eitaa logo
🌷ܝ̇‌ࡅ࡙ܝ‌ -ܥ݆ࡅ߳ܝ‌-ܢܚ݅ܣܥ‌‌ߊ‌ء -ܥ‌‌ܝ‌-ߊ‌ܩߊ‌ࡅ߭ࡅ࡙ܩܢ 🌷
767 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
24 فایل
بسم‌رب‌الشہداء والصدیقین 💫‌ نام کانال: زیر چتر شهدا🌹 ‌‌شروع‌خادمی:1401/11/05🇮🇷 پایان خادمی:انشاءالله‌شہادٺ♥️ شهید دعوتت کرده پس بمون😉🍃 ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید🙏 لینک کانال: @zirechatreshohada1401 مدیر کانال: @razmandegan1400
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊 ماه رمضان فرا رسید، گرم‌ترین و طولانی‌ترین روزهای تابستان بود. از اوایل صبح تشنگی آغاز می‌شد. حداقل زمان ممکن را بیرون می‌آمدیم. عده‌ای برای خنک شدن با ملحفه خیس زیر پنکه سقفی دراز می‌کشیدند. عده‌ای دیگر دائماً زیر دوش بودند. مخازن آب که بر پشت بام قرار داشتند فلزی و آب آ‌نها بالطبع گرم بود. بعد ازظهرها که گرما بیشترین شدت خود را داشت و گاه به 50 درجه می‌رسید،‌ بیرون آسایشگاه می‌نشستیم و با شلنگ و آب آن بازی می‌کردیم. تشنگی بیداد می‌کرد ، 10 ساعت از سحری می‌گذشت ، به قطرات آب نگاه می‌کردم ، چقدر زیبا بودند و جان داشتند ، فکر می‌کردم هیچ‌چیز در زندگی نمی‌توانست آن‌قدر دوست داشتنی باشد. بعضی از آن‌ها کروی، بعضی با حجم‌های منحنی زیبای دیگر، موقعی که از دهانه شیلنگ بیرون می‌آمدند رقص‌کنان اول به بالا و بعد با طنازی خاصی به پایین می‌آمدند. بازی نور در این قطرات چه شگفت‌آور بود، روشنایی بود و سپیدی و پاکی . نمی‌توانم با کلام آن ارتباط خاصی را که بین جان تشنه‌ام و آب زلال پیدا می‌شد بیان کنم ، همین قدر می‌توانم بگویم آب کاملاً زنده بود. یقین دارم حیات داشت چرا که کاملاً با من دوستی می‌کرد. آب این گونه بود تا وقتی تشنگی بود، در لحظه افطار، به‌محض اینکه اولین جرعه آب را می‌نوشیدم، تمام آن سِحر باطل می‌شد. راوی : سید حسین هاشمی یاد باد آن روزگان یاد باد شادی روح و و سلامتی ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈ 🙏 لینک کانال ما 👇 @zirechatreshohada1401 ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊 شفای خونریزی معده در ماه مبارک رمضان من مدت مدیدی را در اردوگاه خونریزی معده داشتم. خونریزی معده‌ام نتیجه اذیت و آزارهای اوایل اسارت بود که سربازان عراقی به ما داده بودند و گرسنگی‌هایی که بر اثر ندادن غذا و تنبیه کشیده بودیم. خونریزی معده آنقدر اذیتم می‌کرد که نمی‌توانستم غذایی را که دیگر اسرا می‌خوردند را بخورم. فقط مقداری نان را سرخ کرده و خشک می کردم و مصرف می‌کردم. حتی وضعیتم آنقدر وخیم شده بود که برخی از بچه ها فکر می‌کردند دیگر زیاد دوام نمی‌آورم و این درد مرا از پا درمی‌آورد. با وضعیتی که من داشتم، مسئولین مذهبی اردوگاه می‌گفتند روزه برایت ضرر دارد و نباید بگیری، اما من زیربار نرفتم و گفتم ماه رمضان امسال برای من سال تعیین است، یا می‌میرم و یا خوب شده و زنده می‌مانم و به همین نیت روزه‌هایم را خواهم گرفت. روز اول که روزه گرفتم حوالی ساعت 10 صبح معده‌ام شروع به خونریزی کرد. روز دوم نزدیک ساعت 12 معده‌ام خونریزی کرد. روز سوم ساعت چهار و پنج بعد از ظهر خونریزی معده‌ام آغاز شد و روز چهارم دیگر خونریزی نکرد. از روز چهارم خونریزی معده‌ام به طور کلی برطرف شد و روزه آن سال من در ماه رمضان باعث شفای ناراحتی معده‌ام شد. از آن روز به بعد آنقدر بهبودی ناگهانی در معده‌ام حاصل شد که توانستم مانند دیگر اسرا غذای اردوگاه را بخورم . راوی : یاد باد آن روزگاران یاد باد ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈ 🙏 لینک کانال ما 👇 @zirechatreshohada1401 ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊 شکنجه به جرم نماز و روزه روزه گرفتن جرم سنگینی بود اما آن سال اسرای اردوگاه عنبر تصمیم گرفته بودند ماه رجب و ماه شعبان را به استقبال از ماه رمضان روزه بگیرند. به همین دلیل غذای ظهر را می‌گرفتیم و در یک پلاستیک می‌ریختیم و چهار گوشه آن را جمع کرده و گره می‌زدیم و این غذا را در زیر پیراهن خود پنهان می‌کردیم. غذای سرد ظهر را با غذای مختصری که احیانا در شب می‌دادند، موقع افطار می خوردیم و تا افطار بعد به همین ترتیب می‌گذشت. البته چند مرتبه موقع تفتیش اسرا از چند نفر غذا گرفتند و آنها را شکنجه کردند. راوی : یاد باد آن روزگاران یاد باد شادی روح و و سلامتی ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈ 🙏 لینک کانال ما 👇 @zirechatreshohada1401 ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊 روزه گرفتن جرم سنگینی بود، بچه‌ ها غذای ظهر را می‌ گرفتند و در یک پلاستیک می‌ ریختند چهار گوشه آن را جمع کرده و گره می‌ زدند سپس این غذا را در زیر پیراهن خود پنهان می‌ک ردند و افطار می‌ خوردند اگر موقع تفتیش از کسی غذا می‌ گرفتند او را شکنجه می‌ دادند. آن غذای سرد ظهر با غذای مختصری که احیانا در شب می‌ دادند را بچه‌ ها به عنوان افطار می‌ خوردند و تا افطار بعد به همین ترتیب می‌ گذشت. یاد باد آن روزگاران یاد باد شادی روح و و سلامتی ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈ 🙏 لینک کانال ما 👇 @zirechatreshohada1401 ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈