Recorded by RecForge 4_5979037497613618753.mp3
زمان:
حجم:
290.4K
🎙نوحه وفات حضرت زینب(واحد سنگین)
یه سال و نیمه؛تو رو ندیدم
قد یه دنیا؛عذاب کشیدم...
دیگه توو جسمم؛نمونده جونی
از یه مصیبت دارم نشونی...
جلو چشامه اون روز غم بار
روز وداع با تو و علمدار
بعدش مسیرم افتاد به بازار...
گذشته ها گذشت ولی منو
داغ رقیه بدجوری سوزوند
طفلکی خیلی گریه کرد و بعد
پر کشید و خودشو بهت رسوند...
///واویلتا واویلتا حسین...///
با خاطرات؛تلخی که دارم
دیگه بعیده؛دووم بیارم...
تو توی گودال؛من از روی تل
دیدم که قاتل؛اومد به مقتل...
جلوی چشمام اون پست نامرد
با بغض و با کینه های بی حد
با خنجر کندش ضربه میزد...
حالا بعد از یه سال و نیم عذاب
با یه دل پر از غم و محن
هنوز گریه کن غم تو ام
برادرم غریب بی کفن...
///واویلتا واویلتا حسین...///
خوشم که دیگه دارم می میرم
بعد تو داداش از همه سیرم
با قلب خسته با دل بی تاب
شمع وجودم دیگه شده آب...
با خاطراتت دارم میسوزم
گریه شده کار شب و روزم
داغ تو بر دل مونده هنوزم...
یادم نمیره که یه عده پست
پیش چشم ترم تو رو زدن
توی غربت و اوج بی کسی
سر تو جدا شده از بدن...
///واویلتا واویلتا حسین...///
#ماه_رجب
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#وفات_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
🆔 @zendegybartar20
📜حجاب، دغدغه زینبی...
🍂 عصر عاشورا بود
🔴 حجاب از سر زنان و دختران حسینی ربوده شد
🔹 هنگامی که فاطمه صغری (که احتمالا همان رقیه است) بعد از شهادت پدر و سیلی خوردن از دست شمر و اصابت کعب نی به بازو و پاره شدن گوش؛ عمه اش زینب را می بیند؛ از هیچ کدام از اینها شکایت نمی کند.
💬 شکایت فاطمه صغری به عمه اش این است که می گوید:
🔹 ” یا عمتاه هل من خرقه أستر بها رأسی عن أعین النظار “
🔹 ای عمه جان آیا پارچه ای هست که سر خود را از نامحرمان بپوشانم
📚 [منبع: بحارالانوار؛ جلد ۴۵؛ صفحه ۶۱؛ بقیه الباب ۳۷ سائر ما جرى علیه بعد بیعه الناس لیزید بن معاویه إلى شهادته صلوات الله علیه]
✨ و حضرت زینب سلاماللهعلیها در اولین جمله خطبه آتشین خود به یزید می فرماید:
🔹 أ مِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ- تَخْدِیرُکَ حَرَائِرَکَ وَ إِمَاءَکَ- وَ سَوْقُکَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَایَا- قَدْ هَتَکْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ…
🔹 اى پسر آزادشدگان! آیا از عدالت تو است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جاى دهى و دختران پیامبر اسلام را به اسیرى ببرى و سوق دهى؟ تو چادرهاى ایشان را برداشتى، صورت هاى آنان را باز نمودی.
📚 [منبع: بحارالانوار؛ جلد ۴۵؛ صفحه ۱۳۴؛ باب ۳۹ الوقائع المتأخره عن قتله صلوات الله علیه إلى رجوع أهل البیت ع إلى المدینه…]
🔍 برادرم! باور کن حتی یزید به حجاب زنانش حساس بود…
#حجاب
#محرم
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
🆔 @zendegybartar20
monazere-hazrat-zeinab-ba-ebn-zyad (1).ppsx
حجم:
4.43M
🖥 پاورپوینت
📜 مناظره حضرت زینب سلام الله علیها با ابن زیاد
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#اربعین #محرم
🆔 @zendegybartar20
حضرت زینب.ppt
حجم:
4.25M
💻پاورپوینت مسابقه
📜عنوان: کلمه یابی
📖موضوع: حضرت زینب سلام الله علیها
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#ولادت_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#میلاد_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
🆔 @zendegybartar20
@BayaneNab-زینب کبری علیها السلام حُر و آزاده از تمام تعلقات دنیوی.pdf
حجم:
378.7K
🌸فیش منبر ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
📜عنوان: زینب کبری علیهاالسلام حر و آزاده از تعلقات دنیوی
✍مجله مبلغان
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#ولادت_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#میلاد_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
🆔 @zendegybartar20
زن مگو مرد آفرین روزگار.علت عظمت حضرت زینب.ولادت حضرت زینب 1402.pdf
حجم:
575.3K
🌸فیش منبر ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
📜 عنوان: زن مگو مرد آفرین روزگار
📖موضوع: علت عظمت حضرت زینب سلاماللهعلیها
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#ولادت_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#میلاد_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
🆔 @zendegybartar20
طرح درس حضرت زینب.docx
حجم:
115.9K
📚طرح درس حضرت زینب سلاماللهعلیها
#طرح_درس #دانش_آموزی
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#ولادت_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#میلاد_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
🆔 @zendegybartar20
روضه حضرت زینب سلام الله علیها4213-attachment-Shahadat_Hazrat_Zeynab_1396_a.mp3
زمان:
حجم:
2.91M
🏴 روضه و توسل جانسوز ویژه شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها
🎤 سیدمهدی میرداماد
📌 متن روضه در پست بعدی 👇
#روضه_صوتی #حضرت_زینب علیها السلام
🆔 @zendegybartar20
💠 #فیش_روضه
🏴 روضه و توسل جانسوز ویژه شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها
🎤 سیدمهدی میرداماد
📌صوت روضه در پست بالا 👆
همه رفتند و من جا ماندم ای دوست
ز بخت بد به دنیا ماندم ای دوست
چرا رفتی مرا با خود نبردی؟
ببین بعد از تو تنها ماندم ای دوست
امان ای دل،امان ای دل
اصلاً روضه ی امشب همینه...امان از دلِ زینب...چه خون شد دلِ زینب...
ببین از داغ تو خیلی شكستم
شكستم که چنین از پا نشستم
حسین! شوهرم هم منو نشناخت..هی اومد تو خیمه ی زن ها،هی سراغ منو گرفت،زین العابدین بهش گفت:عبدالله! اون زنِ قد خمیده رو می بینی؟ اون زینبِ...
شكسته دشمنت از بس دلم رو
چنان گشتم كه نشناسی كه هستم
به یادت در نوایِ آب آبم
چنان تو زیر تیغِ آفتابم
اون لحظه های آخرِ عمرش،گفت:عبدالله! بسترِ منو زیر آفتاب پهن کن...چرا خانوم؟ گفت:خودم دیدم داداشم زیر آفتابِ...
به یادت در نوایِ آب آبم
چنان تو زیر تیغِ آفتابم
تو راحت خفته ای در خانه ی قبر
ولی من از غمت خانه خرابم
منو كابوسِ شمشیر و تن تو
تماشای به غارت بردن تو
تو را سر نیزه ها بردند و مانده
برای من فقط پیراهن تو
داداش! از چهارسالگی هر کی به من رسید،گفت:زینب! حسینت رو کربلا میکُشن...من از چهارسالگی منتظرِ کربلام،اسمِ کربلا که میاد بندِ دلم پاره میشه،مادرم بقچه ی کفن هارو که بازکرد،کفنِ خودش رو داد،کفنِ بابام رو داد،کفنِ داداش حسنم رو داد،اما به تو که رسید یه پیراهن داد،گفت: حسینت کفن نداره...
بابام امیرالمؤمنین شب آخر دستِ عباس و حسین رو گرفت،سفارشِ منو کرد،گفت:زینب! کربلا عطش،سر بریده،گودال قتلگاه...
داداش! من این کلمه هارو شنیدم،داداش حسنم لحظه ی آخر،هی گریه کرد گفت: "لایوم کیومک یا اباعبدالله... " داداش! هرچی شنیدم این کلمه هابود،کربلا شنیدم،سر برده شنیدم،گودال قتلگاه شنیدم،عطش شنیدم،داداش! کسی بهم نگفت نامحرما دورم حلقه میزنن،کسی نگفت: نامحرم میاد دست خواهرت رو ببنده...داداش! همه چی رو بهم گفتن،فقط یه چیزی رو نگفتن،همه روضه هارو تحمل کردم،همه سختی هارو تحمل کردم،کشته شدنِ تو،مگه کسی باور می کرد زینب زنده باشه حسینش رو سر بِبُرند..
اما داداش یه لحظه بهم خیلی سخت گذشت...داداش! همه لحظه ها سخت بود،فقط یک جا خیلی سخت گذشت،یه جا دیگه نتونستم طاقت بیارم،یه جایی که خودم همه رو سوار محمل ها کردم،بچه هات رو سوار مرکب کردم،سوار شتر کردم،زن هارو کمک کردم،نذاشتم هیچ کسی جلو بیاد،خودم تنها رو زمین موندم،دیگه نتونستم طاقت بیارم،رو کردم به طرف علقمه،گفتم:عباس!غیرت الله! پاشو ببین میخوان خواهرت رو ببرند اسارت...حسین....
ان شاء الله با هم بریم حرمِ اباالفضل،ان شاءالله من برات روضه بخونم تو حرمش بلند گریه کنی،بگم بی بی جان زینب! خیلی بهت سخت گذشت،آره داداشت حسین هم کنار علقمه بهش سخت گذشت،تا نگاههش به بدن داداشش افتاد،یه دست به کمر گذاشت"الآن انكسر ظهری " ای حسین...
#روضه | #حضرت_زینب علیها السلام
🆔 @zendegybartar20
1.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📜أ اَنتَ أخي..
إن زينب لما علمت بالوقعة، خرت مغشيا عليها
هنگامی که کار از کار گذشت، زینب کبری علیهاالسلام در بین خیمه از هوش رفت...
فلما أفاقت من غشيتها ركضت نحو المعركة
وقتی به هوش آمد، شکسته حال به سمت گودال قتلگاه شروع به دویدن کرد...
و هي تارة تعثر بأذيالها، و تارة تسقط على وجهها، من عظم دهشتها، حتى انتهت إلى المعركة
گاهی چادر زیر پایش گیر میکرد و به زمین میخورد و گاهی از شدت مصیبت با صورت به زمین میافتاد تا اینکه به گودال و قتلگاه مقدس رسید.
فجعلت تنظر يمينا و شمالا، فرأت أخاها الحسين عليه السلام على وجه الأرض
در بین گودال گشت و گشت تا اینکه در آخر، جسدی شبیه برادرش را دید که بر روی خاک افتاده بود.
و الدم يسيل من جراحاته كالميزاب، فطرحت نفسها على جسده الشريف، و جعلت تقول:
خون مثل ناودان از جراحات آن بدن جاری بود، زینب کبری علیهاالسلام خود را بر روی آن پیکر قطعه قطعه انداخت.
تشخیص و باورش سخت بود که پیکر برادرش حسین علیهالسلام را اینگونه ببیند، لذا نالهاش به فریاد بلند شد و گفت:
أ أنت الحسين أخي؟! أ أنت أبن امي؟!
تو حسین برادر منی؟! تو پسر مادر منی؟!
أ أنت نور بصري؟! أ أنت مهجة قلبي؟!
تو همان نور چشم منی؟! تو همان پاره قلب منی؟!
أ أنت حمانا؟ أ أنت رجانا؟ أ أنت كهفنا؟ أ أنت عمادنا؟!
تو همان حامیما، امید ما، پناه و تکیهگاه مایی؟!
أ أنت ابن محمد المصطفى؟ أ أنت ابن علي المرتضى؟ أ أنت ابن فاطمة الزهراء؟!
تو پسر محمد مصطفایی؟ تو پسر علی مرتضایی؟ تو پسر فاطمه زهرایی؟!
📕 معالیالسبطین، جلد ۲، صفحه ۳۹
#حضرت_زینب
#شهادت_حضرت_زینب
#وفات_حضرت_زینب
🆔 @zendegybartar20
امیربیان. مقامات حضرت زينب.pdf
حجم:
330.6K
✔️فیش منبر شهادت حضرت زینب
📜 عنوان: مقامات حضرت زینب سلاماللهعلیها
#ماه_رجب
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
🆔 @zendegybartar20
فضایل و مناقب حضرت زینب کبری.pdf
حجم:
299.4K
✔️فیش منبر شهادت حضرت زینب
📜 عنوان: فضائل و مناقب حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها
#ماه_رجب
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
🆔 @zendegybartar20