eitaa logo
یادداشت‌💌✍
358 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
106 ویدیو
13 فایل
📚۱عملکرد بانوان راوی‌شیعه عصر ابناء الرضا(ع) ۲روش‌های آموزش صید مروارید علم ۳زمزمه‌ قلب من ۴بر دین‌حسین علیه‌السلام ۵ره‌آورد پژوهش۲ ۶تاریخگذاری روایات وحی ✍️نجمه‌صالحی: نویسنده و پژوهشگر، مدرس‌حوزه و دانشگاه سایت شخصی 🌐https://zemzemh.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
❄️برف و شادی خاطره‌ای برفی(تاریخ شفاهی) ارسالی یکی از دوستان عزیزم خانم طوبی رنجبر: در شمال ایران در روستای ما به نام «تیلک»، هنگامی‌که بارش برف شروع می‌شد، آدم‌های خوش ذوق و خوش‌حافظه، «برف‌نامه» به دست بچه‌هایشان می‌دادند به مقصد منزل همسایه یا فامیل که نزدیک منزل‌شان خانه داشتند. متن «برف‌نامه» به این مضمون بود: ❄️برف می‌بارد چو جیحون از هوا قاصد ما می‌رسد اکنون نزد شما گر که کردی روی قاصد رو سیاه شیرینی تعلق دارد برما گرنکردی روی قاصد رو سیاه شیرینی تعلق دارد برشما❄️ صاحبخانه‌ها معمولاً چون همه اجاق گلی در دسترس داشتند و ذغال و خاکستر معمولا آماده بود، دستان‌شان را با ذغال و خاکستر سیاه می‌کردند. هنگامی‌که قاصد نامه را به آن‌ها می‌داد و می‌گفت: «بابا یا مامانم نامه داده گفته بخونید..» بزرگ خانه، نامه را می‌گرفت و شروع می‌کرد صورت بچه را ناز کردن و آفرین گفتن! قاصد بی‌خبر هم خوشحال منزل می‌رفت! پدر و مادر که می‌دیدند بله بچه با روی سیاه بازگشته پس به ناچار یک دیس شیرینی یا حلوا کنجدی یا برنجی یا کلوچه یا هرچه در دسترس بود، حتی یک پیاله نیمه برنج می‌بردند منزل رو سیاه کن محترم! اما اگر بچه سیاه نشده باز می‌گشت چند دقیقه بعد صاحبخانه که موفق به سیاه کردن روی او نشده بود به همین منوال چیزی می‌برد برای آن خانه... و این چنین روز برفی شادی برای هم فراهم و با شادی‌های کوچک به یکدیگر انرژی مثبت منتقل می‌کردند! این ماجرا هنوز در برخی مناطق جریان دارد. پ.ن:عکس روستای تیلک، منطقه کوهستانی منازل بالا و پایین کوه و رودخانه‌ی طولانی که اکنون یخ زده! @javal60
دغدغه تربیت نسل، از فلسطین تا ایران تصور کنید در خانواده‌ای زندگی می‌کنید که جرأت ابراز احساسات‌تان را ندارید! تصور کنید در مکانی زندگی می‌کنید که جرأت ابراز اعتقادات‌تان را ندارید! تصور کنید در جمع فامیل و دوستان، نظر شما با دیگران متفاوت است اما حق ابرازش را ندارید! در این شرایط شاید اولین کاری که به ذهن خطور می‌کند «همرنگ جماعت شدن» باشد! اما اگر همه اشتباه کرده باشند چه؟ خلاف جریان حرکت کردن سخت است و انتخاب درست سخت‌تر! بنا بر انواع حرکت تاریخ در فلسفه نظری تاریخ، گاه آدم‌های خاص برخلاف جریان حرکت می‌کنند و حتی جان‌شان در راه این انتخاب، از بین می‌رود! دیروز که گوشه‌ای از داستان زندگی و شیعه شدنش و‌ هجرت به ایران را بازگو کرد، فهمیدم او نیز راهش را خلاف جریان حرکت اطرافیانش انتخاب کرده، حتی‌ همکلاسی‌هایش تعجب کردند! می‌گفتند ما در خانواده شیعه متولد شدیم اما تو...! جرأت ابراز عقیده‌اش را نداشته حتی در خانه پدری! اما با وجود اختلاف مذهب با آن‌ها، نگران جان‌ خانواده‌اش بود نه خودش! اگر در کشورش(فلسطین) متوجه مذهبش می‌شدند، خانواده‌اش را آزار می‌دادند! می‌گفت به معجزه امام زمان عجل الله فرجه به ایران آمده! دغدغه‌اش تربیت نسل علوی بود! با هیجان از جریان‌های اختلاف عقیده‌اش با دیگران می‌گفت که ناگهان یکی از دوستانش از جا بلند شد و او را در آغوش گرفت! چشمان برخی از آن‌ها بارانی شده بود! به او گفتند: «حتما خاطراتت را بنویس!» گفت: «بعد از ازدواج!» به او گفتم: «جزو دعاهایمان شدی!» ✍️نجمه صالحی @javal60
یادداشت‌💌✍
دغدغه تربیت نسل، از فلسطین تا ایران تصور کنید در خانواده‌ای زندگی می‌کنید که جرأت ابراز احساسات‌تا
دوست عزیزی گفت کاش به کشور این طلبه هم اشاره می‌کردم، خاطره را جذاب‌تر می‌کرد... اضافه کردم.☝️ کشور این بانوی مظلوم، فلسطین است! و چه سختی‌هایی به جان خریده بود تا در مکتب اهل بیت علیهم السلام تلمذ کند! شنیدن ماجراهای زندگی‌اش در دو جلسه کلاس، تلنگری شد برایم! چقدر برای لحظه لحظه زندگی‌ام شکرانه بدهکارم به خدا! شکر بابت شیعه متولد شدن! شکر بابت خانواده‌ای مذهبی و دوستدار اهل بیت علیهم السلام داشتن! از کجا معلوم که اگر در یکی از موقعیت‌های او قرار می‌گرفتیم، خطا نمی‌رفتیم! اکثر استدلال‌هایی که برای دوستانش می‌آورد عقلی بود، شکر بابت اینکه با او آشنا شدم! 🍃الحمدلله علی کل حال 🍃 ✍️نجمه صالحی ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
. انتظار رفتن یا آمدن؟ گفتم: پرنده‌ها منتظر رفتن باران هستند! گفت: برعکسِ پرنده‌ها که منتظر آمدن باران هستند، من، منتظر رفتن بارانم! سال‌هاست نمی‌خواهم باران را! خیس و بارانی نشدن چتر می‌خواهد که ندارمش! ✍️نجمه صالحی ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
باران، آمیخته شدن در رنگ و آسمان دل بارانی... دوباره به صف شدند واژه‌های بی‌جمله... ✍️نجمه صالحی ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فرزندآوری؛ تدبیر هوشمندانه امام‌کاظم (ع) در تبلیغ معارف ✍️نجمه صالحی عباسیان با تحریک افکار عمومی و برگزاری جلسه‌های مناظره، مکارانه قصد جمع کردن آرای مردم و خراب کردن چهره ائمه(ع) را داشتند و امام کاظم (ع) در این شرایط با تدبیر شایسته، هم جامعه شیعه را هدایت کردند و هم در مقابل انحرافات واکنش مناسب داشتند که البته حاکمان وقت هم به تلافی تلاش ایشان دائما در فواصل گوناگون امام را به زندان می‌انداختند و سرانجام هم در زندان به شهادت رسیدند. در عصر امام کاظم(ع) مذاهب فقهی و کلامی متعددی بود، لذا استشهاد به نص و مضامین آیات قرآن، بخش عظیمی از گفتارهای قرآنی امام را در بر داشت. یکی از اقدامات در خور نگاه امام کاظم (ع) در برابر فشار زیاد بر شیعیان و نسل‌کشی عباسیان، توجه به فرزندآوری است، ایشان فرزندان زیادی داشتند که در گسترش تشیع نقش مهمی ایفا کردند. با بررسی متون تاریخی، می‌توان دریافت که فرزندان امام کاظم (ع) نقش کلیدی در گسترش و تبلیغ دین اسلام و حقانیت اهل‌بیت(ع) و شیعه داشتند. آنها با هجرت به مناطق مختلف، قیام مسلحانه علیه حکومت وقت، بیان و نقل روایات معصومین(ع)، تربیت شاگردانی معتقد و پایبند به اهداف اسلامی همچنین با سیره، روش و اخلاقی نیکو و بر طبق سنت پیامبر(ص) و ائمه(ع) سعی در جذب مردم و انتشار تشیع در مناطق مختلف داشتند. «ای نازنین سلالۀ کوثر  بر تو که یار سلسله‌هایی تابوت تو که جان جهانی دردا که گشت تخته‌ای از در تنها به خاک چهره نهادی  با آنکه بود آن همه دختر جا دارد ار به یاد تو «میثم» گردد بـه اشک دیـده شناور» *سازگار 🥀شهادت امام کاظم (ع) تسلیت🥀 @javal60
وقتی در اوج خفقان حرف حق را می‌زد! وقتی در اوج کنترل، نمایندگانش را به سراسر دنیا فرستاد! وقتی فرزندآوری را تدبیر خاصش در تبلیغ معارف شیعه کرد! یعنی می‌شود تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد! کافی‌است بخواهیم! ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
یادداشت‌💌✍
دغدغه تربیت نسل، از فلسطین تا ایران تصور کنید در خانواده‌ای زندگی می‌کنید که جرأت ابراز احساسات‌تا
🔰انتشار یادداشت‌ «دغدغه تربیت نسل؛ از فلسطین تا ایران»، در روزنامه سراسری سراج 🍃الحمدلله علی کل حال 🍃 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
اولین کنگره استانی بانوان تأثیرگذار امروز ۲۷بهمن ماه ۱۴۰۱ برگزار شد مراسم به ظاهر تقدیر از بانوان‌تأثیرگذار بود اما بیشتر به شنیدن گلایه‌ بانوان از وضعیت موجود زنان در استان قم گذشت! از هر صنفی یک نماینده سخنرانی کرد: نماینده خانواده معظم شهدا، نماینده بانوان کارآفرین، نماینده بانوان ورزشکار، نماینده بانوان هنرمند، نماینده رسانه‌ای‌ها و نماینده بانوان حوزوی که البته درست معرفی نشدند و حتی نتوانستند به‌دلیل ضیق‌وقت دغدغه‌شان را درست مطرح کنند! البته نماینده جامعه پزشکی و دانشجویان را ندیدم! شاید فرصت نبود، البته در دو ساعت چیدن حجم فشرده این همه سخنرانی سخت بود و از سوی دیگر شنیدنش برای مستمعین کسل‌کننده‌تر! سخنرانی‌ها که تمام شد تازه جناب استاندار تشریف بردند برای خطابه یا شاید هم پاسخگویی! در این میان دو نفر از بانوان از فرصت استفاده کردند و ایستادند و خطابه‌شان را از بین صندلی‌ها سبز نشان و در میان جمعیت نسوان قرائت کردند. انصافاً مدیریت این چنین برنامه‌ای که از همه اقشار جامعه آمده بودند، سخت بود اما چون جلسات نیمه رسمی‌تر از این رویداد مهم شرکت کرده بودم، معتقدم که نحوه برگزاری مراسم کیفیت مطلوبی نداشت! تصور کنید پایان مراسم مصادف شد با اذان اما مکانی برای نماز بانوان مهیا نشده نبود! در آخر آخر جلسه هم چند نفر از بانوان به عنوان تأثیرگذارترتر معرفی شدند! بسته‌های متبرک از طرف آستان حضرت معصومه سلام الله علیها نیز به بانوان هدیه داده شد. پ.ن: بنده نیز به‌عنوان یکی از مدعوین از این هدیه عالی و دوست‌داشتنی بهره‌مند شدم! الحمدلله علی کل حال ✍️نجمه صالحی @javal60
جهادگری در شرایط خاص ✍️نجمه صالحی می‌خواست فروشگاهش را افتتاح کند از پدرش خواست تا همه اقوام را دعوت کند و افتتاحیه خوبی برپا شد. معمولا هر وقت کار جدیدی را می‌خواهیم شروع کنیم، حمایت دیگران برایمان مهم است خصوصا اگر آن یک نفر تنها فرد تاثیرگذار زندگی‌مان باشد و چون کوه پشت سرمان! دلمان گرم است به حضورش و قوی کار را ادامه می‌دهیم! او نیز برای تبلیغ دین نوظهورش چنین تکیه‌گاهی لازم داشت، کسی که حتی در مقابل مخالفت‌ها، حامی او باشد! و عمو و سرپرست کودکی‌اش این کار را انجام داد! او با فهم عمیق و درک دقیق راه روشن برادرزاده‌اش تصمیم گرفت تا آخر عمر همراهی‌اش کند. او در برابر خدای محمد(ص) تسلیم بود. در روزگار غربت اسلام حامی دین شد! او با از خودگذشتگی بی‌مثال خود از یک کفیل و حامی پا فراتر نهاد و با بذل جان، مال، فرزندان و فداکردن سروری و ریاستش بر قریش، در حمایت از رسالت محمد(ص) جهاد کرد. او به دلیل حفظ جان نبی(ص) و عمق بخشیدن به ریشه‌های درخت اسلام، هیچ گاه به شکل علنی از دین اسلام دفاع نکرد، بلکه بیشتر حمایت مادی، روحی و اخلاقی از پیامبر(ص) و پیروان او می‌کرد. او یک مجاهد فی سبیل الله بود. عالم‌گیر شدن اسلام نتیجه جهاد او و جهادگرانی همچو اوست. در روایتی در کتاب الغدیر، جلد ۷، پیشوای پنجم(ع) ایمان وی را سنگین‌تر از ایمان همه می‌داند و در این مورد می‌فرماید: «اگر ایمان همه خلق را در یک کفه میزان قرار دهند و ایمان ابوطالب را در کفه دیگر، ایمان رجحان دارد». 🥀بیست و ششم رجب سالروز رحلت سیدالبطحاء علیه السلام تسلیت🥀 @javal60
هدایت شده از یادداشت‌💌✍
خبرگزاری شبستان ، رسانه حوزه دین ، فرهنگ و اندیشه - «عمو، برادرزاده، عشق، ایمان»:نجمه صالحی http://shabestan.ir/TextVersionDetail/1036242 ۱۳۹۹/۱۲/۲۰ http://salehi60.blogfa.com/ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
یادداشت‌💌✍
خبرگزاری شبستان ، رسانه حوزه دین ، فرهنگ و اندیشه - «عمو، برادرزاده، عشق، ایمان»:نجمه صالحی http://
یادداشت ویژه ارسالی به همایش حضرت ابوطالب حامی پیامبر صلی الله علیه وآله در سال ۱۳۹۹☝️ سرکار خانم فاطمه ابن علی یکی از دوستان عزیزم در این همایش رتبه برتر آوردند. یادش بخیر 🙏
◾️به بهانه‌‌ی رحلت 🔷 پدر حقیقت ✍️فاطمه ابن علی 🔹مولود ربیع اگرچه پدر نداشت اما عمویی نصیبش شده بود که او را بر فرزندان خود مقدم می داشت. ابوطالب پسرعبدالمطلب و مومن آل ابراهیم و آل اسماعیل (علیهما السلام). صاحب مقام اصطفائیه و آخرین وصی ابراهیم خلیل و اسماعیل (علیهما السلام) که ودیعه نبوت اسماعیلی را به پیامبر اسلام سپرد. موحدی که لحظه ای آلوده به شرک نشد و همواره در آشکار و نهان خدای ابراهیم را می پرستید؛ به سمت کعبه نماز می خواند و بر آیین حنیف پایبند بود؛ اما هیچگاه اظهار به اسلام نکرد. 🔹درفضای غبارآلود جاهلیت و بت پرستی، راهبرد سیاسی حضرت ابوطالب برای حمایت از پیامبر همین تقیه و کتمان ایمان به اسلام بود. ایشان با نفوذ راهبردی در میان کفار قریش و بزرگان مکه توانستند ۱۰ سال از پیامبر و دینی که خداوند بر او فرستاده بود در میان کفار لجوج و قدرتمند حجاز محافظت کنند. این تصمیم راهبردی عامل بقای ایشان در شورای دارالندوه نیز بود که علاوه بر تاثیر گذاری بر آرا و تصمیم گیری های بزرگان قریش و دیگر بزرگان مکه، از اخبار و تصمیمات آنان هم مطلع میشدند و در پیشبرد سیاستهای تبلیغ اسلام کمک شایانی به مسلمانان میکردند. حمایت های حضرت ابوطالب از پیامبر آنقدر گویاست که هیچ نویسنده ای در تاریخ نتوانسته آن را نادیده بگیرد. یادداشت کامل را اینجا بخوانید. ✅@awaken_ir @AFKAREHOWZAVI
🍃برکت علمی استادم در نشست مهم پژوهشی و بیان روش‌های پژوهش در تاریخ، هنگامی که از تجربیاتشان یا به دیگر سخن، تاریخ شفاهی پژوهش خویش، می‌گفتند؛ سفارش می‌کردند دورهمی‌های علمی را داشته باشیم و معتقد بودند یافته‌های جدیدمان را به دیگران بگوییم زیرا هم زکات علم است و هم برکات زیادی برای خودمان دارد!‌ از طرفی عمر ما کوتاه است و ایده‌های علمی نباید فقط در ذهن ما بماند و فراموش شود! هنگام گوش دادن به سخنان استاد یاد هیأت گفتگو محور خودمان افتادم! چند وقت پیش روز ولادت امام باقر علیه‌السلام دور هم جمع شده بودیم و در مورد یکی از زوایای زندگی این امام معصوم علیه‌السلام گفتگو می‌کردیم؛ بحث‌های خوبی شکل گرفت. آن روز هر کسی با توجه به مطالعاتی که داشت، نظری می‌داد و گاهی گفتگوی دیگری را به چالش می‌کشید. یکی از دوستان جوان و خوش‌فکر هیأت، سؤالات زیادی به ذهنش خطور می‌کند و اغلب به نکات نابی می‌رسد! دیگر دوستان هم همراهی می‌کنند اما ریز بینی او را خیلی دوست دارم! حین گفتگو بودیم که یک موضوع ناب متولد شد و یکی از دوستان گفت:«ای کاش این موضوع عنوان رساله‌ام باشد!» همه ذوق‌کنان، زوایای مختلف ایده را به گفتگو گذاشتیم تا ایشان بهتر بتواند تصمیم بگیرد! دوست عزیزمان خوشحال از یافتن موضوع شد و ما خوشحال از برکت این جلسه و نظر خاص حضرت باقرالعلوم علیه السلام که به حق، آن روز کرم کرده بودند! بعد از شنیدن سخنرانی استاد محترم و تجربیات ایشان، دلم می‌خواست به ایشان بگویم استاد عزیز، دورهمی‌های علمی قطعاً و یقیناً برکت دارد، تجربه هم ثابت کرده، شک نداریم! ✍️نجمه صالحی @javal60
🍃عیدتان مبارک🍃 https://virasty.com/najmehsalehi/1676659958745813408 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شکرگزار منت عظیم ✍️نجمه صالحی منت گذاشتن همیشه به رخ کشیدن طرف و کار ناصوابی نیست، حتی گاهی لازم و واجب است مثلاً هنگامی که کسی کالای گرانبهایی به ما هدیه داده اگر در مورد ارزش آن صحبت کند، نباید ناراحت شد، این یک نوع تذکر برای بهتر حفظ کردن آن متاع است! واژه «منت» از «من»* در معنی سنگی است که آن را وزن می‌کنند همچنین نعمت سنگین و باعظمت است، پس در مقابل نعمت ارزشمند بر ولی نعمت نباید خرده گرفت! منت هم دو نوع است پسندیده و ناپسند! منت‌گذاری برای نعمت بزرگ، منتی پسندیده است، چون نوعی تذکر برای حفظش است! پس وقتی خداوندمتعال روز مبعث بر مسلمانان نعمت بزرگ رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله را عطا فرمود، بر سر ما منت گذاشت اصلا تاج سر گذاشت! «منّ الله» و ما ممنونیم از خدای مهربان به‌خاطر نعمت نبوت، رسالت و نجات انسان‌ها از جهالت! لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ إِذ بَعَثَ فيهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ/آل عمران آیه ۱۶۴ خداوند برمؤمنان منت نهاد (نعمت‏بزرگى بخشید)، هنگامى که درمیان آن‏ها پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را برآن‏ها بخواند و آن‏ها را پاک کند و کتاب و حکمت‏بیاموزد و البته پیش از آن در گمراهى آشکار بودند. 🍃عیدتان مبارک🍃 *مفردات راغب،ذیل واژه «من‏» @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سفرت بی‌خطر عزیز مادر ✍🏻 زهرا کبیری پور اکثر افراد معمولا وقتی قصد سفر می‌کنند، قبل از هر چیز کنار مادر رفته و دعای خیر او را برای سفر طلب می‌کنند، مخصوصا پسرها که مادری‌تر هستند. امام قصد خروج از وطن کرده بود، چون دیگر آنجا برای او و خانواده‌‌اش امنیت نداشت. شبِ قبل از خروج به قصد وداع به بقیع رفت، لابد سرش را بر روی مزار پدربزرگ و برادر گذاشته و گریه کرده بود از نامردیِ روزگار. رفته بود تا مادر برایش «و إن یکاد...» بخواند.. رفته بود تا مادر آغوشش را باز کند و بگوید سفرت بی‌خطر عزیز مادر... خدا پشت و پناهت باشد... بعضی‌ها گفته‌اند دو شبانه روز در آنجا مانده بود. وداع سخت بود آن هم از شهری که تمام کودکی و جوانی‌اش در آنجا گذشته بود. وداع از شهری پر از خاطرات شیرین روزهای با مادر بودن و پر از خاطرات تلخ روزهای بی‌مادری... قدم در راهی می‌گذاشت که پایانش را بارها از زبان پدربزرگ، پدر و برادر خود شنیده بود... آنجایی که می‌گفتند: لایوم کیومک یا اباعبدالله این‌بار «و إن‌ یکاد...» را از زبان ما پذیرا باش عزیز مادر از زبان ما شیعیان ۱۴٠٠ سال بعد سفرت بی‌خطر یا اباعبدالله(علیه‌السلام) با اشك چشمام، آب می‌ریزم پشت سرت 🏴 ۲۸ رجب سالروز خروج کاروان سیدالشهدا(علیه‌السلام) از مدینه منبع: ابن‌اعثم کوفی، ص۱۹_۲٠ @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆خدای من و یوسف(ع) یکی است گفت: چرا تلاش نمی‌کنی؟ گفتم: انگار به درِ بسته خورده‌ام، کارم پیش نمی‌رود! گفت: ناامید نشو! حرکت کن! حتی اگر یقین داری دری بسته است! یوسف(ع) یقین داشت درها بسته هستند اما یقینش به خدای خودش بیشتر بود! خدای تو و یوسف(ع) یکی است! ✍️نجمه صالحی https://virasty.com/najmehsalehi/1676986328700763099 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
🦋چه اتّفاق قشنگی است این که در شعبان فقط به صفحه‌ی تقویم حک شده میلاد🦋 ✨خداوندا به‌ حُرمت ائمه معصومین علیهم‌السلام که در این ماه متولد شدند؛ خداوندا به‌خاطر شادی دل اهل‌بیت علیهم السلام، ما را به چشیدن شیرینی لذات و برکات این ماه متنعم کن! خداوندا دل تک تک شیعیان را شاد فرما!✨ 🍃حلول ماه شعبان تهنیت🍃 https://virasty.com/najmehsalehi/1676989286496540302 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
زمزمه قلب من دوران کودکی‌اش در کنار پدربزرگ و مادر، بهترین دوران زندگی‌اش بود، او را کنار رحمت للعالمین تصور می‌کنم. پیامبر(ص) درباره‌اش گفت:«حسین از من است و من از حسین». این جمله اوج محبت نبی (ص) است سوای پدربزرگ بودن! به دنیا آمدن او دو حس متناقض را به مادر وارد کرد. هم شادی ولادت او و هم غم بزرگ واقعه عاشورا. چه امتحان سختی بود ولی او فاطمه(س) است و فداکارترین فرد در راه اعتلای اسلام. در مادری سنگ تمام می‌گذارد و در مسلمانی سنگ تمام‌تر. رویدادهای فراوانی در زندگی حسین(ع) به وقوع پیوست که هر کدام در برگ برگ تاریخ ثبت شده است‌. شاید بتوان گفت دوران کودکی‌اش ساده‌ترین و کوچک‌ترین آزمون او بوده است. روز بیعت رضوان و حضور او در این بیعت شجره یا حضورش در فتح مکه در کنار برادرش حسن(ع)، حضورش در حجه الوداع همراه خانواده تماشایی است؛ حاجی کوچک، نوه نبی(ص) و دردانه علی(ع).‌ طولی نکشید که تقدیر، حسین(ع) را با جدایی آشنا کرد، جدایی از پدربزرگ عزیز و در فاصله کوتاهی جدا شدن از مادر! و این چنین آزمون‌های بزرگ مقاومت و صبر حسین (ع) آغاز شد‌. فقدان‌ها، در زندگی‌اش در رقابت بودند ولی حسین (ع) پخته و کامل‌تر می‌شد و تلاشش برای پیشرفت اسلام بیشتر. دوشادوش پدر و برادر برای بهتر شدن اوضاع تشیع تلاش می‌کرد. در سال‌های سکوت اجباری پدر، در روزهای صلح اجباری برادر، کنارشان بود. بهترین رفیقِ برادر و قوت قلب او بود، مهم‌تر اینکه در همه این وقایع خواهرشان زینب کبری(س) هم بود و از همه جا همراه‌تر در کربلا. و اما کربلا، حسین (ع) در واقعه‌ی کربلا، نهایت بندگی‌اش را به جا آورد و هرچه داشت برای حفظ نهال اسلام فدا کرد. برای همين است که ثارالله شد و خدا منتقم خون او. حسین(ع) کسی است که در همیشه‌ی تاریخ، یادش، نامش و کربلایش دل را طوفانی می‌کند. «حسین (ع) حرارت قلوب مومنین است» 🍃الحمدلله الذی خلق الحسین (ع)🍃 ✍️نجمه صالحی ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
https://virasty.com/najmehsalehi/1677186584782076406 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
روی چشم تو بود جای حسن جای حسین هست ما بین دو ابروی تو بین الحرمین 🍃میلاد قمر منیر بنی هاشم تهنیت🍃 https://virasty.com/najmehsalehi/1677254215206484612 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
گفتگو در تالار آیینه ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
یادداشت‌💌✍
گفتگو در تالار آیینه #اساتیدجامعه‌الزهرا ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
گفتگو در تالار آیینه ✍️نجمه صالحی پازل یا جورچین یکی از بازی‌های سرگرم‌کننده کودکان است که گاهی برای تقویت اعصاب بزرگترها هم تجویز می‌شود. بازی دوست‌داشتنی که من هنوز دوست دارم، به قول دوستی حتی دچار سندرم پازل‌بینی هم شده‌ام و به طور عجیبی در زندگی‌ام، ماجراها را پازل خدا می‌دانم. حتما بارها اتفاق افتاده که قصد کار خیری را ندارید اما آن را ناخواسته و بی‌دلیل انجام می‌دهید، یا گره از کار افراد باز می‌کنید یا مثلا زیارت نصیب‌تان می‌شود یا مثلا رشته‌ای که دوست داشتید ادامه دهید در اثر یک اتفاق تغییر می‌دهید و در مسیر دیگری قرار می‌گیرید و هزاران ماجرا که به نظر من در مسیر جریان پازل خداست. روز پنج شنبه نیز دوباره من بخشی از یک پازل شدم و در جلسه‌ای شرکت کردم که اصلا یک درصد هم فکر نمی‌کردم آنجا حضور داشته باشم، تالار آیینه. تالار آیینه، جمع خودمانی دهه هشتادی‌ها با تعدادی از اساتید جامعه‌الزهرا سلام‌الله علیها بود. در این دورهمی گاهی یک موضوع و گاهی موضوعات مختلف به صورت چالش در می‌آید و دختران نظرات‌شان را بازگو می‌کنند و در آخر اساتید در حک و اصلاح نظرات همکاری می‌کنند و گاهی بارش فکری هم می‌شود و موضوع جدیدی متولد. بیشتر کارهای هماهنگی، ثبت‌نام، پذیرایی و فیلمبرداری‌و... توسط همین دهه هشتادی‌های فعال انجام می‌شود، دختران خوش‌فکری که دغدغه شناخت و بصیرت دارند. نکات جالبی آنجا دیدم مثلا استادی با کودک شیرخوارش آمده بود و دغدغه حضور و همراهی داشت، مادری با دخترش آمده بود تا مثل من، شنونده نظرات باشد، تازه عروسی آمده بود از تجربه زیسته‌اش بگوید، تصاویر و صدا هم ضبط می‌شد اما چهره‌ها در قاب دوربین نبود. سعی کردم دغدغه دختران را خوب گوش دهم، بحران هویت و دخترانگی، معضل تربیت خانواده‌ها، درس گرفتن از خطای تربیتی والدین و مسائل دیگر از مهم‌ترین موضوعات چالشی بودند. در خلال بحث‌ها انگار بزرگترها داغ دل‌شان تازه‌تر شده بود و داشتند تجربه‌های زیسته‌شان را برون‌ریزی می‌کردند؛ اگر استاد بزرگ حواسش نبود سهم تقسیم‌بندی زمان از آن چیزی که دبیر راهبر تالار آیینه به دختران دهه هشتادی داده بود کمترتر می‌شد. سهم پازلی من در این حضور، شنیدن دغدغه‌ها و دیدن این جمع بود، حرکت خودجوش و جهادی و خالصانه این اساتید که شاید هر کدام برای خودشان مجموعه‌ای را اداره می‌کردند! آمده بودند تا در میان دختران قرار بگیرند و حرف دل‌شان را بشنوند تا گرهی باز کنند تا آنان را آماده کنند برای مادرانگی، برای تربیت نسل مهدوی، برای یکی شدن در مسیر بندگی و اطاعت. پ.ن:فیلمبرداری تصاویر همینطوری بود که در عکس مشاهده می‌کنید و این برایم جالب بود! به نظرم باید بیشتر و بیشتر با دختران صحبت کرد، گفتگو در پارک و کافه و فضای صمیمی‌‌تر را ترجیح می‌دادم. ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دخیلک یا ابوفاضل ... ✍️زهره قاسمی ما مست حسینیم و گرفتار ابالفضل با مطرب و مهتاب جهان کار نداریم... @AFKAREHOWZAVI