کودکی هایمان شاید همان جا میان بالا وپایین رفتنهای الاکلنگ آنوقت که مبهوت معلق ماندنهایش بودیم و درتکاپوی پیدا کردن یک دوست برای جای خالی اش جاماند..
آنوقت که مثل ماهی روی سرسره ها سر میخوردیم. قیژ قیژ تابهای آهنی که سکوت شب رامیشکست گویی برای ما لالایی بود وغرق درافکارمان ورویاهایمان میشدیم با هربار پریدن گویی دوبال پرواز برایمان ارمغان می آورد وما با هر اوج... خود را در میان سپیدی ابرهای آسمان آبی غرق میکردیم...
@zendegi_rangiiii
#نوستالژی #خاطره_بازی