eitaa logo
بشنو از زن چون حکایت می‌کند
400 دنبال‌کننده
257 عکس
161 ویدیو
11 فایل
🌹ضیافتی اندیشه ورزانه به نام حضرت مادر سلام الله علیها . 📩راه ارتباطی جهت پیشنهادات خوب شما رفیقان طریق: @Beshnoazzan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: معجزه و نظر به آینده: در فهم تاریخیِ خود، باید متوجه باشیم، این ضرورت تاریخی است که ما را به سوی رخدادی جدید سوق داده است، به سوی تاریخی که در آن تاریخ در نظر به احساس بنیادین خود امثال شهید حججی‌ها و شهید قاسم سلیمانی‌ها فهمیده می‌شوند و آن‌ها از آنِ خودمان می‌گردند و می‌توان در آینه وجود آن‌ها آینده مردم خود را احساس کرد. این است معجزه تفکر تاریخی. ✍️و آیا می شود در افقی به نام تفکر تاریخی ،به هم درنگی داشت؟ همان جهالتی که سال ۶۱ هجری ، اباعبدالله، را به میدان کربلا کشانید و صحنه تاریخی عاشورا را رقم زد و من وتو امروز هم چنان در زیارت اربعین هم عهد با امام صادق علیه السلام ، شهادت می دهیم که تو آمدی تا ما را از برهوت جهالت بِرَهانی!!! و فقط در این جهالت است که تقلیل اربعین به یک مراسم صرفا دینی و تکراری وعادت گونه هرساله، ممکن می گردد. درتفکر تاریخی می‌توان از جهالت تاریخی رهید آن‌چنان که حسین می شود:: چه سنی و چه شیعه، چه ایرانی و چه اروپایی، چه عرب و چه غیر عرب. و در این افق دیگر حججی و حاج قاسم و ابو مهدی و اسماعیل هنیئه همه ، هم عهد یک تاریخند‌؛ همان . تاریخ حسین. 💠@ziafat_andishe
روایت ۲۸ مرداد(۱)؛ عاقبت آن حادثه زندگی مردی که با حوادث شوم‌تاریخی،اُخت بود_اتفاق افتاد: بیست وهشتم مرداد ماه هزار وسیصدوسی‌ودو. دیگر برای هم دیر بود که قد برافرازد و راه بر تهاجم مغول آسای غربِ رذل ببندد،و هم در بهت ساده لوحی خویش فرو رفت ودر پایان شب اول،در اتاقی در باشگاه افسران ،به عنوان اسیری که خود با پای خود به اسارتگاه آمده بود،فقط توانست از آقای صدیقی بپرسد: مردم کاری نکردند؟ طرفداران ما که دائم با خون خود می نوشتند یا خون یا مصدق،عاشقان وفادار نهضت ملی نفت ایران، آن ها که از ته حلقشان برای ما فریاد می کشیدند و با تمام وجودشان سینه چاک می دادند، مردان و زنان عبور وطن پرست، آن دانشجویان بی پروای جان برکف..ببینم! حتی خیل عظیم مسلمانان مبارز،بازاریان و دکان داران هم کاری نکردند ؟ قربانتان گردم اقا!شما این خیل عظیم را کنار گذاشتید تکیه تان را از آن هابرداشتید .یادتان نمی آید آقا آن جمله‌ی 《معروف را از خاطر بریده اید ،آقا،که مصدق سنگ را بسته است و سگ را آزاد گذاشته است》؟ کاش به جای همه این ها می پرسیدید:حتی توده هایی که آن همه به ایشان دادیم و دستشان را برای هرکاری باز گذاشتیم قدمی در راه آزاد کردن ما برنداشتند؟ شما هم برای زخم زبان زدن فرصت پیدا کرده‌اید ها ،دکتر! خیر آقا خدانیاورد آن روزی را بخواهم به جنابعالی زخم زبان بزنم! 🔻من خودم را سرزنش می کنم که ادعای استادی داشتم و جامعه خودم را ذره‌ایی نمی‌شناختم.... حالاخیلی هم‌نامید نباشید دکتر!شاید فردا...شاید پس فردا.... ✍️ 📖 💠@ziafat_andishe
روایت ۲۸ مرداد(۲): : زاهدی ،که نامردی بی‌حساب هرزه وابله بود،پس از دوازده روز که در خانه اقای بنی صدر_پدر همان کسی که بعدها اولین رئیس جمهور انقلاب اسلامی ایران شد_لنگر انداخته بودو از همان جا ، آرام آرام، به رهبری آمریکایی ها مقدمات سرنگونی ملت را فراهم آورده بود،کرسی نخست وزیری را تصرف کرد و از مشاوران خود پرسید:حالا چه کار باید بکنیم؟ _اول از همه شاه را خبر کنید که برگردد و بر تخت شاهنشاهی ایران‌زمین تکیه بزند. _وتا آب ها از آسیاب نیفتاده به دیدار بروید ؛چون ،از مردان بزرگ نهضت ‌ملی ، فقط اوست که زخم خورده واقعی ان نهضت است. _بعد هم‌ پیامی برای بفرستید که 《سربازِ خطاکارِ سپاهِ مصدّق 》لقب گرفته است و از دست مصدّق و یارانش، دل پرخونی دارد.یادتان باشد بدون خبر قبلی از کاشانی دیدن کنید تا نتواند خود را پنهان کند و به‌همراه خود چند عکاس وخبرنگار ببرید و از آن ها بخواهید دمادم از شما کنار کاشانی عکس بگیرند..در انواع اداها، کله ها را به هم بچسبانید و لبخند بزنید، به هرقیمتی که شده.... برای آن که بااو به یک لحطه توافق برسید کافی است بگویید:《هنوز نیمی از شهر در تصرف کمونيست های مسلح است》 تا باور کند که دست مبارک اسلام از آستین ابلیس هم بیرون بیاید .... و زاهدی ،سوای سه عکاس وخبرنگار و دونظامی ناشناس،به دیدار آیت الله کاشانی در خانه دوستش در شمیران رفت. ✍️ 📖 💠@ziafat_andishe
روایت ۲۸ مرداد(۳)؛ 🔻عزم‌ملاقات حاج اقا روح الله با آیت الله کاشانی: حاج آقا روح الله خبر ملاقات زاهدی با آیت الله کاشانی و قول قطعی عامل مصیبت را در باب می‌شنود. رادیو را خاموش می‌کند ، ته استکان چای را سر می‌کشد، سوز حادثه سیاه ۲۸ مرداد را با صدها روز سیاه و خاکستری دیگر می‌آمیزد و به یادخانه ذهن می‌سپارد، اشک ناپیدا را از گوشه چشمان سیاه افسرده بر می‌گیرد ، برپا می‌شود ، شال و قبا می‌کند و نعلین به پا می‌کند، را با آن مهر و فروتنی که متعلق به اوست و تا پایان زندگی هم در تعلق او می‌ماند از اندرونی صدا می‌کند و می‌گوید: 《بنده ،با اجازه ،و به امید خدا ،به تهران می‌روم ؛به کربلا به شمیران، به دیدار حضرت آقای ابوالقاسم کاشانی ،و به امید خدا تا آخر شب برمی‌گردم 》و تَک ، با یک خودروی همگانی، در اندیشه‌های دور و دراز ،خویش را به تهران می‌رساند، و به شمیران، و در کوچه باغ‌های شمیران ، نشانی به دست، سکونتگاه موقت آقای کاشانی را می‌یابد، و در را به آرامی می‌کوبد. ✍️ 📖 💠@ziafat_andishe
🔰روایت۲۸ مرداد( قسمت ۴)، 🔰ملاقات امام با آیت الله کاشانی: در را به آرامی می کوبد. کسی می‌پرسد: کیست ؟ حاج آقا روح الله ،در آنی ،می‌اندیشد :《 او را که نمی‌بایست راه بدهد ،راه داد؛ و حال احتیاط می‌کند 》.و جواب می‌دهد: بنده هستم؛ از آشنایان حضرت آیت الله .به زیارتشان آمده‌ام . _یک دقیقه صبر کنید ببینم بیدارند یا نه. _اگر خواب بودند، همین جا قدم می‌زنم تا بیدار شوند .حالا مزاحمشان نشوید . _چشم حاج آقا. و بعد ، در گشوده می‌شود. _بفرمایید حاج آقا ،بفرمایید. معذرت می‌خواهم .حضرت آیت الله از ملاقات‌های بی‌مورد پرهیز می‌کنند. _ از بی‌موردترین ملاقات‌ها نکردند. حالا... _ غافلگیر شدند _ اعتبار پرهیز ،در غافلگیر نشدن است آقا! _درست می‌فرمایید... این را به خودشان بگویید. _ همین کار را می‌کنم .اصلاً برای همین آمده‌ام. آقای کاشانی در آستانه در می‌ایستد؛ دست به چهارچوب گرفته، کوچک ،چون وَطوات، خسته و خجل، به استقبال . حاج آقا روح الله خمينی، آهسته وسر به زیر،سلام می کند.اقای کاشانی به همان آهستگی پاسخ می دهد و عقب می کشد تا داه برای ورود مهمان باز شود. حاج آقا روح الله،روی فرش کهنه می‌نشیند. آقای کاشانی،با ته مایه ای از خواهش ، شرمسارانه، می گوید: روی تخت...روی تخت بنشینید، لطفا! _خیر. آقای کاشانی برتخت می نشیند. سکوت می آید وفضای اتاق را سر ریز می‌کند به حیاط،که بچه ها در آن بازی و غوغا می کنند.کسی بچّه ها را تشر می زند.خاموشی بیرون،خاموشی درون را سنگین تر می کند. چای می آورند..... ✍️ 📖 💠@ziafat_andishe
↩️↩️↩️ادامه قصه: ...هر دو مرد چای می نوشند. نوشیدنِ آقای کاشانی،قدری صدا دارد وبا لرزش لب ها همراه است. نوشیدن آقای خمینی،اما،هیچ صدا ندارد. خمینی به حرف های در فرو دست قلعه‌ی حَسَن فَلَک، در درّه گل زرد می اندیشد: 🔻صاحبه خانم نگاه می کند به روح الله که چای را در نعلبکی ریخته است و با صدا می نوشد. _روحی جان‌، نوشیدنی را باید نوشید. هُرت نباید کشید. خوردن و نوشیدنِ به اندازه، سپاس نعمت هاست و نوعی عبادت است؛ به شرط آن که با کفِّ نفس همراه باشد، و با این اطمینان که همسایه گرسنه نیست. ،به زیبایی خوردن و نوشیدن صدمه می زند؛یعنی به زیبایی عبادت. وهر عبادتی، چون متصل به خداوند است، باید که زیبا باشد؛ چرا که 《خداوند زیبا است، وزیبایی را دوست دارد.》 چقدر خوب بود حرف های صاحبه بانو، وچقدر خوب بود اندیشیدن به حرف های صاحبه بانو، در فرودست قلعه حسن فلک در درّه‌ی گلِ زرد. ✍️چگونه ممکن است به بشر بی قِصّه امروز، از قصّه این سخن روح الله گفت : « بزرگترین مدرسه‏ای است که بچه در آنجا تربیت می‏شود. آنچه که بچه از مادر می‏شنود غیر از آن چیزی است که از معلم می‏شنود. بچه از مادر بهتر می‏شنود تا از معلم. در دامن مادر بهتر تربیت می‏شود تا در جوار پدر؛ تا در جوار معلم. [این ]یک وظیفۀ انسانی است، یک وظیفۀ الهی است، یک امر شریف است؛ انسان درست کردن است.» 📚صحیفه امام، ج ٩، ص: ٢٩٤ 🗓۲۴ اردیبهشت ۵۸ او در ایام کودکی و نوجوانی سخنی را از صاحبه شنیده است که سخن قلب است، سخنی از سر تفکر ، و این سخن در وجود روحی‌ کوچک ،آرام آرام نفود می کند، مثل رسوخ آب بر روی سنگ ، پس هیچ‌ گاه فراموش نمی شودو تکراری هم نیست، پس از سالها، با زنان سخن می گوید، سخنی که مادرانه است واز قلب عمه صاحبه به قلب روح الله نشسته است؛ او طعم این تربیت را چشیده است، او می داند که تربیت توحیدی فارغ از همه مقایسه های شرک آمیز رایج، فقط ،در دامن مادر ممکن است. 📖 ✍️ ... 💠@ziafat_andishe
و اکنون در مجالی که با قصه روح الله کوچک، برایمان فراهم‌شد، می توان از خود پرسش کرد: چگونه می توان از شرّ های رایج شرک امیز در تربیت رهید؟ آن گاه که دائما فرزندان از قول مادران می شنوند: 🔹️چای را هُرت نکش وگرنه دیگران می گویند چه بچه بی ادبی!!؟؟ 🔹️این لباس را بپوش تا دیگران بگویند که چه قدر خوشگلی!!؟؟ 🔹️این کار را بکن یا نکن تا دیگران..... به راستی در افقی که خور وخواب و پوشاک و همه اقتضائات زندگی با شاخص خوش آیندی دیگران ، شکل گرفته و با این شاخص، به امانت داری فطرت توحیدی کودک خود، هیچ توجهی نداریم،چگونه می توان تولد انسان های بزرگ پس فردایی را به انتظار نشست و از خود محوری انسان مدرن آزاد گشت ؟ اگر زبان تفکر است، باید در افق صبر وانتظار مقیم گردیم و بدانیم که تفکر همچون است بر روی سنگ که این شیار فقط با ، در وجود فرزند رسوخ کرده و تولد روح الله ها را بشارت می دهد. و در این افق، دیگر مگر جایی جز برای می ماند؟ و پاسداشت این حریم توحیدی جز از عهده مادر بر می آید؟ : ✍️اگر خدا در افق حضور انسان، در نزد انسان حاضر نباشد، ناخودآگاه آن انسان، خود را خدا می‌داند؛ ولی اگر انسان متوجه حضور خداوند در عالم باشد ، همه چیز را به او می‌داند و سعی می‌کند در جهانی که همه چیز وابسته به خداوند است، خود را بپروراند تا به خداوند نزدیک شود. ... 💠@ziafat_andishe ادامه دارد...
آیا جز این است که در سبک زندگی‌ رایج، زن امروز برای ساحات مختلف زندگی خود ‌از جمله: _ تربیت ، _لباس، _لوازم منزل، _صحبت کردن، _تحصیل، .... در همه و همه این امور ، خود را در نگاه دیگران جست وجو می کند و با مقايسه های شرک‌آمیز ، در این افق ،امور خود را تنظیم می نماید؟ و چگونه می توان در این افق، به انتظار تولد روح الله های کوچک امروز و خمینی های فردا و پس فردا، نشست ‌آنگونه که به مدد ، دائما فرزندان در تمنای استشمام رایحه بهشتی هستند که فقط در می یابند و یعنی همان بهشتی که مادر آن را بنا کرده است؟ به راستی مگر جست وجوی زن امروز برای یافتن معنای خود در نگاه دیگران، همان نیست که بیگانگی از بهشت مادرانه را برای او به ارمغان اورده و اکنون حدیث دوری او از نیستان وجودی خویش ،همان نفیری است که مرد و زن را نالان کرده است ؟ بشنو از زن چون‌ حکایت می کند. وز جدایی ها شکایت می کند. از نیستان تا مرا ببریده‌اند. از نفیرم مرد وزن نالیده اند. .... 💠@ziafat_andishe
واکنون باز هم باید در وضع تربیت کلان کشور خود پرسش گر شویم : آیا مقایسه ها و رقابت ها ،قتلگاه فطرت توحیدی فرزندان مانیست آن گونه که شخصیت ذاتا کریمانه فرزندان ما، که هدیه ای الهی است: لقد کرمنا بنی ءادم... را نابود سازیم؟ چگونه می‌توان تعلیم وتربیت رایج در مدارس خود را بپذیریم آن گاه که دائما فرزندان ما به غیر خود شدن دعوت می‌شوند؟ . در این وضعیت، هیچ گاه خودشان به خودی خود مقبول نیستند و دائما باید مانند و شبیه ممتازترین شاگردان مدرسه شوند تا مقبول واقع شوند و به چشم معلم و مدیر آیند و ارزشمند باشند. و چگونه می توان را پذیرفت آن گاه که فرزندان معصوم بافطرت توحیدی را به بهانه های مختلف، فاقد شاخصهای پر از هیچ خود دانسته و به تعبیری آن ها را شایسته ورود به مدارس خود نمی دانند. فاصله این مدارس که حتی خود را تحول خواه هم می نامند تا افق تربیت توحیدی خمینی پرور کجاست؟ و در این میان، صاحبه بانو های امروز، همان مادرانی هستند که امانت‌داران فطرت توحیدی فرزندان خود می باشند . 💠@ziafat_andishe
امام حسن عسگری فرموده اند: _اربعین یکی از۵ نشانه مومن است. ایا میتوان زیارت اربعین را بیش از انکه یک متن مناسبتی بدانیم ، آن را از خود ببینیم. آیا می‌شود این فرازها پرسشی باشد از خودمان که این جهالت چیست؟ این پرسش می‌تواند ما را به مهمانی حدیث جنود عقل و جهل از امام صادق دعوت کند. سپس بر ضیافت تفکر امام خمینی که حاشیه نویس بر این متن زیبا شده اند،وارد شویم. (۱) 💠@ziafat_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤ای حسین زير خاک آرميده‌ای؛ بپاخيز كه غم امانم را بريده... اکنون خواهرت به اربعينت آمده. ✍️و چگونه می توان با حضرت زینب خود را هم‌عهد بیابیم در حالی که سنگینی بار امانت کربلا بر دوشش را نمی‌توان هرگز فهمید. و یقینا با ،ما به فرسنگ ها فاصله خود از زینب اقرار می‌کنیم آن گاه که: پایمان تاول میزند، آن گاه که در مسیر کرب وبلا، دچار غم‌و مصیبتی شویم، ‌ آن گاه که تحمل گرما طاقت فرساست، آن گاه که.... و باخود میگوییم سال بعد نمی‌‌آی... جمله ام نا تمام است، شرمندگی از زینب ، نمی گذارد. تو کجا و زینب کبری کجا؟؟؟؟ : گِل وجود آدمی خاک فقر است که با اشک آمیخته‌اند و در کوره رنج پخته‌اند. زینب کبری گنجینه‌دار عالم رنج است. او را این چنین بشناس! او محمل گرانبارترین رنج‌هایی است که در این مبارکه نهفته است: لقد خلقنا الانسان فی کبد. او وارث بیت الاحزان فاطمه است و بیت الاحزان قبله رنج آدمی است. 🔻 آذری آقای حاج مهدی قربانی در حضور رهبر انقلاب. ۸۷/۱۱/۲۸ ... 💻 farsi.khamenei.ir 💠@ziafat_andishe
🖤 منش زینب کبری(سلام‌اللَّه‌علیها)، پیروز است 📝 : حادثه‌ی نظامی با شکست ظاهری نیروهای حق در عرصه‌ی عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزی که موجب شد این شکست نظامىِ ظاهری، تبدیل به یک پیروزی قطعىِ دائمی شود، عبارت بود از منش زینب کبری. زینب (سلام‌اللَّه‌علیها) نشان داد که میتوان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه، به یک جهاد بزرگ. ۱۳۸۹/۲/۱ ✍️آیا امروز غزه همان کربلایی نیست که زنانش هم عهد با زینب کبری ،اولوالعزم هایی هستند که با مجاهدت خویش ،تاریخ را به درنگ دعوت می کنند تا انسان ها از خود پرسش گر شوند : این همه امید در عصر ناامیدی وپوچی بشر مدرن از کجا؟؟؟ این همه ‌امید درمیان غم و مصیبت و شهادت و اسارت و آوارگی و ناامنی از کجا؟؟؟ و ، پرسش است برای هر حقیقت طلب تاریخ تا راه تفکر را برای بشر امروز هموار سازد . 💠@ziafat_andishe 🖥 @khamenei_reyhaneh
🏴 متن کامل بیانات رهبر انقلاب اسلامی در پایان مراسم عزاداری هیئت‌های دانشجویی به مناسبت اربعین حسینی ✏️بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم مثل همه‌ی اربعینهای دیگر، امروز شما جوانان عزیز این حسینیّه را با حضور خودتان، با احساسات پاک خودتان، نورانی کردید؛ از همه‌ی شما تشکّر میکنم به خاطر حضورتان و برنامه‌ای که بحمداللّه به بهترین وجهی انجام گرفت. برنامه‌ها بسیار خوب بود، سرود خوب بود، تلاوت قرآن خوب بود، زیارتی که خواندند بسیار خوب بود، منبر بسیار خوب بود، برنامه‌ی آقای مطیعی  بسیار خوب بود؛ بحمداللّه همه‌ی برنامه‌هایی که شما اینجا اجرا کردید، برنامه‌های پُرمغز، پُرمعنا و آموزنده‌ای بود. ✏️در زیارت عاشورا، شما به امام حسین (علیه السّلام) عرض میکنید: یا اَبا عَبدِ اللّهِ اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَكُم اِلىٰ يَومِ القِيامَة.  «اِلىٰ يَومِ القِيامَة» یعنی چه؟ یعنی این کارزار میان جبهه‌ی حسینی و جبهه‌ی یزیدی تمام‌نشدنی است؛ این کارزار ادامه دارد. جبهه‌ی حسینی خودش را معرّفی کرده؛ امام حسین (علیه السّلام)، در همین سفر کربلا، در چند جا مشخّص کرده که حرفش چیست، هدفش چیست. فرمود: اِنَّ رَسولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ قالَ مَن‏ رَأَى سُلطاناً جَائِرا؛ مسئله، مسئله‌ی ظلم است، مسئله‌ی جُور است. مُستَحِلّاً لِحُرُمِ اللّهِ ناكِثاً لِعَهدِ اللّهِ ... يَعمَلُ فی عِبادِ اللّهِ بِالجَورِ وَ العُدوان؛  مسئله این است. این جبهه‌ی حسینی است که در مقابله‌ی با ظلم فعّالیّت میکند و جهاد میکند. نقطه‌ی مقابلش هم جبهه‌ی جُور است، جبهه‌ِی ظلم است، جبهه‌ی شکستن عهد الهی است. ✏️امروز شما در دنیا این را می‌بینید، قبل از دوران امام حسین (علیه السّلام) هم این دوجبهه‌ای وجود داشت، در زمان بعد از ایشان هم وجود داشته، امروز هم وجود دارد، تا آخر هم وجود خواهد داشت. در همه‌ی اینها «اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم»؛ با هر کسی که در جبهه‌ی شما است، من خوبم؛ «حَربٌ‏ لِمَن حارَبَكُم‏»، با هر کسی که با جبهه‌ی شما میجنگد، میجنگم. این جنگ اَشکال مختلفی دارد: در دوران شمشیر و نیزه یک جور است، در دوران اتم و هوش مصنوعی و امثال اینها یک جور دیگر است، ولی هست؛ در دوران تبلیغات به وسیله‌ِی شعر و قصیده و حدیث و بیان کلمات یک جور است، در دوران اینترنت و کوانتوم و امثال اینها هم یک جور دیگر است، ولی هست؛ در دوران دانشجو بودنِ انسان یک جور است، در دوران مدیر شدن و مسئول شدن یک جور دیگر است؛ در همه‌ِی احوال هست. «حَربٌ‏ لِمَن‏ حارَبَكُم» نباید فراموش بشود. «حَربٌ‏ لِمَن‏ حارَبَكُم» همیشه به معنای تفنگ به دست گرفتن نیست؛ به معنای درست اندیشیدن، درست سخن گفتن، درست شناسایی کردن، دقیق به هدف زدن است؛ «حَربٌ‏ لِمَن حارَبَكُم» این‌جوری است. بدانید وظیفه چیست، بشناسید راهی را که باید بپیمایید. اگر این‌جور فکر کردیم، این‌جور شناسایی کردیم، این‌جور همّت کردیم، زندگی معنا پیدا میکند، زندگی هدف پیدا میکند. پول لایق این نیست که هدف زندگی باشد؛ مقام و قدرت و موقعیّتهای اجتماعی حقیرتر از آن هستند که هدف زندگی انسان قرار بگیرند. هدف زندگی بندگی است، رسیدن به خدا است. راهش هم فقط همین است: سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم وَ حَربٌ‏ لِمَن حارَبَكُم. ✏️جوانی‌تان را قدر بدانید؛ میدان وسیعی در مقابل شما است. ان‌شاءاللّه شصت سال دیگر، هفتاد سال دیگر شما در این دنیا حضور خواهید داشت و کار خواهید داشت؛ از این فرصت استفاده کنید؛ برای این فرصت طولانی برنامه‌ریزی کنید؛ برای اینکه برنامه‌ریزی‌تان درست از آب دربیاید فکر کنید؛ برای اینکه درست بتوانید فکر کنید با آشنا بشوید، قرآن را بخوانید، تأمّل کنید، از کسانی که پیش از شما و بیش از شما تأمّل کردند یاد بگیرید. ، افتخار است؛ همیشه باید یاد بگیریم، تا آخر عمر باید یاد بگیریم. فکر کنید، مطالعه کنید، شناسایی کنید، آنجایی که اقدام لازم است اقدام کنید. اقدام یک وقت در آزمایشگاه است، یک وقت در کلاس درس است، یک وقت داخل محیط دانشگاه است، یک وقت در محیط اجتماعی است، یک وقت در محیط سیاسی است، یک وقت در راه کربلا است، یک وقت در راه فلسطین است، یک وقت شعار برای اهداف عالیه‌ی اسلامی است. انقلاب اسلامی این راه را روی ما باز کرد. عزیزان من، جوانهای من! شماها آن روزگار را ندیدید؛ خوشحال باشید که ندیدید. ما دیدیم آن روزگار را؛ روزگار بدی بود، روزگار سختی بود، روزگار سیاهی بود، روزگار یأس بود. انقلاب ورق را برگرداند، انقلاب راه را باز کرد، انقلاب به ما فرصت داد. میتوانیم از این فرصت استفاده کنیم؛ شما میتوانید از این فرصت استفاده کنید. میشود هم استفاده نکرد؛ اگر استفاده نکردیم، خسران است؛ اگر استفاده کردیم، فلاح است: قَد اَفلَحَ‏ المُؤمِنون‏. ان‌شاءاللّه که موفّق و مؤیّدباشید. 💻 farsi.khamenei.ir 💠@ziafat_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیهٔ امروز رهبر انقلاب به دانشجویان: یاد گرفتن ننگ و عار نیست. ✍️اگر بنابر روایت امام صادق علیه السلام در زیارت اربعین، شهادت امام حسین برای آزادی مردم از بند جهالت بود، آیا می‌توان سخنان امروز رهبری را در راستای تذکر به جهالت تاریخ دانست آن گاه که ما در ، با خودبینی و خود خواهی ،به اثبات کمالات برای خود مشغول شویم و دیگران را کوچک شماریم و یا نادیده بگیریم ، جز در موقع نیاز به آن ها. در این وضعیت است که هر یک دیگری را طرد می کنند و به یکدیگر حسن ظنی ندارند و اخوت ایمانی بین آنها هرگز محکم نمی‌گردد. پس در این وضعیت،دیگر یادگرفتن نه تنها افتخار نیست که کوچک شدن و شاید ننگ و عار باشد. آری تکبر ، از است ؛ جهلی که حسین برای رهایی مردم از آن ، به کربلا آمد. ...لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله... 💠@ziafat_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ، امروز در نخستین دیدار دولت چهاردهم: آقای رئیس جمهور برای انتخاب وزیران با من مشورت کردند. برخی را تایید و برخی را هم تاکید کردم. تعداد زیادی را هم نمی‌شناختم و نظری نداشتم. ۱۴۰۳/۶/۶ 💻 Farsi.Khamenei.ir 💠@ziafat_andishe
26.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 در نخستین دیدار اعضای هیئت دولت چهاردهم: اگر به لایه‌های زیرساختی هوش مصنوعی نرسیم ممکن است در دنیا آژانسی برای هوش مصنوعی مثل انرژی اتمی تشکیل دهند و کشور شوند : ✍️اکنون شنیدن طنین این کلام ، همان ندایی نیست که از انقلاب اسلامی به جان اهل نظر و علم می رسد و آن ها را به سوی این نظر و علم دعوت می کند تا خود را مهیای دیدنِ فردا کنند و چشم انداز این علم را بنگرند. آیا اکنون رهبر انقلاب، همان نیستند که ما را به پرسشی دعوت می کنند: ما باید در انتظار کدامین علم برای فردای خود باشیم که ما را در فردا و پس فردای خود حاضر کند و نه تنها عامل سیطره دنیای ظلم، که عامل عزت قدرتمندانه ما گردد؟؟؟ و فقط در این چشم انداز ، برای پس فردای ما راهگشاست. و، که مثل حسین ها را به میدان شهادت فرا می خواند، همین نشنیدن ها و ساده اندیشی هاست. _لیستنقذ عبادک من الجهاله_ ✍️: در جهان مدرن یعنی در تاریخی که هویت آن را نهضت علمی شکل می‌دهد، ما در کجای آن باید قرار گیریم که از یک طرف در آن نهضت حاضر باشیم و عقل مناسب آن نهضت را که روحی است تاریخی، دریابیم _به عنوان و از طرف دیگر نسبت به قیامی که با انقلاب اسلامی شروع شده ،قد خم نکنیم و از پای ننشینیم ؟ آیا نباید به فرهنگی فکر کرد که ظرفیت جای دادن این دو را در خود دارد. 💠@ziafat_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
، روز اربعین: «حَربٌ‏ لِمَن‏ حارَبَكُم» نباید فراموش بشود. «حَربٌ‏ لِمَن‏ حارَبَكُم» همیشه به معنای تفنگ به دست گرفتن نیست؛به معنای: درست اندیشیدن، درست سخن گفتن، درست شناسایی کردن، دقیق به هدف زدن است؛«حَربٌ‏ لِمَن حارَبَكُم»این‌جوری است... ✍️آیا می توان در عصر غربت بشر،طنین این کلام رهبری را جرعه‌نوش شویم؟ می‌دانم که گوشهایمان اکنون عاجز از شنیدن‌ها هستند وهمه فقط زبان شده‌اند؛ گویا این عجز از شنیدن ،همان مسلخی است که حسین را به وادی کربلا فراخواند و اوهم جانش را بذل کرد تا راهی برای عبوراز نشان دهد. مگر کربلا جایی جز تقابل اسلام ناب و اسلام نیمه کاره سقیفه ای مقید به ظواهر بود؟ و اکنون چگونه می توانیم به طلبه،دانشجو،دانشمند،فیلسوف،معلم،سیاستمدار، فعال فرهنگی ،بسیجی و...گفت که: بیاییم دست از تحجّرمان برداریم،تحجّر از نگاه رهبری را بشناسیم: این است كه از هر آنچه كه به‌صورت یك باور در ذهن انسان وارد شده، بدون این‌كه پایه‌های استدلالی و استناد مستحكمی داشته باشد، بی‌دلیل و متعصبانه دفاع كردن.۱۳۸۱/۱۱/۰۸ باور کنیم که اکنون درست فکرکردن و درست سخن گفتن،همان هم عهدی تاریخی باحسین است: سلم لمن سالمکم و چگونه می‌توان از زنهار دهیم،آن گاه که به‌آن خو کرده‌ایم و بسان ،مدام درمیان ما‌،در حال رفت وآمد است.بگذار بگویم که اصلا گویی ما به انتظارش هم نشسته ایم. پس چگونه میتوانم این کلام را زمزمه کنم: سلم لمن سالمکم و به راستی ، همان متفکری نیست که با او،زبانِ‌هم زبانی متولد میگردد وسپس گوشها شنوا؟ 💠@ziafat_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به مناسبت شروع به کار(۱): مسئولان در قیامت محشور میشوند. عن النّبیّ صلَّى ‌اللَّه علیه و آله قال:لا یُؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلى عَشَرَةٍ فَما فَوقَهُم‌ اِلّا جِی‌ءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلىٰ عُنُقِه این حدیث درباره‌ی بنده و امثال بنده است؛ [رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله] فرمود که هیچ کس نیست که بر ده نفر یا بیشتر ریاست و امارت داشته باشد ــ هر کسی که بر ده،نه حالا بر هشتاد میلیون نفر امارت و ریاست داشته باشد؛ ــ «اِلّا جی‌ءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلىٰ عُنُقِه‌»،[مگر اینکه] این آدمِ رئیس را که این‌قدر دردنیا محترم است و رئیس است و مدیر است، ‌چنین آدمی را در روز قیامت وقتی که می‌آورند، دست او را به گردنش بسته‌اند؛ یعنی دست‌بسته او را وارد محشر میکنند، آن هم به این شکل که دستش به گردنش بسته است. نفْس این مسئولیّت و آمریّت و ریاست، یک تبعاتی دارد که ایجاب میکند این را. در آن حوزه‌ِی مأموریّت که ما آنجا رئیسیم، مدیریم، یک کاره‌ای هستیم،بعضی از کارها انجام میگیردکه ما میتوانستیم مانع آن بشویم ونشدیم؛حالا یا: غفلت کردیم [وارد] نشدیم، یا از روی تنبلی وارد نشدیم؛ این کار خلاف،زیر نظر ما و در پُست نگهبانی ما انجام گرفت ــ پُست نگهبانی ما است دیگرــ یا بعضی از کارها باید انجام میگرفت در حوزه‌ی مأموریّت ما که انجام نگرفت؛ یا به‌خاطر اینکه ما نفهمیدیم،دقّت نکردیم، تعقیب نکردیم،مشورت نکردیم، پرس‌و‌جو نکردیم و ندانستیم، یا نه، دانستیم،تنبلی کردیم،امروز و فردا کردیم، [گفتیم] حالا ان‌شاءاللّه بعداً، فردا، و ضایع شد،فوت شد. ادامه↙️ @ziafat_andishe
اگر ماها عقل داشته باشیم، باید دنبال ریاست ندویم؛ واقعاً این‌جوری است. باید دنبال ریاست نرویم؛ ریاست این تبعات را دارد.بعضی می دوند دنبال ریاست، نمیفهمند که نفْس این آمریّت و ریاست، این خطرات را دارد که روز قیامت وقتی او را بیاورند، مغلولاً می‌آورند؛این چیز خیلی مهمّی است.مغلولاً می‌آورند او را در پای محاسبه الهی... اینهارا باید ما بفهمیم؛اینها را باید بفهمیم.دنبال کرسی‌های ریاست[بودن] ــ چه ریاست اجرائی،چه ریاست تقنینی؛ می‌بینید برای نمایندگی مجلس بعضی خودشان را میکُشند،اگر چنانچه راه پیدا نکنند به هر دلیلی یا مثلاً فرض کنید صلاحیّتش را تأیید نکنند یا رأی نیاورد و غیره،خودش را به آب و آتش و در و دیوار میزند که چرا نشد ــ عقل نیست.ملاحظه کردید؟اگر چنانچه این ریاست،مایه‌ی یک چنین دغدغه‌ای است،خب انسان رها کند؛مگر اینکه واقعاً متوجّه انسان بشودو واجب باشدبرای انسان؛ آن [جا] بله[لازم است]. بنده دوره‌ی دوّم ریاست جمهوری، قطعاً عازم بودم به اینکه نامزد ریاست جمهوری نشوم ــحالا دوره‌ی اوّل که تحمیل شد بر ما، هیچ ــ دوره‌ی دوّم دیگریقیناً گفتم من قطعاً نامزد نمیشوم؛ امام به من فرمودند بر تو واجب عینی و تعیینی است ــ هر دو را گفتند ــ گفتند:هم واجب عینی است، هم واجب تعیینی است؛خب بنده هم بر خلاف میل خودم قبول کردم و رفتم.درست این است که اگرچنانچه تکلیفی وجود ندارد،واجب بر انسان نیست، انسان نرود به سراغش و دنبال نکند آن را. بله، اگرچنانچه ناچار شد، ناگزیر شد،به گردن انسان گذاشته شد، آنجا «خُذها بِقُوَّة»؛بایستی با قوّت انسان دنبال بکند.۱۳۹۷/۰۹/۲۷ 🔻،درس خارج فقه. @ziafat_andishe
🌸 🌸 💠سوال شماره ۳۸۰۸۸ ⁉️سلام استاد برای افزایش سعه صدر و رفع تنگی خلق و تندخویی، توصیه ای بفرمایید. برای رفع این مشکل، مطالعه و تدبر و تعمق در چه موضوعاتی مفید است؟ یا گفتن چه اذکار و انجام چه اعمالی؟ با تشکر ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در نسبت با انسان‌ها، آن‌ها را مدّ نظر قرار دهیم و تا آن‌جایی که امکان دارد حرکات آن‌ها را حمل بر نماییم. موفق باشید . ✍️پاسخ استاد ، ما را به امری دعوت می کند ،که شاید در فضای رایج امروز، نشدنی و غیر ممکن است. نشدنی از آن حیث که مگر می‌توان در هوای بی عالمی و غربت، همان جایی که ما خود را هم گم کرده ایم در این گمراهی سرگردان وحیرانیم ،وجه انسانی دیگران را ببینیم؟ ودراین افق، با حسن ظن به رفتارها و نیت های یکدیگر ، نظر کنیم؟ در نظر به وجه انسانی یکدیگر، نسبت ها چگونه اند؟ و آیا شدنی است؟ اگر بله، پس این همه طلاق عاطفی و فیزیکی؛ این همه شکاف و دوری ‌؛ این همه کینه وکدورت؛ این همه.... برای چیست؟ مهمان مطلب بعدی باشیم: ↙️↙️   🔻کانال لب المیزان ‌ 📱 @lobolmizan 💠@ziafat_andishe
آن چه در ادامه تقدیم شما عزیزان می‌گردد پاسخی است برای دردی که انسان های امروز به آن گرفتارند؛ درد هایی که در مطلب بعدی از آن یاد می شود و به نقطه صبوری نیز اشاره گر است. فقط درهمین عالم ، صبوری با این دردهایِ استخوان سوزِ فوقِ طاقت‌، ممکن است و گرنه قصه آینده ‌،همین غربت است و دوری جان ها از یک دیگر.
🌸 🌸 💠سوال شماره ۳۸۱۳۵ ⁉️    سلام: پبرو سوال ۳۸۰۸۸ تلاش برای دیدن وجه انسانی آدم‌ها. سوال و جواب نیست که درخواست توجه دادن به جایی است که بشود وجه انسانی آدم‌ها را دید. آیا امکان چنین دیدنی هست؟ قطعا هست، اما اگر بگوییم مشکل است شاید بی‌راه نیست. حداقل برای خودم. اینکه باید در افقی حاضر شد و در آن افق است که می‌توان آدمیت آدم‌ها را دید قطعا همین است. و قطعا و یقینا آن افق انقلاب اسلامی است که جلواتش را در شهید رئیسی و حاج قاسم و خود حضرت آقا می‌بینیم. اما سخت بودنش در است، در تغییر عالم است. سهل دیدن‌اش نرسیدن است. اینکه سید حسن نصر الله از خدمت آقا می‌رسد و از خسته شدن و تحویل مسئولیت به دیگری می‌گوید و رهبری او را به خلوت کردن با خدایی که قادر و حکیم و علیم و رحیم است می‌دهند، در گفته شما ذیل این حرف که فرمودید: این افق و این حضور کار هرکسی نیست و اگر در افق سیدعلی‌ها و سید حسن نصرالله‌ها حاضر شدی می‌توانی با چنین خدایی روبرو شوی. از این سخن سخت بودن چنین حضوری را می‌فهمم. نه غیرممکن بونش‌ را. از بی‌عالمی بیچاره شدیم. از بی‌تاریخی خویشتن به تنگ آمده‌ایم. از این نیهیلیسم که می‌گویید و حتی سخت آن را درک می‌کنیم و نمی‌دانیم چه در ماست که اینقدر زمین‌گیر، خویش را می‌یابیم، بی‌طاقت گشته‌ایم. آری! به آدم‌ها در نظر نگرفتن وجه انسانی آن‌هاست. بی‌طاقتی و لجاجت و بی‌صبر شدن هم از وجوه آن‌ است. اما این را در خود می‌یابم که حتی اگر این توصیه را هم بکنید که وجه انسانی آدم‌ها را در نسبت با آن‌ها در نظر بگیرید و حمل بر صحت کنید، باز اگر در توجه آن هم باشم باز بی‌طاقت می‌شوم. ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: جدّی‌ترین اندیشه همین است که ما کمتر به این نکته می‌اندیشیم که تاریخی آغاز شده و ما باید خود را در آن حاضر کنیم تا بیابیم چه اندازه راه، گشوده است. عرایضی در رابطه با حضور تاریخی که با شهادت شهید اسماعیل هنیه پیش آمد در سؤال و جواب شماره 38134  شد. خوب است به آن رجوع شود. موفق باشید . ✍️اگر قطعا و یقینا تنها راه صبوری انسان ها برای یکدیگر ‌ ،دیدن آدمیت آدم هاست که در افق انقلاب این رویت  میسر می شود، آیا می توان به زوج های جوان ؛ به پدران و مادران، معلمان و اساتيد، به دوستان واقوام؛ به...... تذکری از سر درد داد که چگونه می توانیم‌ پای یکدیگر بایستیم ، آن گونه که برای هدایت طرف مقابل هیچ‌گاه بی طاقت نشویم؟؟؟ سخت است؛ بسیار سخت است؛ هر چه بیشتر زیارت اربعین می‌خوانیم، فاصله خودمان با عهد حسینی را بیشتر می بینیم، اگر حسین در اوج گمراهی تاریخ،در کربلا و روز عاشورا ، نور هدایت بود تا از حیرت آن گمراهی، به در‌ آیند و از جهالت تاریخ رها شوند؛ (لیستنقذ عبادک من الجهاله وحیرت الضلاله) آیا می‌توان بود که مانیز در انتظار درک کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، دردمند تاریخ باشیم و با همین درد زندگی را سامان دهیم؟ دردی که سینه به سینه سرایت می‌کند و صبوری با آن ، ما را به می رساند. کسی چه می داند شاید آن سامان، است!!! سامان ما کجاست؟؟؟   🌐http://lobolmizan.ir/quest/38135 🔻کانال لب المیزان ‌ 📱 @lobolmizan ... 💠@ziafat_andishe
و اکنون چگونه می توان از صبوری برای درد جانکاه غربت انسان ها گفت آن گاه که علوم روانشناسي و سایر علوم‌انسانی ،انسان های جامعه را با انواع طبقه بندی های گاها پر اشتباه و انحراف، از بودن در کنار یکدیگر منصرف کرده و نور امید برای زندگی را خاموش می کنند؟ در افقی که حتی کودکان معصوم نیز با برچسب های روانشناسانه ، از چشیدن روابط انسانی درست محروم می شوند ، چگونه می توان منتظر باشیم‌که مرد و زن جامعه ، در دل این طوفان ها، ودر مسیر زندگی مشترک ،هر روز به امید واری بیش تر برای ایستادن پای این عهد مقدس فراخوانده شوند؟ فاصله مکتب روانشناسی غربزده تا مکتب اصیل ما از زمین تا به آسمان است. 💠@ziafat_andishe
❤️بوسه , بر قرآن کریم پس از کسب مدال طلا در پاراالمپیک پاریس. 🔰پیام به کنگره هفت هزار زن شهید کشور: در انقلاب اسلامی و در دفاع مقدس، زنانی ظهور کردند که می‌توانند تعریف زن و حضور او در ساحت رشد و تهذیب خویش، و در ساحت حفظ خانه‌ی سالم و خانواده‌ی متعادل، و در ساحت ولایت اجتماعی و جهاد امر به معروف و نهی از منکر، و جهاد اجتماعی را جهانی کنند و را در هم بشکنند. اقتدار و جذبه‌ی تازه‌ای به برکت خون این زنان مجاهد در عصر جدید ظهور کرده است. تا آفتاب درخشان خدیجه‌ی کبریا علیها‌السلام و فاطمه‌ی زهرا علیهاالسلام و زینب کبری علیهاالسلام می‌درخشد، طرح‌های کهنه و نو «ضدّ زن» به نتیجه نخواهد رسید و هزاران زن کربلایی ما نه‌تنها خطوط سیاه ستم‌های ظاهری را در هم شکسته‌اند، بلکه به زن را نیز رسوا و بی‌آبرو کرده و نشان داده‌اند که حق کرامت الهی زن، بالاترین حقوق زن است که در جهان به اصطلاح مدرن، هرگز شناخته نشده و امروز وقت شناخته‌شدن آن است. 🗓۱۵ اسفند ۱۳۹۱ ✍️در زمانی که جهان شاهد توهین صهیونیست های خونریز و متجاوز به قرآن است، در صحنه ای دیگر در عرصه ورزش بین المللی پارا المپیک، بانویی ایرانی با بوسیدن قرآن، تناقضات جهان مدرن را به آن ها نشان می‌دهد. اگر بشر مدرن در پوچی خود به فراموشی وجود می رسد و از خود بیگانه گشته، بانویی با بوسیدن کتاب آسمانی ،حقیقت گم شده جهان را به همه متذکر می‌شود تا همان جهان باشد. ... 💠@ziafat_andishe