eitaa logo
♕‌زیــنـــبـــیـــه♕
1.9هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
18.3هزار ویدیو
79 فایل
کُلُنا عَـباسُکَ یا زیـــنـب به جمع محبین اهل بیت بخصوص‌خانم زینب کبری(س) وفدائیان ره خوش آمدید💐 خواهران/برادران✨ کلی استوری بیوپروفایل و...باکیفیت تولید خودمون رومیذاریم باماباشید دوستانتون روهم دعوت کنیدخوشحال میشیم🌹❣️ ارتباط با خادم کانال @erfan_8283
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 ✍️ هشت درس مهم زندگی 🔹شیخی از شاگردش پرسید: چند وقت است که در ملازمت من هستی؟ 🔸شاگرد جواب داد: حدودا ۳۳ سال. 🔹شیخ گفت: در این مدت از من چه آموختی؟ 🔸شاگرد: هشت مسئله. 🔹شیخ گفت: مدت زیادی از عمر من با تو گذشت و فقط هشت چیز از من آموختی‌!؟ 🔸شاگرد: ای استاد، نمی‌خواهم دروغ بگویم و فقط همین هشت مسئله را آموخته‌ام. 🔹استاد: پس بگو تا بشنوم. 🔸شاگرد: 1️⃣ به خلق نگریستم دیدم هرکس محبوبی را دوست دارد و هنگامی که به قبر رفت محبوبش او را ترک نمود. 🔺پس نیکی‌ها را محبوب خود قرار دادم تا هنگام ورودم به قبر همراه من باشد. 2️⃣ به کلام خدا اندیشیدم که فرمود: 💠«وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ؛ و اما كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفس خود را از هوس بازداشت، بی‌گمان بهشت جايگاه اوست.» نازعات: ۴۰ و ۴۱ 🔺پس با نفس خویش به پیکار برخاستم تا اینکه بر طاعت خدا ثابت گشتم. 3️⃣ به این مردم نگاه کردم و دیدم هرکس شیء گران‌بهایی همراه خویش دارد و با جانش از آن محافظت می‌کند. پس قول خداوند را به یاد آوردم: 💠«مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ؛ آنچه پيش شماست، تمام می شود و آنچه پيش خداست، پايدار است.» نحل: ۹۶ 🔺پس هرگاه شیء گران‌بهایی به‌دست آوردم، آن را به پیشگاه خدا تقدیم کردم تا خدا حافظ آن باشد. 4️⃣ خلق را مشاهده کردم و دیدم هرکس به مال و نسب و مقامش افتخار می‌کند. سپس این آیه را خواندم: 💠«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ؛ در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست.» حجرات: ۱۳ 🔺پس به تقوای خویش افزودم تا اینکه نزد خدا ارجمند باشم. 5️⃣ خلق را دیدم که هرکس طعنه به دیگری می‌زند و همدیگر را لعن‌ونفرین می‌کنند. و ریشه همه این‌ها حسد است. سپس قول خداوند را تلاوت کردم: 💠«نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا؛ ما [وسايل] معاش آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كرده‌ايم.» زخرف: ۳۲ 🔺پس حسادت را ترک کردم و از مردم پرهیز کردم و دانستم روزی و فضل به‌دست خداست و بدان راضی گشتم. 6️⃣ خلق را دیدم که با یکدیگر دشمنی دارند و بر همدیگر ظلم روا می‌دارند و به جنگ با یکدیگر می‌پردازند. آن‌گاه این فرمایش خدا را خواندم: 💠«إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا؛ همانا شیطان دشمن شماست پس او را دشمن گیرید.» فاطر: ۶ 🔺پس دشمنی با مردم را کنار گذاشتم و به دشمنی با شیطان پرداختم. 7️⃣ به مخلوقات نگریستم پس دیدم هر کدام در طلب روزی به هر دری می‌زنند و گاه دست به مال حرام نیز می‌زنند و خود را ذلیل می‌کنند. و خداوند فرموده: 💠«وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا؛ و هيچ جنبنده‌اى در زمين نيست مگر [اينكه] روزی‌اش بر عهده خداست.» هود: ۶ 🔺پس دانستم من نیز یکی از این جنبنده‌هایم و بدانچه که خداوند برای من مقرر کرده است، راضی گشتم. 8️⃣ خلق را دیدم که هرکدام بر مخلوقی مانند خودشان توکل می‌کنند؛ این به مال و دیگری نان و دیگران به صحت و مقام. و باز این قول خداوند را خواندم: 💠«وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛ و هركس بر خدا توکل كند، او براى وى بس است.» طلاق: ۳ 🔺پس توکل بر مخلوقات را کنار گذاشتم و بر توکل به خدا همت گماشتم. ᘜ𝒋𝒐𝒊𝒏☟︎︎︎ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
📌 گاهی درمان در دارو نیست! 🔹پادشاهی به‌علت پُرخوری و پرخوابی دچار درد شکم شد. 🔸هر حکیمی برای معالجه آوردند، سودی بر بیماری او نبخشید و سفتی شکم روان نساخت. 🔹طبیبی ادعا کرد گیاهی در بالای کوهی است که اگر پادشاه آن را بخورد شکم او درمان شود، ولی خاصیت درمانی آن گیاه این است که باید بعد از چیده‌شدن سریع خورده شود. 🔸این شرط سبب آن شد که پادشاه نتواند کسی را بفرستد تا آن گیاه را برای او از کوه بیاورد. 🔹تصمیم گرفت در تخت روان او را بالای کوه برند. ولی کسی حاضر به تضمین این امر برای پادشاه به‌علت صخره‌ای‌بودن کوهستان نشد. 🔸و پادشاه را یک راه ماند که خود به پای خود به بالای کوه رود. 🔹پادشاه سنگین‌وزن یک روز به‌سختی کوه‌پیمایی کرد و روز دیگری راه باقی مانده بود برسد که درد شکم شاه خوب شد و بر بیماری او فرجی حاصل شد. پس به‌همراه قراول به دربار برگشت. 🔸او که گمان می‌کرد طبیب در بالای کوه، کنار آن گیاه منتظر پادشاه است به‌ناگاه طبیب را در شهر یافت و پرسید: چرا بالای کوه نرفته بود؟ 🔹طبیب گفت: قبله عالم! چنین گیاهی در بالای کوه وجود نداشت؛ درمان درد تو در خوردن دارو نبود. بلکه فقط در حرکت و راه‌رفتن بود و من چنین کردم که تو تکانی به خود دهی و راهی بروی تا درمان شوی. 🔸ساعت‌ها اندیشه کردم تا چگونه تو را به درمان مورد نیازت نزدیک کنم و راهی جز این نیافتم. 🔹پادشاه بر ذکاوت طبیب احسنت گفت و او را به دربار خویش در طبابت جای بخشید. ۰.....: 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
صدقه 5 نوع است :🌸🍃 صدقه به انسان صحیح و سالم: پاداش یک به ده دارد (شادی دل کودک، نشاندن امید، دادن هدیه) صدقه به فرد زمین گیر و افتاده: پاداش یک به دارد (کمک به تهی داستان، خرید نان برای همسایه پیر) صدقه به پدر و مادر: پاداش یک به است (لبخند به روی آنان، شاد کردن دل آنها) صدقه برای اموات و مردگان: پاداش یک به دارد (به نیت آنان خیرات کنید درختی بکارید) صدقه به طالب علم: پاداش یک به دارد (خریدن کفش مدرسه برای کودکی، ساخت مدرسه) ۰.....: 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
📌 خدای بی‌نیاز 🔹پادشاهی در بستر بیماری افتاد. پزشکی حاذق بر بالین وی حاضر شد. 🔸پزشک گفت: باید کل خون پسر جوانی را در بدن تو تزریق کنند تا ضعف و کسالتت برطرف شود. 🔹شاه از قاضی شهر فتوای مرگ جوانی را برای زنده‌ماندن گرفت. پدرومادری را نشانش دادند که از فقر در حال مرگ بودند. پولی دادند و پسر جوان آن‌ها را خریدند. 🔸پسر جوان را نزد پادشاه خواباندند تا خون او را در پادشاه تزریق کنند. جوان دستی بر آسمان برد و زیرلب دعایی کرد و اشکش سرازیر شد. 🔹شاه را لرزه بر جان افتاد و پرسید: چه دعایی کردی که اشکت آمد؟ 🔸جوان گفت: در این لحظات آخر عمرم گفتم خدایا! والدینم به پول شاه نیاز دارند و مرگ مرا رضایت دادند. قاضی شهر به مقام شاه نیاز دارد که با فتوای مرگ من به آن می‌رسد. 🔹با مرگ من، پزشک به شهرت نیاز دارد که شاه را نجات می‌دهد و به آن می‌رسد. و شاه با خون من به زندگی نیاز دارد که کشتن من برایش راحت شده است. 🔹پس می‌بینی تمام خلایقت برای نیازشان مرا می‌کشند تا با مرگ من به چیزی در این دنیای پست برسند. 🔸ای خالق من، فقط تو هستی که مرا برای نیاز خودت نیافریدی و از وجود بنده‌ات بی‌نیازی. فقط تو هستی که من هیچ سود و زیانی به تو اگر بخواهم هم نمی‌توانم برسانم. 🔹شاه چون صحبت‌های جوان را شنید، زارزار گریست و گفت: برخیز و برو. من مردن را بر این‌گونه زنده‌ماندن ترجیح می‌دهم. 🔸تو دل پاکی داری. دعا کن خدای بی‌نیاز مرا هم شفا داده و از خلایقش بی‌نیازم کند. .....: 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
📌 کامیون حمل زباله 🔹یه روز سوار تاکسی شدم که برم فرودگاه، حین حرکت ناگهان یه ماشین درست جلوی ما از پارک اومد بیرون. 🔸راننده تاکسی هم محکم زد رو ترمز و دقیقا به فاصله چندسانتی‌متری از اون ماشین ایستاد! 🔹راننده مقصر، ناگهان سرشو برگردوند طرف راننده تاکسی و شروع به دادوفریاد کرد، اما راننده تاکسی فقط لبخند زد و برای اون شخص دست تکون داد و به راهش ادامه داد! 🔸توی راه به راننده تاکسی گفتم: شما که مقصر نبودید و امکان داشت ماشینتون هم آسیب شدید ببینه و ما هم راهی بیمارستان بشیم. چرا بهش هیچی نگفتید؟ ️ 🔹اینجا بود که راننده تاکسی درسی به من آموخت که تا آخر عمر فراموش نمی‌کنم. 🔸گفت: از قانون کامیون حمل زباله استفاده کردم. 🔹گفتم: یعنی چی؟ 🔸توضیح داد: این افراد مانند کامیون حمل زباله هستن! اونا از درون لبریز از آشغال‌هایی مثل ناکامی، خشم، عصبانیت، نفرت و... هستند. 🔹وقتی این آشغال‌ها در اعماق وجودشان تلنبار می‌شه، به جایی برای تخلیه احتیاج دارن و گاهی اوقات روی شما خالی می‌کنن! شما به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان دهید و برایشان آرزوی خیر کنید. 🔸آدم‌های باهوش اجازه نمی‌دهند که کامیون‌های حمل زباله، روزشان را خراب کنند. .....: 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
📌 دلی که تو داری... 🔹روزی واعظی به مردمش گفت: هرکس دعا را از روی اخلاص بگوید، می‌تواند از روی آب بگذرد، مانند کسی که در خشکی راه می‌رود. 🔸جوانی ساده و پاک‌دل که خانه‌اش در خارج از شهر بود و هر روز می‌بایست از رودخانه می‌گذشت، در پای منبر بود. 🔹چون این سخن از واعظ شنید، بسیار خوشحال شد. 🔸هنگام بازگشت به خانه، دعاگویان، پا بر آب نهاد و از رودخانه گذشت. 🔹روزهای بعد نیز کارش همین بود و در دل از واعظ بسیار سپاسگزاری می‌کرد. آرزو داشت که هدایت و ارشاد او را جبران کند. 🔸روزی واعظ را به منزل خویش دعوت کرد، تا از او به شایستگی پذیرایی کند. 🔹واعظ نیز دعوت جوان پاک‌دل را پذیرفت و با او به راه افتاد. 🔸چون به رودخانه رسیدند، جوان دعا گفت و پای بر آب نهاد و از روی آن گذشت. اما واعظ همچنان برجای خویش ایستاده بود و گام برنمی‌داشت. 🔹جوان گفت: ای بزرگوار! تو خود، این راه و روش را به ما آموختی و من از آن روز چنین می‌کنم، پس چرا اینک بر جای خود ایستاده‌ای، دعا را بگو و از روی آب گذر کن! 🔸واعظ، آهی کشید و گفت: حق، همان است که تو می‌گویی، اما دلی که تو داری، من ندارم! ۰.....: 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
📌 به خدا نزدیک شو 🔹در پای منبر عالِمی بزرگ مردم زیادی می‌نشستند. روزی عالم متوجه شد جوانی مدتی است که در پای منبر او حاضر نمی‌شود. پس سراغ او را گرفت. 🔸گفتند: آن جوان دیگر از خانه بیرون نمی‌آید و مشغول عبادت است. 🔹عالِم پیش او رفت و پرسید: ای جوان! چرا درب خانه بر روی خود بسته‌ای و عبادت می‌کنی؟ 🔸جوان گفت: برای نزدیک‌شدن به خدا باید درب بر روی خود بست و خانه‌نشین شد. 🔹عالم گفت: هرگاه دیدی به مردم نزدیک‌‌تر می‌شوی و در میان مردم و برای مشکلات آنان همت می‌کنی، بدان به‌ خدا نزدیک شده‌ای. تو که درب بر روی خود بسته‌ای و از مردم گریزان هستی بدان از خدا دورتر می‌شوی. 💠 چه زیبا مولای متقیان حضرت علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه فرمودند: كُن فِی النَّاس فَلا تَكُن مَعَهُم؛ در میان مردم باش، اما مانند آنان مباش. (یعنی دلت با خدا باشد و جسمت در بین مردم) 💠 ۰.....: Join ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
📌 همیشه برای انجام کارهایت «ان شاءالله» بگو! 🔹‍‌روزی زنی از همسرش پرسيد: فردا چه می‌كنی؟ 🔸مرد گفت: اگر هوا آفتابی باشد به مزرعه می‌روم و اگر بارانی باشد به کوهستان می‌روم و علوفه می‌چينم. 🔹همسرش گفت: بگو ان شاءالله. 🔸مرد گفت: ان شاءالله ندارد. فردا يا هوا آفتابی‌ست يا بارانی! 🔹از قضا فردا در ميان راه به راهزنان رسيد. مرد را گرفتند و كتک زدند و هرچه داشت با خود بردند. 🔸مرد نه به مزرعه رسيد و نه به كوهستان رفت. به خانه برگشت و در زد. 🔹همسرش گفت: كيست؟ 🔸مرد گفت: ان شاءالله كه منم! 💢 همیشه ان شاءالله بگویید، حتی درمورد قطعی‌ترین کارها. 🔰خداوند در قران می‌فرمایند: 🌿وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَٰلِكَ غَدًا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّه؛ ✨ «و هرگز درباره چیزی مگو که من فردا آن را انجام می‌دهم، مگر اینکه [بگویی: اگر] خدا بخواهد.» (کهف: ۲۳ و ۲۴) ‍‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‍ 💠۰.....: Join ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
🔴با کلمه زیبای «نمی‌دانم» آشنا شوید ✍روزی امتحان جامعه‌شناسی ملل داشتیم. 🔸استاد سر کلاس آمد. فقط یک سوال داد و رفت: مادر یعقوب لیث صفار از چه نظر در تاریخ معروف است؟ 🔹از هر که پرسیدم نمی‌دانست. تقلب آزاد بود چون ممتحنی نبود اما به‌راستی کسی نمی‌دانست. 🔸همه دو ساعت نوشتیم؛ از صفات برجسته این مادر، از شمشیرزنی او، از آشپزی برای سربازان، از برپاکردن خیمه‌ها در جنگ، از عبادت‌های او و... 🔹استاد بعد از دو ساعت آمد و ورقه‌ها را جمع کرد و رفت. 🔸تیرماه برای جواب آزمون امتحان تاریخ ملل رفتیم. روی تابلو مقابل اسامی همه با خط درشت نوشته شده بود: «مردود». 🔹برای اعتراض به ورقه، به سالن دانشسرا رفتیم. 🔸استاد آمد و گفت: فردی اعتراض دارد؟ 🔹همه گفتند: آری. 🔸گفت: خب چرا پاسخ صحیح را ننوشتید؟ 🔹پرسیدیم: پاسخ صحیح چه بود استاد؟ 🔸گفت: در هیچ کتاب تاریخی‌ای نامی از مادر یعقوب لیث صفار برده نشده. پاسخ صحیح «نمی‌دانم» بود. 🔹همه پنج صفحه نوشته بودید اما فردی شهامت نداشت بنویسد: نمی‌دانم. 🔸کسی که همه‌چیز می‌داند ناآگاه است. بروید با کلمه زیبای «نمی‌دانم» آشنا شوید، زیرا فرداروز گرفتار نادانی خود خواهید شد. ᘜ𝒋𝒐𝒊𝒏☟︎︎︎ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
4.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعضیا بند روسری شون باز شد تا بیان جلو دوربین واسه لایک‼️ بعضیا...😔😔 ✾ᘜ𝒋𝒐𝒊𝒏☟︎︎︎ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
*📜* رفته بودیم سر جلسه؛ استاد مۍگفت یه ذکر؎ هست میون‌بُر همه مشکلات...シ! حلال همه مشکلات..! اصلا این ذکر جادو میکنه😃💭!'‌ دفتر و مداد دستم گرفتم ذکر رو یاد داشت کنم...📝! استاد گفت مۍدونید این ذکر چیه؟! ...🌱!' مۍدونستید اهل‌بیت‹ع› سفارش کرده‌اند برا؎ فرج امام زمان‹عـج› زیاد دعا کنیم چون با ظھور امام زمان همه مشکلات و گرفتار؎ها؎ ما هم حل میشه🙂💔؟! ✾ᘜ𝒋𝒐𝒊𝒏☟︎︎︎ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
✅ از چشم خدا افتاده‌ایم یا خیر؟ 🔸یکی از علما می‌گفت اگر می‌خواهی ببینی از چشم خدا افتاده‌ای یا نه، یک راه بیشتر ندارد... 🍃هروقت دیدی گناه می‌کنی و بعد غصه می‌خوری، بدان که از چشم خدا نیفتاده‌ای. ☝️🏻اما اگر گناه می‌کنی و می‌گویی: مهم نیست؛ بترس که خط دورت کشیده شده باشد.🌹 می‌گفت خدا بعضی راه ها رو بسته که تو گم نشی ᘜ𝒋𝒐𝒊𝒏☟︎︎︎ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻