلامی است که با رویکردهای تبلیغی، تربیتی و نظایر آن می توان به آن پرداخت. دشمنان اهل بیت(ع) پس از مأیوس شدن از شناسایی و دستگیری امام آخر(عج) به اختلافات مذهبی مسلمانان دامن زدند و فرقه‌های جدید و منحرف و مدعیان دروغین مهدویت را تقویت نمودند. در این میان آنچه ایجاب می کند که در این مسئله دقت بیشتری صورت گیرد، توجه به این امر است که امامان شیعه(ع) در تبیین مهدویت و آگاهی‌بخشی صحیح به مردم درباره آن، از هیچ کوششی فروگذار نکرده و از ویژگی‌های مهدی (عج)و نشانه‌های زمان ظهور او به‌تفصیل سخن گفته‌اند. قسمت عمده‌ای از سیره و سبک زندگی ائمه(ع) توسط بانوان گزارش ‌شده است. احادیث متعددی از بانوان ذکر‌ شده که حاکی از ارزش و اعتبار ایشان در رهنمود و راهنمایی شیعیان و تبلیغ معارف دین و امر مهدویت است. بانوان افزون بر کسب معرفت و اصلاح فردی، با هوشمندی، امر تبلیغ دین را در دست گرفتند و در جهت ترویج فرهنگ مهدویت و پذیرش دوران غیبت امام آخر(عج) گام‌های مؤثری را برداشتند و با درک درست از شرایط موجود، برای جلوگیری از انحرافات دینی و عقیدتی تلاش نمودند. با کنار هم گذاشتن گزارش‌های تاریخی به خوبی روشن است که زنان شیعه به‌عنوان افراد تأثیرگذار جامعه بوده‌اند و افزون بر تربیت نسل علوی، خانواده و به تبع آن جامعه را آماده پذیرش عصر غیبت نموده‌اند و با درک درست از موقعیت، تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده و الگوی عملی برای زنان معاصر شده‌اند. انتشار یادداشت‌ در خبرگزاری ایلنا لینک خبر https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1337962 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. چند خط نامه یا... ✍️ نجمه صالحی آرزوی دریافت نامه از طرف او همیشه رویای ذهنم بود، تصور اینکه آخرین ولی خدا حواسش به تو هست و برایت چندخط نامه می‌نویسد، شیرین است! کاری ندارم که از لحاظ تاریخی و سندی توقیع حضرت حجت(عج) به محمد بن محمدبن نعمان که برخی گویند امام زمانم(عج) لقب "مفید" را برای او گذارد، درست است یا نه، ولی تصور اینکه امام زمانت به تو نامه دهد و تو را مفید و سازنده، بخواند لذتی است وصف ناشدنی! اما وقتی نبودن، ندیدن و نیامدن‌ها طول می‌کشد؛ خبر یا نامه بی‌تأثیر است، انگار طاقتت طاق شده، بی‌قراری! اگر تا دیروز آرزویم دریافت نامه بود اما این روزها می‌گویم نامه را نخواستم آقا، لطفا فقط ظهور کن! آقا بیا وُ حـالِ مرا رو به راه کن تا عاشقانه پَر بزنم در هـوایِ تو ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
اگر به جای او بودم... ✍️نجمه صالحی اگر به جای او بودم غربت تنهایی و دوری از وطن و بی هم‌زبانی را تحمل می‌کردم؟ اگر به جای او بودم به دنیای پر زرق و برق، به خاطر عقیده‌ام پشت می‌کردم؟ اگر به جای او بودم، حاضر می‌شدم از لباس فاخر شاهزادگان در آیم و لباس اسارت بپوشم؟ شاهزادگی، قصر، ملکه شدن، کنار خانواده بودن، خدم و حشم داشتن و....یک مورد از اینها کافیست تا دست و پای دل بلرزد که نکند از دست داده شود، مرد میدان می‌خواهد تا بتوانی از این امتیازات چشمگیر، چشم بپوشانی! اما قرن‌ها پیش یک نفر بود که توانست! زن بود اما مردانه وارد میدان شد! از رفاه زندگی، ناز و نعمت دنیایی خود را خارج کرد تا به آرامش و آسایش واقعی وارد شود و لبخند بزند به آخرتی تضمین‌شده. خود را به لباس کنیزان در آورد و در بین آنان پنهان شد و پس از اسارت به بازار برده فروشان سپرده شد، تحمل کرد تا برسد به او که بارها خوابش را دیده بود؛ همو که در خواب به او معرفی شده بود. دل به بهترین دلدار سپرد تا پله‌های بندگی را در کنار او بالا رود و عزت یابد. در خواب بود که مادرش فاطمه سلام الله علیها از او خواستگاری کرد، بعد از این خواب‌ها آشفته شد، فکر کرد و تصمیم گرفت. حالا در میان اسیران منتظر دیدار یار است و لحظهٔ دیدار برایش بهترین زمان! تحت تعلیم بانو حکیمه قرار گرفت تا بشود آنچه که یارش می‌خواهد و شد بهترین بانو‌! بانوی بهترین همسر جهان و مادر خاص‌ترین پسر زمان! بانوی روم در دیار خود با زمانه پیش نرفت و هم‌رنگ جماعت هم کیش خود نشد، دل کَند از دیار خود تا شود همسر بهترین خلق زمان و مادر منتظرترین‌خلق جهان. شاگردی کرد در محضر حکیمه خاتون، آموخت معارف دین را تا شود مادر آخرین حجت! عبادات بانو در شب ولادتِ‌معجزه‌وارفرزندش، حضور بانو حکیمه در کنارش و پذیرش دور شدن از فرزندش پس از ولادت، امتحان بود پشت امتحان! حتی تصورش سخت است به جای او بودن... http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
https://virasty.com/najmehsalehi/1678224785045614857 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
یا صاحبنا! ✍️نجمه صالحی ای بهار دل‌‌های منتظر، روزها همچو دونده‌ای تیز و پرشتاب می‌دَوَند و شلوغی دنیا گرفتارمان کرده و نورهای کاذب دنیا ما را از نور وجودت غافل! دل از انتظار رؤیت رخسارت، به نفس نفس افتاده، نفس‌ها تنگ شده، بیا و اکسیژن خون‌مان باش، بیا آرامش و‌ سکون جان‌مان باش، بیا و نورانی کن جهان تاریک درون‌مان را! امام جعفرصادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «هُوَ المُفرِّجُ الكُرَبِ عَن شیعَتِه بَعد ضَنكٍ شَدیدٍ وَ بَلاءٍ طَویل.»* تنها او (مهدی(عجل‌الله‌فرجه)) است که پس از دوران‌های طولانی بلاخیز و تنگناهای طاقت‌فرسا، غم‌ها و گرفتاری‌ها را از دل شیعیانش برطرف می‌نماید. *الزام‌الناصب، ص ١٣٨ 🍃«السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام»🍃 http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
انا لله و انا الیه راجعون حجت الاسلام و المسلمین دکتر مسعود دیانی دین پژوه و مجری برنامه سوره، پس از تحمل بیماری سرطان دار فانی را وداع گفت. 🥀واژه‌هایش غمگین بودند، با درد نوشته‌هایش گرییدیم، هر چند که دنیا بدون مولایمان، دردنوشته‌ای عظیم است و اکنون، درد فقدان انسان‌های خوب، همین.🥀 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🔴 روایت مرحوم مسعود دیانی از «تجارت سرطان» ✍️ مسعود دیانی، دین پژوه و مجری رسانه‌ی ملی عمل جراحی سخت و سنگین بود. نزدیک به ده ساعت وقت برده بود. حدس نمی‌زدیم از عمل اول سخت‌تر باشد. که بود. در جراحی اول معده و طحال و نیمی از کبد و پاره‌ای ازمری و غدد فوق کلیوی را برداشته بودند. در جراحی دوم دیافراگم و روده و بخش دیگری از مری را. این بار مجبور شده بودند تیغ‌ها راتا پشت قلب ببرند. و این یعنی احتمال مرگ مضاعف. میانه‌ی جراحی باز از فاطمه رضایت گرفته بودند که خطر مرگ را با تصمیم جدید بپذیرد. امضا کرده بود و می‌شد حدس زد مادرم، برادرم، فاطمه و دوستانم چه رنج و زجر وحشتناکی از سر گذرانده بودند. تا من نیمه‌شب از اتاق عمل بیرون بیایم. با لوله‌ای در روده که قرار بود از یکی دو هفته‌ی بعد دهان جدیدم شود.‌ برای خوردن غذاها و داروهایی که فقط می‌توانستند مایع باشند. و با سرنگ به روده تزریق شوند. مابقی درد وحشتناک بود، اضمحلال تن بود. و سکوت. حالا دیگر کسی حرفی برای گفتن نداشت. این آخرین عمل جراحی ممکن روی بدن یک انسان بود. و ما به نقطه‌ی صفر که نه، به ماقبل صفر برگشته بودیم. هنوز لکه‌هایی از توده‌های سرطانی در کبد مشاهده می‌شدند و باید می‌سوختند. احتمالا آن هم بی‌حاصل. حالا اما می‌توانستیم پرسشی که چند ماه پیش اجازه نیافت با آرامش و به دور از هیجان جواب بگیرد را دوباره مطرح کنیم. هرچند پاسخ این بارمان مشخص بود. دیگر نه تن به عمل می‌دادیم، نه با شیمی‌درمانی به تماشای خاکستری خود می‌نشستیم. اما هشت ماه پیش چه؟ هنوز هم حق جانب پزشک اول نبود که سایه‌ی سنگین مرگ را در این بیماری می‌دید و ما را به انتخاب روش تسکینی به جای روش تهاجمی دعوت می‌کرد؟ حالا بعد از تحمل انبوه درد و زخم و ویرانی عمل و شیمی‌درمانی، بعد از صرف چندصد میلیون تومان هزینه، بعد از زمین‌گیر شدن و خانه‌نشین شدن و فلج شدن در امور روزمره، بعد از اینکه آیه و ارغوان ماه‌ها پدرشان را جز افتاده‌ای بی‌جان و ملول بر تخت ندیدند باید به افتخار امید و مقاومت و توکل کف می‌زدیم؟ وقتی پژوهش‌های علمی نشان می‌دادند که عمل جراحی در سرطان پیشرفته و متاستاز داده بی‌فایده است، از در بیرونش کنی از پنجره برمی‌گردد. عدد بقا زیر یکسال است، آن‌هم به عذاب. اجازه نداشتیم جور دیگری تصمیم بگیریم که متهم به ترس از شیمی‌درمانی و زهرناکی‌اش نشویم؟ انگ بی‌مسئولیتی نخوریم؟ ضد علم و خرافاتی به حساب نیاییم؟ و داغ ننگ بی‌ایمانی روی پیشانی‌مان ننشیند؟ به‌گمانم تجارت درمان سرطان در روزگار ما خوب خودش را به مفاهیم دینی و روانشناسی و ارزش‌های اخلاقی چسبانده بود. می‌مکید. و قهرمان می‌ساخت؛ ساکت و ویران و مظلوم. همین. @HOWZAVIAN