eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
25.9هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
86 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
💢كودك نابغه می خواهيد؟ با بازی، تحرك، تقويت تخيل و تمركز، وافزايش هوش هيجانی به كودك زير هفت سال خود كمك كنيد. مغزكودك حدود هفت سالگی به رشد لازم براي آموزش خواندن و نوشتن و رياضی می رسد. 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 استاد 📌چسباندنی ها 🔹بچّه‏ ها خیلی دوست دارند ❤️اشیای جدا از هم را به یکدیگر بچسبانند. درست کردن یک شکل با این کار برای آنها خیلی خوشایند 😃است؛ امّا حتّی اگر شکل خاصّی هم درست نشود، آنها از این کار، لذّت می‏ برند. 🔸برای بازی ‏های چسباندنی، می‏ توانید از اشیای زیر استفاده کنید: 1⃣ با مقداری از انواع حبوبات و اندکی چسب💈، روی یک مقوّا می ‏توان شکل ‏های زیبایی را خلق کرد. پس از درست کردن اشیا، هر وقت که کودک متمایل بود، می ‏توانید شکل‏ ها را خراب کرده، با همان دانه ‏ها، شکل‏ های دیگری درست کنید. 2⃣ وقتی به جایی مثل رودخانه🏝 یا دشت🏕 می‏ روید که سنگ ‏های ریز با اشکال مختلف وجود دارد، از جمع کردن آنها غافل نشوید. این سنگ‏ ها، اسباب‏ بازی‏ های بسیار خوبی برای بچّه‏ های شما هستند. در بازی‏ های چسباندنی، به راحتی می‏ توانید از این سنگ‏ ها استفاده کرده، روی مقوّا📋، شکل‏ های زیبایی خلق کنید. 🎊 3⃣ برگ‏ های درختان🌿☘، یکی دیگر از اشیایی است که در این بازی‏ ها به کار می ‏آید. 4⃣پارچه‏ های اضافی و غیر قابل استفاده را دور نریزید. با بُریدن ✂️این پارچه‏ ها، آنها را به تکّه ‏های کوچک تبدیل کنید و آنها را در اختیار کودکان 👧👦قرار دهید. تکّه‏ های کاموا و نخ هم برای این کار، مناسب است. 5⃣پنبه با تمام اشیایی که پیش از این برشمردیم، ترکیب بسیار زیبایی🎉 را به شکل ها می دهد. 🏀ادامه دارد ....... 📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۶۱ @abbasivaladi 💞 @zendegiasheghane_ma
🥀 🥀 🥀 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به 😍😍😍😍 💞 @zendegiasheghane_ma
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان (همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر) 💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت147 #فصل_چهاردهم گذاشتمش زمین و چادری بستم کمرم و چیزی انداختم
شینا وقتی حال و روز مرا می دید، غصه می خورد. می گفت: «این همه شیر غم و غصه به این بچه نده. طفل معصوم را مریض می کنی ها.» دست خودم نبود. دلم آشوب بود. هر لحظه فکر می کردم الان است خبر بدی بیاورند. آن روز هم نشسته بودم توی اتاق و داشتم به مهدی شیر می دادم و فکرهای ناجور می کردم که یک دفعه در باز شد و صمد آمد توی اتاق، تا چند لحظه بهت زده نگاهش کردم. فکر می کردم شاید دارم خواب می بینم. اما خودش بود. بچه ها با شادی دویدند و خودشان را انداختند توی بغلش. صمد سر و صورت خدیجه و معصومه را بوسید و بغلشان کرد. همان طور که بچه ها را می بوسید، به من نگاه می کرد و تندتند احوالم را می پرسید. نمی دانستم باید چه کار کنم و چه رفتاری در آن لحظه با او داشته باشم. توی این مدت، بارها با خودم فکر کرده بودم اگر آمد این حرف را به او می زنم و این کار را می کنم. اما در آن لحظه آن قدر خوشحال بودم که نمی دانستم بهترین رفتار کدام است. کمی بعد به خودم آمدم و با سردی جوابش را دادم. زد زیر خنده و گفت: «باز قهری!» خودم هم خنده ام گرفته بود. همیشه همین طور بود. مرا غافلگیر می کرد. گفتم: «نه، چرا باید قهر باشم، پسرت به دنیا آمده. 💥💥💥💥💥💥💥💥💥 خانمت به سلامتی وضع حمل کرده و سر خانه و زندگی خودش نشسته. شوهرش هفتم پسرش را به خوبی راه انداخته. بچه ها توی خانه خودمان، سر سفره خودمان، دارند بزرگ می شوند. اصلاً برای چی باید قهر باشم. مگر مرض دارم از این همه خوشبختی نق بزنم.» بچه ها را زمین گذاشت و گفت: «طعنه می زنی؟!» عصبانی بودم، گفتم: «از وقتی رفتی، دارم فکر می کنم یعنی این جنگ فقط برای من و تو و این بچه های طفل معصوم است. این همه مرد توی این روستاست. چرا جنگ فقط زندگی مرا گرفته؟!» ناراحت شد. اخم هایش توی هم رفت و گفت: «این همه مدت اشتباه فکر می کردی. جنگ فقط برای تو نیست. جنگ برای زن های دیگری هم هست. آن هایی که جنگ یک شبه شوهر و خانه و زندگی و بچه هایشان را گرفته. مادری که تنهاپسرش در جنگ شهید شده و الان خودش پشت جبهه دارد از پسرهای مردم پرستاری می کند. جنگ برای مردهایی هم هست که هفت هشت تا بچه را بی خرجی رها کرده اند و آمده اند جبهه؛ پیرمردهای هفتاد هشتاد ساله، داماد یک شبه، نوجوان چهارده ساله. وقتی آن ها را می بینم، از خودم بدم می آید. برای این انقلاب و مردم چه کرده ام؛ هیچ! آن ها می جنگند و کشته می شوند که تو اینجا راحت و آسوده کنار بچه هایت بخوابی؛ وگرنه خیلی وقت پیش عراق کار این کشور را یکسره کرده بود. ادامه دارد...✒️ 💞 @zendegiasheghane_ma
معنی چشم انتظاری را نفهمیدم ولی جان مادرهای مفقودالاثرها العجل😔 •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• شبتون مهدوی 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*🌸سلام مهربانان 🦋صبح پنج شنبه تون بخیر و نیکی 🌿روزتون بی نظیر 🌸آرزو دارم 🦋سلامتی ،آرامش 🌿دل خوشی 🌸شادی ، خوشبختی 🦋ایمان 🌿ثروت حلال 🌸و عاقبت بخیری 🦋درتقدیرتان باشـد 💐* 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ در خصوص نشاط در دوران عقد توی دوران عقد ملاحظاتی وجود داره که بعضی وقتا پیشنهاد میشه زیادی شیطنت نکرد ! ولی خب میتونید کم کم شروع کنید شما و همسرتون محرم هم هستید اون تصمیم گرفته با در کنار محرمش بودن قید هزاران عشق حرام رو بزنه حالا نوبت شماست که جای هزاران نفر عاشقی کنید چطور این عشق رو به زبون بیارید یا به قولی شیطنت کنید کاملا متناسب با روحیات خودتونه از همه بهتر تقویت روحیه شوخی در خودتونه مطالب طنز بخونید نوشته های عاشقانه طنزآمیز که توی آرشیو داریم مطالعه کنید و فکر کنید قراره همسرتون رو با هر کلمه ای بخندونید این دوران با ساده ترین کلمات طرف مقابل شاد میشه مثلا وقتی میخواین بگید دلم برات تنگ شده یکم جزئیات رو بیشتر بگید دلم برا انگشتات تنگ شده برا خنده ت برا اون خال روو گونه ت و دیگه خودتون ادامه بدید ...حرف رو با جاهای باریک بکشونید 😂 وقتی میخواین بگید دوستت دارم یه بخش از بدن همسرتون رو مخاطب قرار بدید حتی گاهی باهاش سوم شخص صحبت کنید مثلا عشق من کیه ؟ مراقب شوهر من باش به شوووهررررم بگو یکی اینجا دلش برا تک تک سلولاش تنگ شده 😍 و همین صحبتا دیگه ...کافیه یکم بیشتر مطالب شیطنت آمیز و طنز بخونید تا ایده بگیرید 💞 @zendegiasheghane_ma
خودم مذهبی هستم.. میخوام با یه اقا پسری ازدواج کنم که مثل من نیست ❗️ ولی خیلی عاشق هم هستیم... مشکلی پیش نمیاد ❓ 🎤 در فایل صوتی زیر 👇 دکتر 🍃🍃🌸🍃🍃 💞 @zendegiasheghane_ma
5775105_-210458.mp3
10.63M
خودم مذهبی هستم.. میخوام با یه اقا پسری ازدواج کنم که مثل من نیست ❗️ ولی خیلی عاشق هم هستیم... مشکلی پیش نمیاد ❓ 🎤 در فایل صوتی زیر 👇 دکتر 🍃🍃🌸🍃🍃 💞 @zendegiasheghane_ma