eitaa logo
خانواده بهشتی
5.3هزار دنبال‌کننده
26.9هزار عکس
16هزار ویدیو
151 فایل
مدیریت؛ @mosafer_110_2 تبلیغ بانوان؛ eitaa.com/joinchat/638124382Cd9f65b52cc تبلیغ مذهبی،خبری،بانوان؛ eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b
مشاهده در ایتا
دانلود
9.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #شوهرانه ✍نکات کوچک در رابطه با همسر 👈روى صحبت با آقایان کلیپ هاى آموزشى بیشتر👇 @zendegiasheghaneh💞
#همسرداری👫 👫همسرانی موفقند كه در گفتگو با هم صدای خود را بلند نكنند 👫تماس چشمی‌ برقرار كنند 👫بخوبی به حرف‌های طرفشان گوش كنند 👫اگر نكته‌ای رامتوجه نشدند، در مورد آن محترمانه سوال کنند❣ @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆آموزشی 💠 به کودکانمان آموزش دهیم با غریبه ها چطور برخورد کنند! لطفا برای والدینی که میشناسید بفرستید @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
اصلا حواسم نبود پسره سر و شکل چجوریه .یا مثلا تایماز چیکار کرد چه عکس العملی نشون داد . شاید هم اینا از قبل می دونستن و فقط من بودم که غافلگیر شدم . اما مطمئن بودم از خواستگاری کردن این آدم خوشحال نبودم این جریان مثل شمشیر دو لبه بود . بخصوص با تعریفات نسترن از افکاری که اینا داشتن . می دونستم انتخابم بین بد و بدتره. بین موندن تو این خانه ی جهل یا رفتن به اسكو و زندگی کنار کسی مثل بانو. از شبی که خونه ی خان خلوت شده بود و فقط چند نفر مهمون باقی مونده بود ، به هر کدوممون اتاق داده بودن . البته فکر کنم اتاق تایماز با پسر خان یکی از شهرهای اطراف قزوین یکی بود . در حالی که هر کدوم راهی اتاقمون شده بودیم ، بانو گفت : شانس در خونت رو زده آی پارا. خوب شد میرزا تقی خان اول ورودمون تو رو دختر خونده ی خودش معرفی کرد وگرنه اینا عمرا از تو خواستگاری می کردن . شاید با اسم محمد تقی خان تو هم قاطی آدمها شدی و بعد راهش رو کشید و رفت و فرصت نداد بتونم به جواب هر چند کوچیک بهش بدم تا اینقدر جیگرم آتیش نگیره. ډ اگه من خان زاده نبودم که خود تو هم من رو تا اینجا نمی آوردی . من خودم اصل و نسب دارم و بهش هم فخر می کنم . نمی خواد تو واسه ی من اصل و نسب بتراشی و اون رو چماق کنی بکوبی تو سرم . رفتم تو اتاق و در رو پشت سرم بستم و شروع کردم به باز کردن موهای بافته شدم . افکارم خیلی پریشان بود. اینکه نوه ی محمد علی خاطر خواه من شده بود ، اتفاق خوبی بود . شاید اگه عصر اینقدر از افکارشون و ذهنیات گنديده شون باخبر نمی شدم ، الان حالم بهتر بود . با این حرفهای بانو دستگیرم شد که موافقه با اینا وصلت کنم . پس حتما واسش به خیری داره . شایدم می خواد دکم کنه مزاحم پسر و شوهرش نشم . اگه می موندم و زن این پسر می شدم . دیگه از تحقیر خبری نبود. می شدم کسی که قبلا بودم . اما از طرف دیگه درس خوندن و معلم شدن که بزرگترین آرزوی زندگیم بود رو هم باید با خودم به گور می بردم . در ضمن با جواب منفی دادن به نوه ی محمد على خان خشم میرزا تقی خان و بانو رو می خواستند با این ازدواج خودشون رو به محمد علی خان نزدیک کنن رو هم باید به جون می خریدم . چه بسا از حرصشون بیشتر آزارم بدن و اصلا نخوان که من رو آزاد کنن یا حتی بزنن زیر قول اجازه ی درس خوندنم . با خودم فکر می کردم که آخه این چه مصیبتی بود گریبان من رو گرفت . اگه فردای روز مسابقه ما هم برمیگشتیم دیگه این بساط راه نیفتاده بود . اونقدر سرجام این دنده و اون شدم که بی خوابی کلافه ام کرد . هی به خودم می گفتم : خوب آی پارا فردا چی می خوای بگی؟ ولی هیچ جوابی براش نداشتم. هر جور که فکر می کردم و تصمیم می گرفتم ، به ضرری توش بود. خوابم نمی اومد. سردرگم و کلافه بودم که صدای تقی رو که به در خورد و شنیدم. اول فکر کردم اشتباه کردم ولی وقتی تکرار شد فهمیدم درسته . رفتم پشت در و گفتم : بله ؟ تایماز بود . گفت : آی پارا در رو باز کن باید باهات حرف بزنم . شاخ در آوردم . این پسر این وقت شب اینجا پشت در اتاق من چیکار داشت؟چه حرفی می تونست با من داشته باشه ؟ اونم الان. به لحظه خوف ورم داشت نکنه نیت بدی داشته باشه . گفتم : چه حرفی دارین خان زاده ؟ چرا واسه صبح نمی ذارین؟ صدای تایماز بلند شد : آی پارا زود باش در رو باز کن الان یکی می یاد فکر می کنه من اینجا دارم چیکار می کنم . حرفم واجبه . صبح دیره. توکل کردم به خدا و لچکم رو هول هولکی انداختم رو سرم و تشکم رو هم تا کردم که مثل جنازه وسط اتاق نباشه و کلید رو چرخوندم. تایماز سريع اومد تو و در رو قفل کرد. از حال و هواش ترسیدم . این وقت شب ، این طور مضطرب ، اونم تو اتاق من ، خوب ترسناک بود . چراغ نفتی رو روشن کردم و شعله اش رو پایین آوردم و خودم رو جمع کردم ------------------- ••••●❥JOiN👇🏾 @tafakornab @zendegiasheghaneh
فلفل دلمه عوارض شیمیایی داروها را ازبین میبردوکودک راآرام میکند. فلفل دلمه زردخوراک تقویت چشم وضدآرتروز وبیماریهای التهابی است. فلفل دلمه منبع ویتامینC واشتهاآورست! @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
#درسنامه دنبال دلتان برويد اما “عقلتان” را نیز با خود ببريد. هرگز عمق يک رودخانه را با هر دو پا آزمايش نکنيد @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❤️ #عاشقانه❤️ بوﺩنت رودوست ﺩﺍﺭﻡ💑 مجبورم میکنی ﮐﻪ ﺑﻪ هیچکس ﻓﮑﺮنکنم ﺟﺰتو💏 نگاهت رو گره بزن به هر لحظه من😍 حس امنیت میکنم وقتی كه تو درگیر منی😘 عزیز من يادت نره دوست دارم💘 @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برایت چه بخواهم ز خدا بهتر از اینكه خودش پنجره ی باز اتاقت باشد عشق محتاج نگاهت باشد خلق لبریز دعایت باشد و دلت تا به ابد وصل خدایی باشد که همین نزدیکیست شبتون منور ب نور خدایی💫 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃بِسـمِ اللهِ الرَّحمـن الرَّحیـم🍃 🌸صبـح را بـا شڪر گذاری ⚘بـا یک لبخنـد 🌸و آرامـش خیـال ⚘و قلبـی سرشـار از قـدردانی 🌸از خـدای رحمـان شـروع می‌کنیم 🌸خـدای عـزیـز و مهـربـان ⚘تـو را بخاطر همهٔ نعمـت‌های 🌸بیکـرانت شڪر می‌کنیـم ⚘ الهـی بـه امیـد تـو ⚘ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽🌸﷽🌸﷽ 🌸﷽🌸﷽ ﷽🌸﷽ 🌸﷽ ﷽ چہارشنبہ‌تون پُر برڪت با صلـوات بـر حضـرت محمـد ﷺ و خـانـدان مطهـرش 🌸اَللّهُـمَّ ✨🌸صَـلِّ ⚘✨🌸عَلَـی ✨⚘✨🌸مُحَمَّـدٍ ✨✨⚘✨🌸وَ آلِ ✨✨✨⚘✨🌸 مُحَمَّـدٍ ✨✨⚘✨🌸وَ عَجِّـلْ ✨⚘✨🌸فَرَجَهُـمْ ⚘✨🌸وَ اَهْلِـکْ ✨🌸اَعْدَائَهُـمْ 🌸اَجْمَعِیـن ﷽ 🌸﷽ ﷽🌸﷽ 🌸﷽🌸﷽ ﷽🌸﷽🌸﷽ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❤️ 💚 💝 او حاضر و ما منتظران پنهانیم هر چند که از غیبت خود میخوانیم با این همه ای روشنی جاویدان تا فجر فرج منتظرت می مانیم 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹
❤️ 💚 💝 او حاضر و ما منتظران پنهانیم هر چند که از غیبت خود میخوانیم با این همه ای روشنی جاویدان تا فجر فرج منتظرت می مانیم 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh