eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
80 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بخشیدن خود، خانم  خیلی از مراجعان در مورد ناراحتی های درونی که خیلی اذیت شون میکنه شکایت دارند، گاهی این خشم و عصبانیت درونی، پایه و اساس تنش ها و عصبانیت های کوچولو هست! 👈و این عصبانیت های کوچک، ریشه ناآرامی های خانوادگی! "" "اگه خیلی قبلأ خانواده همسر تیکه ای انداختن و اون موقع از خودتون دفاع نکرده باشید و تو ذهن مونده باشه،،،، بهترین راه برای فراموش کردن این قضیه یا حل کردن این موضوع چیه ؟!""" براتون مثال میزنم. تصور کنید رفتید خونه خواهر شوهر عزیز! ( اکثر دوستان با این موجود دوست داشتنی مشکل دارند 😉) فرض کنید جلوی چشم شما نصف قاشق غذاخوری فلفل میریزه توی غذا،، در این صورت شما کاملا به تندی و آتشین شدن غذا آگاهی دارین!😳 با احتیاط میخورین وبا مخلفات داخل سفره،، تندی فلفل رو کاهش میدین!👌   اما گاهی حتی وقتی غذا رو میخورین،، هم متوجه تندی و تیزی غذا نمیشین، بعدا که کمی میگذره و حساسیت زیادی هم به فلفل دارین، تازه متوجه سوزش و خارش بدنتون میشید. ✨  این دقیقا رفتار و گفتار انسان هست ،، وقتی به عکس العمل ها آگاهی داشته باشه،، کنترل و مدیریت احساسات بسیار راحت تر هست.✨  یه  مثال دیگه میزنم، 😉 تصور کنید همون خواهر شوهر عزیز،، 😁 اومده خونه شما و یه دسته گل هم آورده،،، 🌹 شما وقتی میخواین گلها رو ازشون بگیرید،،،، چند تا تیغ رزها میره تو دست تون😖 با درد و سختی اونا رو درمیارین،،( رفتارهای آزاردهنده مشخص ) یه کم میسوزه.  اما بعد احساس می کنید،،، انگشت تون متورم شده و درد و سوزش اش خوب نمیشه! 😢 به نظرتون چی شده، مشکل کجاست؟ درسته، آفرین 👈 یه تیغ ریز تو دست تون جامونده،،،،( رفتار آزار دهنده پنهان ) این همه سوزش وتورم به خاطر اونه!😡   چکار میکنید؟ ولش میکنید؟ چون خیلی ریزه،، مهم نیست؟ 😕 پس بایددردش رو هم تحمل کنید وبرای همیشه اذیت بشین! مطمئناً این کار رو نمی کنید! با یه کم توجه وقت میذارین و از شرش خلاص میشین! متوجه شدین..؟! فروید یه تکنیک جالبی داره، 🌸 بینش یا ساینس(  Sean's ) 🌸 طبق این نظریه،  👈"فهمیدن علت مشکل، به درمان مشکل، کمک می کنه،" یعنی اگه نسبت به مشکل بوجود اومده بینش پیدا کنی، راه رهایی و کنترل مشکل رو پیدا می کنی! طبق اصول روان شناسی، ذهن، قدرت تسلط و مدیریت بخش آگاه مغز رو به عهده داره، 👈 اگه رفتار یا گفتار کسی یا موضوعی شخص رو ناراحت کنه، ذهن برای بازیابی و رفع مشکل بوجود آمده، واکنش های مختلف و موثری انجام میده،،، و شخص رو به آرامش یا عکس‌العمل میرسونه! 😒😤 ✍ سلامتی و تعجیل در فرج 5 صلوات 💞 @zendegiasheghane_ma
بخشیدن خود، خانم ⁉پس چرا گاهی عذاب وجدان جواب ندادن به موقع یا تنفر پنهان از کسی در وجودمون زیاد  میشه؟ 😈😡 به خاطر همون خارهای پنهان در ذهن هست! 😯😐 اینها در قسمت ناآگاه مغز هستند،، یعنی بخش آگاه ذهن بهش دسترسی نداره تا بتونه کنترل و مدیریت اش کنه! یعنی طرف یه جوری زدت که خودت هم نفهمیدی از کجا خوردی! 😁😡 مثلا ،،، میری خونه همون خواهر شوهر عزیز،، چند تا تیکه حسابی بهت میندازه (فلفل های قابل مشاهده )،، ناراحت میشی،، یا جواب میدی یا نمیدی! (مکانیزم دفاعی و مقابله )👈👈👈بخش هوشیار و آگاه ذهن برمیگردی خونه، ،،، اما حالت خوب نیست! ( خشم درونی و ناشناخته )👈👈بخش ناآگاه ذهن 🙇💔😑 دو روز عصبانی هستی،، بعد یه ناراحتی و گرفتگی احساس می کنی وفکر می کنی، به خاطر اون رفتارها و تیکه هایی هست که شنیدی،،، اما اینطور نیست! چطور میشه این ناراحتی رو از بین برد؟! معمولا این گویش های درونی در ذهن زیاده و حالت بدتر میشه 👈 چرا جوابش رو ندادم، 👈چرا این حرف رو زد! چرا.... این فرایند خودآزاری هست ❎❎ ✅برای رهایی از این خودآزاری،، دو تا راه هست : 1⃣همه جزئیات اتفاق ناراحت کننده رو مرور کن و برای هر کدوم به خودت دلداری بده و خودت رو آروم کن. _این حرفش بی انصافی بود،، درسته من اینطور نیستم. ✅ _این توهین اش خیلی بد بود هرکس هم جای من بود اذیت میشد. ✅ اینها رو میدونم، پس چی منو اذیت میکنه؟ _اینکه همسرم هیچ عکس العملی نشان نداد،، خیلی دلم سوخت! ↖ _اینکه جاری ام داشت لبخند میزد،، احساس بدی پیدا کردم. ↗ یکی یکی همه جوانب و زوایای اتفاق رو مرور کن. 🔄🔄 احساس ات رو شناسایی کن و بهش توجه و دقت نشان بده،،، 🆗 2⃣حالا یه نفس عمیق بکش و تکنیک 4   5  8 رو اجرا کن. 4 ثانیه نفس عمیق بکشید از راه بینی 5 ثانیه نگه دارین و 8 ثانیه از بینی خارج کنید. افکار منفی و مسموم از ذهن تون خارج میشن. ان شا الله 💕آرامش، احساس راحتی ذهن و کاهش فشار عصبی،، هدیه این توجه شما به خودتون هست. 💖 این تکنیک برای اتفاق های نزدیک بسیار کاربردی و مفید هست. ✍سلامتی و تعجیل در فرج 5 صلوات هدیه کنید 💞 @zendegiasheghane_ma
دکتر کدام کلام خانم باعث نابودی اعمالش میشه🤭🤭 💞 @zendegiasheghane_ma
💕✨💕✨💕✨💕✨💕 خواهرم! آيا اطلاع داريد پيامبر خدمت كردن به همسر را به عنوان يكى از مهم ترين عوامل بخشش گناهان معرفى كرده است؟ آن حضرت فرمود: «چون زنى به شوهر خود آب گوارايى بدهد خداوند شصت گناه او را مى بخشد». ۶۶ آرى، اگر چشم باطن مى داشتى مى ديدى كه چگونه گناهانت هنگامى كه به شوهر خود خدمت مى كنى از وجودت فرو مى ريزد. در آن موقع كه با عشق، به همسر خود خدمت مى كنى، دقّت كن كه چگونه در وجودت نشاط و شادمانى موج مى زند و گويى كه روحت سبك شده است. اين نشاط و سبكى براى اين است كه روح تو از تيرگى گناهان پاك شده است، گويى آن زنجيرهايى كه از گناهان به پاى روح شما بسته شده بود باز شده و براى همين است كه روح تو مى تواند آزادانه پرواز كند. 📚 همسر دوست داشتنی دکتر خدامیان آرانی 💞 @zendegiasheghane_ma
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان (همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر) 💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت153 این خانه از خانه های قبلی بزرگ تر بود. مانده بودم تنها فرشم
به زور بلند شدم و غذایی بار گذاشتم و خانه را مرتب کردم. کم کم داشت هوا تاریک می شد. دم به دقیقه بچه ها را می فرستادم سر کوچه تا ببینند بابایشان آمده یا نه. خودم هم پشت در نشسته بودم و گاه گاهی توی کوچه سرک می کشیدم. وقتی دیدم این طور نمی شود، بچه ها را برداشتم و رفتم نشستم جلوی در. صدای زلال اذان مغرب توی شهر می پیچید. اشک از چشمانم سرازیر شده بود. به خدا التماس کردم: «خدایا به این وقت عزیز قسم، بچه هایم را یتیم نکن. مهدی هنوز درست و حسابی پدرش را نمی شناسد. خدیجه و معصومه بدجوری بابایی شده اند. ببین چطور بی قرار و منتظرند بابایشان از راه برسد. خدایا! شوهرم را صحیح و سالم از تو می خواهم.» این ها را می گفتم و اشک می ریختم، یک دفعه دیدم دو نفر از سر کوچه دارند توی تاریکی جلو می آیند. یکی از آن ها دستش را گذاشته بود روی شانة آن یکی و لنگان لنگان راه می آمد. کمی که جلوتر آمدند، شناختمشان. آقا ستار و صمد بودند. گفتم: «بچه ها بابا آمد.» و با شادی تندتند اشک هایم را پاک کردم. خدیجه و معصومه جیغ و دادکنان دویدند جلوی راه صمد و از سر و کولش بالا رفتند. صدای خنده بچه ها و بابا بابا گفتنشان به گریه ام انداخت. دویدم جلوی راهشان. صمد مجروح شده بود. این را آقا ستار گفت. پایش ترکش خورده بود. ادامه دارد...✒️ 💞 @zendegiasheghane_ma
⚘﷽⚘ ❤️ ❤️ روزی که ظهور کنی؛ هیچ دلی نباشد، مگر روشن از فروغ سیمایت... و هیچ ویرانه ای نماند، مگر گلشن از بهار دیدارت.... 🌸🌷 🌿🌿🌾🌾🌿🌿🌾🌾🌿🌿🌾 شبتون مهدوی 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز برایت یک حال خوب آرزو دارم آرزو دارم هفته ات پر باشد از خبرهای خوب و اتفاقات بی نظیری که همیشه منتظرش بودی ... روزتون به خیر و نیکی هفتتون سراسر مهر و نیکبختی🌹 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیچ وقت یک "تشکر" خشک و خالی تحویل همسرت نده. همیشه آن را تبدیل کن به " ممنونم به خاطر..." آدم ها اغلب آنقدر از عبارات خشک و خالی " ممنونم" استفاده می کنند که دیگر حتی به زحمت آن را می شنوی. وقتی که روزنامه ی صبح را می خریم. یک " ممنونم" خشک و خالی به فروشنده که بقیه ی پولمان را پس می دهد، می گوییم. آیا این همان "ممنونی" است که به همسرت میگویی که شام خوشمزه ای برایت پخته است؟ پس در موقعیت مناسب ، همراه با عبارت "ممنونم" خود، دلیل تشکرت را هم برای همسرت ذکر کن! ✔️"ممنونم به خاطر اینکه اومدی!" ✔️"ممنونم که درک میکنی!" ✔️" ممنونم که صبر کردی!" ✔️" ممنونم که انقدر محبت داری! 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🧔🏻 اگر در مهمانی هستید دایم سرتان با دیگران گرم نباشد.❗️ گاهی به همسرتان کنید👀 و بزنید 😉 تا محبت شما را حتی در شرایطی که برو و بیا زیاد است و مهمانی و آمد و شد باعث شده کمی از هم دور شوید حس کند. این کار شما حسابی را خوب می‌کند.😍 ‌‌‌‌ 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکتر 💥 خانم جان ؛ هوشیارانه رفتار کن😉 ✍ لطفا دانلود کنید؛ ببینید و عمل کنید 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برداشت هایی از کتاب 🔰🔰🔰 🌸 ابوبصیر می گوید: درباره آیه مبارکه « قوا أنفسکم و أهلیکم نارا » یعنی خود و خود را از آتش نگه دارید از امام صادق علیه السلام پرسیدم ؛ چگونه آنان را نگه دارم؟ آن حضرت فرمودند؛ آنها را به آنچه خدا به آن فرمان داده فرمان بده و از آنچه بازداشته ، بازشان دار. اگر اطاعت کردند، آنان را نگه داشته ای و اگر نافرمانی کردند ، به خود عمل کرده ای.👌👌 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ❤️ خانوم خونه ❤️ 🍃 ما نسبت به دین داری خانواده و نزدیکان مون مسئولیم، اینطور نیست که ما فقط بهشت خدا رو برای خودمون بخواهیم، باید برای همه آخرت به خیری بخواهیم تا خودمون هم عاقبت به خیر شویم ❌اینطور نیست که بگیم حرف ما اثر نداره پس امر به معروف و نهی از منکر نکنیم، چرا که امام صادق علیه‌السلام فرمودند اگر نافرمانی کردند لااقلش اینه که ما به وظیفه خود عمل کرده ایم ✅ 👈 صله رحم فقط رفت و آمد نیست اگر چه رفت و آمد هم به مرور تاثیرگذار است ولی صله رحم یعنی مراقب هم باشیم، مراقب دنیا و آخرت هم باشیم. 👌 به قول خانم دکتر همیز، ما باید نقش خودمان را نقش رسول خانواده خودمان و خانواده همسرمان ببینیم، ما رسالت داریم برای اصلاح قوم و فامیل مون. @jalasaaat ارسال مطلب✅ کپی⛔️
بگذار ببارد این چشم،بگذار بریزد این اشک مدینه همچنان مظلوم و بقیع، مظلومتر! اهل بیت همچنان غریب اند و پیروانشان غریبتر! ▪️8 شوال (سلام الله علیها) بدست فرزندان شيطان يعني وهابیون خبیث بر شما تعزیت باد. 💞 @zendegiasheghane_ma
💢 را تکراری صدا نزنید 👈حتما شنیده اید که تنوع را دوست دارند. خب چرا شما این کار را برایشان انجام ندهید؟ او را با های جدید و قشنگ صدا بزنید. شاید برای بار اول و دوم تعجب کند اما بعد برایش خواهد شد. 💥 باشید و نکشید. یاد بگیریم را به بیاوریم. 💞 @zendegiasheghane_ma
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان (همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر) 💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت155 #فصل_پانزدهم به زور بلند شدم و غذایی بار گذاشتم و خانه را م
چند روزی هم در بیمارستان قم بستری و تازه امروز مرخص شده بود. دویدم توی خانه. مهدی را توی گهواره اش گذاشتم و برای صمد رختخوابی آماده کردم. بعد برگشتم و کمک کردم صمد را آوردیم و توی رختخواب خواباندیم. بچه ها یک لحظه رهایش نمی کردند. معصومه دست و صورتش را می بوسید و خدیجه پای مجروحش را نوازش می کرد. آقا ستار داروهای صمد را داد به من و برایم توضیح داد هر کدام را باید چه ساعتی بخورد. چند تا هم آمپول داشت که باید روزی یکی می زد. آن شب آقا ستار ماند و تا صبح خودش از صمد پرستاری کرد؛ اما فردا صبح رفت. نزدیکی های ظهر بود. داشتم غذا می پختم، صمد صدایم کرد. معلوم بود حالش خوب نیست. گفت: «قدم! کتفم بدجوری درد می کند. بیا ببین چی شده.» بلوزش را بالا زدم. دلم کباب شد. پشتش به اندازة یک پنج تومانی سیاه و کبود شده بود. یادم افتاد ممکن است بقایای ترکش های آن نارنجک باشد؛ وقتی که با منافق ها درگیر شده بود. گفتم: «ترکش نارنجک است.» گفت: «برو یک سنجاق قفلی داغ کن بیاور.» گفتم: «چه کار می خواهی بکنی. دستش نزن. بگذار برویم دکتر.» ادامه دارد...✒️ 💞 @zendegiasheghane_ma