آن روز، به #مسجد نرسیده بود. برای #نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش.
داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا میکردم. حالت عجیبی داشت.
انگار #خدا، در مقابلش ایستاده بود. طوری #حمد و #سوره میخواند مثل این که خدا را میبیند؛ #ذکرها را دقیق وشمرده ادا میکرد.
بعدها در مورد نحوهی نماز خواندنش ازش پرسیدم، گفت:
«اشکال کار ما اینه که برای همه وقت میذاریم، جز برای خدا! نمازمون رو سریع میخونیم
و فکر میکنیم زرنگی کردیم؛ اما یادمون میره اونی که به وقتها #برکت میده، فقط خود خداست.»
#خاطره ای از #شهید_علیرضا_کریمی
🌷🇮🇷🌷🇮🇷