eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
18.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
البته اینا ظاهر قضیه اس ، چیزی که مهمه حال و احوال روحمونه ، اینکه حالش اون دنیا چطوره ، اعمال خوب جمع کرده واسه خودش یا همه اعمالشو سوزونده و دست خالی میره ، دوستان اینو همیشه دقت کنید ، به اعمال خوبتون مغرور نشید ، اعمال خوب انجام میدید ولی ممکنه با یه نیش زبون، با یه تمسخر، با یه چیزی که از نظر خودتون کوچیکه دل یه آدم رو بشکنید و یک عمر اعمال خوبی که داشتید رو آتیش بزنید و از بین ببرید، اگه دنیا دنیا خوبی کرده باشید یه ذره بدی کنید مطمين باشید ضرر کردید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از نمازت غافل نشی ها مرگ خفتت می‌کنه غافلگیر میشی میمونی با نمازهای نخونده که اونجا باید جواب پس بدی کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۲ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ نفوذ مخفی داعش ۱ ➰ اوایل سال ۱۳۹۳ بود. آن زمان در یکی از دستگ
🥀ـ﷽ـ🥀 ۳ نفوذ مخفی داعش ۲ ➰ ابتدای جلسه آموزش قرآن بود، اما بعد از آن، افراد خاصی حضور می یافتند و در خصوص اهمیت جهاد در راه خدا و ثواب آن صحبت می کردند. بعد هم در مورد جهاد در سرزمین شام و دولت خلافت اسلامی و لزوم پیوستن به آن حرف می زدند و... در پایان هم حرف از دلار و پول می شد تا آنها که مشکل مالی دارند نیز ترغیب شوند. ➰ در آن جلسات اعلام شد که تاکنون از ایران تعداد قابل توجهی به شام اعزام شده اند! حتی گزارشی به دستم رسید که در یک مسجد روستایی، کلاس آمادگی جسمانی و سپس کلاس آموزش سلاح و ترور و حتی ساخت بمب برگزار شده! آنها فیلم های داعش را از طریق رایانه های دستی نمایش میدادند؟ ➰ روز بعد با مسئول امنیتی استان، کلی بحث کردم! مشاهدات خود را کامل کرده و راهی استان بعدی شدیم. همین ماجرا در ابعادی پیچیده تر را شاهد بودم. استان بعدی همین طور، استان بعدی... فرصتی برای نوشتن گزارش نبود. ➰ سریع به سوی تهران حرکت کردم. باید هرچه سریعتر مسئولین مربوطه را آگاه می کردم. ما حضور مستشاری در سوریه را آغاز کرده بودیم و برخی از نیروهای امنیتی ما آنجا شهید شده بودند، اما غافل از اینکه دشمن در خانه ما نفوذ کرده و مشغول جذب نیروست! البته ضعف مالی مناطق مرزی و عدم توجه به رشد مادی و معنوی این مناطق، در این امر بی تأثیر نبود. ➰ من با یکی از کسانی که از آنجا عازم شام بود، از طریق مجازی صحبت کردم. می گفت: به من قول سه هزار دلار حقوق ماهانه داده اند و گفته اند اگر کشته شدی، این حقوق به همسر و خانواده ات می رسد! ➰ خدایا، این همه فعالیت تکفیری ها، چرا تاکنون گزارش کاملی به تهران مخابره نشده؟! ➰ داعش چندین ماه بود که به صورت گسترده، اما بسیار مخفی در ایران فعالیت می کرد. حتی برای مناطق مختلف کشور ما «امیر» تعیین کرده بودند تا مردم با آنها بیعت کنند؟ ➰ باور کردنی نبود، من از طریق دوستی با یکی از مبلغین داعش، امیر منطقه غرب ایران را ملاقات کردم! او هم مرا به حضور و جهاد در منطقه شام تشویق کرد؟ ➰ چنان فشار روحی و عصبی داشتم که گفتنی نبود. می خواستم هرچه سریع تر به تهران برسم و آنچه دیده و شنیده ام را گزارش کنم. ➰ از طرفی همسرم در آن زمان مبتلا به سرطان و مشغول شیمی درمانی بود. من او را و دو فرزندم را رها کرده و دو هفته در این مأموریت بودم. چیزهایی دیدم که دیگر همسرم را از یاد برده بودم. دیگر اعصاب نداشتم. ➰ نمیدانم فشارهای روحی و عصبی بود، یا حضور در مناطق آلوده مرزی، هرچه بود باعث شد که در مسیر برگشت به تهران شديداً مريض شوم. سردرد شدید، عفونت و تب چهل درجه و... در طی مسیر به دکتر رفتم که گفتند سریع به بیمارستان مراجعه کنید. ➰ چون با دارو، تب من پایین نیامده بود، دکتر گفت این وضعیت خیلی خطرناک است. ➰ به تهران رسیدیم. هیچ رمقی برایم باقی نمانده بود. همسرم در بیمارستان بقیه الله (عجلﷲفرجه) تهران مشغول شیمی درمانی بود. به راننده گفتم سریع به همان بیمارستان برو. ➰ در قسمت اورژانس بیمارستان بودم که حالم بدتر شد. اما مرا پذیرش نکردند. گفتند فقط یک تب ساده است و... از بیمارستان به منزل برگشتم. تمام دهان و دور لب هایم آفت و تب خال زده بود. حتی آب را هم به سختی می خوردم. روز بعد خیلی حالم بدتر شد. بلافاصله با کمک دوستان به همان بیمارستان رفتیم. ➰ این بار در ورودی بیمارستان برای لحظاتی بیهوش شدم. همسرم با سختی از بخش خودش به اورژانس و بالای سرم آمد. هرچه به پزشک اورژانس توضیح میداد که حال من بد است، آنها توجه نمی کردند. 🖌 ادامه دارد... منتظر باشید 🥀قسمت‌های پیشین👉 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
🍃🌷ـ﷽ـ🌷🍃 📗 معرفی (رمان شنود) 🔹 کتاب شنود (رمان شنود) یک کتاب با موضوع جذاب بازگشت از مرگ است که داستان تجربه نزدیک به مرگ را روایت می کند. گروه نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی نویسنده کتاب شنود است و توسط همین نشر تالیف شده است. 🔹 این کتاب تجربه‌ های عجیب دنیای پس از مرگ که مطابق با آموزه‌های دین اسلام است را بیان می کند که می‌تواند برای اهل ایمان راهگشا باشد. 🔹 در کتاب شنود تجربه بازگشت از مرگ یکی از مسئولان امنیتی را شاهد هستیم که با وجود اینکه جسمش حدود ده روز است که در کما و در بدترین فشارهاست، اما روح او در حال گشت و گذار در عالم است و حقایق زیادی را می بیند. 🔹 مشاهدات این فرد با روایات و سخنان علمای ربانی در مورد معاد و زندگی بعد از مرگ مطابقت دارد. 🔸 انتشارات شهید هادی پیش از این نیز کتاب های «» و سپس "" با محتوای داستانی بازگشت از مرگ و معاد به نشر رسانده است که بسیار زیاد مورد اسقبال مخاطبان قرار گرفت و رکوردهای متعددی را در زمینه چاپ و فروش کتاب از خود به جا گذاشت. 🔸 حال پس از دو کتاب موفق قبلی با این مضمون، با داستانی نفس گیر و جذاب، برای علاقه مندان به ژانر تجربه های نزدیک به مرگ ارائه شده است. «شنود» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/87662 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
09 Mostanade Soti Shonood .mp3
16.73M
🔉 📣 جلسه نهم ادامه واقعه پنجم... *شیطان چگونه حواس آن مرد را پرت کرد؟ * تا به چیزی توجه می کردم، به آن اشراف داشتم * علت پرخاش خانم به شوهرش را متوجه شدم * شیطان پرخاشگری را به او القا می کرد. * عصبانیت، زمینه فعالیت شیطان *نجاست، مورد علاقه شیطان * خانه ای که سگ در آن تردد دارد ،جایگاه شیطان است. * دادی که سر دخترم زدم وحرفی که شیطان به من زد. * تاثیر نیت مورد رضایت خداوند در زندگی * تنها راه به دست آوردن اخلاص * شیطان از ناحیه تعلقات، انسان را می زند * لحظه قهقه شیطان * لباسی که حصن است. * چه می شود که انسان با وجود حالات معنوی، سقوط می کند. * گناهی که هستی انسان را برباد می دهد * تبعات گناه مسئولین * عاقبت خیانت به حکومت اسلامی * وای به حال کسانی که به اسم اسلام، خیانت کردند. * اولین شرط برای شروع هر کار * طهارت، عامل اتصال به خدا * شیطان، مجهز به تمام علوم وشگردها * راه ورود شیطان برای هر فرد *امتحان، از نقاط لغزش * بلاهایی که در دفع آن خدا به دادم رسید ⏰ مدت زمان:۳۹:۲۳ 📆1401/03/13 ❗️ برای دریافت مجموع جلسات مستند صوتی شنود از طریق لینک زیر اقدام نمایید. 🌐 https://aminikhaah.ir/?p=6561 🔔@Aminikhaah_Media
منو عملم تنهاییم در قیامت فقط عملم می‌تونه به من کمک کنه کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
10 Mostanade Soti Shonood (1).mp3
17.28M
🔉 📣 جلسه دهم * واقعه ششم * ماجرای فرشید و بلایی که سرش آمد * حقیقتی که در دنیا دیدم * شیطانکی که با همسر فرشید صحبت می کرد * گناهانی که به پای سمیرا نوشته می شد. * به هر کس نگاه می کردم تا برزخ او را می فهمیدم. * بی حجابی حق الناس است. * با این روایت تنم لرزید. * مدلی از تجربیات نزدیک به مرگ * آهی که باعث می شود، مسلمان نمیری * حق الناس عنوان قصدیه ندارد * اعمالی که فکر می کنیم برای رضای خداست. * هر عملی که از انسان سر می زند، باید پیوست الهی داشته باشد. * برای هر کاری،باید حجت داشته باشیم. * افرادی که سروکار با مردم دارند،گوش کنند. * کار سخت قضاوت * ریز به ریز حساب کتاب را دیدم * عاقبت مال حرام * رزق انسان، ثابت است. * حمله به آرزوها، کار شیطان * شک آری، تمسخر نه * تعبیر قرآنی تمسخر * عامل باز دارنده از گناه * معنای عام رسول ⏰ مدت زمان: ۴۱:۴۷ 📆1401/03/14 ❗️ برای دریافت مجموع جلسات مستند صوتی شنود از طریق لینک زیر اقدام نمایید. https://aminikhaah.ir/?p=6561 🔔 @Aminikhaah_Media
زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۳ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ نفوذ مخفی داعش ۲ ➰ ابتدای جلسه آموزش قرآن بود، اما بعد از آن،
🥀ـ﷽ـ🥀 ۴ مننژیت ▫️ در اورژانس یادم هست که یک دکتر بالای سرم آمد و مرا تکان داد و گفت: الان دقیقا چه مشکلی داری؟ نمیدانم چه کسی به زبانم انداخت که گفتم: فکر کنم مننژیت دارم. دکتر سکوت کرد. ▫️ شرایط مرا که بررسی کرد، حدس زد درست گفته باشم. بلافاصله مقدمات لازم را فراهم کرد. یک ماسک به صورتم زد و مرا به یک اتاق کوچک ایزوله انتقال دادند و مشغول گرفتن آزمایش ها شدند. به شدت سردرد داشتم. چشمانم هیچ جا را نمی دید. هیچ دستگاهی به من وصل نبود. ▫️ همسرم که تازه شیمی درمانی کرده بود داشت کارهای بستری شدن مرا انجام میداد. اورژانس شلوغ بود و به غیر از من، چند مریض دیگر در بخش بودند. صدا و نور خیلی مرا اذیت می کرد. من به یک اتاق مخصوص یک تخته منتقل شدم. از شدت سردرد سرم را به تخت فشار میدادم و ذکر می گفتم. صدای دکتر که به همسرم در مورد وضعیت وخیم من توضیح میداد را شنیدم. ▫️ می گفت: چرا این قدر دیر مریض رو رساندید!؟ اما وقتی شرایط همسر مرا دید دیگر حرفی نزد. من این قدر درد داشتم که به مرگم راضی بودم. صدای قلبم هرلحظه شدیدتر میشد. دیگه صدای بیمارستان رو نمی شنیدم. فقط صدای تپش قلبم بود. تا اینکه یکباره تنفس من قطع شد! برای کمتر از چند ثانیه صدای قلبم نیز قطع شد! ▫️ سالها قبل، وقتی در دوره آموزشی مشغول غواصی بودم، در چند متر زیر آب گیر کردم و نزدیک بود غرق شوم. آن لحظات وقتی به سطح آب نگاه می‌کردم، خورشید را مانند یک گوی نورانی بر سطح آب میدیدم که هر لحظه آرزو داشتم به آن نزدیک شوم. آنجا مسیر نور خورشید را شبیه یک دالان نورانی به سمت بالا میدیدم. ▫️ حالا پس از سالها که از آن روز می گذشت، یک بار دیگر همان اتفاق افتاد! تمام دنیا سیاه شد. فقط بالای سرم را می دیدم که یک نقطه بسیار روشن می درخشید. ▫️ در همان اتاق کوچک بیمارستان، احساس کردم سی متر زیر آب دریا قرار دارم و می خواهم خودم را به سطح آب برسانم. خورشید را همانند قبل، مثل یک گوی یا دالان نورانی بر روی آب میدیدم و می خواستم به سویش بروم. با تلاش می خواستم به سطح آب برسم که صداهای مبهمی به گوشم خورد. ▫️ صدای مادربزرگ مرحوم خودم را کامل شناختم که از شخص نامعلومی می پرسید: هنوز وقتش نشده که فلانی بیاد؟ دیگری می گفت: الان می یاد پیش ما و... بعد صدای همهمه ای آمد که گویی تعداد زیادی در آن سوی نور منتظر من هستند! من صدای گفتگوی اموات فامیل را شنیدم. پدر بزرگ، مادر بزرگ و... ▫️ دکتر منتظر جواب آزمایش ها بود و هنوز هیچ دستگاهی برای بررسی وضعیت، به من وصل نشده بود. من دردی را حس نمی کردم. صدای تپش قلبم را هم نمی شنیدم و انگار راحت شده بودم. در همین حین که تلاش می کردم به سطح آب بیایم، احساس کردم سینه ام سنگین شد! چنان سنگین که گویی یک بار سنگین را روی آن قرار داده اند؟ 🖌 ادامه دارد... منتظر باشید 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
سلام درباره ی حسم نسبت به سنگ غسالخانه نمی دونم چرا ولی یه حس عاشقانه دارم 🌹 به خدا میگم حالا که بقیه رو مجاب کردی منو خوشگل آماده کنن برای دنیای بعد مرگ خودت هم منو خوشگل از دنیا ببر یعنی ببخش و ببر🌹 خدایا تو عاشق ترینی🌹منو ببخش🌹 بقول محمود کریمی مداح خوبمون خدایا ببخش❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وصیت آقای موزون مجری برنامه از زندگی تا زندگی کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا مکان آخری هست که در آنجا باید تشریف ببریم 😔 کجای این مکان غرور و تکبر داره ؟ کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه در حال گناه بمیری 😢 تا حالا بهش فکر کردی؟ کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5