#دختر_شینا
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر)
#بهناز_ضرابی_زاده
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت157 #فصل_پانزدهم گفت: «به خاطر این ترکش ناقابل بروم دکتر؟! تا به
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
قسمت159
#فصل_پانزدهم
بچه ها توی اتاق آمده بودند و با سر و صدا بازی می کردند. مهدی از خواب بیدار شده بود و گریه می کرد. انگار گرسنه بود. به صمد نگاه کردم. به همین زودی خوابش برده بود؛ راحت و آسوده. انگار صد سال است نخوابیده.
مجروحیت صمد طوری بود که تا ده روز نتوانست از خانه بیرون برود. بعد از آن هم تا مدتی با عصا از این طرف به آن طرف می رفت. عصرها دوست هایش می آمدند سراغش و برای سرکشی به خانواده شهدا به دیدن آن ها می رفتند. گاهی هم به مساجد و مدارس می رفت و برای مردم و دانش آموزان سخنرانی می کرد. وضعیت جبهه ها را برای آن ها بازگو می کرد و آن ها را تشویق می کرد به جبهه بروند. اول از همه از خانواده خودش شروع کرده بود. چند ماهی می شد برادرش، ستار، را به منطقه برده بود. همیشه و همه جا کنار هم بودند. آقا ستار مدتی بود ازدواج کرده بود. اما با این حال دست از جبهه برنمی داشت.
نزدیک بیست روزی از مجروحیت صمد می گذشت. یک روز صبح دیدم یونیفرمش را پوشید. ساکش را برداشت. گفتم: «کجا؟!»
گفت: «منطقه.»
از تعجب دهانم باز مانده بود. باورم نمی شد. دکتر حداقل برایش سه ماه استراحت نوشته بود.
گفتم: «با این اوضاع و احوال؟!»
خندید و گفت: «مگر چطوری ام؟! شَل شدم یا چلاق. امروز حالم از همیشه بهتر است.»
گفتم: «تو که حالت خوب نشده.»
لنگان لنگان رفت بالای سر بچه ها نشست. هر سه شان خواب بودند.
#قسمت160
خم شد و پیشانی شان را بوسید. بلند شد. عصایش را از کنار دیوار برداشت و گفت: «قدم جان! کاری نداری؟!»
زودتر از او دویدم جلوی در، دست هایم را باز کردم و روی چهارچوب در گذاشتم و گفتم: «نمی گذارم بروی.»
جلو آمد. سینه به سینه ام ایستاد و گفت: «این کارها چیه خجالت بکش.»
گفتم: «خجالت نمی کشم. محال است بگذارم بروی.»
ابروهایش در هم گره خورد: « چرا این طور می کنی؟! به گمانم شیطان توی جلدت رفته. تو که این طور نبودی.»
گریه ام گرفت، گفتم: «تا امروز هر چه کشیدم به خاطر تو بود؛ این همه سختی، زندگی توی این شهر بدون کمک و یار و همراه، با سه تا بچه قد و نیم قد. همه را به خاطر تو تحمل کردم. چون تو این طور می خواستی. چون تو این طوری راحت بودی. هر وقت رفتی، هر وقت آمدی، چیزی نگفتم. اما امروز جلویت می ایستم، نمی گذارم بروی. همیشه از حق خودم و بچه هایم گذشتم؛ اما این بار پای سلامتی خودت در میان است. نمی گذارم. از حق تو نمی گذرم. از حق بچه هایم نمی گذرم. بچه هایم بابا می خواهند. نمی گذارم سلامتی ات را به خطر بیندازی. اگر پایت عفونت کند، چه کار کنیم.»
ادامه دارد...✒️
💞 @zendegiasheghane_ma
💫🍃🕊🌼🌼🌼🕊🍃💫
#مولا_جانم ❤
سه شنبه شب ✨
به دامان نسیم جمکرانت 🕌
سرم را می گذارم عاشقانه 💚
دعایی می کنم با شور و احساس
که برگردی 😔
که برگردی گل زهرا به خانه 😔🤲
#یا_مهدی_اردکنی 🤲
🌼🕊 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِکْ ألْفَرَج 🕊🌼
#شبتون_مهدوی 🌙
#التماس_دعای_فرج 🤲💚
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
💞 @zendegiasheghane_ma
🔻عشق به خمینی عشق به تمام خوبی هاست
▪سالروز رحلت جانگداز بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت #امام_خمینی(ره) تسلیت باد.
💞 @zendegiasheghane_ma
تا دقایقی دیگر گوش جان میسپاریم به فرمایشات ولی امر مسلمین
امام خامنه ای بمناسبت سالگرد ارتحال بنیانگذار انقلاب اسلامی #امام_خمینی
💞 @zendegiasheghane_ma
🔰 امام، احساس حقارت ملت را به احساس عزت تبدیل کرد
🔺️ رهبر انقلاب، امروز: تحوّل دیگری که امام ایجاد کرد، تحوّل در نگاه مردم به خودشان و به جامعهشان بود. ملّت ایران نسبت به خود یک نگاه حقارتپندارانه داشت؛ یعنی اینکه این ملّت بتواند بر ارادهی قدرتها و ابرقدرتها فائق بیاید، مطلقاً به ذهن احدی خطور نمیکرد؛ نه فقط ارادهی قدرتهای جهانی، حتّی ارادهی قدرتهای داخلی، ارادهی فلان مسئولِ یک ادارهی امنیّتی یا انتظامی.
مردم احساس حقارت میکردند، احساس توانایی نمیکردند؛ امام این را تبدیل کرد به احساس عزّت، احساس اعتماد به نفْس. ۹۹/۳/۱۴
سالروز رحلت #امام_خمینی
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
#تربیت_فرزند
#مشاوره
#پرسش_پاسخ خانم #شاکری کارشناس ارشد خانواده
💕🍁🌵🍁🌵🍁🌵🍁🌵🍁🌵💕
#پسر_پنج_ساله_ام_هنوز_از_نظر_دستشویی_رفتن_مستقل_نشده
سلام علیکم
خدا قوت
بنده پسر پنج ساله دارم که هنوز از نظر دستشویی رفتن مستقل نشده و بدون من حتی داخل دستشویی هم نمیره. خونه کسی هم باشیم اصلا نمیشینه تو دستشویی و ایستاده ادرار می کنه میگه دستشویی شون خوب نیست تمیز نیست. به نظر شما باید چه کار کرد?
شوهرم هم دایما به من تاکید می کنه که بزار خودش بره. اما اگه من باهاش نرم همون دم در دستشویی انقدر می ایسته که خودشو خیس می کنه.
ممنونم از راهنمایی شما
🍁🌵🍁
🍀سلام علیکم و رحمه الله
تا کی میخواین به این شیوه ادامه بدین مامان خوب؟!
آیا شما کمی وسواس دارید؟!
🍁🌵🍁
نه عزیز
من وسواس ندارم. پسرم هر وقت بهش میگم خودت برو دستشویی میگه از شیر آب می ترسم
🍁🌵🍁
🍀 چندین بار ازش بخواین شیر آب رو نقاشی کنه بهش بگین در موردش صحبت کنه..
قدم به قدم یادش بدین خودش کارش رو انجام بده..
اولین بار پشت در بمونید و براش توضیح بدین،، ازش بخواین خودش انجام بده،،
برای هر قدم یک بار تشویق اش کنید.
دفعه های بعد،، فاصله تون رو از دستشویی بیشتر کنید اما روی رفتار کودک مدیریت داشته باشید.
یواش یواش استقلال در این زمینه رو یاد میگیره ان شا الله
✍ سلامتی و تعجیل در فرج 5 صلوات
💞 @zendegiasheghane_ma
#پرسش_پاسخ
#تربیت_فرزند
#مشاوره
خانم #شاکری مشاور ارشد خانواده
💕💌💚💌💚💌💚💌💚💌💚💕
#پسرم_خیلی_تنبل_هست
سلام پسرم ۲سال و ۱۰ماهشه.
فوق العاده تنبل هست و همش دستورمیده. مثلا میوه ک میخوره، میگه بشقاب بده هسته بریزم، درصورتی ک کنار کابینت نشسته.
یا میگه دستمال بده، درصورتی ک فاصلش با دستمال خیلی کمه.
یا توپ بازی میکنه، میگه مامان توپ رو بده، میگم نزدیک خودته، بردارش، میگه من برنمیدارم، خودت دولا شو بردار.
البته همسرم هم فوق العاده تنبله و همش دستور میده، مثلا وقتی نشسته ب من میگه دستمال بیار یا کنترل برام بیار و....
حتی کارای مربوط ب خودش هم انجام نمیده.
و مادرشوهرم همیشه با افتخار میگه من هیچ وقت ب بچههام کارنمیگفتم و مرد نباید کارکنه.البته پدرشوهرم تاحدی کمک میکنه و فقط شوهر منه ک در خانواده انقدر تنبله.
واقعا نمیدونم چکارکنم ک تنبلی همسرم روی پسرم تاثیر نذاره.
البته فکرمیکنم ژنتیکی هست این رفتار ک ب این شدت تاثیر گذاشته.
میشه بفرمایید دربرابر تنبلی هردوشون باید چکارکنم؟
مخصوصا پسرم ک فکرمیکنم تاحدی شکل گیری شخصیتش مربوط ب من هست.
💕💚💕
🍀سلام
تنبلی اکتسابی هست یعنی یادگرفتنی!
در مورد همسرتون،،
چون توسط مادر و اطرافیان تقویت شده،،
تغییرش سخت تر هست،،
مخصوصاً اگه خود همسرتون هم تمایل نداشته باشند که دیگه عمرا... 😄😄
در مورد پسرکوچولوتون،،
متاسفانه تقلید از بزرگترها مخصوصاً والدین،،
باعث تقویت این رفتار میشه..
داستان محمد تنوری رو از مادربزرگ تون شنیدید؟ 😍😁
یکی از بهترین راهها برای درمان تنبلی،،
همین کاری هست که ننه ممد تنوری انجام داد! 😄😄
اینکه:
👌 با زبان خوش
💎قاطعیت
✅ و حوصله
و با شاهکلید تشویق 👉
فرزندتون رو برای انجام کارهاش تهییج کنید.
🎁ابراز" رضایت و محبت "
بعد از انجام عمل،،
بهترین جایزه برای کودک تون هست.
🚺البته الان که باردار هستید و احتمالا خیلی حوصله ندارید،،
اما از یه جایی شروع کنید.
قبل از اینکه رفتارهای کودک تون تثبیت بشه...
✍ سلامتی و تعجیل در فرج 5 صلوات
💞 @zendegiasheghane_ma
#بازی
#تربیت_فرزند
(3 سال به بالا)
یه بازی جذاب و بامزه برای تقویت دست ورزی، هماهنگی چشم و دست، تقویت دقت و تمرکز و شناخت اولیه ی اشکال هندسی😍👌🏻
.
با نمد یا مقوا اشکال هندسی مختلف درست کنین و روشون دوتا سوراخ ایجاد کنین.
حالا یه نخ کاموا یا یه نخ کلفت رو یه سوزن پلاستیکی بزرگ یا نی یا گوش پاک کن بهش وصل کنین تا کوچولوتون از توی سوراخا رد کنه.
اگه نخواین شناخت اشکال هندسی باشه میتونین همه رو به شکل دایره دربیارین😊
برای شناخت رنگ میتونین رنگهای مختلفی از این اشکال درست کنین و به کوچولوتون بگین که رنگ خاصی رو سوزن کنه و... با این ایده کلللی بازی با اهداف و فواید مختلف میتونین درست کنین😍😍
منتظر ایده هاتون هستم❤️
💞 @zendegiasheghane_ma
#دختر_شینا
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر)
#بهناز_ضرابی_زاده
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده قسمت159 #فصل_پانزدهم بچه ها توی اتاق آمده بودند و با سر و صدا بازی می
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
#قسمت161
#فصل_پانزدهم
با خونسردی گفت: «هیچ، چه کار داریم بکنیم؟! قطعش می کنیم. می اندازیمش دور. فدای سر امام.»
از بی تفاوتی اش کفری شدم. گفتم: «صمد!»
گفت: «جانم.»
گفتم: «برو بنشین سر جایت، هر وقت دکتر اجازه داد، من هم اجازه می دهم.»
تکیه اش را به عصایش داد و گفت: «قدم جان! این همه سال خانمی کردی، بزرگی کردی. خیلی جور من و بچه ها را کشیدی، ممنون. اما رفیق نیمه راه نشو. اَجرت را بی ثواب نکن. ببین من همان روز اولی که امام را دیدم، قسم خوردم تا آخرین قطره خون سربازش باشم و هر چه گفت بگویم چشم. حتماً یادت هست؟ حالا هم امام فرمان جهاد داده و گفته جهاد کنید. از دین و کشور دفاع کنید. من هم گفته ام چشم. نگذار روسیاه شوم.»
گفتم: «باشد بگو چشم؛ اما هر وقت حالت خوب شد.»
گفت: «قدم! به خدا حالم خوب است. تو که ندیدی چه طور بچه ها با پای قطع شده، با یک دست می آیند منطقه، آخ هم نمی گویند. من که چیزی ام نیست.»
گفتم: «تو اصلاً خانواده ات را دوست نداری.»
سرش را برگرداند. چیزی نگفت. لنگان لنگان رفت گوشه هال نشست و گفت: «حق داری آنچه باید برایتان می کردم، نکردم. اما به خدا همیشه دوستتان داشته و دارم.»
ادامه دارد..
💞 @zendegiasheghane_ma
💫🍃🕊🌼🌼🌼🕊🍃💫
#مولا_جانم 💚
💔 ای دل مدارا کن فراق یار سخت است
🌼 دوری ز روی ماه آن دلدار سخت است
🥀 دارد دلیلی منتظر بی تاب کشته
🌺 زیرا برایش زندگی غم بار سخت است
#اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج 🤲💐
شبت بخیر مولای همه چیز تمامم ✨🌸
#شبتون_مهدوی 🌙
#التماس_دعای_فرج 🤲💚
🥀 سالها میگذرد حادثهها میآیند
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم 🥀
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
💞 @zendegiasheghane_ma
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
سلام بر تو♥️
ای مولایی که بیرق #هدایت
به یمن وجود #تو برافراشته است
و سینه ات 💗
مالامال از #علم_الهی است ...
💕السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ💕
#اللهـم_عجـل_لولیک_الفـرج🍃
🌹🍃🌹🍃
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان استاد #عباسی_ولدی #قسمت24 📡 ابعاد فروپاشی خانواده در برنامههای ماهواره
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
استاد #عباسی_ولدی
#قسمت25
📡 ابعاد فروپاشی خانواده در برنامههای ماهوارهای
1⃣2⃣لذّت برای زندگی یا زندگی برای لذّت؟
لذّتگرایی و دور ماندن از فضاهای معنوی
🔸برخی از مردم بدون توجّه به اهداف پیدا و پنهان شبکههای ماهوارهای📡، تنها در پی لذّت بردن از برنامههای مختلف هستند. اینها به جهت ضعف شدید در مسائل معنوی، لذّتگرا شده و لذّت را هم تنها در همین لذایذ مادّی محدود کردهاند. از نگاه اینها مهم نیست که متولّیان شبکههای ماهوارهای با پخش این برنامهها چه اهدافی را دنبال میکنند. آنچه اهمّیت دارد، لذّت بردن است که این شبکهها زمینۀ آن را فراهم کردهاند.
🔹لذّت فیلم و سریالهای ماهوارهای، نقد است؛ نسیه نیست. چشیدن آن سخت نیست، آسان است. نیاز به مقدّمات خاصّی ندارد؛ همین که نگاه میکند، لذّت میبرد.
ما تا نتوانیم طعم شیرین معنویت را به صورت نقد به کام این جوان بچشانیم، نمیتوانیم او را از شبکههای ماهوارهای جدا کنیم.
🔸شیرینی محبّت خدا🕋، به قدری است که اگر کسی آن را چشید، لذّتهای دیگر برای او بیمزه و یا حتّی تلخ میشود؛
اوّل. چه کنیم که طعم شیرین محبّت خدا را بچشیم؟
دوم. چه کنیم که این طعم را به کام دیگران بچشانیم؟
📚بشقابهای سفره پشت باممان، ص 119-121
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
@abbasivaladi
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
#آقایان_بخوانند
لطفا با دقت بخونید 🧔🏻🧔
آدمها، قرار نیست یکدیگر را فقط با مرگ و از این دنیا رفتن از دست بدهند...
آن لحظه که همسرت ، لباس جدیدش را میپوشد و دور خودش می چرخد، اگر سر بلند نکنی و ستایش نشود ، اولین قدم را برای از دست دادنش برداشته ای!
وقتی هر صبح با اشتیاق در چشمانت نگاه می کند شاید که تو در آغوشش بکشی و بگوئی مطمئن باش من هستم و تو بی تفاوت ، بلند میشوی و میگوئی دیرم شد...قدم بعدی ست....
آن لحظه که دررستوران مقابلت می نشیند و تو بی توجه به چشمان بی قرار او، به میز کناری نگاه می کنی، دلش را شکسته ای....
آن وقت که روز سالگرد ازدواجتان را فراموش می کنی و يا شبهای تولدش را، باز هم قدمى دیگر برداشته ای..
اگر یادت نباشد که چه رنگی را دوست دارد ، اگر تفاوت موهاى امروز و ديروزش را تشخیص ندهى
اگر به انگشتانش نگاه نکنی
اگر تفاوت لبخندش را ندانى
اگر موهاى سفيدش را ستايش نكنى
اگر پا به پایش نخندی و دل به دلش ندهی ، کودکی کردن در کنار تو را فراموش می کند ...
وقتی آرام آرام خانه ات رنگ سکوت می گیرد و صدای خنده های بی هوای او در هیچ کجا نمی پیچد، وقتی با اشتیاق می نشیند پای سریالهای عاشقانه ، باید بدانی که یک چیز مهم را در وجودش کم دارد....
عاشقی کردن را از یادش برده ای که حالا دنبال خیلی چیزها، یا در کتابها می گردد و یا در فیلمهای خیالی...
او می داند که مردانگی سخت است و کشیدن بار زندگانی بر دوش یک مرد سخت تر...برای همین است که پابه پای تو کار می کند
میداند که باید بارى هرچند كوچك را از روی شانه هایت بردارد....
در تمام آن لحظه ها که او از زنانگیش فاصله می گیرد تا تو را تنها نگذارد ، اگر یادت برود که مراقبش باشی، آرام آرام و شاید برای همیشه از دستش بدهی....
زنها می خواهند تكيه كنند حتى رئیس جمهور هم که باشند ، دلشان تکیه گاهی امن می خواهد، دلشان می خواهد یکی نازشان را بکشد ، قربان صدقه همه چیزشان برود ،
اگر نگذاری سر بر شانه احساس تو بگذارد
اگر همیشه ساكت و تنها باشد و آرام آه بکشد ...
رفته است ....
و زنها وقتی می روند دیگر وقت برگشتن همه چیز را نمی آورند ...
ما هر کسی را طوری می کشیم ؛
بعضی را با بی محلی
بعضی از آن ها را با حرف
و بعضی ها را با کارهایی که کرده ایم
و بعضی ها را با کارهایی که تا به امروز برای آن ها #نکرده_ایم
💞 @zendegiasheghane_ma
❤️🌟❤️🌟❤️🌟❤️🌟
*ویژه #عقد_کرده_ها
امان از #اضطراب شیرین قبل_از_ازدواج 😊😊
☘ خواستگاری و مراحل قبل از ازدواج یکی از لذت بخش ترین مراحل زندگی به شمار می رود. اما، بعد از اتمام آن شور و شوق اولیه، اضطراب پدیدار می شود. این اضطراب می تواند آنقدر رشد کند که بعد از #ازدواج هم ادامه پیدا کند.
✅درمان اضطراب #قبل_از_ازدواج :
1- در كلاس هاي مشاوره ازدواج شركت كنيد. مطمئن باشيد اين كار اثرات بسيار خوبي دارد و شركت در اين كلاس ها باعث مي شود به مسائلي پي ببريد كه به علت شيفتگي پيش از ازدواج به ذهن تان خطور نمي كند.
2- زوج خوشبختي را كه سالها پيش ازدواج كرده اند پيدا كنيد و با آنها در مورد راز موفقيت شان حرف بزنيد. درضمن شما مي توانيد در زمان بروز مشكلات زناشويي از نصايح اين زوج استفاده كنيد.
3- مراقب تصورات غلطي كه در مورد ازدواج وجود دارد باشيد:
👈 ازدواج يعني شادي هميشگي!
اگر شما طبيعتا انساني بدبين و غمگين باشيد، لزوما در اثر ازدواج تغيير رويه نخواهيد داد. البته شما مي توانيد با همسرتان رابطه اي شاد را پايه ريزي كنيد ولي رسيدن به اين هدف نياز به تلاش دارد.
👈شما بايد تمام كارها را با همسرتان انجام دهيد! 🧕🧔
درست است كه شما ازدواج كرده ايد ولي يادتان باشد كه با همسرتان دوقلوهاي به هم چسبيده نيستيد! اصرار بر انجام مشترك تمام كارها، عشق را نابود مي كند.
👈شما همواره دوست همسرتان خواهيدبود! 😍
هرچند زندگي كردن دركنار يكديگر در ابتدا هيجان انگيز به نظر مي رسد ولي به مرور زمان مشكلات خود را نشان مي دهند. مسئله مهم اين است كه با تفاوت ها كنار بيائيد.
👈 شما هرگز احساس ملال يا تنهايي نخواهيدكرد!
جالب است كه بسياري از مردم به اين علت ازدواج مي كنند كه مي خواهند زندگي خود را با ديگري تقسيم كنند. آنها مي خواهند از ملال و تنهايي فرار نمايند ولي پس از ازدواج نيز گاهي اين احساس به سراغشان مي آيد. البته اين حالت موقتي است.*
💞 @zendegiasheghane_ma