فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸پروردگارا
💫دلم میخواهد آرام صدایت کنم:
🌸« یا رب العالمین »
💫و بگویم :
🌸 تو خودِ آرامشی
💫 و من، خودِ خودِ بیقرار
🌸«الهی وربی من لی غیرک»
🌸با نام یگانه او
💫دفتر اولین روز هفته را میگشاییم.
🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
💫الــهـــی بــه امــیــد تـــو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌼شروع هفته تون
پر برکت و متبرک به ذکر پرنور
💖صلـوات💖
💖بر حضرت محمدص
🌼و خاندان پاک و مطهرش
🌼💖اللّهُمَّصَلِّعَلي
🌼💖مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🌼💖وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫السلام علیک 🙏
❤️یاحضرت سلطان عشق
❤️يا علي موسی الرضا ای جان عشق
💫السلام علیک🙏
❤️ای بهر عاشق سرنوشت
❤️السلام ای تربتت باغ بهشت
💫ولادت فرخنده شاه خراسان
❤️حضرت امام رضا علیه السلام
❤️پیشـاپیش مبـارک 🎊💐
📘داستان وحکایت زیبا📕👇
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫قرار ما حرم توست
❤️یا امام رضا(ع)
💫امید ما کرم توست
❤️یا امام رضا(ع)
💫خوشا به حال
❤️دل عاشقی که در هر حال
💫 کبوتر حرم توست یا امام رضا(ع)
💫پیشاپیش
❤️ولادت امام رضا (ع)
💫مبارک و تهنیت باد 🎉🌹
📘داستان وحکایت زیبا📕👇
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
2 جا سکوت کن:
1_کاری که به تو ربطی ندارد
و هیچ اطلاعی در
موردش نداری زیرا
ممکن است ندانسته
تهمت بزنی و قلبی بشکنی
2_در پیشگاه خداوند
سکوت کن تاصدای
خداوند بزرگ را بشنوی
او میگوید من کنارت هستم🌸
📘داستان وحکایت زیبا📕👇
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستان شنیدنی از معجزهای که در حرم امام رضا علیهالسلام رخ داد
👤 حاج سعید حدادیان
📘داستان وحکایت زیبا📕👇
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
12.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥معجزه ای از حدیث شریف کساء که تازگی رخ داده است!
به مادرت بگو حجابش رو رعایت کنه و نمازش رو اول وقت بخونه...
🎙استادفرحزاد
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گرفتاری داری؟! روزی نیم ساعت وقت بذار برای توسل به #امام_زمان ...
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های عبرت آموز
داستان گناهکار و امام صادق علیه السلام
🎙استاد عالی
📘داستان وحکایت زیبا📕👇
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#حتما_بخونید
حکایتی بسیار زیبا 🌺
اقای سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدلله علیه السلام) در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند.
بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند.
مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرد توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله...
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری
رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت
با بی میلی و اکراه استکان رو اوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...
شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم امدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمود: آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود:
نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی....
آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من بادست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند...
(برگرفته از خاطرات آن مرحوم)
📘داستان وحکایت زیبا📕👇
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
ایستادن اجبار کوه بود
رفتن سرنوشت اب
افتادن تقدیر برگ
صبر پاداش ادمی
صبر اوج احترام به حکمت خداست...
📘داستان وحکایت زیبا📕👇
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
شاگرد عمل باش نه استاد سخن ...
📘داستان وحکایت زیبا📕👇
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺