هدایت شده از مسابقات حکمت اسلامی
🔰 جایگاه و اهمیت طبیعیات در الهیات و فلسفه.
✍ استاد امینی نژاد
در تراث علمی و حکمی ما دو نگاه به طبیعیات وجود دارد:
۱. نگاه در عرض ریاضیات و الهیات (نگاه رایج)
۲. نگاه دیگر در متن نگاه فلسفی
که صدرالمتالهین در ج ۴ و ۵ اسفار آن را در عرض ریاضیات و الهیات نمیداند بلکه جزء خود الهیات و فلسفه میداند.
🔍 این مسألهی مهمی است که نباید مورد غفلت قرار بگیرد.
📖 امروزه از دل همین مطالعات طبیعی مطالعاتی فلسفی در ابعاد مختلف شکل گرفته است.
‼️ نکته مهم این است که بنیادهای اساسی و چارچوبهای مهم تولید نظریات در مباحث طبیعیات را #فلسفه تشکیل میدهد.
📚 لذا میبینید استاد دکتر گلشنی کتاب فاخری نگاشته است در رابطه با نظرات فلسفیای که پشتیبانی میکند نظریات فیزیکیِ فیزیکدانان دنیای معاصر را.
🔍 نیز باید توجه داشت که:
امروزه شبهات گسترده از دو ناحیه نسبت به مباحث الهیاتی و دینی شکل میگیرد:
۱. از طریق مباحث زیستی.
۲. از طریق مباحث فیزیکی.
🔍 به نظر میرسد بخش عمدهای از توجهات فلسفهپژوهان در دنیای اسلام و در تراث اسلامی باید متوجه کاویدن مباحث طبیعیاتی از منظر الهیاتی و فلسفی باشد.
📚 من فکر میکنم از بهترین منابع آن همان نمط ۱ و ۲ کتاب اشارات است
که خیلی مختصر است و باب ورود خوبی است برای ایندست از مطالعات فلسفی.
⁉️ ما باید بدانیم نقطههای تلاقی نگاه طبیعی و فلسفی
چگونه شکل میگیرد؟
و روش آن چگونه است؟
✅ و فکر میکنم از تمدنسازترین نگاهها تمرکز بر نقطههای تلاقی فلسفه و طبیعیات است.
─•~❉᯽❉~•─•~❉᯽❉~•─
💢 مسابقات علمی و عالی حکمت اسلامی
https://eitaa.com/Mosabeghathekmat1403
عنوان: فرد و کیهان در فلسفهی رنسانس
نويسنده: ارنست کاسیرر
مترجم: یدالله موقن
ناشر: ماهی
🔸کتاب حاضر با رویکردی تاریخی ـ تحلیلی درباره فلسفه رنسانس و آرا و اندیشههای «نیکولاس کوزانوس» (۱۴۰۱ـ۱۴۶۴م) نوشته شده است. نویسنده در این کتاب نشان داده است که در دوره رنسانس، فلسفه، زبان، هنر و علم با هم وابستگی متقابل داشتهاند.
همچنین درباره آگاهی فرد از خود در این دوره، جبر و اختیار و مساله سوژه ـ ابژه در فلسفه رنسانس و نیز کیهانشناسی بحث کرده است.
مترجم علاوه بر مقدمه خود که به شرح و بیان نهضت اومانیسم پرداخته، به تأثیر «واربورگ» و «پانومنسکی» بر شیوه تاریخنگاری کاسیرر نیز پرداخته است.
دو ضمیمه نیز به کتاب افزوده که یکی به قلم خود کاسیرر با عنوان «چند نکته درباره پرسش نوبودگی رنسانس» و دیگری مقالهای به قلم «جان راندال» میباشد که به ارزیابی شیوه تاریخنگاری وی میپردازد.
متن کتاب
#فلسفه
@multidisciplinarymedia
فضا چیست؟
بحث داغ نیوتن و لایبنیتس در مورد ماهیت فضا یا مکان، فصلی جذاب و خواندنی و البته مهم از کتاب کویره است.
الکساندر کویره در فصل یازدهم کتاب «گذار از جهان بسته به کیهان بیکران» با عنوان «خدای روزهای کار و خدای روزهای تعطیل»، نظرات این دو دانشمند، پیرامون تعریف و معنای فضا را آورده است.
این بحث در اصل یک بحث فلسفی و کلامی است که دیدگاههای الهیاتی نیوتن و لایبنیتس را نشان میدهد.
با توجه به نقش و اهمیت نیوتن و لایبنیتس در شکلگیری فیزیک و مکانیک جدید و نیز کشف و بسط حساب دیفرانسیل و انتگرال، فهم دیدگاه این دو فیلسوف و متأله بسیار مهم است.
مفاهیم بینهایت کوچک و بینهایت بزرگ که در حسابان نقشی کلیدی دارند، ریشههای عمیقی در فهم مابعدالطبیعی از مکان و فضا دارند.
همچنین فهم متفاوت از مسأله «حرکت» نزد فیلسوفان قرن هفدهم، و تلاش برای تبیینی متفاوت از حرکت، به شکلگیری مکانیک و دینامیک بویژه نزد نیوتن انجامید.
خدای روزهای کار و خدای روزهای تعطیل (قسمت اول)
کنایه نیوتن و حملهٔ صریح راجر کوتس به منکرین خلاء که ماده را پیوسته و پُر میدانستند، بیجواب نماند.
هرچند دکارتیها ساکت ماندند، اما لایبنیتس در نامهای که در نوامبر ۱۷۱۵ به شاهدخت ویلز نگاشت، به اتهامات کوتس پاسخ داد و نگرانی خود از ضعف مذهب، و رواج مادیگری و فلسفههای خداناباور در انگلستان را آشکار ساخت.
مملکتی که گروهی در آن نه تنها مادی بودن را به انسان، که حتی به خداوند نیز گسترش داده بودند بطوریکه آقای لاک در تجرد و بقای روح شک میکرد و نیوتن و پیروانش به اندیشههای سست و سبک دربارهٔ توانایی و حکمت خداوند دامن میزدند.
لایبنیتس چنین می نویسد:
نیوتن معتقد است که فضا ابزاری است که خداوند آن را برای ادراک اشیاء به کار میبرد اما باید از او پرسید که اگر خدا نیازمند ابزاری برای ادراک است، پس دست کم خودِ آن ابزار به او وابستگی ندارد و آفریده او نیست.
نیوتن و پیروانش رأی عجیبی دربارۀ فعل خدا دارند که برابر آن خداوند متعال ناچار است هر چند وقت، ساعت دست ساز خود را کوک کند وگرنه از کار بازخواهد ایستاد. گویی وی در آغاز آفرینش از بینش لازم برای اعطای جنبش دائمی به جهان بیبهره بوده است.
از این اسف بارتر آنکه به باور این حضرات ساعت دست ساز خداوند چندان ناساز و پرکاستی است که او گهگاه و به ناچار باید آن را روغنکاری کند و یا به تعمیر آن بپردازد. چنین ساعت سازی که باید پیوسته آفریده خود را منظم کند، قطعا خام و بیتجربه است.
اما بنظر من قدرت و شدت در جهان همواره ثابت است و تنها از جسمی مادی به دیگری انتقال مییابد و در این تحول پیرو قوانین طبیعت و نظم زیبای پایهای است.
اتهام لایبنیتس بدون پاسخ نماند.
با توجه به اینکه چنین نظراتی کاملا با شأن و باور نیوتن تضاد داشت و خود نیوتن هم از جدل و مناظره عمومی پرهیز میکرد، مسؤولیت پاسخ دادن، به دکتر ساموئل کلارک مرید و دوست نیوتن واگذار شد.
او شروع به نامهنگاری با لایبنیتس کرد که تا پایان زندگی لایبنیتس ادامه یافت.
این نامهها اختلاف اساسی میان آن دو را آشکار میکند.
دکتر کلارک میپذیرد که در انگلستان نیز مانند هر جای دیگری کسانی حتی دین طبیعی را انکار میکنند و یا آن را به تباهی میکشانند اما کلارک فلسفههای مادیگرایانهای که رواج یافتهاند را مقصر میداند و آنها را عامل درک ناصحیح از خداوند، چنانکه که لایبنیتس اشاره کرده بود میداند.
وی بهترین ابزار برای مجازات این ملحدان را فلسفهٔ ریاضیاتی میداند چون این مکتب ثابت میکند که ماده پستترین چیز در جهان هستیست.
نیوتن فضا را همچون ابزار یا اندامی که خداوند برای ادراک اشیاء از آن استفاده میکند، نمی داند.
خداوند به هیچ ابزاری نیاز ندارد بلکه برعکس، نزد نیوتن خدای حاضر در همه جا، اشیاء را بدانگونه که در فضا جا گرفتهاند، بیواسطه درک میکند.
برای توضیح این درک بی واسطه، نیوتن ادراک پروردگار از اشیاء را به ادراک ما از صورتهای ذهنی تشبیه میکند و فضای نامتناهی را عرصهٔ ظهور و بروزِ خدایِ همهجا حاضر میداند.
ادامه مطلب
گذار از جهان بسته به کیهان بیکران، نوشته الکساندر کویره، ترجمه علیرضا شمالی، صص ۲۴۱ تا ۲۴۳
#علم
#فلسفه
#تاریخعلم
#فلسفهعلم
@multidisciplinarymedia
فضا چیست؟
خدای روزهای کار و خدای روزهای تعطیل (قسمت دوم)
به نظر طرفداران نیوتن، سرزنشی که لایبنیتس به بهانه تحقیر قدرت و حکمت خداوند و وادار ساختن وی به تعمیر و کوک کردن ساعت جهانی نثار ایشان میکند، ناجوانمردانه است. ماجرا کاملا برعکس است.
دخالت دائم خداوند است که نیرو و نفس تازه در کالبد جهان میدمد و آن را از فروپاشی در موج آشوب و نابسامانی و سرد شدن تکاپو و جنبش باز میدارد.
بواسطه همین دخالت است که حضور پروردگار و تدبیر الهی در کار جهان جلوه میکند.
خدای طرفداران دکارت و لایبنیتس که تنها هنرش حفظ هستی ساعتی مکانیکی است که یک بار در آغاز و برای همیشه تا انتها کوک شده و بهره ثابتی از نیرو برده است، چندان جالبتر از خدای غایب از جهان نیست.
از این رو کلارک با دلخوری میگوید که تشبیه جهان به سازوکار تمام و کمالی که بیدخالت خداوند در تکاپو باشد، ماده اصلی تفکر مادیگری و باور به تقدیر کور است و هنگامی که چنان خدایی را عاقل و فراجهانی نیز فرض کنند، تدبیر الهی بیمعنا میشود و جهان، دیگر قلمرو خداوند نخواهد بود.
وقتی یک حکیم و فیلسوف جهان را از روز آفرینش تا امروز بینیاز از تدبیر و حکومت الهی بداند، دیگر تعجبی ندارد که شکاکانِ مغلطهکار، جلوتر رفته و بگویند که عالم از ازل همین گونه بوده است که اینک هست بدون اینکه آفرینشی از سوی مبدئی قدسی در کار باشد و تنها طبیعتِ خردمندِ ازلی است که بوده و هست چنانکه اینک نیز همین طور است.
پادشاهی که امور مملکتش بدون تدبیر و تأمل او پیش میرود و وی از آنها بیخبر است، آیا بهرهای از پادشاهی جز نام آن برده است؟
او اصلا سزاوار تخت پادشاهی نیست.
از این باور که حکومت و تدبیر امور، بدون دخالت و دستور شاه نیز به خوبی انجام میشود میتوان بوی توطئه برای حذف پادشاه را حس کرد.
پس هرکس به نظم جهان بدون دخالت دائمی خداوند به بهانه اینکه او پادشاهی فراتر از جهان است باور دارد، باید بداند که کارش به حذف خداوند از جهان خواهد انجامید.
لایبنیتس برای پاسخ گفتن به گوشه کنایههای کلارک اشاره میکند که قاعدههای ریاضی نه مخالف که اتفاقا معادل با اصول فلسفۀ مادیگرا هستند و دموکریتوس و اپیکورس و هابز همگی این موضوع را تصدیق میکنند.
آنگاه اضافه میکند که مسأله و موضوع گفتوگو مابعدالطبیعی است نه ریاضی و مابعدالطبیعه، متمایز از ریاضیات ناب، باید بر پایۀ اصل جهت کافی بنا شود. اصل جهت کافی بیان میدارد که هیچ چیز بدون علت و دلیل کافی رخ نمیدهد و هیچ ترجیحی بدون دلیل نیست.
شناخت خداوند از منظر این اصل، حکمت او در آفرینش کیهان را روشن میکند و نادیده گرفتن این قاعده، مانند طرفداران نیوتن، یا به جهانبینی اسپینوزایی میانجامد و یا به نفی تقدیر الهی منجر میشود.
خدای ایشان چنان خام و به دور از دوراندیشی است که همواره امروزش در گرو فرداست.
طرفداران نیوتن اشاره میکنند که بر خلاف نظر مادیگراها، ماده، پستترین بخش کیهان است. کیهانی که بیشترِ آن فضای تهی و خالی است.
واقعیت این است که دموکریتوس و اپیکورس نیز خلاء را درست به شیوه نیوتن پذیرفتهاند و تنها تفاوت در این جاست که در مقایسه با نیوتن، به مقدار ماده بیشتری باور دارند.
بنظر لایبنیتس نظر آنها در این مورد صحیحتر از نیوتن است چرا که به راستی مادهٔ بیشتر به معنای فرصت و امکان بیشتر برای دخالت حکمت و قدرت خداوندی است و این امر ثابت میکند که هیچ مکانی در عالم تهی و خالی نیست و همه جای فضا از ماده لبریز است. لایبنیتس در ادامه میگوید:
بر خلاف گفتههای کلارک، در آثار خودِ نیوتن من دیدهام که او فضا را مَشعر خداوند فرض میکند و مگر جز این است که این واژه به ابزارِ ادراک دلالت دارد؟
ادامه مطلب
گذار از جهان بسته به کیهان بیکران، نوشته الکساندر کویره، ترجمه علیرضا شمالی، صص ۲۴۳ تا ۲۴۵
مطالب مرتبط
🔘 خدای روزهای کار و خدای روزهای تعطیل (قسمت اول)
#علم
#فلسفه
#تاریخعلم
#فلسفهعلم
@multidisciplinarymedia
فضا چیست؟
خدای روزهای کار و خدای روزهای تعطیل (قسمت سوم)
لایبنیتس دربارهٔ این اتهام که امور جهان را بینیاز از اراده و دخالت خداوند میداند و نیز اینکه خداوند را به مرتبهٔ عقل بلندمرتبهٔ فراجهانی تنزل داده است، چنین پاسخ میدهد که نظر وی هرگز هیچیک از این دو نبوده است و منکر این نیست که جهان همواره نیازمند توفیقدهی و کارسازی الاهی است.
بلکه سخن آن است که جهان همچون ساعتی است که نیاز به تعمیر ندارد چرا که خداوند پیش از آفرینش آن، همۀ ملاحظات را در نظر آورده است.
او هرگز خدا را از حضور در جهان منع نکرده است و برخلاف طرفداران نیوتن او را در کالبد روح جهانی نیز زندانی نساخته است. به راستی اگر هم لازم بود که خدا گاه به نوسازی ساختار طبیعی جهان بپردازد، چنین کاری یا به کمک ابزاری فراطبیعی و معجزه صورت میبست که البته تبیین فرآیندهای طبیعی به مدد معجزه کار گزافی است و یا از مسیری طبیعی به فرجام میرسید که در این صورت خدایِ در طبیعت، همان جان جهان میگشت.
پادشاهی که کارِ حکومتش بدون تدبیر و تأمل او پیش میرود، اصلا سزاوار این مقام نیست.
خداوند اداره کنندهٔ همۀ عالم است و هیچ چیز بدون او باقی نخواهد ماند و از این رو سلطنت او یک پادشاهی توخالی نیست.
در غیر اینصورت باید گفت امیری که زیردستان خویش را چنان خوب تربیت کرده که هیچگاه از قانونهای او سرپیچی نمیکنند، تنها در نام امیر است.
گرچه لایبنیتس هنوز نقد و ایراد نهایی خویش بر نیوتن را آغاز نکرده، اما میتوان کانون گفتوگو را به روشنی دریافت.
خدای لایبنیتس همان ربالارباب نیوتن نیست که جهان را آنگونه که خواسته آفریده و همچنان آفرینش خود در آن را مانند خدای انجیل در شش روزِ آفرینش، ادامه میدهد.
خدای لایبنیتس همان خدای انجیل اما در روز هفتم آفرینش است.
خدایی که آفرینش را به پایان رسانده و اینک آن را نه تنها دلپسند و خوب که بهترین جهان ممکن مییابد.
و چون هیچ کاری را واننهاده، کار دیگری در این جهان باقی نگذاشته است جز این که بنشیند و از آن نگهبانی کند.
با این همه، این خدا که متفاوت از خدای نیوتن است، یک وجود عقلانیِ بلندمرتبه است.
این خدا خود، ظهور و بروز اصل جهت کافی است. اصلی که میگوید هیچ چیز بیدلیل نیست. این خدا خود، دلیل هر چیزی در این عالم است.
چون مشیت و فعل او در هماهنگی کامل با این اصل است، بی شک در مسیر خلقت نیز بالاترین درجهٔ کمال را ظاهر میسازد.
بنابراین او نمیخواهد و نمیتواند مانند خدای جوردانو برونو کیهانی متناهی بیافریند و ننگ و نقص فضای تهی در بیرون یا درون جهان را تاب بیاورد.
دکتر کلارک در پاسخگویی به لایبنیتس نمیتوانست درنگ کند.
خردهگیریهای حریف بسیار خردکننده و آهنگ کلامش ولایتمآبانه بود.
بعلاوه طعن و نقد لایبنیتس بر اثرات استفاده از واژهٔ «مَشعر»، گزنده بود.
واژهای که نیوتن از سر بداقبالی آن را قدری شتابزده به کار برده بود.
بنابراین کلارک دوباره از جای قبلی شروع کرده و شرح میدهد که مبادی و اصول فلسفۀ ریاضیاتی به هیچ معنا با مسلمات مادیگرایان یکی نیست بلکه از اساس با آن ناسازگار است.
طرفداران نیوتن، بویژه تبیین طبیعتانگارانهٔ ناب از جهان را انکار میکنند و اصل مسلم ایشان همین است که عالم آفریدهٔ فعل هدفدارِ موجودی صاحب اراده و حکیم است.
همان طور که لایبنیتس به اصل جهت کافی اشاره میکند، هیچ ترجیحی بدون مرجّح نیست.
اما چرا این مُرَجّح همان ارادهٔ پروردگار نباشد؟
بنابراین اگر کسی بپرسد که چرا مادهای در مکان ویژهای آفریده شده و مادهای دیگر در مکان دیگر و کار جهان عکس این نیست، پاسخ آن چیزی جز اراده ناب خداوندی نخواهد بود.
اگر چیزی جز این را بپذیریم و اصل جهت کافی را مانند لایبنیتس مطلق بدانیم، آنگاه اینکه ارادهٔ خداوند به انجام دادن کاری یا انجام ندادن کاری تعلق بگیرد، نیازمند علتی تمام کننده در ورای خود اوست.
درست همان گونه که وزنهای تازه لازم است تا تعادل ترازویی را به هم بزند.
پیداست که با این بیان، آزادی انتخاب برای خداوند باقی نمیماند و ضرورتِ علّی جای آن را میگیرد.
دکتر کلارک ضمناً معتقد است که در حقیقت لایبنیتس، خدای خویش را از هرگونه آزادی محروم کرده و حتی دست وی را در متناهی آفریدن ماده باز نگذاشته است.
با این استدلال میتوان شمار انسانها یا هر آفریدهٔ دیگری را تا بینهایت اضافه کرد که در این صورت وجود جهان، واجب و جاودانه خواهد بود.
گذار از جهان بسته به کیهان بیکران، نوشته الکساندر کویره، ترجمه علیرضا شمالی، صص ۲۴۵ تا ۲۴۷
مطالب مرتبط
🔘 خدای روزهای کار و خدای روزهای تعطیل قسمتهای اول و دوم
#علم
#فلسفه
#تاریخعلم
#فلسفهعلم
@multidisciplinarymedia
هدایت شده از باشگاه تحول علم
باشگاه تحول علم با همکاری مرکز نوآوری شروع برگزار می کند:
🪴☀️مدرسه تابستانی فلسفه☀️🪴
🏦 فلسفه غرب🏦
🏛 فلسفه و تاریخ علم🏛
🕌 فلسفه اسلامی🕌
🕰 پنجشنبه ها، ساعت ۱۳:۳۰ الی ۱۹
(۲ مرداد الی ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، به جز ایام اربعین حسینی)
📍مکان: قم، شهرک قدس، دانشگاه قم، مرکز رشد واحدهای فناور
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
💰 هزینه ثبت نام: فقط ۳۹۹ هزار تومان
⏳مهلت ثبت نام: چهارشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۴
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
✨به همراه گواهی حضور در دوره از طرف مرکز نوآوری شروع
📝پیوند کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
https://digiform.ir/eos_club_madrese1
#مدرسه_تابستانی
#فلسفه
#فلسفه_غرب
#فلسفه_و_تاریخ_علم
#فلسفه_اسلامی
🆔 @eos_club