eitaa logo
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
24.2هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
88 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜 🔹چند بارم مشهد خونه داداشای عزیزم میرفتم و خدا میدونه که چقدر احترام میذاشتن و دوستم داشتن. ⚪️خیلی برام جالب بود... خیلی... ☑️صداقت و رک بودنم باعث ارتباط بهترم با اعضا میشد و حقیقتا تو این پنج سالی که مدیر سایت و مجموعه سریع الرضا بودم حتی کوچیکترین بی احترامی از کسی ندیدم. اگرم بوده همونا بعدا شدن کسایی که سایت رو به بقیه معرفی میکردن... 🔷خیلی همه چی داشت عالی پیش میرفت... 😞تا اینکه حس کردم یه جا خیلی میلنگم... من به دلیل تحقیر های پدرم مشکل عزت نفس داشتم و به شدت کمال گرا بودم. تو بچگی مدام کتک میخوردم و چون همش خونمون جنگ و دعوا بود و همه با هم بلند بلند حرف میزدن من از همون بچگی مشکل عزت نفس داشتم... 😞😔 یعنی زیاد خودمو مسخره میکردم و خودمو پوچ و ذلیل میدیدم و کلا خودمو آدم حساب نداشتم. 📙تو کتاب بهترین نسخه خودت باش کامل درمورد اون دوران صحبت کردم... خدارو شکر بعد اون کتاب کلا شخصیتم دوباره ساخته شد ... یکی از چیزایی که خیلی به خودم افتخار میکنم و همیشه به نیکی ازش یاد میکنم همین تقویت عزت نفسم بود... یه چی بگم؟ دلیل اصلی تموم کج رفتن هام همین عزت نفس بود... ☑️خودمو دوست نداشتم. ☑️خیلی وابستگی داشتم. بخاطر همین قبل تحولم با دخترا دوست میشدم. یه نکته جالب بگم؟ سال ۹۵ خدا خیلی خوب و اصولی داشت هدایتم میکرد... مثال یهو یه کسیو سر راهم قرار میداد که بهم بگه رضا تو مشکل عزت نفس داری... دستنویس های 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹 ☑️یعنی سال ۱۳۹۵ بارها این اتفاق برام افتاد... ❤️خدا به زبون اینو اون مدام باهام حرف میزد. 💠خیلی وقتا الکی الکی یه سایت برام باز میشد که میدیدم جواب تموم سوالاتم توشه... 😳یا خیلی وقتا میزدم شبکه مازندران و میدیدم مجری داره درمورد مشکل من حرف میزنه... بعدش به خودم گفتم : وای رضا 👌👌 حس میکردم جهان داره منو هدایت میکنه... هر چقدر پیش میرفتم کلامم پر نفوذتر و اراده و انگیزم بیشتر میشد... دیگه آذر ماه سال ۹۵ حس میکردم کوه عزت نفس شدم و نکته جالب اینجاست ! بعد ها فهمیدم دلیل اصلی اینکه خیلی ها گناه میکنن دقیقا ... چون هر چقدر آدم به خودش بیشتر احترام بذاره کمتر گناه میکنه... همه چی داشت برام توپ پیش میرفت که یهو از دی ماه سال ۹۵ از درون مدام میکردم... میدونی چرا؟ ☑️حس میکردم دین اسلام جلو شادیمو میگیره... ☑️نمیذاره شاد باشم... ☑️هی میگه گناه نکن... ☑️دهن آدمو سرویس میکنه... ☑️خب این چه دینیه... ☑️همش باید نماز بخونم گناه نکنم چشم پاک باشم. 😐☹️😣 خب مردم از بس شاد نبودم... 😕 من جوونم... این چه وضعشه آخه... از طرفی خدارو خیلی دوست داشتم و عاشقش بودم اما دین برام یه جوری بود که انگاری جلو دست و پامو میگیره... تا اینکه ۱۵ دی یه اتفاق عجیبی افتاد... 👌👌✅ دستنویس های 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜 🚻صبح روز ۱۵ دی داشتم میرفتم بانک ... آخه کار داشتم... یهو از تو کوچمون دوست دخترمو دیدم... خیلی خوشگل شده بود. ❤️ به هم نگاه کردیم و بعدش بهم گفت : سلام... منم گفتم سلام... بعد نگاش کردم گفتم : چقدر بزرگ شدی... 😌 اونم گفت تو هم همینطور .. اخه دو سال همو ندیده بودیم. خلاصه یکم حرف زدیم و بعدش برگشتم خونه. هه...😞 تموم وجودم حسرت بود که چرا رضا بهش شماره جدیدتو ندادی. 😞😞 اومدم خونه و شروع کردم به خودخوری که اصلا چرا دین باید جلو خوش گذرونی رو بگیره. خب من یه سری نیاز ها دارم . 😭😢 خب یکی باشه آدم باهاش دور بزنه چه اشکالی داره. 😞😔 من که دیگه مثل قبلا شهوت رانی نمیخوام بکنم. 🔥🚷❌ فقط در همین حد باشه... خلاصه ۱۵ دی برام تا غروبش عین جهنم گذشت. 📛🔥🔥🔥🔥 نمیفهمیدم چرا باید گناه نکنم... یعنی میدونستم نباید گناه نکنم ولی هیچ چرایی پشتش نبود. چرایی محکمی پشت دین داریم نبود... 🔥لج کردم و نشستم تا تونستم فیلم .... دیدم. تا اینکه مامانم غروب صدام زد و گفت : رضا؟ آماده شو مارو ببر بیرون فالن مغازه کار داریم . منم گفتم باشه... دستنویس های 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹 ☑️من یه عادتی رو تا اون موقع در خودم به وجود آورده بودم... عادتمم این بود که تو ماشین با هنذفری سخنرانی های خوب گوش میکردم... طبق عادتم رفتم سریع از اینترنت سخنرانی دانلود کردم و ریختمش تو گوشی و سوار ماشینم شدم تا مامانمو برسونم. وقتی سوار ماشین شدم سخنرانی رو پلی کردم... یهو گفت : ...سخنران استاد پناهیان... گفتم : هه... ولمون کن بابا... 😞 همین مونده با این حالم بشینم پا حرف این. گفتم باش... حالا که من دارم مامانمو میرسونم بذار این پناهیانم حرف بزنه ببینم چی میگه... یهو معجزه شد! 😳😳😳 وقتی مامانمو رسوندم جلسه یک تنها مسیرو تموم کرده بودم... سریع رفتم سراغ جلسه دو... بعدش جلسه سه ... بعدش جلسه چهار و... عین کسی بودم که تو بیابون آب پیدا کرده... حرفای استاد پناهیان رو گوش نمیکردم... 💕بلکه میبلعیدم!!!💕💕💕💕💕 میگفتم : پسر... این خودشه...خود خودشه. داره با من حرف میزنه. اشنایی منو استاد پناهیان از ۱۵ دی سال ۱۳۹۵ شکل گرفت... بعد از گوش کردن سخنرانی تنها مسیر تازه فهمیدم چرا باید دین دار باشم... فهمیدم خدا مارو واسه لذت بردن آفریده و اگه لذت نبریم خیلی از دستمون ناراحت میشه. خدا میگه لذت ببر اما نه لذت سطحی که بعدش ضعیف بشیم... بلکه خدا میگه لذتی ببر که بعدش برات موندگار و دائمی باشه... خالصه استاد پناهیان روش تربیت دینی رو کامل توضیح داد و منو از لجن گناه دوباره کشید بیرون... ☺️☺️☺️😘❤️ راستی این روزا منو استاد پناهیان با هم خیلی دوستیم و منو خطاب میکنه... تو کانال و سایتشم فیلم منو گذاشته و الحمدلله خیلی دوستم داره... 😌❤️ دستنویس های 💞 @zendegiasheghane_ma
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹 #ازسفیرابلیس_تاسفیرپاکی #فصل_سوم #قسمت30 ☑️من یه عادتی رو تا اون موقع در خودم به وج
💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕 ☑️اگه از من بپرسی رضا اتفاقات شاخص سال ۱۳۹۵ تو چی بود میگم : 👇👇👇 / بالا بردن عزت نفس/ ایمان آوردن به دستان پنهان خداوند... یه چی بگم قول میدید روتون زیاد نشه؟ ☺️ ❤️راستش من فکر میکنم خدا کلا دنبال دستگیریه تا مچ گیری... 😢😊 ببین ...اصلا خدا دوست نداره مارو جهنم بفرسته. میخواد همه مارو بهشتی کنه.💕💕💕 ولی بعضی ها از عمد دوست دارن برن جهنم. 🔥جهنمم همین دنیاست. کسی که بد زندگی میکنه دل آرومی نداره... دل نا آروم یعنی جهنم.🔥 خلاصه زیاد به این فکر نکن خدا میبخشه یا نمیبخشه. خدا همه چیو میبخشه اگه تو لبخند بزنی و از زندگیت راضی باشی. ✅خدا زمانی تورو نمیبخشه که ناراحت باشی... دستنویس های 💞 @zendegiasheghane_ma
💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕 سلام.... قدم های مهم خودسازی من دقیقا از سال ۱۳۹۶ شکل جدیدی به خودش گرفت. حس میکردم یه چیزایی رو میبینم و حس میکنم که بقیه نمیبینن... مثال میدونستم اتلاف عمر تو فالان قضیه پنج سال بعد چه آسیبی بهم میزنه... میتونستم آسیبامو پیش بینی کنم و براشون راهکار پیدا کنم. مثال میدونستم بزرگترین چالش رو به روی من ازدواجمه و باید خودمو سریع براش آماده کنم. این شد که شروع کردم به تلاش کردن برای ساختن یه زندگی زیبا... در واقع سال ۹۶ من بیشتر سال خودسازیم برای ازدواج بود... معتقد بودم اگه یه ایرادی تو مجردی داشته باشم ...این ایراد بعد ازدواج ده برابر میشه!!! سال های ۹۳ و ۹۴ و ۹۵ هم خودسازی میکردما... اما سال ۹۶ دیگه اوجش بود... بزرگترین چیزی که بهم انگیزه میداد گذشتم بود... دوست نداشتم تو زندگی خودم این چیزایی که از اطرافیانم میدیدم باشه... دوست داشتم یه زندگی زیبا بسازم.... خلاصه رفتم پی تحقیق و انقدر تحقیق کردم که در انتها به یه فرمولی دست پیدا کردم... متوجه شدم من هر جوری باشم...یکی میاد سمتم که دقیقا عین منه... این فرمول رو وقتی متوجه شدم مصداقشو در زندگی اطرافیانم دیدم و دلم بیشتر قرص شد که این فرمول اصلی ازدواجه... دیگه جوری شده بودم که رگباری اخلاق هامو شناسایی میکردم و برای هر رفتار و عادت غلطم یک ماه وقت میذاشتم و تمرکز صد در صدمو میذاشتم رو اون قضیه در واقع ما با کسی که دوستش داریم ازدواج نمیکنیم... ما با کسی ازدواج میکنیم که در واقع عین خودمونه و در کنارش احساس لیاقت و شایستگی میکنیم... وقتی این رازهارو فهمیدم بیشتر متوجه شدم که ساختن زندگی قشنگ تلاش لازم داره... باید خودمو همه جوره به یه نقطه ای برسونم و بوی گل بدم تا پروانه سمتم بیاد. و این فرمول رو پذیرفته بودم که اگه رو یه مشکلی در درون خودم کار نکنم دقیقاااااااا یکی میاد تو زندگیم که اون ایراد رو در مقیاس بالاترش داره دستنویس های 💞 @zendegiasheghane_ma
💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕 میدونی پاداش خدا چجوریه؟ پاداش خدا اینجوریه که در انتها میگه : خب...اینهمه خودسازی کردی و نمرت شد ۱۸... پس دختری باید باهات ازدواج کنه که اونم نمرش ۱۸... این فرمول الهی رو هر کسی قبول نمیکنه... میدونی چرا؟ چون آدما میترسن با عین خودشون از دواج کنن... خالصه من کم نیاوردم و نشستم بر مبنای قانون الهی خودمو ساختم... هشت ماه اول سال ۱۳۹۶ عالی گذشت... واقعا میرفتم تو دل تغییرات و پا رو ترس ها و استرس هام میذاشتم... به هر حال من داشتم دست رو صفت هایی از درون خودم میذاشتم که هم ریشه دار بود و هم ناخوداگاه حالمو بد میکرد و از همه مهمتر ؟ عادتم شده بود... ولی به لطف و کرم خدا و تلاش خودم امیدوار بودم و میدونستم اگه کم نیارم نتیجه میده... تا اینکه از بهمن سال ۱۳۹۶ رابطه من و بابام روز به روز بدتر میشد... دلیلش میدونی چی بود؟ از طرفی متوجه شده بودم دلیل تموم آسیبام بابام بود و خاطرات گذشته مدام میومد تو ذهنم و از طرفی نمیتونستم تحمل کنم همون کارارو همین الانم انجام بده... خالصه سیم منو بابام مدام به هم اتصالی میزد... این اتفاق در تیر ماه سال ۱۳۹۷ دیگه به اوج خودش رسیده بود... یعنی حتی تو یه مسئله هم منو بابام تفاهم نداشتیم. خیلی سیمامون به هم اتصالی میزد... من آدمی نیستم که بهش بی احترامی کنم... خداییش در ۹۰ درصد مواقع سکوت میکنم و کاری باهاش ندارم... یه جا دیگه وحشتناک از کوره در رفتم... منی که معروفم به خونسردی دیگه به اینجام رسیده بود... خیلی قاطی کردم... خیلی... دستنویس 💞 @zendegiasheghane_ma
💜💕💜💕💜💕💜💕💜 به خودم میگفتم رضا... تو روزای سخت زندگی کی کنارت بود؟ کی بود که کمکت کرد تا پاشی؟ کی بود که اشک چشاتو پاک میکرد؟ کی بود که آرومت میکرد؟ جوابش این بود: خودم و خدا... هیچکس برام کاری نکرد... 😢 اونجا بود که بیشتر با خودم رفیق شدم و همیشه جلو آینه خودمو بوس میکردم. 😘 بعدش به خودم گفتم : رضا ؟ این بابات کلی بهت درس زندگی میده... درسته سیمات هی بهش اتصالی میزنه و کلا درکت نمیکنه و کسیو جز خودش حساب نداره... اما تو ازش بگذر و بدون که خدا جای دیگه برات جبران میکنه... دیگه تصمیم گرفتم باهاش بحث نکنم... بعدشم دیدم که خیلی دارم اذیت میشم یه روز هر چی که داشتمو فروختم و تموم مدارک و اسبابمو جمع کردم و برای همیشه رفتم مشهد و دیگه نمیخواستم برگردم. دقیقا این اتفاق ۲۴ تیر سال ۱۳۹۷ افتاد. هر شب میرفتم حرم امام رضا و کلی حالم خوش بود.... ☺️ خیلی احساس شادی و نشاط میکردم. ❤️ هر روز شکرگزاری میکردم و حس میکردم از درون دارم بازسازی میشم... شبا میرفتم حرم و کلی واسه خودم دور دور میکردم و با امام رضا عشق بازی میکردم. تقریبا یه ماه تو مشهد بودم تا اینکه عید قربان شد و تصمیم گرفتم یه سر به آبجی هام بزنم و شبانه باز برگردم مشهد. اصلا قصد دیدن بابامو نداشتم.چون کاراش اذیتم میکرد و نمیتونستم رفتارهاشو حتی ۳ ثانیه تحمل کنم. 😔😞 دستنویس 💞 @zendegiasheghane_ma
💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕 شب رسیدم گرگان و رفتم خونه آبجیم و کلی براشون سوغاتی های خوشگل گرفته بودم. مامانم زنگ زد گفت رضا بیا خونه گفتم عمرا بیام... مامانم کلی التماس میکرد رضا بیا خونه میگفتم نمیام اگه بیام دعوامون میشه دوباره... در انتها به مامانم گفتم : مامان خودت بیا خونه آبجی ... چون اگه نیای من فردا برمیگردم مشهد و دیگه معلوم نیست کی بیام گرگان... ارتباط منو مامانم صمیمیه...انصافا هم خیلی دوستش دارم. ولی از بس منو بابام کارد و پنیر بودیم که نمیتونستم برگردم به اون خونه... تا اینکه یه اتفاق عجیب افتاد که کالا مخم هنگ کرد. 😐🙄 حتی یه درصد فکر نمیکردم بابام بیاد خونه آبجیم دنبالم... اومد و ماچم کرد و نشست شام خورد بعد خالاصه منو آورد خونه. 😳😘☹️☹️ خداییش اگه نمیمومد دنبالم من همون شب برمیگشتم مشهد و قرار بود کلا خونه بخرم و برای همیشه مشهد بمونم ... ولی بابام برای اولین بار پا رو غرورش گذاشت و اومد دنبالم... و معجزه بزرگی رخ داد! بابام بعدش زمین تا آسمون رفتارش باهام تغییر کرد... باورتون میشه؟ من ۲۷ مرداد برگشتم گرگان و به مدت ۱ ماه فقط مخم هنگ بود که این آدم چرا دیگه مثل قبلا نیست. 🤔🤔 یعنی یهو عزیز دل مامان بابام شده بودم. . 😌😌 دستنویس 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹 ادامه رمان 👇👇👇👇👇👇
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕 #ازسفیرابلیس_تاسفیرپاکی #فصل_چهارم #قسمت35 شب رسیدم گرگان و رفتم خونه آبجیم و کلی بر
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜 بابام که کلاعصبی بود و سر یه کولر زدن با من بحثش میشد الان دیگه خودش کولر میزد و اصلا هم خاموشش نمیکرد 🙄🤔😂 اصلا چیزایی ازش دیدم که تا یه ماه فقط میگفتم امام رضا نوکرتم. 😢😘❤️❤️ کسایی که کتاب سوهان روح رو خوندن میدونن چی میگم الان.. وقتی این چیزارو از بابام دیدم یه درس خیلی بزرگی گرفتم... درس گرفتم وقتی آدم برا خودش ارزش قائل میشه همه براش ارزش قائل میشن... من به خودم خیلی احترام میذاشتم و بخاطر همین دوست نداشتم کسی بهم بی احترامی کنه... میدونی چیه... من فکر میکنم بعضی وقتا آدم که دور بشه آدمای اطرافش بیشتر قدرشو میدونن .... من وقتی مشهد بودم بابام فرصتی پیدا کرد تا بیشتر به اعمالش فکر کنه و انقدر ناشکری نکنه... چون خداییش خیلی از خونواده ها دوست دارن یه پسر این مدلی داشته باشن. اما در کل همه اینا معجزه امام رضا بود انصافا... ❤️ چون دعا میکردم این وضعیت درست بشه...و دعام مستجاب شد تا فصل بعدی خدا نگهدار دستنویس 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜 سلام ! بچه ها ؟ یه چی بگم؟ اگه یه روز بفهمی اصلا خدایی نبود و کلا سر کار بودی چکار میکنی؟ 🤔 ♨️مثلا پیامبری در کار نبود و امام حسین ع هم بخاطر ریاست داشت میرفت کوفه و کلا همه چی که به ما گفته شد دروغ بوده اگه بفهمی همش سرکاری بوده و یه مشت روحانی مخ تو رو کار گرفتن و الکی بود همه چی چکار میکنی ؟ اگه خدا وجود داشت چرا وضعیت مسلمونا اینه ؟. این همه میگن دعا اثر داره پس چرا مملکت ما وضعیتش از همه بد تره .. اصلا خدارو کی درست کرده. خدا ساخته ذهنه بشره. وگرنه خدا رو کی خلق کرده اصلا اینا همه کشکه... این چه خدائیه که اجازه میده یک نفر اونقدر پولدار وهمه چی تمام باشه ولی یک نفر توافریقا ازگرسنگی بمیره... 😕 اونایی که دین ندارن هم شادترن هم غصه هاشون کمتره زودتر ازدواج میکنن و خوشبخت ترن! 😏 چطور خدا میتونه اونقدر بی رحم باشه که بنده هاشو تو آتیش بسوزونه... 😳 خداکجابود؟ اگه خداوجودداشت پس چرا همش تو غمیم؟ 🔥🤔 خارجیاکه خداندارن خیلی هم شادهستن.... الکی بهمون گفتن خداهست تا باورکنیم یه سری چیزارو... خدارو برامون تو ذهنمون ساختن. الکی منتظرمون میزارن میگن حضرت مهدی میاد...پس کو؟ کجاس؟چرانمیاد؟؟ این چه خداییه که بعضیا خوشگلن بعضیازشتن؟ 🙄🤔🤔🤔☹️ دستنویس های 💞 @zendegiasheghane_ma