#دختر_شینا
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر)
#بهناز_ضرابی_زاده
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت151 #فصل_پانزدهم اگر آن ها نباشند، تو به این راحتی می توانی بچ
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
#قسمت153
این خانه از خانه های قبلی بزرگ تر بود. مانده بودم تنها فرشمان را کجا بیندازیم. صمد گفت: «ناراحت نباش. فردا همة خانه را موکت می کنم.»
فردا صبح زود، بلند شدم و شروع کردم به تمیز کردن و مرتب کردن خانه. خانم آقا شمس الله هم کمکم بود. تا عصر کارها تمام شده بود و همه چیز سر جایش چیده شده بود.
عصر سماور را روشن کردم. چای را دم کردم و با یک سینی چای رفتم توی حیاط. صمد داشت حیاط را آب و جارو می کرد. موکت کوچکی انداخته بودیم کنار باغچه. بچه ها توی حیاط بازی می کردند. نشستیم به تعریف و چای خوردن. کمی که گذشت، صمد بلند شد رفت توی اتاق لباس پوشید و آمد و گفت: «من دیگر باید بروم.» پرسیدم: «کجا؟!»
گفت: «منطقه.»
با ناراحتی گفتم: «به این زودی.» خندید و گفت: «خانم! خوش گذشته. یک هفته است آمده ام. من آمده بودم یکی، دو روزه برگردم. فقط به خاطر این خانه ماندم. الحمدلله خیالم از طرف خانه هم راحت شد. اگر برنگشتم، سقفی بالای سرتان هست.»
خواستم حرف را عوض کنم، گفتم: «کی برمی گردی؟!»
سرش را رو به آسمان گرفت و گفت: «کی اش را خدا می داند. اگر خدا خواست، برمی گردم. اگر هم برنگشتم، جان تو و جان بچه ها.»
#قسمت154
#فصل_پانزدهم
داشت بند پوتین هایش را می بست. مثل همیشه بالای سرش ایستاده بودم. زن برادرش را صدا کرد و گفت: «خانم! شما هم حلال کنید. این چندروزه خیلی زحمت ما را کشیدید.»
تا سر کوچه با او رفتم. شب شده بود. کوچه تاریک و سوت و کور بود. کمی که رفت، دیگر توی تاریکی ندیدمش.
یک ماهی می شد رفته بود. من با خانة جدید و مهدی سرگرم بودم. خانه های توی کوچه یکی یکی از دست کارگر و بنا در می آمد و همسایه ها ی جدیدتری پیدا می کردیم. آن روز رفته بودم خانه همسایه ای که تازه خانه شان را تحویل گرفته بودند، برای منزل مبارکی، که خدیجه آمد سراغم و گفت: «مامان بیا عمو تلفن زده کارت دارد.» مهدی را بغل گرفتم و نفهمیدم چطور خداحافظی کردم و رفتم خانة همسایة دیوار به دیوارمان. آن ها تنها کسانی بودند که در آن کوچه تلفن داشتند. برادرشوهرم پشت تلفن بود. گفت: «من و صمد داریم عصر می آییم همدان. می خواستم خبر داده باشم.» خیلی عجیب بود. هیچ وقت صمد قبل از آمدنش به ما خبر نمی داد. دل شورة بدی گرفته بودم. آمدم خانه. دست و دلم به کار نمی رفت. یک لحظه خودم را دلداری می دادم و می گفتم: « اگر صمد طوری شده بود، ستار به من می گفت.» لحظة دیگر می گفتم: «نه، حتماً طوری شده. آقا ستار می خواسته مرا آماده کند.» تا عصر از دل شوره مردم و زنده شدم.
ادامه دارد...✒️
💞 @zendegiasheghane_ma
#غروب_جمعه💔
غیبت تمدید شد ...
این #جمعه هم نیامدی😭
#آقا_جان
پرونده ام سیاه تر از قبل است
و دلــ💔ـم اما
تنگ تر از همیشه😔
چشم گریانت😭
چنین دلگیر کرده #جمعه را
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
#امام_زمان
شبتون پر نور
💞 @zendegiasheghane_ma
🌸در این صبح زیبای بهاری
🍃اميد و تندرستی مهمون وجودتون
🌸سفره تون رنگين و گسترده
🍃صبحانه تون سرشار از عشق
🌸روزيتون افزون
🍃ودلتون قرص به حضور خداوند
🌸در لحظه لحظه زندگی
🌸سلام صبح زیبـاتون بخیر
🍃 روزتون مملو از آرامش
🌸در اغوش امن الهی باشید...
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
#درمان_وسواس
✨مشاوره های نورانی✨
#تاثیر_قرآن_کریم_در_زندگی_روزمره
🌸 گفتم : فکرهای بد همش توی ذهنم تکرار میشه و اذیتم میکنه،،
همش دوست دارم همه چیز رو آب بکشم و بشورم،،
به نظرم با یک بار و دوبار تمیز نمیشن باید اینقدر بشورم تا دلم راضی بشه!
🍃گفت: شما وسواس فکری عملی دارید.
🌸گفتم : درمان داره؟!
🍃گفت : بععله که داره،، هیچ دردی بی درمان نیست!
علاوه بر درمان های رفتارگرایی،،
تلاوت هر روزه،،
🌸 سوره مبارکه #محمد صل الله علیه و آله و سلم🌸
درمانِ بیماری وسواس فکری و عملی هست ان شا الله..
👈با نیت شروع کنید حتما خوب میشین ان شا الله..
💞 @zendegiasheghane_ma
#درمحضربزرگان
آیت اللہ قاضے بہ آیت اللہ بروجردے فرمودہ بودند:
💚هیچگاہ از قرآن جدا مشو💚
ایشان تا آخر عمر بر این سفارش پایبند بود،
هر وقت از ڪارهاے روزمرہ فارغ مےشد قرآن مےخواند و با قرآن بود.
💞 @zendegiasheghane_ma
#هردوبخوانیم
#نکته_مهم
بجای اینکه دائمابه همسرخودبگویید
"تو اگراین طوربودی چقدرخوب بود"
ویا "اگرآن طور نبودی چقدرخوب می شد
" دائما به اوبگویید
"چون این طورهستی ازتوخوشم می آید
چون آن طورنیستی #عاشق تو شدم.
💞 @zendegiasheghane_ma
#هردوبخوانیم
#تمرین بخشیدن خود،
#تکنیک_ازبین_بردن_خشم_درونی
#قسمت1
خانم #شاکری
خیلی از مراجعان در مورد ناراحتی های درونی که خیلی اذیت شون میکنه شکایت دارند،
گاهی این خشم و عصبانیت درونی، پایه و اساس تنش ها و عصبانیت های کوچولو هست!
👈و این عصبانیت های کوچک، ریشه ناآرامی های خانوادگی!
"" "اگه خیلی قبلأ خانواده همسر تیکه ای انداختن و اون موقع از خودتون دفاع نکرده باشید و تو ذهن مونده باشه،،،،
بهترین راه برای فراموش کردن این قضیه یا حل کردن این موضوع چیه ؟!"""
براتون مثال میزنم.
تصور کنید رفتید خونه خواهر شوهر عزیز! ( اکثر دوستان با این موجود دوست داشتنی مشکل دارند 😉)
فرض کنید جلوی چشم شما نصف قاشق غذاخوری فلفل میریزه توی غذا،،
در این صورت شما کاملا به تندی و آتشین شدن غذا آگاهی دارین!😳
با احتیاط میخورین وبا مخلفات داخل سفره،،
تندی فلفل رو کاهش میدین!👌
اما گاهی حتی وقتی غذا رو میخورین،،
هم متوجه تندی و تیزی غذا نمیشین،
بعدا که کمی میگذره و حساسیت زیادی هم به فلفل دارین،
تازه متوجه سوزش و خارش بدنتون میشید.
✨ این دقیقا رفتار و گفتار انسان هست ،، وقتی به عکس العمل ها آگاهی داشته باشه،،
کنترل و مدیریت احساسات بسیار راحت تر هست.✨
یه مثال دیگه میزنم، 😉
تصور کنید همون خواهر شوهر عزیز،، 😁
اومده خونه شما و یه دسته گل هم آورده،،، 🌹
شما وقتی میخواین گلها رو ازشون بگیرید،،،،
چند تا تیغ رزها میره تو دست تون😖
با درد و سختی اونا رو درمیارین،،( رفتارهای آزاردهنده مشخص )
یه کم میسوزه.
اما بعد
احساس می کنید،،،
انگشت تون متورم شده و درد و سوزش اش خوب نمیشه! 😢
به نظرتون چی شده، مشکل کجاست؟
درسته، آفرین 👈 یه تیغ ریز تو دست تون جامونده،،،،( رفتار آزار دهنده پنهان )
این همه سوزش وتورم به خاطر اونه!😡
چکار میکنید؟
ولش میکنید؟
چون خیلی ریزه،، مهم نیست؟ 😕
پس بایددردش رو هم تحمل کنید وبرای همیشه اذیت بشین!
مطمئناً این کار رو نمی کنید!
با یه کم توجه وقت میذارین و از شرش خلاص میشین!
متوجه شدین..؟!
فروید یه تکنیک جالبی داره،
🌸 بینش یا ساینس( Sean's ) 🌸
طبق این نظریه،
👈"فهمیدن علت مشکل،
به درمان مشکل، کمک می کنه،"
یعنی اگه نسبت به مشکل بوجود اومده بینش پیدا کنی، راه رهایی و کنترل مشکل رو پیدا می کنی!
طبق اصول روان شناسی، ذهن، قدرت تسلط و مدیریت بخش آگاه مغز رو به عهده داره،
👈 اگه رفتار یا گفتار کسی یا موضوعی شخص رو ناراحت کنه،
ذهن برای بازیابی و رفع مشکل بوجود آمده، واکنش های مختلف و موثری انجام میده،،،
و شخص رو به آرامش یا عکسالعمل میرسونه! 😒😤
✍ سلامتی و تعجیل در فرج 5 صلوات
💞 @zendegiasheghane_ma
#هردوبخوانیم
#تمرین بخشیدن خود،
#تکنیک_ازبین_بردن_خشم_درونی
خانم #شاکری
#قسمت2
⁉پس چرا گاهی عذاب وجدان جواب ندادن به موقع یا تنفر پنهان از کسی در وجودمون زیاد میشه؟ 😈😡
به خاطر همون خارهای پنهان در ذهن هست! 😯😐
اینها در قسمت ناآگاه مغز هستند،، یعنی بخش آگاه ذهن بهش دسترسی نداره تا بتونه کنترل و مدیریت اش کنه!
یعنی طرف یه جوری زدت که خودت هم نفهمیدی از کجا خوردی! 😁😡
مثلا ،،،
میری خونه همون خواهر شوهر عزیز،، چند تا تیکه حسابی بهت میندازه (فلفل های قابل مشاهده )،، ناراحت میشی،،
یا جواب میدی یا نمیدی!
(مکانیزم دفاعی و مقابله )👈👈👈بخش هوشیار و آگاه ذهن
برمیگردی خونه، ،،، اما حالت خوب نیست!
( خشم درونی و ناشناخته )👈👈بخش ناآگاه ذهن
🙇💔😑
دو روز عصبانی هستی،، بعد یه ناراحتی و گرفتگی احساس می کنی وفکر می کنی، به خاطر اون رفتارها و تیکه هایی هست که شنیدی،،، اما اینطور نیست!
چطور میشه این ناراحتی رو از بین برد؟!
معمولا این گویش های درونی در ذهن زیاده و حالت بدتر میشه 👈 چرا جوابش رو ندادم،
👈چرا این حرف رو زد!
چرا....
این فرایند خودآزاری هست ❎❎
✅برای رهایی از این خودآزاری،، دو تا راه هست :
1⃣همه جزئیات اتفاق ناراحت کننده رو مرور کن و برای هر کدوم به خودت دلداری بده و خودت رو آروم کن.
_این حرفش بی انصافی بود،، درسته من اینطور نیستم. ✅
_این توهین اش خیلی بد بود هرکس هم جای من بود اذیت میشد. ✅
اینها رو میدونم، پس چی منو اذیت میکنه؟
_اینکه
همسرم هیچ عکس العملی نشان نداد،، خیلی دلم سوخت! ↖
_اینکه جاری ام داشت لبخند میزد،، احساس بدی پیدا کردم. ↗
یکی یکی همه جوانب و زوایای اتفاق رو مرور کن. 🔄🔄
احساس ات رو شناسایی کن و بهش توجه و دقت نشان بده،،، 🆗
2⃣حالا یه نفس عمیق بکش و تکنیک 4 5 8 رو اجرا کن.
4 ثانیه نفس عمیق بکشید از راه بینی
5 ثانیه نگه دارین
و 8 ثانیه از بینی خارج کنید.
افکار منفی و مسموم از ذهن تون خارج میشن. ان شا الله
💕آرامش، احساس راحتی ذهن و کاهش فشار عصبی،، هدیه این توجه شما به خودتون هست. 💖
این تکنیک برای اتفاق های نزدیک بسیار کاربردی و مفید هست.
✍سلامتی و تعجیل در فرج 5 صلوات هدیه کنید
💞 @zendegiasheghane_ma
#صفحه55ازقرآن🥀
#جز_سه🥀
#سوره_آل_عمران 🥀
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_حسین_خسروی😍😍😍😍
@hefzequrankarim
#ختم_قرآن
💞 @zendegiasheghane_ma
💕✨💕✨💕✨💕✨💕
#خانمها_بخوانند
#خدمت_به_همسر
خواهرم!
آيا اطلاع داريد پيامبر خدمت كردن به همسر را به عنوان يكى از مهم ترين عوامل بخشش گناهان معرفى كرده است؟
آن حضرت فرمود: «چون زنى به شوهر خود آب گوارايى بدهد خداوند شصت گناه او را مى بخشد». ۶۶
آرى، اگر چشم باطن مى داشتى مى ديدى كه چگونه گناهانت هنگامى كه به شوهر خود خدمت مى كنى از وجودت فرو مى ريزد.
در آن موقع كه با عشق، به همسر خود خدمت مى كنى، دقّت كن كه چگونه در وجودت نشاط و شادمانى موج مى زند و گويى كه روحت سبك شده است.
اين نشاط و سبكى براى اين است كه روح تو از تيرگى گناهان پاك شده است، گويى آن زنجيرهايى كه از گناهان به پاى روح شما بسته شده بود باز شده و براى همين است كه روح تو مى تواند آزادانه پرواز كند.
📚 همسر دوست داشتنی
دکتر خدامیان آرانی
💞 @zendegiasheghane_ma
#دختر_شینا
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر)
#بهناز_ضرابی_زاده
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت153 این خانه از خانه های قبلی بزرگ تر بود. مانده بودم تنها فرشم
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
#قسمت155
#فصل_پانزدهم
به زور بلند شدم و غذایی بار گذاشتم و خانه را مرتب کردم. کم کم داشت هوا تاریک می شد. دم به دقیقه بچه ها را می فرستادم سر کوچه تا ببینند بابایشان آمده یا نه. خودم هم پشت در نشسته بودم و گاه گاهی توی کوچه سرک می کشیدم.
وقتی دیدم این طور نمی شود، بچه ها را برداشتم و رفتم نشستم جلوی در. صدای زلال اذان مغرب توی شهر می پیچید. اشک از چشمانم سرازیر شده بود. به خدا التماس کردم: «خدایا به این وقت عزیز قسم، بچه هایم را یتیم نکن. مهدی هنوز درست و حسابی پدرش را نمی شناسد. خدیجه و معصومه بدجوری بابایی شده اند. ببین چطور بی قرار و منتظرند بابایشان از راه برسد. خدایا! شوهرم را صحیح و سالم از تو می خواهم.»
این ها را می گفتم و اشک می ریختم، یک دفعه دیدم دو نفر از سر کوچه دارند توی تاریکی جلو می آیند. یکی از آن ها دستش را گذاشته بود روی شانة آن یکی و لنگان لنگان راه می آمد. کمی که جلوتر آمدند، شناختمشان. آقا ستار و صمد بودند. گفتم: «بچه ها بابا آمد.» و با شادی تندتند اشک هایم را پاک کردم.
خدیجه و معصومه جیغ و دادکنان دویدند جلوی راه صمد و از سر و کولش بالا رفتند. صدای خنده بچه ها و بابا بابا گفتنشان به گریه ام انداخت. دویدم جلوی راهشان. صمد مجروح شده بود. این را آقا ستار گفت. پایش ترکش خورده بود.
ادامه دارد...✒️
💞 @zendegiasheghane_ma
⚘﷽⚘
❤️ #سلام_بر_مهدی ❤️
#سلام_امام_مهربانم
روزی که ظهور کنی؛
هیچ دلی نباشد،
مگر روشن از فروغ سیمایت...
و هیچ ویرانه ای نماند،
مگر گلشن از بهار دیدارت....
#اللهــم_عجــل_لولیـک_الفــرج🌸🌷
🌿🌿🌾🌾🌿🌿🌾🌾🌿🌿🌾
شبتون مهدوی
💞 @zendegiasheghane_ma
امروز
برایت یک حال خوب آرزو دارم
آرزو دارم هفته ات پر باشد
از خبرهای خوب و
اتفاقات بی نظیری که
همیشه منتظرش بودی ...
روزتون به خیر و نیکی
هفتتون سراسر مهر و نیکبختی🌹
@zendegiasheghane_ma