هدایت شده از ارشیو غسالخونه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸
#لحظه_مرگ
شخصى نزد امام صادق رفت و گفت
من از #لحظه_مرگ بسيار ميترسم
چــه کنــم؟
امام صادق(ع) فرمودند⇩
#زيـارت_عاشـورا را زيـاد بخوان..
آن مرد گفت: چگونه با خواندن زيارت
عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟
امام صادق فرمود: مگر
در پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد؟
•{ اَللّهُمَّارْزُقْنیشَفاعَهَالْحُسَیْنِیَوْمَالْوُرُودِ }•
یعنی خدايا #شفـاعت_حسين علیـهالسلام
را هنگام ورود به قبر روزى من کن...
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از ارشیو غسالخونه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرده ها محتاج خدابیامرزی ما هستند
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از ارشیو غسالخونه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاقبت شرابخواری
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از ارشیو غسالخونه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 قرائت یکسوره یس برای تمام اموات چکار میکند ؟
🔸 اگر کسی وارد قبرستان بشود و یک سوره یاسین برای تمام کسانی که درآنجا دفن اند بخواند :
1⃣ اولاً چه ثوابی برای خودش دارد ؟
2⃣ ثانیاً چه چیزی عاید اموات میشود؟
ــــــــــــــــــــــــــــ
#حجاب
#امام_زمان
•┈┈••••✾• 🌸 •✾•••┈┈•
🛖✼ ҉ موکب حضرت رقیـہ ساבات ҉ ✼🍃
🆔@mokebroghaye315 👈♨️
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دومین میت امروزم آوردن واسه غسل
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی اینبار هم برای رضای تو 🌷 خودت این بنده رو ببخش و بیامرز بحق بزرگی و رحمتت🙏
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روحش شاد
در این آرایشگاه زنانه رضایت خدا اولویت دارد!
🔹آرایشگرند اما نه دست به کاشت مژه میبرند، نه برای مشتری ناخن میکارند و نه تتوزدن را قبول میکنند. دور خدمات نامتعارف مغایر با احکام اسلام را خط کشیدهاند و قید سودهای هنگفت آن را زدهاند تا رضایت خدا را در اولویت بگذارند.
🔹آرایشگران گروه «صیانه» در تهران، مشهد، قم، اصفهان و یزد برداشتن کاشت ناخن را بهصورت رایگان انجام میدهند. اعضای صیانه تلاش کردهاند مشتریان کاشت ناخن را از احکام شرعی کاشت ناخن و خطری که برای سلامتیشان دارد آگاه کنند.
👆در بستۀ خبر خوب امروزمان از مقدسشدن عدد ۱۳ برای یک زندانی گفتیم. خبرهای خوب امروز را اینجا بخوانید.
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
سلام شب بخیر
دوستان اطرافتون کسی هست هزینه برداشتن ناخن کاشته رو نداره بهشون این خبرو برسونید آن شاالله اجرتون با خدا
هدایت شده از سید کاظم روح بخش
236K
😅😅گفت کجا تو قرآن اومده که کاشت ناخن نکن که شما آخوندا از خودتون در میارین
﷽
💠دیگر به کربلا نمی روم 💠
🔆 عالم بزرگوار ملا عبدالحمید قزوینی از کسانی است که توفیق شرفیابی محضر حضرت بقیه الله الاعظم #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را داشته است ایشان خودش می گوید :
🔻 من به زیارت امام حسین علیه السلام مداومت داشتم و تمام زیارت های آن حضرت را پیاده میرفتم و چون پول کافی نداشتم معمولاً در حجره های ایوان صحن مطهر می ماندم .
🔻 یکی از روزها که میخواستم کربلا بروم وقتی به بلندی قبرستان وادی السلام نجف رسیدم ، دیدم که یک عده از اشراف و بزرگان نجف آمده بودند برای بدرقه یکی از آقازادهها و ایشان با نوکر و خادمان خود به طرف کربلا حرکت میکرد؛ این صحنه را که دیدم پیش خود خجالت کشیدم و با خود گفتم که دفعه دیگر اگر اسباب راحتی و رفاه برایم فراهم نشود دیگر به کربلا نمی روم .
🔻 بالاخره روزها گذشت و یکی از ایام مخصوص زیارت امام حسین آمد یک عده از طلبه ها آمدند و اصرار داشتند که من هم با آنها بروم کربلا من هم قبول نمیکردم ، بالاخره با اصرار طلبه ها عازم کربلا شدیم .
🔻در بین راه به یک کاروانسرای رسیدیم که مخروبه بود و خلوت ؛ همانجا یک مقدار خوابیدیم و من بلند شدم که وضو بگیرم ، دیدم یک عربی دارد به من نزدیک می شود ، وقتی به من نزدیک شد گفت ملا عبدالحمید قزوینی تو هستی ؟
🔻گفتنم بله ، گفت تو هستی که گفتی دیگر با ذلت و خواری به کربلا نمی روم تا اینکه با عزت و بدون مشکل بروم ؟ گفتم بله ؛ گفت آماده باش که مولای تو قمر بنی هاشم و آقای تو حضرت علی اکبر به استقبال تو آمده اند که قدر خود را بدانی و به اعتبارات دنیا افسرده و ناراحت نشوید .
🔻 حرف آن عرب تمام شد ، یک وقت دیدم دو نفر اسب سوار به شکل و شمایل آن دو بزرگوار که در کتب روایت خوانده و شنیده بودم وارد کاروانسرا شدند ، حضرت عباس علیه السلام از جلو و حضرت علی اکبر از پشت سر می آمدند ، تا این صحنه را دیدم ، بی اختیار خودم را از بلندی به روی زمین انداختم و دست و پای آن بزرگواران را بوسه میزدنم دورشان میگشتم .
📖دارالسلام عراقی ص۴۴۸
🌿هرگزم نقش تو از لوح و دل و جان نرود
🌿هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
•┈┈••••✾• 🌸 •✾•••┈┈•
🛖✼ ҉ موکب حضرت رقیـہ ساבات ҉ ✼🌿
🆔@mokebroghaye315 👈♨️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔آشتی باشیم باهم ؟😔
🔺من تارک الصلاه و شاربالخمر بودم اما ....
🔸فوقالعاده شنیدنی ؛ داستان توبه مرد عرب بواسطه امیرالمومنین 👌
ــــــــــــــــــــــــــــ
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️در روایت است از امام صادق علیه السلام که بروید سر قبر پدر و مادرتان؛ زیرا آنها شما را می بینند و
خوشحال می شوند.
🎙 #شهید_دستغیب
🌸 کانال معرفتی #نمازشب
🆔️ @nafeleshab
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چرا ترس از مرگ؟!
🎙استاد مسعود عالی 💐
@ghassalkhaneyazd
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میت اول
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میت دوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از دنیا تا غسالخانه و قبر که فریاد رسی نیست 😭😭
کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ
https://eitaa.com/zendegiitv4/49296
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای زنده شدن نوزاد آبدانانی در غسالخانه...!
در کنار روز مرگی ها یک کانال یادآوری مرگ داشته باش👇
کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ👇
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرده شوری واقعی و مخوف در غسالخانه (آخر خط)!
کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ👇
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
مرده توی خواب روی سنگ غسالخانه
مریم آثاری نسب در بیان خاطراتش می گوید: ساعت کاری تموم شد، مثل همیشه آماده رفتن به منزل شدیم و باز مثل روزهای دیگر توی راه بازگشت به جسدهایی که در آن روز دیده بودم فکر می کردم. اون شب چون خیلی خسته بودم زود به خواب رفتم و خواب عجیبی دیدم. خانمی را که برای شستشو به غسالخانه آورده بودند، زنده بود و دست و پایش را با زنجیر بسته بودند و روی سنگ گذاشتنش و شروع به شستن کردند، فقط انگار جای سیلی و ضربه روی صورتش بود، در خواب خیلی منقلب شدم.
گریه کردم و برایم خیلی عجیب بود. صبح در حالی که درگیر تعبیر این خواب در ذهنم بودم به بهشت زهرا(س) آمدم و برای کار روزانه آماده شدم. در ابتدا قبل از شروع کار برای همکارانم ماجرای خوابم را تعریف کردم. حتی اینکه آن خانم چه لباسی پوشیده بود و یا روی کدام سنگ او را می شستند.
آن روز تا غروب جنازه ها را شستیم و همه چیز عادی بود. زمان استراحت شد و رفتیم برای آماده شدن و رفتن. در حال پوشیدن لباسهامون بودیم که عده ای از همکارانم رو صدا زدن که جنازه ای برای شستن آورده اند. چند لحظه ای از رفتن آنها نگذاشته بود که دیدم با تعجب و سراسیمه آمدند که آثاری، آثاری بیا همون رو که می گفتی آوردند! خشکم زد. با صدای لرزان گفتم: چه می گویید؟ چی شده؟ من، من گفتم؟ آهسته آهسته با ترس عجیب رفتم داخل غسالخانه! باور کردنی نبود، نه تنها من بلکه آن روز 14 یا 15 نفر بودیم. همه این صحنه را دیدند. روی پاهام نمی توانستم بایستم. خانمی سیلی خورده! چه می بینم! چند لحظه بعد به خودم آمدم. رفتم از اقوامش ماجرا رو بپرسم، یکی از بستگانش گفت: چند سال پیش بر اثر فشارهای روحی زیاد این بنده خدا مجنون میشه و در حالت شدید روحی قرار می گیرد.. آن را با زنجیر به تخت تیمارستان می بستند. این اواخر هم حال بدی داشت، تا اینکه خودش رو از پشت بام تیمارستان به پایین می اندازد و فوت می کند...
ماجرای خیلی عجیب بود. ارتباط این بنده خدا با خواب من! گیج بودم. خودم آن را شستم و بدنش رو با برگهای قرآن پوشاندم و به نوعی تطهیرش کردم و خدا رو قسم دادم به قرآنش، که ببخشدش و بیامرزدش.
گزارش از سید هادی کسایی زاده
کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ👇
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
منبع خاطرات خانم غساله در اینستاگرام که این محتوا را مینویسند
کپی بدون این منبع حرامه 👇👇👇👇
@neiynava313
ارتباط با روح اموات🥺🖤
وقتی یه ادم میمیره دنیا رو برا همیشه ترک میکنه،درسته که روحش دیگه نمیتونه برگرده به بدنش😔
اما اینقدر اون بدنش رو دوست داره وبهش توجه داره
که اگه اون بدن رو تکون بدی🖤
بزاری رو سنگ غسالخونه
غسلش بدی😞
ببریش سمت قبرش و داخل قبر بزاری ،هنوز اون روح فکر میکنه اون بدن همراهشه وبهش تعلق داره💔
در صورتی که دیگه از هم جدا شدن....
اگر بپرسن بهترین و نزدیک ترین راه ارتباط با اموات کجاست؟
میگیم کنار قبرشونه🥺
میفهمن شما رفتید روی مزارش
خوشحال میشن اموات
با شما انس میگیرن....
@neiynava_313
شما هم این تجربه روداشتی
وقتی میرید کنار مزار امواتتون
چحس آرامشی میگیرید ؟🥺
شادی روح تمام اموات صلوات
وقتی که شهدا دخترم را شفا دادند
یادآوری این موضوع هم من را آزار میدهد. سال 87 بود. 18 سال داشت و با سرطان دست و پنجه نرم میکرد. دخترم رو میگویم. خدای من! چه لحظات سنگینی بود. نمی توانستم این غصه بزرگ رو تحمل کنم. عزیزترین هدیه خداوند به من و همسرم، جلوی دیدگانمان داشت آب میشد. حتی تصورش غمگین کننده است. تمام راهها را رفته بودیم. در نهایت نظر پزشکها این بود که برای مداوا باید به خارج از کشور اعزام بشود. کشور آلمان رو باز به توصیه پزشک انتخاب کردیم و رایزنیهای اولیه هم انجام شد.
این روزها تقریباً همه همکارانم در سازمان بهشت زهرا(س) به خصوص آنهایی که با من تو یک اتاق و یک ساختمان کار میکردند مشکل من و خانوادم رو میدانستند، هرکسی به هر نحوی که میشد همدردی و همراهی می کرد و سعی داشت به من روحیه بدهد. یک روز خیلی اتفاقی آقای صادقیفر مسئول بخش اجرایی سازمان را دیدم. آن روز اتفاقاً از روزهای قبل خیلی حالم بدتر بود. صادقی فر حالت اضطراب و نگرانی رو در من دید کمی من را آرام کرد و روحیه داد. با آقای صادقی فر خداحافظی کردم و گفتم: من را دعا کنید. رفتم به اتاق کارم و روی صندلی پشت میزم نشستم. ساعت انگار گذر زمان رو فقط به من نشان می داد! تلفن زنگ زد، دو ساعتی از آمدنم به اتاق میگذشت و من متوجه نبودم بی اختیار گوشی رو بر داشتم. آقای صادقی فر بود. گفت: بعد از اینکه شما رو آشفته حال دیدم خیلی فکر کردم. یک پیشنهاد دارم. بیا همین الان بر و قطعه 24 سر مزا ر شهید "جهان آرا" و از خداوند به واسطه ایشان حاجتت رو بخواه، تقاضا کن که واسطه بشود و شفای دخترت رو از خداوند بگیرد. من فقط گوش میکردم باورش سخته ولی گوشی رو گذاشتم و بلند شدم. این بار انگار میدانستم چه میکنم و چه میخواهم. خانم سیادتی یکی از همکارام رو همراه کردم و رفتیم قطعه 24 گلزار مقدس شهدا و قبر شهید محمد جهان آ را.
وای که بر من چه گذشت، آنلحظات و دقیقهها. آنچه در دل داشتم خالی کردم و گفتم و گفتم! بی حال و بی اختیار برخاستیم و برگشتیم! نمیدانم چند ساعت با جهان آرا صحبت کردم و چه میخواستم فقط یادم هست که دیگر نمیتوانستم با کسی صحبت کنم و چیزی بگویم. غروب شد و من به خانه رفتم. فقط چند روز گذشته بود که خدا دخترم رو شفا داد. خدایا شکرت، نمیخواهم در پایان چیزی بگویم، کسی که این خاطره رو میخواند خودش قضاوت میکند. خدایا شکرت!
گزارش از سید هادی کسایی زاده
کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ👇
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو تا مورد غسل دادم ، میت اول حدودا ۶۰ ساله و ایست قلبی کرده بودن ، این فرشته کوچولوی ناز هم میت دومم بود که آماده شد ، نمیدونم دلیل فوتش چی بود چون کالبد شکافی شده بود