🌹 از كعبه رو به كرببلا ميكند حسين
و آنجا دوباره كعبه بنا ميكند حسين..
🌹آن حج ناتمام كه بر عمره شد بدل
اتمام آن به دشت بلا ميكند حسين...
☘صلی الله علیک یااباعبدالله الحسین
#سلام_ارباب_خوبم 😍✋
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#سلام_امام_زمانم 😍✋
#عید_قربان آمد و من هم شدم قربانیت
گرچه من دعوت ندارم آمدم مهمانیت
مفلسم آهی ندارم در بساطم ناگزیر
این دل صد پاره و چشمان تر ارزانیت
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
عید قربان آمده
ای دوستان شادی کنید
یادی از پیغمبر
توحید و آزادی کنید
او که در راه خدا
از مال و فرزندش گذشت
بنده پاک خدا و پیرو الله شد
نامش ابراهیم بود اماخلیله الله شد
#عید_قربان_مبارکباد
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌺 #عید_قربان
🌸با نماز و عبادتش
🌼با ذکر و دعایش
🌺با قربانى وصدقات واحسانش
🌸بسترى براى جارى ساختن
🌼مفهوم عبودیت وبندگیست
🌺این عید بـندگی
🌸 #بـر_شمــا_مبــارکبــاد
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
در روز
عیدقربان بخوانید
اول: ایت الکرسی
دوم: زیارت امام حسین
سوم دعای :
یادائِم الْفَضْل عَلیَ الْبَرِیَّةِ
#وعیدبزرگ_قربان_برهمه_مبارک 🌹🎊
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌷 #8_روز تا عید بزرگ غدیر😍
✨سایه تو
✨بر سر ما مستدام
✨ای عزیز فاطمه 🌺❤️
✨ختم الامام
✨با ظهورت می شود بر قلب ما
✨چون غدیر مرتضی نعمت تمام
#حیدر_ڪرار 🌺🌟
#اسدالله_غالب 🌺🌟
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🌼🌼
🗓امروز 28 خرداد 1403
🌷 #8_روز تا #عید_بزرگ_غدیر😍
✨سایه تو
✨بر سر ما مستدام
✨ای عزیز فاطمه 🌺❤️
✨ختم الامام
✨با ظهورت می شود بر قلب ما
✨چون #غدیر مرتضی نعمت تمام
#عیدآسمانی✨🌺
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌺
#أشهد_ان_علیا_ولےالله❤️
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
❁❁❁
🗓امروز 28 خرداد 1403
▪️#20_روز تا #محرم💔
بیست شب فاصله تا ماه محرم داری
بار بستی که تو از بار ستم بیزاری
پاسخ «هل من» تو ام البنین خوش فرمود
خاطرت جمع حسین؛ تا که ابوالفضل داری
#یاسیدالشهدا❤️
#خدا_را_شڪر_گریان_حسینم🌷
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🔴 احیاء شب عید قربان
🔵 امام كاظم عليه السلام:
على ابن ابى طالب عليه السلام فرمود: «اين، مرا شادمان مى سازد كه هر شخص در طول سال، خودش را در چهار شب [براى عبادت،] فارغ سازد:
🔺 شب عيد فطر
🔺 شب عيد قربان
🔺 شب نيمه شعبان
🔺 و شب اوّل ماه رجب
📚 مصباح المتهجد ص ۸۵۲
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🟢 دعای ندبه در ۴ روز سفارش شده است:
🌺 روز جمعه
🌺 عید قربان
🌺 عید غدیر
🌺 عید فطر
🔵 در روز عید قربان غسل بسیار سفارش شده است و قربانی کردن سنت موکد است که با ریختن اولین قطره خون قربانی به زمین گناهان صاحب قربانی بخشیده میشود.
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۹
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥
✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز
✍قسمت ۹۴
افشین ساکت شد.بعد مدتی باشرمندگی گفت:
_حق دارن..منم اگه جای بابات بودم و همچین دختر نازنینی داشتم،هیچ وقت به یکی مثل خودم نمیدادم.
-بابا به منم اعتماد نداشت.هنوزم نگرانه.. تو تونستی اعتمادشو جلب کنی ولی من باید حالا حالاها تلاش کنم.
افشین دوباره حرکت کرد.
ولی ساکت بود و ناراحت.آرام رانندگی میکرد.ماشینی از کنارش رد شد و گفت:
-عروس میبری؟!!
فاطمه خندید و گفت:
_احتمالا علم غیب داشت.
افشین هم خندید.
بعد مدتی رانندگی گفت:
_رسیدیم.
امامزاده بود.فاطمه گفت:
_چرا اینجا؟!
-بفرمایید،عرض میکنم خدمتتون.
بعد از زیارت باهم یه گوشه نشستن. افشین گفت:
_اینجا پاتوق منه.من زیاد میام اینجا.
-چه پاتوق قشنگی.
-من خیلی اومدم اینجا و دعا کردم تا خدا تو رو بهم بده...فاطمه،تو هدیه ی خدا هستی برای من... من میخوام همسر خوبی برات باشم..ازت میخوام بهم بگی علی تا همیشه یادم بمونه،الگوی زندگیم کیه.
-یعنی چی؟!!
-دوست دارم *علی* صدام کنی،میشه؟
فاطمه با تعجب نگاهش میکرد.
-لطفا قبول کن.
فاطمه یه کم فکر کرد.آروم زمزمه کرد:
_علی..علی آقا..علی جان...علی جانم.... خیلی هم خوبه..عالیه.
*علی* لبخند عمیقی زد.
-ممنونم.
همون موقع صدای اذان مغرب اومد.علی گفت:
_بریم نماز جماعت؟
-بریم.
بعد از نماز فاطمه پیش علی که تو حیاط منتظرش ایستاده بود،رفت.
-قبول باشه،علی آقای من.
علی لبخند زد و گفت:
_برای شما هم قبول باشه خانوم.
سوار ماشین شدن که خونه حاج محمود برن.فاطمه گفت:
_علی جانم،دوست داری فقط من علی صدات کنم؟
-برام مهمه که تو بهم بگی علی.بقیه هر چی دوست داشت بگه،خوشحال میشم.
نزدیک یه شیرینی فروشی...
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #سرباز
✍ نویسنده ؛ بانو «مهدییارمنتظر قائم»
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.💖🍃💖.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════💖.🍃💖.═╝
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۹
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥
✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز
✍قسمت ۹۵
نزدیک یه شیرینی فروشی به علی گفت:
_نگه دار.
و پیاده شد.
علی گفت:
-صبر کن الان باهات میام.
-نه،تو ماشین باش،میام.
چند دقیقه بعد با یه جعبه کیک اومد. جعبه رو صندلی عقب گذاشت.علی گفت:
_تولد کسیه؟
-بعدا میفهمی.
-خب اگه تولد کسیه منم هدیه بگیرم.
-نه.
در جلو رو باز کرد،چادرشو مرتب کرد و نشست.علی به چادر فاطمه نگاه میکرد. پایین چادرشو گرفت و با احترام بوسید. سرش پایین بود.
-بخاطر گذشته..خیلی شرمنده م.
-من فقط جاهای خوبش یادم مونده.
با شرمندگی نگاهش کرد و گفت:
_کجاش خوب بود؟!!
-دو بار سیلی زدم بهت.
علی هم لبخند زد و گفت:
-دیگه؟
-دو بار هم بابا زد تو گوشت.
علی خندید و گفت:
-دیگه؟
-امیررضا هم که.. نگم دیگه.
علی بلند خندید و گفت:
-کلا قسمت های کتک خوردن من خوب بود،آره؟!
-همه ی اینا به کنار.کتک کاری ای که با پویان کردی از همه باحال تر بود.
هردو خندیدن.
-مخصوصا بعدش که همدیگه رو بغل کردین و باهم رفتین.
دوباره خندیدن.
فاطمه زنگ آیفون رو زد.امیررضا گفت:
_به به! چه عجب.روده کوچیکه داشت روده بزرگه رو میخورد..میذاشتین برای سحری میومدین.
فاطمه گفت:
_من هیچی نگم همینجوری ادامه میدی.. درم باز نمیکنی،نه؟
-نخیر.
-پس شما با در همسایه رو به رویی مشغول صحبت باش.ما با کلید درو باز میکنیم.
کیک دست فاطمه بود و دسته گل فاطمه، دست علی.امیررضا و حاج محمود و زهره خانوم به استقبال رفتن.امیررضا گفت:
_به به.دست پر هم اومدی.بده ببینم چی هست؟
-نخیر.این مال تو نیست..ادبتو رو کن دیگه.به همسر من ادای احترام کن.
امیررضا رو به پدرش گفت:
_وای بابا،پررویی های فاطمه تمومی نداره.
فاطمه خندید و گفت:
_چیه؟ میخوای منو به اتاقم راهنمایی کنی؟
زهره خانوم گفت:
_بسه دیگه.آقا افشین رو دم در نگه داشتین.
رو به علی گفت:
_بفرمایید افشین جان.
علی تشکر کرد و داخل رفت..با حاج محمود و امیررضا روبوسی کرد.همه روی مبل نشستن.فاطمه جعبه کیک رو روی میز گذاشت و کنار علی نشست.امیررضا بلند شد در جعبه رو برداره،فاطمه گفت:
_دست نزن.گفتم مال تو نیست.امیرجان حرف گوش بده.
-مثل تو؟ که حرف گوش میدی و خجالت میکشی؟
حاج محمود گفت:
_حالا این کیک برای چی هست؟
فاطمه گفت:
_آها..و اما این کیک.میگم براتون ولی قبلش میخوام ایشون رو خدمت تون معرفی کنم.
با دست به علی اشاره کرد.
امیررضا گفت:
_ایشون معرف حضور هستن.کیک رو معرفی کن.
همه خندیدن.
فاطمه گفت:
_امیرجان،اندکی صبر.
صداشو صاف کرد.با دست به علی اشاره کرد و گفت:
_ایشون همسر بنده..تاج سر من..سرور من.. علی آقا ..هستن.
همه سکوت کردن.علی سرش پایین بود.حاج محمود و زهره خانوم و امیررضا سوالی به فاطمه نگاه میکردن.
امیررضا گفت:
_پس افشین رو چکار کردی؟ دیوونه ش کردی،ولت کرد و رفت؟
همه خندیدن.
زهره خانوم به علی گفت:
_افشین جان،فاطمه چی میگه؟ یعنی چی؟!!
علی هنوز سرش پایین بود.فاطمه گفت:
_علی جان،چرا جواب نمیدی؟
امیررضا گفت:
_افشین مبهوت قسمت اول معرفی فاطمه ست.
دوباره همه خندیدن.علی سرشو بلند کرد و با لبخند به بقیه نگاه کرد.فاطمه گفت:
_شنیدی اصلا؟!
-بله.
به زهره خانوم نگاه کرد و گفت:..
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #سرباز
✍ نویسنده ؛ بانو «مهدییارمنتظر قائم»
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.💖🍃💖.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════💖.🍃💖.═╝
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۹
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥
✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز
✍قسمت ۹۶
به زهره خانوم نگاه کرد و گفت:
_من دوست دارم از این به بعد اسمم علی باشه.شما هم اگه براتون سخت نیست، خوشحال میشم بهم بگید علی.
امیررضا گفت:
_فاطمه،آخرش کار خودتو کردی؟ افشین رو نابود کردی،علی ساختی؟
-به جان خودم،خودش گفت.من اصلا بهش فکر هم نکرده بودم.
حاج محمود بلند شد،علی رو بغل کرد و گفت:
_مبارک باشه.
بقیه هم تبریک گفتن.
فاطمه از آشپزخونه چاقو و پیش دستی و چنگال آورد.در جعبه کیک رو باز کرد. کیک رو بیرون آورد و جلوی علی گذاشت. کیک شبیه گل بود و روش با خط زیبایی نوشته شده بود ؛
💞علی جان اسم قشنگت مبارک💞
علی لبخند زد و گفت:
_خیلی قشنگه.
به فاطمه نگاه کرد و گفت:
_ممنون.
-قابل شما رو نداره،علی جانم
چاقو رو به علی داد و گفت:
_بسم الله.
علی کیک رو برید و همه براش دست زدن.
برای شام،حاج محمود تو عرض میز نشسته بود.امیررضا و مادرش رو به روی هم نزدیک حاج محمود نشستن.علی کنار امیررضا نشست.فاطمه کنار مادرش،رو به روی علی نشست.همه مشغول غذا خوردن بودن،ولی فاطمه به علی نگاه میکرد.هر ثانیه که میگذشت بیشتر عاشق علی میشد.حاج محمود گفت:
_فاطمه آب بیار.
پارچ آب رو از یخچال آورد.دوباره نشست و به علی نگاه میکرد.حاج محمود گفت:
_فاطمه لیوان یادت رفت.
بلند شد،پنج تا لیوان آورد.دوباره نشست و به علی نگاه میکرد.حاج محمود گفت:
_خانوم،ماست داریم؟
زهره خانوم گفت:
_بله،الان میارم.
-نه،شما بشین،فاطمه میاره.
فاطمه لبخند زد و ماست آورد.دوباره نشست و به علی خیره شد.حاج محمود گفت:
_این نمکدان خوب ازش نمک نمیاد. فاطمه یه نمکدان دیگه بیار.
همه بلند خندیدن.فاطمه گفت:
_بابا جون،نیت کردین من امشب رژیم بگیرم؟
امیررضا گفت:
_نه،بابا نیت کرده اف... علی امشب رژیم نگیره.
-علی که داره غذا میخوره!
-آره.ولی فقط وقتی که تو از سر میز بلند میشی.
دوباره همه خندیدن.
فاطمه یه نگاهی به امیررضا کرد که یعنی دارم برات و مشغول غذا خوردن شد.
بعد چند دقیقه گفت:
_راستی مامان،همین روزها باید بریم عقد دختر آقای سجادی،همسایه رو به رویی مون.
زهره خانوم گفت:
_کدوم دخترش؟
-مهدیه که ازدواج کرده.مطهره هم که کوچیکه.محدثه دیگه.
غذا پرید تو گلو امیررضا....
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #سرباز
✍ نویسنده ؛ بانو «مهدییارمنتظر قائم»
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.💖🍃💖.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════💖.🍃💖.═╝
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰 @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 #مهدی_شناسی ۸۳۱🌷 🌿شرح قرآنی د
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
@zohoreshgh
❣﷽❣
🌷 #مهدی_شناسی ۸۳۲🌷
🔶فراز دهم
🍀إِقامَةً لِدِینِکَ، وَ حُجَّةً عَلی عِبادِکَ، وَ لِئَلّا یَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ، وَ یَغْلِبَ الْباطِلُ عَلی أَهْلِهِ، وَ لا یَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولًا مُنْذِراً، وَ أَقَمْتَ لَنا عَلَماً هادِیاً، فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزی؛
وجود انبیا و اوصیا برای آن بود که دینت بر پا باشد و حجت بر بندگانت تمام شود و برای اینکه حق از جایگاهش منحرف نشود و باطل بر اهل حق پیروز نگردد و احدی نگوید چه میشد اگر برای ما پیامبری بیم دهنده میفرستادی و پرچم هدایت برای ما برپا مینمودی تا بر این اساس از آیاتت پیروی میکردیم، پیش از آنکه خوار و رسوا
🍀 این فراز از دعای ندبه به برخی از مهمترین فلسفه بعثت انبیا اشاره دارد و نکاتی را این دعا گوشزد میکند که عبارتند از:
🔺۱. اقامه دین خدا: «إِقَامَةً لِدِینِکَ» وجود انبیا و حفاظت اوصیا برای بر پایی دین توست؛
🔺۲. حجت بر بندگان خدا: «وَ حُجَّةً عَلَی عِبَادِکَ»؛
🔺۳. منحرف نشدن دین از جایگاهش: «وَ لِئَلَّا یَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ»؛
🔺۴. عدم غلبه باطل بر حق پرستان: «وَ یَغْلِبَ الْبَاطِلُ عَلَی أَهْلِهِ»؛
🔺۵. عدم بهانه جویی: «وَ لَا یَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لَا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولًا مُنْذِراً، فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزی».
✅نکتهها
🔷آیه«رُسُلًا مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ کانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیماً؛پیامبرانی (را فرستادیم) که بشارت دهنده و بیم دهنده بودند، تا پس از پیامبران، برای مردم بر خدا حجّتی نباشد و خداوند همواره شکست ناپذیر و حکیم است».
🔷از آیات متناسب با این فراز است و دارای نکاتی است:
✨الف) این آیه از کلّیات دعوت انبیا، شیوه ی کار و هدف بعثت آنان سخن میگوید.
✨ب) عقل همچون وحی، حجّت الهی است؛ ولی از آنجاکه مدار ادراکاتش محدود است، به تنهایی کافی نیست و حجّت تمام نمی باشد. بنابراین، انبیا از دانستنیهای غیبی، ملکوتی و اخروی که دست عقل از آن کوتاه است، خبر میدهند.
❓سؤال: آیا عقل، علم، مشورت و تربیت خانوادگی کافی نیست؟
🌿اسلام و قرآن برای عقل مقام بالایی را در نظر میگیرد؛ عقل را یک حجت درونی و وحی را یک حجت بیرونی میداند: « إِنَّ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ علیه السلام وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول»؛ ولی همان طور که ترازوی طلا فروش با تمام دقتی که دارد، توانایی وزن کردن هرچیزی را ندارد، عقل و علم و تجربه نیز به دلیل محدودیتهای خود همیشه کارآیی ندارند.
🌿برای مثال با عقل و تجربه و علم نه از گذشته بسیار دور و نه از آینده بسیار دور باخبریم و نه راهی برای فهم آنان داریم.
قرآن کریم میفرماید: «و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون» و نمی فرماید: «و یعلمکم ما لا تعلمون». جمله «مالم تکونوا تعلمون» یعنی انبیا به شما چیزهایی میآموزند که امکان ندارد شما بدانید و از دنیای غیب خبر ندارید.
🌿همچنین انسان از تمام آثار مثبت و منفی رفتار و کردار خود آگاه نیست و گاهی سالها و قرنها باید بگذرد تا حقیقتی کشف شود.
🌿در قرآن آیات بسیاری وجود دارد که با گذشت زمان معنای آن کشف میشود؛ آن زمانی که قرآن کلمه «مشارق» و «مغارب» را به کار برد، هیچ کس از کروی بودن زمین و اینکه هر لحظه برای منطقه ای مشرق و برای منطقه ای مغرب است، خبر نداشت.
🌿تمام خطاهایی که از بشر سر میزند، از افراد عاقل نیز سر زده و این نشان دهنده آن است که عقل به تنهایی کافی نیست.
🌿هر کشوری دانشگاه، امکانات و تجربه ی بیشتری دارد، ظالم تر است و این نیز دلیل آن است که علم و تکنولوژی نیز به تنهایی کافی نیست.
🌿علم برای بشر رفاه و ایمان برای انسان صلاح میآورد.
علم برای بشر ابزار میسازد و ایمان برای ما استفاده از ابزار را بیان میکند.
علم به ما میگوید چه هستی و ایمان میگوید چه باید باشی.
علم به ما سرعت میدهد، ایمان به ما هدف میدهد.
#مهدی_شناسی
#قسمت_832
#شرح_دعای_ندبه
#امام_زمان عج
#استاد_قرائتی
👈 #ادامه_دارد....
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
فلسفه قربانی کردن.mp3
8.39M
فلسفه #قربانی_کردن
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
مداحی آنلاین - نگاهی به عید قربان - رهبر معظم انقلاب.mp3
2.72M
نگاهی به عید قربان
مقام معظم رهبری
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 ویژه 🌺#عید_سعید_قربان
💐#آشنایی_باامامان_و_پیامبران
📺 انیمیشن حضرت ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع)
💥🎉#عید_قربان مبارک🎉💥
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ #عید_قربان مبارک
※ معشوق من بگشوده در روی گدای خانه اش،
※ تا سر کشم من جرعه ای از ساغر و پیمانه اش
#استوری_موسیقی
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#عید_قربان
🪷 بِسْــمِ اللهِ الرَّحْــمٰنِ الرَّحیـــمْ 🪷
اللَّهُ أَكْبَرُ | اللَّهُ أَكْبَرُ | لا إِلَهَ إِلا الله |
وَ اللَّهُ أَكْبَرُ | اللَّهُ أَكْبَرُ |
وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ | اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى مَا هَدَانَا |
اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى مَا رَزَقَنَا مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ |
وَ الْحَمْدُ لِله عَلَى مَا أَبْلانَا.
عید باشکوه قربان ؛
بر اهالی دیار عشق مبارک❣
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
عید قربان. خانواده(1).mp3
1.43M
🎙️#پادکست
✍️ عید خانواده
🔰به کسی که از تو بریده، وصل شو
#عید_قربان #صله_رحم
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
شه شناس38-هدی خسروی-عید قربان-چله-امیرالمومنین-امام زمان عج01_mixdown.mp3
4.67M
#پادکست
✍️ مزد چله نشینی
🔷 بیت الله حقیقی خداوند متعال، علی و اولاد علی سلام الله علیهم اجمعین هستند.
📌برگرفته از جلسات «شه شناس»
#حج
#عید_قربان
#امیرالمؤمنین
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «راز عید قربان»
👤 استاد #رائفی_پور
🔅 روزی فرزند قربانی عظیم خواهد آمد و به عصای آهنین جهان را حکمرانی خواهد کرد...
▫️ ویژه #عید_قربان
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️