eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
19.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.8هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای اموات همه گره‌های زندگی‌ام را باز کرده است حرف که به دعا می‌رسد، کنجکاو می‌شوم که بدانم در هنگام غسل میت با خودش چه عهدی می‌کند که می‌گوید: ببین، به نظر من دعای اموات بیش از زنده‌ها می‌گیرد. برای همین، همیشه از آن‌ها می‌خواهم برایم دعا کنند. مثلا دخترم دچار مننژیت مغزی شده بود. می‌دانی که کسی از این مریضی جان سالم به درد نمی‌برد اما حالش خوب شد. هر وقت گرفتار باشم، به امواتی که غسل می‌دهم می‌گویم برایم دعا کنند. خیلی زود گره باز می‌شود. باور نداری، امتحان کن! تو هم برای اموات نذر و دعا کن. خانم دولتی اهل خواندن دعاهای طولانی نیست. همه‌چیز برای او خلاصه می‌شود در اینکه مرده‌ها با هم فرقی ندارند و وقتی غسلشان می‌دهد، انگار صورتشان سفید می‌شود. فکر می‌کند به هر کدام بگوید برایش دعا کنند فرقی ندارد. مصاحبه با غساله http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
دعای اموات همه گره‌های زندگی‌ام را باز کرده است حرف که به دعا می‌رسد، کنجکاو می‌شوم که بدانم در هنگا
هیچ مرده ای زیر دستم زنده نشده است بین مردم غالبا می‌توان حرف‌ها و قصه‌هایی از اموات و مرده‌هایی که در غسال‌خانه یا هنگام دفن زنده شده‌اند شنید اما حقیقت این مسئله را شاید خانم دولتی بهتر از هر کسی بگوید: حداقل من در هجده سال کاری‌ام هیچ مرده‌ای را ندیده‌ام که زنده شود یا بشنوم که دست غسالش را گرفته باشد یا به خوابش آمده و وصیتی کرده باشد، از همین حرف‌هایی که مردم در کوچه و بازار می‌گویند. زمانی مرسوم بود برخی‌ها وصیت می‌کردند طلا یا هدیه‌ای از طرف بازماندگان به غسال داده شود که خانم دولتی این را هم رد می‌کند و معتقد است این مسئله مربوط به زمانی بوده که مردم گرفتاری‌های اقتصادی‌شان کمتر بوده است وگرنه این روزها کسی به این چیزها فکر نمی‌کند. http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
قبر هر روز 5مرتبه انسان را صدا می زند...👆 فکر کنید ۵ باااااار میگن اماده ای؟ اماده ای مرگ نزدیکه؟ اماده ای برای رفتن؟ اماده ای چیزی از عمرت نمومده؟ اماده ای باید بریم؟ اما ما خونسرد و راحت به غفلت و دنیامون و خوشگذرونیهامون میرسیم😔 اما ما بی خیال انگاری که قراره تا ابد تو دنیا باشیم داریم با پیر زن دنیا خوش میگذرونیم😢 از فردا که از خواب بلند شدی یادت باشه تا شب ۵ بار بهت میگن اماده ای؟ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اویزان شدن حیوان خطرناک از اتاق خواب ▪️این قسمت: نیش و نوش ▫️تجربه‌گر : خانم نفیسه مرادی بقییه قسمتهای این تجربه مرگ خانم مرادی موجوده تو کانال سرچ کنید لطفا برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
♻دلسوزی ملک الموت برای دو نفر♻ 💚روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود ، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد ، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان‏ها هستی ، آیا در هنگام جان کندن آن‏ها دلت برای کسی رحم آمد؟ عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت: اولی روزی دریا 🌊طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی⛵️ غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره‏ ای افکند ، در این میان فرزند پسری از او متولد شد ، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم ، دلم به حال آن پسر سوخت. دومی هنگامی که شداد بن عاد ، سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت ، و همه توان و امکانات و💰 ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستون‏ها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب🐎 پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود ، اسیر مرگ شد. 💟در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام می‏رساند و می‏فرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم ، بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم ، ⚫️در عین حال کفران نعمت کرد ، و خودبینی و تکبر نمود ، و پرچم مخالفت با ما برافراشت ، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت ، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت می‏دهیم ولی آن‏ها را رها نمی‏کنیم ‼️ 📗[جوامع الحکایات ، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی ، صفحه ۳۳۰] http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
هیچ مرده ای زیر دستم زنده نشده است بین مردم غالبا می‌توان حرف‌ها و قصه‌هایی از اموات و مرده‌هایی که
کرونا و امواتی که تمامی نداشت با اینکه روزهای سخت بحران کرونا برای خیلی از ما تمام شده است، خانم دولتی از آن روزهای سخت هرگز فراموش نمی‌کند که در شرایط بسیار سخت و دردناک خطرناک از ساعت 6:30 صبح تا 4 بعد ازظهر بدون وقفه اموات را شست‌وشو می‌داده‌اند. می‌گوید: خدا شاهد است ما اصلا در شرایط سخت، کم‌کاری نکردیم. یعنی حتی در ایامی که نمی‌توانستیم برای چند دقیقه غذا بخوریم و ماسک‌های فشرده روی صورتمان بود که نفس کشیدن را بند می‌آورد، برای شستن اموات وقت می‌گذاشتیم. بنابراین خودم را مدیون کارم نمی‌دانم. از آنجایی که احتمال می‌رود غسال‌ها در معرض بیماری‌های واگیر یا عفونت‌های خاص قرار بگیرند به صورت دوره‌ای از واکسن‌هایی مانند هپاتیت استفاده می‌کنند. در بحران کرونا کمتر کسی حاضر می‌شد تا در شست‌وشوی اموات کمک کند و تلاش این قشر زحمت‌کش در میان مردم کمتر دیده شد. http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
کرونا و امواتی که تمامی نداشت با اینکه روزهای سخت بحران کرونا برای خیلی از ما تمام شده است، خانم دول
برخی‌ها کرامت کار ما را نادید می‌گیرند و رفتار خوبی ندارند خانم دولتی اهل گله و شکایت نیست اما اینکه بعضی‌ها با کار او مشکل دارند برایش ناراحت‌کننده است و بدون اینکه اعتراضی کند یا با ذکر خاطره تلخی اوقاتش را تلخ کند می‌گوید: رفتار مردم با ما دقیقا دو دسته است. بعضی ها واقعا قدردان کارمان هستند و حرف‌هایشان انرژی‌مان را مضاعف می‌کنند. یک دسته دیگر بدون اینکه علتش را بدانیم از ما دوری می‌کنند. من هیچ وقت شغلم را پنهان نکردم. بعضی‌ها هم با همه کارکنان فعال در بهشت رضا(ع) مسئله دارند. ما واقعا غریب بودیم و کمتر کسی از این شغل یادی می‌کند. او معتقد است اگر در این کار خلوص نیت نداشته باشی اصلا دوام نمی‌آوری. آخرین روبه‌رو شدن یک آدم با غسالش است. کسی هم نمی‌داند که آیا کم‌کاری می‌شود یا نه. میت امانت مردم در دست غسال‌هاست. مصاحبه با غساله http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
برخی‌ها کرامت کار ما را نادید می‌گیرند و رفتار خوبی ندارند خانم دولتی اهل گله و شکایت نیست اما اینکه
مرگ را به اندازه یک پلک زدن نزدیک می‌بینم شاید تعریف مرگ برای هر کسی متفاوت باشد و برای خودش یک زمان مشخص و یک نقطه پایان قرار داده باشد اما خانم دولتی آن را به اندازه یک پلک زدن نزدیک می‌بیند. می‌گوید: من مرگ‌های عجیبی در سن و سال‌های مختلف دیده‌ام که شاید فرد حتی فرصت یک پلک به هم زدن هم نداشته است. اینکه کسی بخوابد و اصلا بلند نشود هم فراوان بوده است. مثلا جوانی را آورده بودند که اصلا علت مرگش معلوم نشد. چند دقیقه سرش راگرفته بود و بعد هم فوت کرده بود. برای همین، مرگ را بسیار نزدیک می‌بینم. مصاحبه با غساله http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
شما مسیرتون کجاست؟ بهشت میرید یا جهنم؟ میگید معلوم نیست معلومه از کارایی که داری میکنی معلومه کدوم راهو داری میری اگر چیزی که خدا گفته داری عمل میکنه در راه بهشتی ان شالله اگر حق مردم گردنت نیست در راه بهشتی ان شالله اگر گرسنگی مردم برات مهمه دست به کمک داری در راه بهشتی ان شالله اما اگر این کارا رو نمیکنی خدایی نکرده راهت کج شده به سمت راه بد 🤦‍♀ تا دیر نشده راهتو کج کن به سمت بهشت خیلی زود دیر میشه ها http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جشن تولد دختر بدحجاب در غسالخانه. حتما کلیپ نگاه کنید ،شاید فرصتی نباشد اگر بیراهه رفتیم برگردیم http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان شنیدنی سعدی و پدرش از زبان حجت الاسلام کانال رهبرمون❤️ باید بزرگترین کانال ایتا باشه😍👇 @khamenei_ir http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی از غسالخونه تا برزخ
#باز_نشر 🔉شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔉تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 📣 جلسه دوازدهم
14_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
53.24M
🔉شرح و بررسی کتاب 🔉تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 📣 جلسه چهاردهم * مظهر اسماء الله بودن عوالم بالاتر * محل زیست ملائکه * ملکوت علیا و ملکوت سفلی * نجاسات مظهر اسماء جلالیه وجمالیه خدا * امام رضا علیه السلام؛ مظهر اسم منتقم * منظور از باز کردن پروبال ملائکه پروبال * علم و عمل هربال ماست!! *ابزار کار ملائکه ⏰مدت زمان: ۸۰:۰۹ 📆1399/11/25 ❗️برای دریافت مجموع جلسات سه دقیقه در قیامت، از طریق لینک زیر اقدام نمایید. https://aminikhaah.ir/?p=508 🔔@Aminikhaah_Media http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
مرگ را به اندازه یک پلک زدن نزدیک می‌بینم شاید تعریف مرگ برای هر کسی متفاوت باشد و برای خودش یک زمان
مرگ را به اندازه یک پلک زدن نزدیک می‌بینم شاید تعریف مرگ برای هر کسی متفاوت باشد و برای خودش یک زمان مشخص و یک نقطه پایان قرار داده باشد اما خانم دولتی آن را به اندازه یک پلک زدن نزدیک می‌بیند. می‌گوید: من مرگ‌های عجیبی در سن و سال‌های مختلف دیده‌ام که شاید فرد حتی فرصت یک پلک به هم زدن هم نداشته است. اینکه کسی بخوابد و اصلا بلند نشود هم فراوان بوده است. مثلا جوانی را آورده بودند که اصلا علت مرگش معلوم نشد. چند دقیقه سرش راگرفته بود و بعد هم فوت کرده بود. برای همین، مرگ را بسیار نزدیک می‌بینم. مصاحبه با غساله http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
به تاثیر تربت امام حسین«ع» در کفن اموات اعتقاد دارم تأثیر تربت امام حسین(ع) در کفن اموات برایش رازی سر به مهر است که آن را به چشم دیده است. می‌گوید: خودم بارها دیده‌ام که گویی میت در مقایسه با قبل غسل با بعد از آن، وقتی تربت را در کفن می‌گذاری، تغییر می‌کند. حتی جسمش تازه و رنگش عوض می‌شود. یس، جوشن کبیر، دعای عدیله و انگشتر عقیق از دیگر چیزهایی است که با وصیت فرد در کفن گذاشته می‌شود. خانم دولتی ستارالعیوب بودن خدا را همیشه در نظر دارد و می‌گوید من هرگز مرده‌ای را ندیدم که در دلم بگویم وای چه آدم بد کرداری بود و ببین خدا او را با چه حال و روزی از دنیا برد. به نظرم لطف خدا را می‌شود دقیقا در زمان مرگ بیشتر دید. نویسنده: حمیده وحیدی  مصاحبه با غساله http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
اگه به سختی روز قیامت اگاه بودی.... اگه سختی روز محشرو باور میکردیم الان توی روال زندگیامون اثر زیادی داشت اگر واقعا به سختی روز قیامت ایمان داریم و اینهمه غفلت داریم؟ واقعا میدونیم روز قیامت روز حسرته و اینهمه بیخیالیم؟ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
🔆بد خلقى فشار قبر مى آورد!  🍂به رسول خدا صلى الله عليه و آله خبر دادند كه سعد بن معاذ فوت كرده . پيغمبر صلى الله عليه و آله با اصحابشان از جاى برخاسته ، حركت كردند. با دستور حضرت - در حالى كه خود نظارت مى فرمودند - سعد را غسل دادند. پس از انجام مراسم غسل و كفن ، او را در تابوت گذاشته و براى دفن حركت دادند. در تشييع جنازه او، پيغمبر صلى الله عليه و آله پابرهنه و بدون عبا حركت مى كرد. گاهى طرف چپ و گاهى طرف راست تابوت را مى گرفت ، تا نزديكى قبر سعد رسيدند. حضرت خود داخل قبر شدند و او را در لحد گذاشتند و دستور دادند سنگ و آجر و وسايل ديگر را بياورند! سپس با دست مبارك خود، لحد را ساختند و خاك بر او ريختند و در آن خللى ديدند آنرا بر طرف كردند و پس از آن فرمودند: 🍂- من مى دانم اين قبر به زودى كهنه و فرسوده خواهد شد، لكن خداوند دوست دارد هر كارى كه بنده اش انجام مى دهد محكم باشد. در اين هنگام ، مادر سعد كنار قبر آمد و گفت : - سعد! بهشت بر تو گوارا باد! 🍂رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: - مادر سعد! ساكت باش ! با اين جزم و يقين از جانب خداوند حرف نزن ! اكنون سعد گرفتار فشار قبر است و از اين امر آزرده مى باشد. آن گاه از قبرستان برگشتند. مردم كه همراه پيغمبر صلى الله عليه و آله بودند، عرض كردند: 🍂يا رسول الله ! كارهايى كه براى سعد انجام داديد نسبت به هيچ كس ‍ ديگرى تاكنون انجام نداده بوديد: شما با پاى برهنه و بدون عبا جنازه او را تشييع فرموديد. 🍂رسول خدا فرمود: ملائكه نيز بدون عبا و كفش بودند. از آنان پيروى كردم . 🍂عرض كردند: گاهى طرف راست و گاهى طرف چپ تابوت را مى گرفتيد! 🍂حضرت فرمود: چون دستم در دست جبرئيل بود، هر طرف را او مى گرفت من هم مى گرفتم ! 🍂عرض كردند: - يا رسول الله صلى الله عليه و آله بر جنازه سعد نماز خوانديد و با دست مباركتان او را در قبر گذاشتيد و قبرش را با دست خود درست كرديد، باز مى فرماييد سعد را فشار قبر گرفت حضرت فرمود: 🍂- آرى ، سعد در خانه بداخلاق بود، فشار قبر به خاطر همين است ! 📚بحار الانوار، ج1 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
🔆تعجب عزرائيل ☘سليمان (ع) روزى نشسته بود و نديمى با وى . ملك الموت (عزرائيل ) در آمد و تيز در روى آن نديم مى‏نگريست . پس چون عزرائيل بيرون شد ، آن نديم از سليمان پرسيد كه اين چه كسى بود كه چنين تيز در من مى‏نگريست؟ سليمان گفت: ☘ ((ملك الموت بود .)) نديم ترسيد . از سليمان خواست كه باد را فرمان دهد تا وى را به سرزمين هندوستان برد تا شايد از اجل گريخته باشد . ☘سليمان باد را فرمان داد تا نديم را به هندوستان برد . ☘ پس در همان ساعت ملك الموت باز آمد. سليمان از وى پرسيد كه آن تيز نگريستن تو در آن نديم ما، براى چه بود . ☘گفت: عجب آمد مرا كه فرموده بودند تا جان وى همين ساعت در زمين هندوستان قبض كنم؛ حال آن كه مسافتى بسيار ديدم ميان اين مرد و ميان آن سرزمين . پس تعجب مى‏كردم تا خود خواست بدان سرعت، به آن جا رود . 📚حكايت پارسايان، رضا بابايى http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 التماس برای به دنیا نیامدن تجربه گری که مصائب بعد از تولد خود را درک کرد قسمت بیست و ششم؛ که هنوز من نبودم تجربه‌گر: خانم الهام موحدی کانال پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
سلام شب بخیر دوستان درباره موضوعی میخوام صحبت کنم یکی دونفر از اعضا طرح کردن گفتم شاید سوال بقییه هم باشه یکی دونفر از اعضای این کانال معتقدن کانال با محتوای مذهبی تبلیغ نباید بذاره یا تبلیغ مثلا لوازم ارایش جاش تو این کانال نیست به دوستان عرض کردم حرف باید مبنا داشته باشه اگر بگیم تو کانالهای مذهبی تبلیغ نباید گذاشته بشه در شان کانال مذهبی نیست به چه اساسی این حرفو میزنیم؟ ایا اسلام کسب درامد تو کانالهای مذهبی رو ممنوع کرده؟ خیر اسلام تشویقم میکنه کسب درامد حلال و زحمتکشی رو پس چرا بعضی دوستان به کانالهای با محتوای مذهبی چنان هجمه میارن که خجالت نمیکشید تو کانال مذهبی تبلیغ میزنید؟ خب اخه چرا؟ تا زمانی که بنر تبلیغی که میاد کانال اخلاقی باشه جای هیچ انتقادی نداره و یا اینکه میگن تبلیغ کانال لوازم ارایشی نکنید چرا؟ فروختن لوازم ارایشی مگر خلاف عرف و شرعه؟ کار کاره دیگه میخواد فروختن کتاب و قران باشه میخواد فروختن لوازم ارایشی باشه هر دو از ملزومات زندگی هستند همینطور که زندگی با غم و شادی عجین شده همینطور که زندگی با گریه و خنده درهم امیخته همینطور که مرگ و زندگی با هم و مکمل همه چرا باید بنر تبلیغات اخلاقی کسب و کارهای مردم رو ممنوع کنیم تو کانالهای مذهبی ؟ کسب درامد حلال تو اخلاقی ترین و مذهبی ترین کانالها و پیج ها هیچ منع و ایرادی نداره دوستان براساس احساسات خودمون انگیزه کارو از بقییه نگیریم اینکه بگیم من دارم محتوای مرگ میخونم یهو تبلیغ لباس میذارید دوست ندارم پس دیگه تبلیغ نذارید منطقی نیست طوری بوده که گاها بعضی مذهبی نماها اومدن بنده رو به باد ناسزا و کلمات ناپسند گرفتن که چرا تو کانال مذهبی تبلیغ زدی؟ به کجا چنین شتاابان؟ براساس چه دینی دارید برای دین اسلام معیار تعیین میکنید? دین اسلام خودش میگه کسب درامد حلال ثواب داره بعد چطور کسی به خودش اجازه میده با بی اخلاقی بره ملتو از درامد زایی منع کنه؟ بعضی دوستان شاید نمیدونن که کانالها با سلام و صلوات بالا نمیره کلی باید خرج کرد تا بالا بره کانالهای مذهبی از جیبشون خرج کنن چون مخاطب دوست نداره تو کانال مذهبی تبلیغ بببینه در شان نیست؟ لطفا واقع بینانه تر به اطرافمون نگاه کنیم بنده وظیفه دارم بنرهای تبلیغات اخلاقی بزنم اگر غیر این بود نقدتون بالای سرم ممنون از همه دوستان که اظهار نظر میکنن🌺🙏
♻دلسوزی ملک الموت برای دو نفر♻ 💚روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود ، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد ، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان‏ها هستی ، آیا در هنگام جان کندن آن‏ها دلت برای کسی رحم آمد؟ عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت: اولی روزی دریا 🌊طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی⛵️ غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره‏ ای افکند ، در این میان فرزند پسری از او متولد شد ، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم ، دلم به حال آن پسر سوخت. دومی هنگامی که شداد بن عاد ، سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت ، و همه توان و امکانات و💰 ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستون‏ها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب🐎 پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود ، اسیر مرگ شد. 💟در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام می‏رساند و می‏فرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم ، بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم ، ⚫️در عین حال کفران نعمت کرد ، و خودبینی و تکبر نمود ، و پرچم مخالفت با ما برافراشت ، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت ، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت می‏دهیم ولی آن‏ها را رها نمی‏کنیم ‼️ 📗[جوامع الحکایات ، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی ، صفحه ۳۳۰] http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
به یاد بیار اونزمانی که هیچکسی نمیتونه جلوی مرگتو بگیره http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
مصاحبه با غساله فضای باز بیرون،  از پنجره ی روبرو خودنمائی می کرد. ابتدا از نگاه به آن منظره خودداری می کردم. اینکه تنها پنجره ی اتاق محل کار آدم به همچین منظره ای باز بشود زیاد برایم قابل هضم نبود. نمیتوانستم درست هضم کنم و حس خوبی نداشتم. بار دوم بود روی این صندلی نشسته و منظره بیرون را نگاه میکردم. روز قبل با وجود هماهنگی های قبلی و تمام الطافی که مدیر روابط عمومی سازمان با ما داشت، مسئول اصلی اوکی ننموده و گفتند باید خودم حتما حضور داشته باشم. بالاخره در این روز با تلفن هماهنگی های لازم را انجام داده و مجددا شال و کلاه کرده و به ساختمان اداری رفتم. آقای کارمندی که روز قبل بسیار زحمت کشیده تا مصاحبه انجام شود و موفق نشده بودند، با یک تلفن هماهنگی های لازم را انجام داده و من را به واحد اجرایی پذیرش ارجاع دادند.  به هنگام خروج مجددا چشمم به پنجره ی روبرو افتاده و باز همان حس سرد را در تمام وجودم لمس کردم. سکوت فضای بیرون و اینکه آدرسی که برای ساختمان اجرایی به من دادند باید از میان همین فضا و قبر های ساکت می گذشت اندکی به دلم خوف داد. به هنگام خروج فکر می کردم که آیا این ها هرگز در طول روز از تنها پنجره ی اتاق محل کار خود به فضای ساکت و آرام بیرون و قبرهای خفته در خاموشی صاحبانش نگاه می کنند !!؟؟  برای رسیدن به واحد اجرایی و انجام مصاحبه باید از کنار قبرهای ساکت و قدیمی قطعه ی 2 می گذشتم . در حین عبور برای اینکه درگیر سکوت آن فضا نگشته و بتوانم بدون تفکر در خصوص انجام کاری که در پیش دارم آرامش خود را حفظ کنم، شروع به خواندن روی بعضی از قبرها نموده و  با خواندن برخی از تاریخ فوت ها با خود حساب می کردم که این قبرها متعلق به چند سال قبل می باشد.  اگر اشتباه نکنم تاریخ فوت یکی از قبرها متعلق به سال 1332 بود. البته قبرهایی هم بود که تاریخ فوت متوفی را در سال 1387 نشان می داد و متوجه رزرو این قبیل قبرها شدم.   ادامه دارد http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
مصاحبه با غساله فضای باز بیرون،  از پنجره ی روبرو خودنمائی می کرد. ابتدا از نگاه به آن منظره خودد
بالاخره به واحد اجرایی رسیده و در این قسمت بود که متوجه شدم مراحل آفیش این مصاحبه از برخی مصاحبه هایی که انجام داده ام سخت تر می باشد. یک بار دیگر من را رد نموده و مجددا با وساطت تلفنی مدیر روابط عمومی اجازه ی مصاحبه صادر شد و پیش نویس سئوالات من را گرفته و از میان آن سئوالات چند سئوال سیاسی را خط زده و گفتند که این ها را نپرسید. من که به شدت از لغو اجازه ی مصاحبه ترسیده بودم ، پذیرفته و با آقایی که برای راهنمایی من به اتاق فراخوانده شده بود و چند نوبت به ایشان نیز تذکر داده شد که سئوالات محذوفه مطرح نگردد، به سمت محل مصاحبه حرکت کردم. به هنگام خروج، از تنها پنجره این واحد و ساختمان به فضای بیرون نگاه نموده و یخ ترین حس را در طول زندگی تجربه نمودم. این پنجره مشرف به غسالخانه های زنانه و مردانه بود و هر چند وقت یک بار، یک مرده از قسمت مربوطه تحویل خانواده متوفی میشد و بعد از نماز برای تشییع و دفن حرکت داده میشد.   از در ساختمان به دنبال آن آقا که برای راهنمائی من برای مصاحبه فراخوانده شده بود بیرون آمدم . تازه متوجه شدم که من را دارد به سمت پشت غسالخانه می برد تا از آنجا وارد غسالخانه شده و مصاحبه را انجام بدهم.  تمام سفارشات به آرامش را فراموش کرده و حس میکردم صورتم از گرما دارد آتش می گیرد و در عین حال  با عرق سردی که بر پیشانی ام نشسته بود، دو حس گرما و لرزیدن را توامان تجربه کردم. با گلویی خشک آن آقا را که از جلو حرکت می کرد صدا زده و خواستم مصاحبه بیرون انجام بگیرد.  با خنده ای من را از درب پشت که محل ورود ماشین های حمل جنازه به سمت سردخانه و محل استراحت غسالان بود ، وارد آن محوطه کرد و گفت چون میترسی همینجا بنشین تا من بگویم بیایند بیرون و اینجا مصاحبه بکنید. سعی کردم آرامش خود را برای حضور خانم غسال حفظ نموده و با سرگرم کردن خود به آماده نمودن ریکوردر، سعی در فراموش کردن حضور خود در آن محیط داشتم.   مصاحبه با غساله http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
دختری عجیب الخلقه با دو سر 😳 چقدرم محجبه وزیبا هستند 🙈 سبحان الله از خلقت خدا فیلم این دختران بهم چسبیده👇 http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340 پست سنجاقه ایتا نشون نداد از ادمین بگیرید