بصیرت
در بخشی از زیارتنامه حضرت عباس (علیه السلام)میخوانیم:«لَعَنَ اللّٰهُ مَنْ قَتَلَكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّكَ، وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ حالَ بَيْنَكَ وَبَيْنَ ماءِ الْفُراتِ...»
« یا عباس! لعنت خدا بر کسی که برحق تو جاهل است» نکته مهمی در عبارت فوق وجود دارد، عدم معرفت به حق عباس بن علی بن ابیطالب (علیهماالسلام)انسان را شایسته لعن کرده است،این نشان می دهد که قمر منیر بنی هاشم (علیه السلام) دارای مقام عظیمی بودهاند که هر کس به این مقام اذعان نداشته باشد و یا جاهل باشد، شایسته لعن است...حال ادا کردن حق این بزرگوار،چگونه باشد نمیدانم ولی جای تأمل دارد...
حضرت عباس علیه السلام به مقام امامت و حق امام بصیرت داشت.بصیرت یعنی انتخاب درست در بزنگاه های زندگی و عباس علیه السلام بصیر زمانه اش بود...
امامصادق علیه السلام فرمود:عمويمان #عبّاس بن على عليه السلام ، تيزبين بود و ايمانى استوار داشت . همراه ابا عبد اللّه عليه السلام جنگيد و آزمونى نيكو داد و به شهادت رسيد.
شیخ صدوق در کتابهای الأمالي و خصال از امام سجاد علیه السلام روایت کرده: خدا حضرت عباس را رحمت كند! حقا كه امام حسين را بر خويشتن مقدم داشت و جان خود را فداى آن حضرت نمود تا اينكه دستهاى مباركش قطع شد. خداى مهربان در عوض دستهاى عباس عليه السّلام دو بال به وى عطا كرد تا بوسيله آنها در بهشت با ملائكه پرواز نمايد. كما اينكه اين نعمت را نيز به جعفر بن ابى طالب عطا كرد.
✍️نجمه صالحی
#یاعباس_بن_علی
#حب_الحسین_یجمعنا
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
اشک شمع
اشکِ شمعهایی که در دستان زن و مرد و کوچک و بزرگ بود و داغی آتش آن دستان و چادر زنان را می سوزاند،روشنیبخش خیابانها میشد تا اباعبدالله علیه السلام مشتاقان شهادت را ببیند. با اشکِ چشم، دلها پاک میشد؛ مردم در کوچه و خیابانها با نالهٔ محزونِ مکن ای صبح طلوع میچرخیدند.
دخترها و پسرها از سر شب طبلها و پرچمها و شمع هایشان را آماده میکردند و برنامه میچیدند که شمعهای سفید و لاغر و کوتاهشان را چطور دست بگیرند که دستشان نسوزد .
پدرها جلوی دسته و مادرها بعد از مردان حرکت میکردند، دستهٔ عزاداری خیلی سوزناک بود...اما همیشه بابای من به جای جلوی دسته ایستادن و زنجیر زدن و طبل زدن، بالای سر دیگ غذای نذری سیدالشهدا علیه السلام بود و با هم زدن غذای نذری طبل عزا میزد و با تحمل گرمای اجاق و عرق ریختن اشک میریخت و غم امام شهید را به جان میخرید ...
امسال نه دسته ای هست،نه سینه زنی و نه شمع گردانی در خیابان ها و نه بابایی که هر سال تا عاشورا و شام غریبان نمیدیدمش، کسی جز دیگ و اجاق و امام حسین علیه السلام با او ملاقات نداشت،امسال بابای من سر سفره اباعبدالله الحسین مهمان است،خوش به حالت بابا ...
✍️ فاطمه خانی حسینی
#دخترم
#شب_عاشورا
#محرم
#یا_امام_حسین
#حب_الحسین_یجمعنا
#چهل_غروب_بی_تو_گذشت
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
ای بهترین بهانه برای گریستن؛حسین 🖤
یا حسین
غم ما در مقابل غم شما اهل بیت علیهم السلام غم نیست...
در یک نیم روز انواع غم برخاندان شما وارد شد
غم از دست دادن اولاد
غم از دست دادن برادر
غم ازدست دادن بهترین یار و رفیق
غم از دست دادن طفل شیرخوار و بیقراری مادر
غم یتیمی و بی پدری....
غم رقیهای که تا امروز در دامان پدر بود و فردا با سر پدر همسفر😔
امان از دل زینب....
مصائب زینب سلام الله علیها از امروز شروع خواهد شد.
از این لحظه پیام عاشورا و فرهنگ سبز حسینی در دستان زینب و زینب های زمانه قرار میگیرد تا تمام هویت زن در اسلام به تصویر کشیده شود ...
امان از این لحظهٔ بی قراری زینب سلام الله علیها
🥀لایوم کیومک یا ابا عبدالله🥀
✍️نجمه صالحی
#محرم
#عاشورا
#امام_حسین
#حب_الحسین_یجمعنا
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
فراق
این روزها حال و هوای دلم غرق در دریای دلتنگی است،اندیشیدن به حال و هوای زیارت و نفس کشیدن در فضای بینالحرمین وجودم را مالامال از شادی و شعف میکند و آسمان دلم را ابری و رویم را بارانی.
حال و هوای پیاده روی اربعین به سرم زده، جادهٔ عشق که گویی به جای گام نهادن روی زمین، چند متری از آن بالاتر بودم و سرمست از رایحهٔ جانفزای حرم آن هم شبانه در کنج ضریح.
همیشه با آمدن محرم، بغض، گریبان دل را تنگ در آغوش میکشد و هقهق نالهها تا دامان ستارهها پر میکشد.
دو سال است که محرم و عاشورا به مانند هر سال مهمان خیابانها و محله های قدیمی نمیشود.
با آمدن محرم، صدای مویهٔ عرشیان به گوش میرسد اما با هجوم ویروس ناخوانده، صدای ندبههای دسته جمعی به بغض در خلوت خانه تبدیل شده است .
دلهای زلال عاشقان مکتب سیدالشهدا علیه السلام چون آب ریخته از مَشک تیر خوردهٔ قمر منیر بنی هاشم علیه السلام بیتاب آل الله علیهم السلام است لکن ضجهها در گلو فرو کشته شده.
دریغ و افسوسِ نعمتهای از دست رفته بر وجودم سنگینی میکند، روزهایی که بیدغدغه در کنار هم مینشستیم و بر مصائب سیدالشهدا علیه السلام میگریستیم.
روزهایی که شانه به شانهٔ دلدادگان حسینی در طریق عشق قدم میگذاشتیم و چای عراقی را همچو داروی شفابخش به جان تزریق میکردیم و علاج پیکر ناخوش را نفس کشیدن در این طریق می دانستیم و از بُنجان از گام نهادن در این طریق خرسند بودیم.
اکنون رسیدن به آن روزها آرزو شده و لمس ضریح شش گوشه حسرتِ مانده بر دل؛کاش این فراق به پایان رسد!
✍ نجمه صالحی
#محرم
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
هدایت شده از معاونت پژوهش جامعه الزهرا سلام الله علیها
🔰کتاب زمزمه قلب من(مجموعه یادداشت)☝️
✳️مجموعه یادداشتهای علمی و خاطرات سفر کربلا و پیاده روی اربعین سرکار خانم نجمه صالحی در کتاب «زمزمه قلب من» به چاپ رسید.
#محرم
#کربلا
🆔https://eitaa.com/jz2602
غریبانهترین وداع
امام او را در آغوش گرفت.تن عباس بوی رمضان بیست سال پیش را میداد؛ شبی که پدر دستان برادر نوجوان را در دست او گذارده بود. هنوز طنین صدای پدر در خاطرش زنده بود:«ای عباس! در کنار برادرت حسين بمان که مظلوم تر از مظلومیت او نیست.*» پدر از آن دو خواسته بود مثل همیشه در کنار هم باشند و چه خوب همراهی کرد. اگر او نبود چگونه دریای طوفانی غم فراق برادرش حسن علیه السلام به آرامش میرسید؟! جان و دلش به غیرت و شجاعت او گرمتر میشد.
نخستین آرایههای شجاعت، در زندگی پسر ارشد علی و امالبنین علیهماالسلام لحظهای جان گرفت که پدر او را«عباس»نامید. شیر بیشهای که شیران از او بگریزند، او در خانهای پرورش یافت که از نور ایمان سرشار بود؛ در کنار پدری رشد نمود که در کرانههای تاریخ و در مقابل سیلابهای زمانه، محکم ایستاده بود. آشکار است که عباس، خلق و خوی حیدری خواهد گرفت.
از زمان پرکشیدن پدر، بیست سال میگذشت. دستان عباس قویتر و شجاعتش بیشتر شده بود. بازوانش را محکم گرفت. باچشمانش با او حرف زد، باید حرکت میکردند؛ روی به شریعهٔ فرات نهادند.
شیران حیدر، چشم از عالم پوشیده و لشگر گرگهای درنده را میشکافتند و متفرق میکردند. بین دو برادر فاصله افتاد، صاحب لوا و فحلالفحول حیدر، به شریعه نزدیکتر شد. سیل تیر و سنگ از هر طرف به سویش روان بود، شبل مرتضی، دشمنان آل الله علیهم السلام را همچون ملخانی به این و آن سو پراکنده و رجز خوانی میکرد:
وَاللّه ِ إن قَطَعتُمُ يَميني
إنّي اُحامي أبَداً عَن ديني*
چشم و سر و دستش فدایی برادر شد، بر زمین افتاد، باچشم خونبار نظر به برادر انداخت، حسین علیه السلام به سختی خود را به او رسانده بود. زانوانش سست شد، کمرش خم شد، بر زمین نشست، بانگ ای برادر، ای نوردیده برداشت، چه لحظه دردناکی وداع دو برادر...
«وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ»آیه 227 /سوره شعراء
*پيشگوییهای اميرالمومنين(ع): سيد محمد نجفی يزدی
*المناقب لابن شهرآشوب: ج ٤ ص ١٠٨، بحار الأنوار: ج ٤٥ ص ٤٠.
✍️نجمه صالحی
#محرم
#یاعباس_بن_علی
#یا_ابا_عبدالله_الحسین_علیه_السلام
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
پرواز
دیدید وقتی پرندهها رو میگیرند میگذارند تو قفس چقدر دست و پا میزنند تا از قفس بیرون بزنند و پرواز کنند، بعد از یک مدت که میفهمند چاره ای ندارند، کِز می کنند یک گوشه و تماشا میکنند...
وضع زندگی ما تو دنیای کنونی اینطور شده، بعد از یک عالمه دست و پازدن تو قفس دنیا باید بشینیم ببینیم دیگه میخواد چی به سرمون بیاد، ببینیم کِی در قفس باز میشه و کِی وقت پر کشیدن ماست😔
انگار قبلنا در قفس دیر به دیر باز میشده، اما حالا تندتند دارند پر میکشند...
نمی دونم کِی نوبت ما میشه...
✍️نجمه صالحی
#محرم
#دنیای_فانی
#اللهم_اجعل_عاقبت_امورنا_خیرا
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
خاصترین پازل
همهی ما قطعا یکبار با پازل یا جورچین مواجه شدهایم، قطعات را با دقت و آرامش کنار هم می چینیم تا تصویر واقعی و اصلی نمایان شود.
به نظر من مراحل زندگی هم مثل پازل است، قطعات پازل بهتدریج کنارهم چیده میشود و از یک جایی به بعد تصویر کمکم واضح میشود.
پازلهای زندگی من نیز فراوان بودهاند بعد از تکمیل بخشی از آن، یک شکل دیگر نقش میبندد، قطعههای پازل جدیدم سه سال پیش روی زمین ریخته شد. نوزاد تازه متولد شده که حتی نام نداشت، جلسات پشت جلسات، همفکری، مشورت و آزمون و خطا؛ همه در کنار هم تلاش میکردند تا قدمی بردارند یا کمکی برای بهتر شدن شرایط پژوهش تاریخ دوستها انجام دهند، همه در کنارهم با یک هدف.
تلاشها ادامه داشت و یکی یکی افراد به جمع ما پیوستند، یکی پر انرژی و فعال بود، دیگری را باید هول میدادیم، بخش اول پازل چیده شد و قاب تصویر دوستان همراه کامل شد، در کنار هم خدمت کردیم. هر چقدر بیشتر تلاش میکردیم و رضایت را در چهره افراد می دیدیم، انگار انرژی دوپینگ کرده بودیم و نیروهایمان دوبرابر میشد، گام بعدی شکل گرفتن کانال گذرگاه بود، بعد هم نشریه گذرگاه.
حالا این پازل به شکل یک کودک نوپا درآمده، کودکی که اسم دارد ولی مراقبتهای ویژه میطلبد، کودک ما سه ساله شده و در آستانهٔ تولد سه سالگیاش هستیم.
در این مدت در اثر خدمتگزاری و مراقبت از این کودک، پیشرفتهایی دیدهام که فقط و فقط از دعای خیر دوستانم بوده، من اسمش را گذاشتهام معجزه، مگر نه این است که معجزه رویداد یا اتفاقی است که نمیتوان آن را به روش علمی بررسی و اثبات کرد؟ خب من این معجزات را دیدهام و کاملا لمس کردهام.
چه خوب گفت سعدی شیرازی «طریقت جز خدمت خلق نیست»، هرکسی در حدخود؛ اصلا از او بهتر خدای مهربان در قرآن به پیامبرش دستور میدهد که در راه خدمتگزاریِ خلق متواضعانه رفتار کند* و معصومین علیهم السلام در پناه آموزههای الهی میفرمایند: «کسی که هر روز به امور مسلمانان همت نگمارد، مسلمان نیست.*»
به نظرم پازل خدمت به خلق، خاصترین پازلی است که هر کسی تا پایان عمر باید در تکمیل آن کوشا باشد.
🍃ومن الله توفیق🍃
✍️نجمه صالحی
______________________
*وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنْ اتَّبَعَکَ مِنْ الْمُؤْمِنِینَ (شعرا/ 215) پر و بال خود را برای مؤمنانی که پیرو تو هستند، بگستران.
*ر.ک: اصول کافی، ج 2، ص 163، ح 1
#انجمن_تاریخ_سه_ساله_شد
#جامعه_الزهرا
#کانال_گذرگاه
#محرم
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
نوشتن:رسانه فکر و تفکر
✍️نجمه صالحی
نویسندگی دنیای عجیبی دارد، گاهی مینویسی برای مخاطبی که نمیشناسیاش یا اصلا وجود ندارد یا شخصیت او را در ذهنت میسازی و روی کاغذ میآوری، گاهی طنز و گاه تراژدی غمناک مینویسی.
نویسنده معمولا انسان درونگرایی است که به جای سخن گفتن مینویسند، واژهها برای او حکم تریبون همگانی دارد، مینویسد تا آنچه در خاطرش میگذرد و طرحی که به ذهنش خطور کرده بر روی کاغذ بیاورد، گاهی در مسائل حقیقی و به روز مینویسد و گاه در مورد فانتزیهای تخیلی.
اگر نویسنده نگرید، خواننده اشک نخواهد ریخت؛ اگر متحیر نشود، خواننده شگفتزده نخواهد شد؛ نویسندهها خالق نوشتهها و کتابهای خود هستند.
نوشتن، نوعی تفکر و استخدام واژهها برای آرایش کلام است و کلام، تنها رسانهی فکر.
نوشتن، نوعی از برقراری ارتباط با انسانها و جهان پیرامون است با بهرهگیری از واژههایی که حاکی از تجربیات، حقایق و ایدهها است.
نوشتن، میتواند به ما کمک کند تا به این درک برسیم که چگونه به آنچه که در اطرافمان اتفاق میافتد پاسخ درست دهیم و یا حتی احساسات خود را کنترل کنیم. از فواید نوشتن نباید غافل شد حتی در سختترین شرایط، بهترین مرهم زخم است.
امام صادق علیهالسلام :«دل با نوشتن آرام میگیرد.»
میزان الحکمه،ج۱۰،ص۴۱
#نوشتن_زیباست
#تو_باور_کن_بقیهاش_باخدا
#محرم
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
https://eitaa.com/zemzemh60
حال دل
حال دلت که خوب باشد،گرمی هوا برایت کلافه کننده نیست.
حال دلت که خوب باشد، سروصدای خیابان برایت ساز کوک و گوشنواز میشود.
حال دلت که خوب باشد، شلوغی خیابان برایت نویدبخش حیات و طراوت است.
حال دلت که خوب باشد، ایستادن در یک ادارهٔ شلوغ برایت توقف در زیباترین تصویر زندگی میشود.
حال دلت که خوب باشد، حتی مکث پشت چراغ قرمز، توقفی دلپذیر میشود.
حال دلت که خوب باشد، با انتظار در صف نانوایی فقط بوی خوش زندگی را میتوانی استشمام کنی.
حال دلت که خوب باشد، دنیا برایت رنگارنگ میشود، حتی تیره شدن آسمان برایت بشارت باران میدهد.
حال دلت که خوب باشد، همهٔ انسانها دوستداشتنی میشوند.
حال دلت که خوب باشد، برای بهتر شدن حال دیگران نیز تلاش میکنی.
اصلا حال دلت که خوب باشد، نفوذ تیرگیها و کژیها به دلت غیرممکن میشود،خودت کوه استقامت و راستی خواهی شد.
هیچ کس مثل خودت نمیتواند به خوب شدن حال دلت کمک کند، فقط کافیست که اراده کنی؛ با دور شدن از غم و چیزهای آزاردهنده، حال دلت را خوب کن!
فقط بخواه همین!!
✍️نجمه صالحی
#محرم
#غبارغم_برود_حال_دلخوش_شود
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
خداحافظ محرم اربابم حسین
من را ببخش اینقدر دلمشغولیهای دنیا زیاد بود که نفهمیدم چطور آمدی و چطور داری می روی!
امشب شب فراق از توست!شب جدایی شد و هجران از تو! باچشم بر هم زدنی سفره عزای اربابت جمع شد.
یا حسین! تازه چشمان خشک از اشکمان به گریهات رسید، تازه با حرارت عشقت وجودمان گرم شد.
یاحسین! محرم بهار گریهات بود، میگریم اما بوی جدایی میدهد این گریه هایم
یاحسین! من را ببخش بخاطر کمکاریهایم...
✍️نجمه صالحی
#خداحافظ_محرم
#یاحسین
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
به تو میاندیشم، تویی که انیسی در تنهاترین لحظههایم!
تویی که در نبود همه بودی، در نبود همه هستی، در نبود همه تو تنها تکیهگاهی، جان پناهی، آرام جانی .
اصلا وقتی تو را دارم دلم قرص است، نمیترسم، تو را دارم چه غم دارم؟!
✍️نجمه صالحی
#ماه_صفر
#پنج_شنبه
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
چه به سرشان آمد، که سه بار گفت:«الشّام الشّام الشّام»
گویی همین روضه در ماه صفر کافیست😔
✍️نجمه صالحی
#هایکو
#ماه_صفر
#امام_حسین
#امام_سجاد
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
شمارش معکوس
بعد از وداع با حضرت پدر، ابوالائمه علیه السلام، حرکت به سوی دانشگاه انسانیت را از وادی السلام شروع کردیم.
بوی عطر و گلاب، تصویر مه آلود دود آتش، صدای روضه های عربی و صدای فریاد «کِراج کِراج» رانندهها که مسافرها را به گاراژ می بردند، توجهم را چند لحظهای به خود جلب کرد و حرکتم را کُند.
بعد از گذر از وادیالسلام به جاده اصلی رسیدیم. سربازی طناب بهدست روی مانعهای پلاستیک نارنجی رنگ ایستاده بود تا مردم به وسط جاده نیایند. هر وقت طناب را پایین میانداخت، مردم حرکت میکردند. در هنگام بالا بودن طناب مردم منتظر میایستادند. گویی سرباز چراغ راهنما شده بود و طناب نشان چراغ قرمز!
به هنگام انتظار، سرباز شعار «لبیک یا حسین» سر میداد و مردم، شعار را تکرار میکردند...
دلدادگان حسینی از همان ابتدای راه همچو پرندگان، سبکبال خود را وارد حریم یار کرده بودند و برای رسیدن به معشوق عمودشماری میکردند...
عدهای از همان ابتدای کار با شمارش معکوس عمودهای نجف تا کربلا را میشمردند تا به عمود ۱۴۵۲ برسند....
🖋نجمه صالحی_بخشهایی از کتاب «زمزمه قلب من»
#اربعین
#شب_جمعه
#امام_حسین
#حب_الحسین_یجمعنا
شمارش معکوس | پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه
https://v-o-h.ir/socialservice/24678/%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D9%85%D8%B9%DA%A9%D9%88%D8%B3/
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
سلام دختر خورشید!
نازدانهٔ پدر!
دختر خورشید!
بانوی نور!
نور چشم آشناترین آشنا!
ای که همچو معنی لقبت بالارفتن و رشد را موجبی!
ای منبع اجابت دعا!
رقیه جان!
هنوز طنین صدای دعوت پدرت، در کوچه پس کوچههای تاریک تاریخ بشری به گوش میرسد.
هنوز داستان مظلومیت پدرت صفحات تاریخ را سرخسرخ نگه داشته و داستان رشادتهای عاشورا حماسیترین شاهنامه جهان را سروده است.
هنوز دستان کوچکت بوی نوازشهای پدرت را میدهد.
هنوز چشمان معصوم و نگاه خستهات، نور امید را به قلب عمه میتاباند؛ از دیدار روی تو، دل عمه آرام میگیرد.
هنوز دل همراهان به وجودت گرم است و همه، چشم امید به بازگشت وطن دارند اما نه بی تو...
چه زود پر کشیدن را آموختی،چه زود رخت سفر پوشیدی!
چه زود از قفس دنیا رها شدی، چه زود بیتابِ پدر شدی!
چه زود از جهانِ جان جدا شدی، چه زود در آغوش پدر آرمیدی! چه زود...
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ
✍️نجمه صالحی
#صلی_الله_علیک_یا_مولاتی_رقیه
#شهادت_حضرت_رقیه
#حب_الحسین_یجمعنا
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
در ماجرای غربت و فراق!!
سهم رقیه با عمهاش یکسان حساب شد...
✍️نجمه صالحی
#هایکو
#حضرت_رقیه
#صلی_الله_علیک_یا_مولاتی_رقیه
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
چند وقتی است دلم برای تو تنگ میشود، دلم برای نفسکشیدن، قدم زدن، نگاهکردن و اشکهای بیاختیارِ برای تو، تنگ میشود.
چند وقتی است دلم برای شور و شوق پرکشیدن به سمت تو، دلم برای تلاطم انتخاب بین رفتن دو حرم، تنگ میشود.
چند وقتی است دلم برای قبه و حائر، پیچکهای روندهٔ ضریح ششگوشه، پرچم سرخ روی گنبد، حتی سنگهای مرمر پایین ضریح هم، تنگ میشود.
چند وقتی است دلم سخت تنگ میشود، اصلا دلم برای«هیچ حرم» هم تنگ میشود.
✍️نجمه صالحی
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
#امام_حسین
#کربلا
#اربعین
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
شده بعضی وقتها از اول صبح که برای نماز صبح بیدار میشی ببینی انگار قلبت داره به سینهات میکوبه تا از قفس جان بیرون بزنه؟
شده بعضی وقتها دلت بگیره ندونی برای چیه؟
شده بعضی وقتها دستای بغض گلوتو فشار بده ندونی برای چیه؟
شده بعضی وقتها هیچ چیزی خوشحالت نکنه؟
شده بعضی وقتها گریهات گرفته باشه اما بیدلیل؟
شده بعضی وقتها همش دنبال دلیل ناراحتی حال دلت باشی اما نفهمی چرا؟
فکر میکنم همهٔ ما گاهی از این روزها داشتیم، اگر دل به دل این حالتها بدیم چیزی جز افسردگی و حال بد نداریم، من وقتی این حالتها بهم دست میده فقط و فقط مینویسم...
بعد از چند سطر، خطخطی روی کاغذ و جملات درهم و برهم که از گوشه گوشهٔ صندوقچه ذهنم بیرون میکشم، حس سبکی پیدا میکنم، انگار قلم، بغض دلم رو ترکونده و این بار سیل اشکم با یافتن دلیلِ غم، بر روی گونههام جاری میشه؛ آرامش بعد از این اشکها خیلی لذت بخشه...
قلم، معجزهای از سوی خدا برای انسان بوده و هست برای همین خدا به حرمت قلم قسم خورده ؛ پیشوای ششم نیز نوشتار درمانی را برای آرامش دل تجویز کرده و میفرمایند:«دل با نوشتن آرام میگیرد.»میزان الحکمه،ج۱۰،ص۴۱
✍️نجمه صالحی
#جوال_ذهن
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
سفره دار سخا
سلام بر
نور خدا
کبریای سخا
روح مسیحا
راز دار آینه حُسن خدا
کریم آل طاها
یوسف زهرا
پهلوان صفین و جمل
سلام بر تو صاحب وجانت محمدی، تویی که سفره دار مدینهای، تویی که ثروتت را همچو خدیجه سلام الله علیها در راه خدا صرف کردی!
سلام بر تو که صلحت پرچم شیطان را از جا کَند و دل دنیا از سکوتت غوغا شد!
سلام بر تو که حتی پس از شهادتت دشمنان بر جنازهات رحم نکردند ...
کاری ندارم که روایت صحیح روز شهادتت کدام روز است هفتم یا بیست و هشتم صفر؟!
همین که شیعه دو روز خاص، به فکر غمهای اولین گل باغ حضرت زهرا سلام الله علیها باشد، خوب است.
همین که کویر دلها به دریای کرم مجتبای آل طه وصل شود، خوب است.
همین که چشم به جای شمع برای مزار بی ضریحت، پر آب شود، خوب است.
سالهاست برای غربتت گریستیم ای امام مهربانیها!
السَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیقُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الشَّهیدُ الصِّدّیقُ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ
✍️نجمه صالحی
#امام_حسنیام
#هفت_صفر
#شهادت_امام_حسن_محتبی
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
انعکاس
دلت که گرفت، منتظر کسی نباش تا بیاید دلت را شاد کند، سعی کن دل دیگران را شاد کنی و با آن ها همدلی کنی.
محبت به دیگران راه دوری نمی رود از دلی به دل دیگر راه پیدا میکند و این ارتعاش انرژی مثبت، خودبهخود دلت را باز میکند.
همدلی لطفی نیست که در حق دیگری میکنی بلکه تلاشی است برای ایجاد حس خوب در درون خود.
همدلی یعنی اینکه طوری به جهان اطراف بنگری که انگار، از چشم فرد دیگری به دنیا نگاه میکنی.
محبت و همدلی حلقهٔ مفقودهٔ ارتباطات موثر است، برای داشتن همراهی دیگران باید با آنان همدرد و با دل و نگاه مهربان، همراهشان بود، تا بازتاب این محبت به دل و جان خودمان منعکس شود.
امام علی (علیهالسلام) فرمودند : با سه صفت محبت و دوستی به دست میآوری :
1.انصاف در معاشرت
2.همدردی با دیگران در خوشی و ناخوشی
3.برخورد با قلب پاک و سالم.
(بحارالانوار جلد 78 صفحه 82 حدیث 77)
✍️نجمه صالحی
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
سیب سبز
پرده اول:
همانطور که شلوارهای روی رگال را نگاه میکرد دستش به شلواری که جنس نرم و گرمی داشت، برخورد کرد و با ذوق آن را برداشت. فروشنده که این شلوار را بعد از چند وقت فروخته بود، با بازار گرمی هرچه تمامتر گفت: «از این شلوار یکی مانده بود، مبارکتون باشه.»
پرده دوم:
زیپ بقچه را باز کرد و شلوار گرم را کنار لباسهای آستین بلند پشمی و پالتوی کلفت مشکی رنگ داخل بقچه گذاشت و زیر لب گفت: «این لباسها آمادهاند، کفشهای فاطمه را هم داخل این پلاستیک سفید گذاشتم.»
پرده سوم:
فاطمه داشت با بابا بازی میکرد. زیر پتو خودش را پنهان کرده بود و درخیال کودکانهاش تصور میکرد کسی او را نمیبیند.
سرش را از پتو بیرون آورد و آرام با صدای نازک و تیزش پرسید:« بابا چند روز دیگه میریم؟ دلم میخواد دوباره از اون سیب سبز های اونجا بخورم ...امسالم دوباره کولم میکنی؟»
بابا جواب فاطمه را طوری داد که مامان هم داخل اتاق بشنود، گفت:« امسال دیگه بزرگتر شدی برات کالسکه میارم، یکمم پیاده میتونی بری.»
و در ادامه گفت:«فردا بلیطها رو میگیرم و ساکها رو جمع میکنیم.»
پرده چهارم:
مثل همیشه آتش ذوق برای سفر در دلش شعله ور بود. نمیدانست علت خوشحالیاش سیب سبز و آبنبات چوبی در راه یا دوستی های کوتاه و دلنشین میان راهی است یا کالسکه سواری و یا زیارتهای شلوغ یا...
ولی این حرارت و شادی درون یک سفر نبود، آتش عشقی بود که در وجودش از همان اول جرقه خورده بود و هرچه میگذشت پرحرارتتر میشد.
پرده آخر:
و اما اکنون، به جای آبنبات چوبیهای رنگی و خوشمزه که با زبان کودکی از امام حسین(ع) میخواستم و کامم شیرین میشد، درخواستم شیرینی زندگیمان شده است.
از آن روزها بیش از ده سال میگذرد، به جای ساک بستن و برداشتن لباسهای گرم، صدای روضه و سیل اشک را در کوله بار دلمان ذخیره میکنیم و به جای بازی و کوله سواری بر روی دوش بابا، برای شادی روحش فاتحه میخوانیم و از او طلب دعای خیر داریم؛ مگر میشود عاشق حسین باشی و در این روزها روحت در جای دیگری جز کربلا باشد؟
...
نه هرگز نمیشود، تمام وجودمان تشنهٔ زیارت است، تمام امیدمان به یک سفر دوباره و دلتنگی تمام نشدنی برای بابای قصهام، او امسال نیز بلیط گرفته اما تنها به سوی جادهٔ عشق پرواز کرده است...
اللهم ارزقنا #کربلا
✍️فاطمه خانی حسینی
#اربعین
#امام_حسین
#فاطمه_خانی_حسینی
#دخترم
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
نمیشود دلتنگ مزه چایی عراقی نشد.
نمیشود دلتنگ طعم خوراک ملحّم یا لب لبی عراقی نشد.
نمیشود دلتنگ صدای هلا بیکم بزوار الحسین نشد.
نمیشود دلتنگ قدم زدن در جاده شلوغ حرم تا حرم نشد.
نمیشود دلتنگ ترافیک انسانی ورودی کربلا نشد.
نمیشود دلتنگ صف زیارت و صلوات های بلند زائران نشد.
نمیشود دلتنگ زیارت ضریح شش گوشه نشد.
نمیشود دلتنگ زیارت قتلگاه و تل زینبیه نشد.
اصلا نمیشود دلتنگ زیارت عتبات نشد، نمیشود که نمیشود...
✍️نجمه صالحی
#اربعین
#کربلا
#امام_حسین
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60