#تربیت_فرزند
#تربیت_فرزند 🌸🌸🌺
10 نکته مهم در تربیت کودکان 0 تا 7 سال
( علی الخصوص 0 تا 2 سال):
1_ ابراز محبت: آغوش, بوسیدن, نوازش
نکته: گذاشتن کودک زیر دو سال در مهد ممنوع.
2_پاسخ فوری به گریه و نیازهای ضروری
3_پاکیزگی محیط از لحاظ معنوی
نکته: بعضی از موسیقی هایی که از صدا و سیما هم پخش می شود , پاکیزگی محیط را از بین می برند.
4_آماده کردن فضا برای آزادی عمل و تحرک:
مثل جمع کردن وسایل خطرناک برای کودک
5_کودک را عضوی از خانواده به حساب بیاوریم.
مثلا سر سفره برای او هم ظرف بگذاریم و از داخل ظرف خودمان به او غذا ندهیم.
6_ تهیه اسباب بازی های قابل مهار
مثلا اسباب بازی های گران قیمت نخریم که مجبور باشیم مرتب به کودک بگوییم دست نزن فقط تماشا کن!!!
7_ فراهم کردن زمینه ی خود مختاری
مثلا در زمینه غذا خوردن , لباس پوشیدن و ... دوست دارد خودش کارهایش را انجام دهد که ما باید زمینه را برایش فراهم کنیم.
8_ تشویق برای ابراز علاقه به دیگران
9_ امر و نهی و تنبیه ممنوع
10_ جر و بحث و مشاجره و دعوا بین والدین ممنوع
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تربیت_فرزند
❓والدین چطور با #حسادت بچهها برخورد کنند؟
این روزا به خاطر تعطیلات کرونایی اعضای خانواده بیشتر کنار هم هستن
و ممکنه بچهها رفتارهای خاصی از خودشون نشون بدن
✍ما چند راهکار برای #حسادت بچهها داریم.
⏪به فرزندتون گوش بدین
👌افکار منفی رو از کودکتون دور کنین
❤️نسبت به فرزندتون دلسوز و مهربون باشین
✍اهمیت اشتراکگذاری رو برای بچه تون توضیح بدین
‼️مقایسه نکنید ‼️
‼️کودک رو بیشاز حد ستایش نکنید ‼️
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تربیت_فرزند
#مشاوره
#پرسش_پاسخ
خانم #شاکری
#با_بچه_هایی_که_موقع_تلفن_بزرگترها_شلوغ_میکنند_چه_کنیم
سلام خانم شاکری مهربان.
با بچه هایی که موقع تلفن صحبت کردن بزرگترها به شدددت شلوغ می کنن و گاهی هم گریه که قطع کنن،،،،چه رفتاری باید کرد؟
🍼👶🍼
🍀 سلام عزیز...
این بچهها با زبان جیغ و فریاد میگن:
"مامان اونطوری که به تلفن دست میزنی و لمس اش میکنی منم لمس و نوازش کن،،
و اونطوری که با توجه 100 درصد با آدم پشت تلفن صحبت می کنی با منم صحبت کن،، "
اگه این کارها رو انجام میدید اما بازم کودک مزاحم مکالمه شماست،،
✅قبل از تلفن با خوراکی یا اسباب بازی سرش رو گرم کنید.
✅و بعد از تلفن ضمن تذکرات لازم براش توضیح بدین.
✅و در نهایت....
مدت مکالمات تون رو کوتاه تر کنید.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تربیت_فرزند
#پرسش_پاسخ
#مشاوره
#دخترم_بسیار_کنجکاوه_و_..
سلام ، من در حال آوردن بچه دوم هستم، بچه اولم دختره و 8 سالشه و بسیار کنجکاوه، از همین الان میگه من میخوام پوشکشو من عوض کنم میدونم به خاطر کنجکاویش در مورد دیدن نقاط خصوصیه نمیدونم در این زمینه چطور رفتار کنم، حالا بچه دوم چه پسر باشه چه دختر اگر فرقی میکنه تو قضیه لطفا بگید
🥀🍃🥀
🍀سلام عزیزم،، آفرین مبارک باشه.
ان شا الله به سلامتی و خیر... 💐
الان موضع گیری نکنید و کنجکاوی اش رو هم تحریک نکنید.
فعلا روی رابطه تون با کودک کار کنید،،
تا اعتماد و اطمینانش نسبت به شما کامل بشه ان شا الله..
بعد از اینکه نوزاد بدنیا آمد،،
در کار های نوزاد مثل تعویض لباس و... ازش کمک بگیرید. ✅
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
945136602.mp3
2.36M
🎵فرزندان مؤمن
🔻چگونه فرزندانی با ایمان تربیت کنیم؟
✅چهار روش و تکنیک برای افزایش ایمان کودکان
#صوتی
#تربیت_فرزند
استاد #پناهیان
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🔸 آقای قرائتی بزرگوار ،
، مثل همیشه، مطلب زیبایی فرمودند ؛
🍃 « ... خانه ای که غبار گرفته است را خراب نمی کنند ، تمیز می کنند ... »🍃
ممکن است بی تدبیری مسئولان چهره انقلاب رو غبارآلود کرده باشد ، اما علاجش، رأی ندادن و تخریب انقلاب نیست، علاجش رأی دادن و رأی صحیح دادن است. در مملکت حاج قاسم هر رای یک مدافع حرم است.
#مشارکت_حداکثری
#انتخابات
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هرچی_توبخوای
رمان محتوایی .....
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#هرچی_توبخوای #قسمت61 صدای گریه ی امین😭 رو میشنیدم... هیچ وقت صدای گریه شو نشنیده بودم... قلبم دا
#هرچی_توبخوای
#قسمت62
چیز دیگه ای بگم.محمد هم اشک میریخت.اومد جلوی من نشست و گفت:_زهرا😭
اشکهام اجازه نمیداد تو چشمهاش دقیق بشم ولی نگاهش میکردم.گفت:
_جان محمد اینقدر خودتو اذیت نکن😭😒
نفس عمیقی کشیدم.گفتم:
_از اون روزی که بهم گفتی #نگونمیتونم،بگو خدایا کمکم کن،دیگه نگفتم نمیتونم.فقط میگفتم خدایا کمکم کن...محمد،دعاکن خدا کمکم کنه چیزی نگم که یه عمر بدبخت بشم.
محمد یه کم نگاهم کرد،بعد رفت...
کار زیاد داشت.بیشتر هماهنگی های مراسم رو دوش محمد بود.به امین گفتم:
_تو خوش قولی معرکه ای.😍😭
با اینکه تعطیلات عید بود ولی مراسم شلوغ بود.ما تو مراسم تشییع نبودیم.تو مکان دفن امین بودیم.😣گرچه اونجا هم شلوغ بود ولی برای ما خانم های عزادار جای خاصی رو در نظر گرفته بودن.تا قبل ظهر مراسم تشییع طول کشید، بخاطر همین مراسم تدفین بعد نماز انجام میشد. برای امین ✨از حفظ قرآن✨ میخوندم. اشکهام همه ش سرازیر بود.😞😭
تو مکان دفن امین فقط اقوام و دوستان و همکاران 🇮🇷و هم رزم هاش بودن 🇮🇷ولی بازهم جمعیت زیاد بود.
وقتی داشت میرفت نذاشت برای آخرین بار خوب ببینمش،خودش گفته بود دلش برای نگاه های من تنگ میشه.😣دوست داشتم یه بار دیگه ببینمش.جلوی در ورودی بودم که چشمم به محمد افتاد. صداش کردم.چشمهاش قرمز بود.نگاهم کرد.اومد نزدیکتر.فهمید چی میخوام. با مهربانی گفت:
_نمیشه زهرا.😒🙏
سرشو انداخت پایین و میخواست بره. دوباره با التماس صداش کردم.همونجوری که سرش پایین بود گفت:
_نمیشه زهرا جان..نمیشه خواهر من..😭 امین دو هفته ست شهید شده،بدنش..😣
نتونست ادامه بده.گفتم:
_باشه،بذار برای آخر یه کم باهاش حرف بزنم.😭
محمد وقتی دید اصرار دارم گفت:
_جان ضحی...🙏😭
بابا نذاشت ادامه بده،گفت:
_بیا دخترم.😢😒
به بابا نگاه کردم...
دستشو سمت من دراز کرده بود.رفتم پیشش.از تو جمعیت برام راه باز میکرد و من همونجوری که سرم پایین بود دنبالش میرفتم..
تا به تابوتی🌷رسیدیم که روش پرچم🇮🇷 بود. نشستم کنارش.بابا هم کنارم نشست.
سرمو گذاشتم روی تابوتش و تو دلم باهاش حرف میزدم.محمد با التماس گفت:
_زهرا بسه دیگه.😢🙏
صدای شیون و ناله جمعیت و از طرفی صدای زن ها بلند شده بود.😫😭😫😭😭😭بابا گفت:
_دخترم دیگه کافیه.😭🙏
با اشاره سر گفتم باشه....
با دستهای لرزان به تابوتش دست کشیدم.هیچی نمیگفتم. سعی میکردم لبهام از هم باز نشه که یه وقت #ناشکری نکنم.😣
فقط گریه میکردم اما حتی شونه هام هم تکان نمیخورد.😣🤐
بابا به علی که پشت من ایستاده بود اشاره کرد که منو ببره عقب.
راه باز شد و و با علی میرفتیم.💪☝️
سرم پایین بود ولی متوجه میشدم کسی به #حرمت_چادرم و به #حرمت_امینم به من نگاه نمیکنه.
از جمعیت مردها که اومدیم بیرون،...
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══