eitaa logo
زنده شاد
26.5هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
19 فایل
مدیریت کانال سید مرتضی پورعلی/متخصص حوزه نشاط اجتماعی/طلبه و دانشجوی دکتری ادمین هماهنگی برنامه ها👇 @Adminzendeshad 👇👇 تبلیغات و رزرو وقت مشاوره https://eitaa.com/joinchat/4012703872C5f1b434449
مشاهده در ایتا
دانلود
زنده شاد
🔻 #خاطرات_ساحل 🌸 قسمت نهم #بفرما_شکلات🍬🍬🍬 👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت نهم.. 🔸اولین حضور ما تو ساحل مصادف شده بود با عید سعید یعنی عصر عید فطر ۹۴ اولین حضور تبلیغی ما در بوده 🔻من با پرایدمشکی مدل ۸۱ رفتم بابل دنبال و حامد هم با ماشین خودش قرار بود بیاد حسن هم به ما اضافه شد تو مسیر گفتیم روز عیده نمیشه دست خالی بریم کنار ساحل که گفتیم چه کنیم؟ جواد گفت بخریم🍭 گفتیم خوبه.. نفری ۱۵ هزار تومن گذاشتیم وسط و دو سه کیلویی شکلات خریدیم 🍬 سعی کردیم ارزون تر بخریم تا بیشتر داشته باشیم بی تجربه بودیم و نمی دونستیم چه کنیم شکلات ها رو گذاشتیم تو یه ظرف و ورودی ساحل ایستادیم و انگار ایستگاه صلواتی بود😎 همه شکلات ها رو عرض پنج دقیقه پخش کردیم😁 خوب موقع رسیده بودیم ساعت پنج بود و موقع چایی خوردن مسافرا😍 🔺مردم هم دیدن چندتا دارن شکلات پخش میکنند خلاصه هر کی یه مشت برداشت و الفاتحه.. گفتیم ای داد بی داد شکلات چه زود تموم شد😕 ما بنا بود قدم بزنیم و مثلا پیش هر کسی رسیدیم بعد و احوال پرسی یه شکلات هم بدیم که با بی تجربگی همه شکلات ها به باد فنا رفت😭 یه کم قدم زدیم اما زیرکانه از تو ماشین وقتی در حال تقسیم شکلات بودیم از جیب های مخفی قبای خودش استفاده کرده بود و شکلات اضافه تر برداشته بود🙃 بعد مثل ما همه شکلات و هم پخش نکرد همون اول کار 🔹دیدیم علی هر جا میره وای میسته یه شکلات هم میده و خلاصه مشتری های بیشتر شدن و بیشتر هم تحویلش میگیرن😊 گفتم علی بیا کارت دارم بچه ها شکلات ندارن میشه یه کم به ما بدی دست ما هم خالی نباشه گفت نداشتیم دیگه سید😞 شما که هر چی داشتید پخش کردید رفت همون اول بهتون گفتم پخش نکنید😐 راست میگفت ولی خب دیگه 🔅خلاصه علی آقا لطف کرد و دست در جیب مبارک و یه تعداد شکلات هم به بقیه دوستان داد تا امروز و سر کنیم و از روز بعدش حواسمون باشه هر چی داریم همون اول تموم نکنیم👌 اما یادتون باشه که از شکلات بیشتر براتون بگم کارهایی که کرد این شکلات ها که نگو و نپرس...😎😉 شیرین کام باشید....🌹 @zendeshad
زنده شاد
#خاطرات_ساحل 🔻قسمت دهم 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت دهم... 🔻چند روز اول حضورمون کنار و فقط قدم میزدیم از ساعت پنج بعدالظهر تا حوالی هشت از پارکینگ یک شروع میکردیم قدم زدن تا پارکینگ چهار،پنج می رفتیم و میومدیم 😊 🔸کار مون هم این بود که میرفتیم سمت ،یه سلام و احوال پرسی وخوش آمد گویی اگه گرم می گرفتند ،یه چند دقیقه ای کنارشون بودیم و بیشتر صحبت میکردیم ♨️از مسائل مختلف و زندگی و صحبت های عادی دیگه اگه هم تحویل نمی گرفتند که هیچی می رفتیم سراغ سوژه های دیگه.. روزهای بعدی علاوه بر ، هم به کارمون اضافه شد🎈 .با این تفاوت که شکلات و به همه میدادیم کوچیک و بزرگ ❌ اما بادکنک و فقط به بچه ها میدادیم 👫 که البته خیلی هم نمی دادیم مثلا می گفتیم یه شعری بخون یه آیه قرآنی یا هر چیز دیگه اگه هم بلد نبودند یا خجالت می کشیدند اسمشونو و هم می گفتند بادکنک و می دادیم🎈 خلاصه نمیذاشتیم کسی دست خالی بره یادمه تو پارکینگ دو با یکی از دوستان در حال قدم زدن بودیم یه خانواده ای رو دیدم که رو زیلو نشسته بودند یه خانواده چهار نفره👨‍👩‍👧‍👦 که جوون بودند .یه پسر سه چهار ساله به اسم آرمین و یه دختر ۸ ساله به اسم آیدا داشتند 😊 رفتم جلو.. ✋سلام کردم..پدر خونه شوکه شد یه لحظه تو همون حالت نشسته جواب سلام و به زور داد بدون معطلی نگاهمو معطوف به پسر کوچولو کردم ، سریع یه بهش دادم پسره لبخند زد😊 رو کردم به دختره گفتم چند سالته و اسمت چیه گفتم شعر بلدی بخونی؟ گفت آره ..گفتم بخون.. 🌸همین طور که داشت و میخوند به دوستم گفت بادکنک و باد کن از این بادکنک هایی بود که خیلی بزرگ میشد شعر خوندنش که تموم شد بادکنک آبی رنگ و بهش دادم و خیلی هم شد☺️ خونه که تا این لحظه همچنان نشسته بود و ما رو فقط نگاه می کرد👀 نیم خیز شد و گفت حاج آقا ممنونم میشه آیدین هم شعر بخونه؟😇 گفتم بله که میتونه آیدین هم شعر معروف یه دارم قلقلیه رو تا نصف خوند🎾 و یه بادکنک قرمز تقدیم آرمین شد😍 پدر خونه که کمی از حالت تعجبش کم شده بود رو کرد به من و گفت حاج آقا به منم بادکنک میدی😁 از اونجا که مهمات خیلی کم بوده و به همه نمی رسید شرمنده بابا شدیم و نشد بهش بادکنک هدیه بدیم🙂 خواستم خداحافظی کنم که مادر خونه گفت حاج آقا یه لحظه گفتم بفرمائید گفت میشه بچه ها و همسرم کنارتون بایستند و یه عکس یادگاری بگیرم؟📸 گفتم بله بفرمائید عکسی که کنار ساحل به گفته پدر خونه برا بار اول با دوتا حاج آقا گرفته شد... @zendeshad
زنده شاد
خاطرات ساحل قسمت چهاردهم... این قسمت : بفرما #بلال داغ😎 👇👇👇👇👇👇👇👇👇
خاطرات ساحل قسمت چهاردهم... 🔻پس از اولین برنامه ای که کنار گرفتیم،تصمیم بر این شد روزهای بعد کنار ساحل پس از چهره به چهره به مدت یک ساعت برنامه مسابقه و جنگ داشته باشیم 🔻اگه یادتون باشه تو خاطرات قبلی گفتم کاسبای کنار ساحل فکر میکردن ،حضور ما باعث میشه تا کسب و کارشون از رونق بیفته و یه جورایی ما رو مانع کاسبی خودشون میدونستند 🔻 ولذا قبل از اجرای برنامه هامون تو روزهای بعدی یه فکر بکری به ذهنمون رسید😊 و اون این بود که از این به بعد جایزه هایی که بنا بود به شرکت کننده های تو مسابقه بدیم و از همین کاسب های ساحل تهیه کنیم👌 🌹روز دوم برنامه با اکوی همراه شارژ شده وارد ساحل شدیم با روش و مدلمون که آشنا شدید اول تبلیغ چهره به چهره و قدم زدن کنار ساحل شکلات هم که همراهمون بود و هر کسی و می دیدیم شکلات می دادیم 😎 یادمه یه روز این نجات غریق های کنار ساحل از دور دیدم رفقای طلبه بهشون شکلات دادن 🔸چند دقیقه بعد منم رفتم رد شدم از کنارشون و سلام و احوال پرسی داشتم میرفتم که بهم گفتند سید سهم ما کو؟؟؟ گفتم گرفتید که ،🙄 گفتند نشد دیگه سید دوستات سهم خودشونو دادن تو هم باید سهم خودتو بدی تازه سید هم هستی باید دوتا بدی😁 گفتم باشه (اینکه گفته بودم این معجزه ها کرد یه دونه اش همین ها بوده) 🔸خلاصه بعد قدم زدن و گپ و گفت با مردم آماده شدیم برا اجرای مسابقه حامد امامی نژاد از قبل رفت با یه فروش و جت اسکی داری هماهنگ کرد که ما میخوایم از شما جایزه بخریم بلال چند؟🌽 دونه ای ۲هزار تومن (سال ۹۴..الان شده دونه ای ده هزار تومن😐) باشه ما هم همون دوهزار تومن میگیریم ده تا بلال و هماهنگ کردیم برا جایزه اون روز 🔻جت اسکی چند؟🏄‍♂ هر یک ربع ۱۵ هزار تومن . باشه یه جایزه ویژه هم جت اسکی مسابقه رو شروع کردم بدو بدو مسابقه داریم جایزه ویژه بلال داغ🌽😁 جایزه ویژه تررررر یک ربع جت اسکی رایگان🏄‍♂ 🤩 از جزئیات مسابقه و...میگذرم. اما قدم دوم ما برا اثبات اینکه ما مانع کسب و کار ،کاسبان نیستیم و با همین ایده شروع کردیم 🔸قدم اول این بود که چند روز اول سعی کردیم تذکر خاصی ندیم و صرفا یه سلام و احوال پرسی و دادن شکلات معجزه آسا 🔸قدم دوم هم خرید جایزه از ساحل بود.. با ما همراه باشید.... @zendeshad
زنده شاد
بادکنک تموم میشد شکلات می‌دادیم 😍😊
خب حالا که حرف از شد یاد یه کلیپی افتادم 😅 میفرستم براتون ببینید طی این چند سال فعالیت ما کنار ساحل نزدیک به پنج شیش بار به صورت مستقیم در غالب برنامه شبکه های ماهواره ای ضد انقلاب به حضور ما واکنش نشون دادند (جدای از صفحات مجازی و....) این اولین واکنش اون ور آبی بود که البته مثل همه خبرها این و هم در غالب یه خبر دروغ برا مخاطب نمایش دادند 👇👇👇👇