eitaa logo
📚داستان های زیبا 📚
2.3هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
3هزار ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین پیشنهاد،تبلیغ وتبادل👇 @yamahdi_1403 https://eitaa.com/joinchat/4221632789C0d32769a76
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫قرار ما حرم توست ❤️یا امام رضا(ع) 💫امید ما کرم توست ❤️یا امام رضا(ع) 💫خوشا به حال ❤️دل عاشقی که در هر حال 💫 کبوتر حرم توست یا امام رضا(ع) 💫پیشاپیش ❤️ولادت امام رضا (ع) 💫مبارک و تهنیت باد 🎉🌹 📘داستان وحکایت زیبا📕👇 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
2 جا سکوت کن: 1_کاری که به تو ربطی ندارد و هیچ اطلاعی در موردش نداری زیرا ممکن است ندانسته تهمت بزنی و قلبی بشکنی 2_در پیشگاه خداوند سکوت کن تاصدای خداوند بزرگ را بشنوی او میگوید من کنارت هستم🌸 📘داستان وحکایت زیبا📕👇 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستان شنیدنی از معجزه‌ای که در حرم امام رضا علیه‌السلام رخ داد 👤 حاج سعید حدادیان 📘داستان وحکایت زیبا📕👇 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
12.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥معجزه ای از حدیث شریف کساء که تازگی رخ داده است! به مادرت بگو حجابش رو رعایت کنه و نمازش رو اول وقت بخونه... 🎙استادفرحزاد 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گرفتاری داری؟! روزی نیم ساعت وقت بذار برای توسل به ... 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های عبرت آموز داستان گناهکار و امام صادق علیه السلام 🎙استاد عالی 📘داستان وحکایت زیبا📕👇 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
حکایتی بسیار زیبا 🌺 اقای سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدلله علیه السلام) در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند. بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند. مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرد توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت با بی میلی و اکراه استکان رو اوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم امدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود: آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود: نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من بادست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند... (برگرفته از خاطرات آن مرحوم) 📘داستان وحکایت زیبا📕👇 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
ایستادن اجبار کوه بود رفتن سرنوشت اب افتادن تقدیر برگ صبر پاداش ادمی صبر اوج احترام به حکمت خداست... 📘داستان وحکایت زیبا📕👇 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
شاگرد عمل باش نه استاد سخن ... 📘داستان وحکایت زیبا📕👇 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
✍🏻💎 عجیب‌ترین معلم دنیا بود ، امتحاناتش عجیب‌تر... امتحاناتی که هر هفته می‌گرفت و هر کسی باید برگه‌ی خودش را تصحیح می‌کرد... آن هم نه در کلاس،در خانه... دور از چشم همه اولین باری که برگه‌ی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم... نمی‌دانم ترس بود یا عذاب وجدان، هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم... فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچه‌ها برگه‌هایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شده‌اند به جز من... به جز من که از خودم غلط گرفته بودم... من نمی‌خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم... بعد از هر امتحان آنقدر تمرین می‌کردم تا در امتحان بعدی نمره‌ی بهتری بگیرم... مدت‌ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید،امتحان که تمام شد ، معلم برگه‌ها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت... چهره‌ی هم کلاسی‌هایم دیدنی بود... آن ها فکر می‌کردند این امتحان را هم مثل همه‌ی امتحانات دیگر خودشان تصحیح می‌کنند... اما این بار فرق داشت... این بار قرار بود حقیقت مشخص شود... فردای آن روز وقتی معلم نمره‌ها را خواند فقط من بیست شدم... چون بر خلاف دیگران از خودم غلط می‌گرفتم؛ از اشتباهاتم چشم پوشی نمی‌کردم و خودم را فریب نمی‌دادم... زندگی پر از امتحان است... خیلی از ما انسان‌ها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده می‌گیریم تا خودمان را فریب بدهیم ... تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم... اما یک روز برگه‌ی امتحانمان دست معلم می‌افتد... آن روز چهره‌مان دیدنی ست... آن روز حقیقت مشخص می‌شود و نمره واقعی را می گیریم... تا می‌تونی غلط‌های خودت را بگیر قبل از این که غلطت را بگیرند. 📘داستان وحکایت زیبا📕👇 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
♦️ولادت امام رضا نزدیکه 🥰🎊 ❤️بیا اینجا انواع استیکر مناسبتی وشیک رو انتخاب کن😍 استیکر دلخواه شما را رایگان میسازیم 👇👇😇 کلبه استیکر @kolbesticker @kolbesticker
🔔تست شخصیت شناسی نحوه ی قفل کردن انگشتان دست‌هایتان کدام شکل بالاست؟! 🧩👤❓🧩👤❓🧩👤❓ 🔹۱- شست چپ را رو قرار می دهید شخص عاقل و منطقی ای هستید. شما هیچوقت هیچ تصمیمی را از سر احساسات و فکر نشده نمی گیرد. قبل از نتیجه گیری، معایب و مزایای مسأله را می سنجید. حس شوخ طبعی خاص شما در جمع های اجتماعی، دیگران را مثل آهنربا جذب می کند. 🔹۲- هر دو شست را در یک ردیف کنار هم قرار می دهید شما از آن دست آدم هایی هستید که اعتقاد دارند جزئیات بسیار مهم هستند. شما فرد کمال گرایی هستید و همین میزان از خودگذشتگی و تمرکز را از دیگران هم توقع دارید. رهبری در خون شما است و همیشه سرمشقی برای دیگران هستید. اما این بدان معنی نیست که شما نیازها و شرایط دیگران را در نظر نمی گیرید. رک گویی و صداقت از خصایص بارز شماست. 🔹۳- شست راست را رو قرار می دهید پس شما هوش هیجانی بالایی دارید. شما می توانید احساسات دیگران را درک کنید، حتی اگر سعی داشته باشند احساسات واقعی خود را پنهان کنند. این توانایی منحصر به فرد کمک می کند دیگران با شما احساس راحتی کنند. توانایی شما در درک احساسات عمیق و ایجاد صمیمیت، دیگران را به شما جذب می کند. 📘داستان وحکایت زیبا📕👇 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺