💠 دست و دلباز
🔰 امیرالمؤمنین علیهالسلام:
خودتان را به بردباری و صبوری عادت دهید و در ایثار کردنِ آنچه از آن بخل میورزید، شکیبایی ورزید. (میزان الحکمه، ج۸، ص۳۰۱، ح۱۴۶۹۰).
🔻 زمان ما، تخم مرغ قیمتی بود و نایاب. توی روستا خانوادهها هم کمبضاعت و فقیر بودن. ابوالفضل خیلی دست و دلباز بود و مادرش هم خیلی بهش میرسید.
🔹 مکتبخونه (مدرسه قدیم) که میرفتیم، خوراکیهاش رو با من نصف میکرد.
🔸 روزی یه تخم مرغ آبپز آورده بود، با همون دستهای کوچیکش اون رو نصف کرد؛ نصفش رو به من داد و نصفش رو هم خودش خورد.
📚 بخشی از زندگی شهید ابوالفضل رفیعی؛ از کتاب «علقمه، ص۲۸».
📎 #کودکانه
📎 #شهدای_دانش_آموز
📎 #خاطرات_شهدا
📎 #سیره_شهدا
🌐 به #ضیاءالصالحین بپیوندید...
👇
☫ @ziaossalehin ☫
#خاطرات_شهدا
بابک عاشق #امام_رضا (ع) بود ،
ما هر سال آبان ماه خانوادگی به پابوس حضرت علی بن موسی الرضا (ع) می رفتیم ، ولی سال آخر بابک سوریه بود نتوانست به مشهد برود درست در شب شهادت امام رضا (ع) هم آسمانی شد.
بابک نمازش هیچگاه قضا نمیشد ، همیشه صبحِ زود از خواب بلند میشد ،
یکروز هم که تا ساعت 10 صبح خواب مانده بود سراسیمه از خواب بلند شد و گفت ، من نباید عمرم را هدر دهم و این همه را صرف خواب کنم.
بابک همیشه در حال درس خواندن بود و حتی فوق لیسانس قبول شد و ثبت نام هم کرد اما گفت ،
رفتن به سوریه و دفاع از حریم آل الله واجب تر از رفتن به دانشگاه است وقتی از آنجا آمدم ادامه تحصیل خواهم داد.....
#شهیدبابک_نوری
📕 مدافعان حرم
🌐 به #ضیاءالصالحین بپیوندید...
👇
☫ @ziaossalehin ☫
#خاطرات_شهدا
✍ یک روز داخل منزل که با ایشان علائم ظهور را مطالعه میکردیم من گفتم دو سوم جهان میمیرند تا امام زمان عجل الله بیایند این یکی از نشانه هاست ...ولی حمید اقا گفتن من از خدامه بمیرم و امام زمانم بیاد اشکالی نداره با مرگ من یه قدم ظهور نزدیک بشه? در لحظه شهادتش مطمئن بودم حتما امام زمان عجل الله رو ملاقات میکنه
روایت همسر شهید مدافع حرم
#شهید_حمید_سیاهکالی...🌷🕊
🌐 به #ضیاءالصالحین بپیوندید...
👇
☫ @ziaossalehin ☫
📨#خاطرات_شهدا
🌹شهید مدافعحرم #وحید_نومی_گلزار
🦋همسر شهید نقل میکنند: یک روز وحید ناراحت از سر کار به خانه آمد و مستقیم به آشپزخانه رفت و وسایل را جدا میکرد؛ نصف وسایل را برداشت. بهش گفتم: «وحید این وسایل را چهکار میخواهی بکنی؟» گفت: «دوستم تازه ازدواج کرده، در منزلشان هیچی ندارند. از لوازم منزل، آنهایی که از نظرم اضافه است را جمع کردم تا به آنها بدهم.»
🦋در آن مدتی که در بندرعباس بودند، این کار وحید سهمرتبه تکرار شد. حتی موتورش را به یکی از دوستانش بخشید تا دوستش و همسرش به گردش بروند و زندگی مشترکشان نابود نشود.
هدیه به روح مطهر شهید صلوات
اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد
🌐 به #ضیاءالصالحین بپیوندید...
👇
☫ @ziaossalehin ☫
📌زندگی شیرین؛خاطره ای از شهید"مصطفی صدرزاده"
🔸بعضی آقایان وقتی وارد خانه میشوند و محیط خانه را نامرتب میبینند یا متوجه میشوند که غذا آماده نیست، اعتراض میکنند.
🔹مواقعی بود که بخاطر موقعیت کاری یا بچهداری نمیتوانستم غذا آماده کنم یا خانه را مرتب کنم، وقتی مصطفی وارد میشد از او عذرخواهی میکردم
▪️از ته قلبش ناراحت میشد و میگفت: تو وظیفهای نداری که برای من غذا درست کنی، تو وظیفهای نداری که خانه را مرتب کنی، این وظیفه من است و حتما من اینجا کم کاری کردم
▫️بعد با خنده به او میگفتم: پس من چه کاره هستم و وظیفه من چیست؟ مصطفی هم پاسخ میداد: وظیفه تو فقط تربیت بچههاست،
🔻بقیه کارهای خانه وظیفه من است اگر خودم بتوانم کارهای خانه را انجام میدهم و اگر نتوانستم باید با کسی هماهنگ کنم که این کارها را برای تو انجام دهد.
"زندگی با مصطفی خیلی شیرین بود"
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#خاطرات_شهدا
#سیره_شهدا
◦◉✿ #مجله_فرهنگی_ضیاءالصالحین ✿◉◦
┘◄🌐 سایت | بله | ایتا
🆔 ☫ @ziaossalehin ☫
📌اخلاق شهدایی...
▫️به غیبت ڪردن خیلی حساس بود؛ میگفت هر صبح در جیبتان مقداری سنگ بگذارید، برای هر غیبت یڪ سنگ بردارید و در جیب دیگرتان بگذارید
▫️شب این سنگ ها را بشمارید، این طوری تعداد غیبتها یادمان نمیرود و سعی میڪنیم تعداد سنگ ها را ڪم ڪنیم.
#شهید_علیاکبر_جوادی
#خاطرات_شهدا
#سیرهی_شهدا
◦◉✿ #مجله_فرهنگی_ضیاءالصالحین ✿◉◦
┘◄🌐 سایت | بله | ایتا
🆔 ☫ @ziaossalehin ☫