eitaa logo
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
5.3هزار دنبال‌کننده
29هزار عکس
7.4هزار ویدیو
557 فایل
فعالیت کانال نشانه های ظهور اشعار مهـدویت حوادث آخرالزمان #رمان های مذهبی و شهدایی 👇👇 @Malake_at مدیر @Yahosin31 مدیر تلگرام ,ایتا,سروش eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran sapp.ir/zohoreshgh #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─ @zohoreshgh ❣﷽❣ شرح عبارات پیامبر (ص) درباره ی ویژگی های امام زمان (عج) در خطبه غدیر : « أَلَا إِنَّ خَاتَمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِی » « آگاه باشید که القائم المهدی از ماست.» در ابتدا نکاتی را درباره ی اعراب جمله فوق بیان می‌کنیم و آن این‌که ممکن است اعراب فوق درست باشد؛ یعنی «القائم المهدی»، خبر «انّ» و مرفوع باشد؛ اما قول صحیح‌تر آن است که بگوییم: «خاتم الائمة»، اسم «انّ» و «منّا» خبر آن باشد و «القائم المهدی» صفت برای «خاتم الائمة» باشد؛ یعنی منصوب بخوانیم. در این صورت ترجمه ی عبارت فوق به این شکل می‌شود: «آگاه باشید که خاتم الائمه‌ای که قیام‌کننده و هدایت‌شده (یا هدایت‌کننده به امر پنهان) است از ماست». با این ترکیب، عبارت فوق، بار معنایی دیگری خواهد داشت و آن این‌که پیامبر (ص) با بیان جمله به این شکل (یعنی با نصب «القائم المهدی») می‌خواهد فخر و مباهات کند که آن وجود مبارک از خاندان ایشان است. نکته‌ای را درباره ی نحوه ی اسم‌گذاری اَعراب بیان می‌کنیم، به این ترتیب که اَعراب روی شخص سه نوع اسم می‌گذارند: اسمی که در بدو تولد بر روی او می گذارند، لقب و کنیه. کنیه معمولاً با توجه به ویژگی‌های خاصی که آن شخص دارد یا با توجه اسم فرزند ارشد او انتخاب می شود؛ مثلاً وقتی در مورد امام زمان (عج) می‌گویند «ابوصالح» به این معناست که آن بزرگوار در صالح بودن سرآمد است. اما لقب به‌معنای صفتی است که خودِ شخص دارد؛ مثلاً برخی از القاب امام زمان (عج) عبارتند از: طاهر، زکی، رضی، مهدی، هادی، قائم، مُؤَمَّل (یعنی کسی که مورد آرزوست در روایتی آمده است که پیغمبر (ص) فرمودند: « الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی » [4] « اسمش اسم من است (یعنی همان اسم خاص) و کنیه‌اش هم، کنیه من است (یعنی ابوالقاسم).» نکته ی دیگر این‌که غیر از پیامبر (ص)، سایر ائمه علیهم السلام نیز به تبعیت از آن حضرت، هرگز حضرت حجت علیه السلام را با نام اصلی خود نخوانده‌اند و پیوسته ایشان را با القاب و کنیه‌ها یاد کرده‌اند. در روایات گوناگونی از نام بردن آن حضرت نهی شده و دلیل خاصی برای این دستور بیان نشده است؛ مثلاً: « عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: سَأَلَ عُمَرُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام عَنِ الْمَهْدِیِّ. قَالَ یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ أَخْبِرْنِی عَنِ الْمَهْدِیِّ مَا اسْمُهُ؟ قَالَ أَمَّا اسْمُهُ فَلَا، إِنَّ حَبِیبِی وَ خَلِیلِی عَهِدَ إِلَیَّ أَنْ لَا أُحَدِّثَ بِاسْمِهِ حَتَّى یَبْعَثَهُ اللهُ عَزَّ وَ جَل» [5] یا این عبارت از امام زمان (عج) که در یکی از توقیعات آمده است: « مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ سَمَّانِی فِی مَحْفِلٍ مِنَ النَّاس » [6] البته از برخی روایات به‌طور غیرمستقیم می‌توان فهمید مراد از این عمل ائمه علیهم السلام ـ که امام زمان (عج) را با القاب و کنیه‌ها خطاب می‌کردند ـ چه بوده است. مثلاً وقتی او را «قائم» می‌خوانند، ویژگی حضرت در قیام و زنده کردن دین از یاد رفته ی اسلام ـ پس از غیبت طولانی ـ به ذهن متبادر می‌شود؛ قیامی که در آن از قاتلین کربلا و از همه ی ظالمان عالم انتقام خواهد گرفت: « (ابوحمزه) ثمالی می‌گوید از امام باقر علیه السلام پرسیدم: مگر همه ی شما قیام به حق نمی‌کنید؟ کار شما مگر حق نیست؟ مگر برای به اصطلاح إثاره حق و ترویج حق به‌پا نمی‌خیزید؟ پس چرا به قائم گفتند قائم؟ حضرت فرمودند:  موقعی که جدّم حسین ـ که درود خدا بر او باد ـ کشته شد، فرشتگان در درگاه خدا به شیون و زاری گریه کردند و گفتند: ای پروردگار و مولای ما! رها می‌کنی کسانی را که برگزیده تو از میان خلقت را کشتند؟ پس خداوند به فرشتگان وحی کرد که: ای فرشتگان در جای خود آرام گیرید. قسم به عزت و جلال خودم، از تمام آنها انتقام خواهم گرفت ولو بعد از مدتی باشد. عجله نکنید. سپس خدا پرده را برداشت و ائمه از نسل امام  فرشتگان خوشحال شدند و فرزندان امام حسین علیه السلام را دیدند، که نُه نفر بودند (همه نشسته بودند ولی) یک نفر ایستاده و مشغول نماز بود. خداوند فرمود: به ‌وسیله ی آن کسی که درحال قیام و مشغول نماز است، از آن‌ها انتقام خواهم گرفت» [7] دلیل این‌که آن حضرت به «مهدی» ملقب شده‌اند، این است که ایشان از جانب پرورگار هدایت شده و در دامان و ساحت قدس ربوی تربیت و هدایت یافته است. امین خوش رفتار ✨«اللهم عجل لولیک الفرج »✨ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─
─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─ @zohoreshgh ❣﷽❣ 3⃣ و 4⃣ : « أَلَا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِینَ» « آگاه باشید که امام زمان (عج) انتقام گیرنده از ستمکاران است » « أَلَا إِنَّهُ فَاتِحُ الْحُصُونِ وَ هَادِمُهَا » « آگاه باشید که او فاتح دژها و منهدم کننده ی آنهاست » این فراز از ویژگی های آن حضرت، نشان‌دهنده ی آن است که دنیای قبل از ظهور ایشان، دارای ویژگی های خاصی است که سبب شده است تا پیامبر (ص) آن بزرگوار را این‌گونه و با این صفاتِ با اقتدار و هول‌انگیز معرفی نمایند. البته همه ی این‌ها درست است؛ زیرا اخبار فراوانی از عامّه و خاصّه به ما رسیده است که نمایانگر این است که دنیای قبل از ظهور ایشان، جولانگاه ظالمان، مشرکین و بی‌دینان است؛ کسانی که با در دست داشتن قدرت، پیوسته در حال ظلم و خیره سری در دنیا هستند. لذا پیامبر اکرم (ص) آن بزرگوار را این گونه با صلابت و هیبت معرفی می نماید. هیچ دین و آیینی، منجیِ مورد نظر خود را این‌گونه معرفی نکرده است و به دلیل همین صلابت و بزرگی در وجود ایشان است که سبب شده تا توجه بسیاری از پیروان سایر ادیان را به خود جلب کند. از طرف دیگر این ویژگی‌، خود، نوعی دلگرمی است به شیعیان آن حضرت و مردمی که مورد ظلم و ستم واقع شده‌اند و به آن‌ها روح امید و زندگی را تزریق می‌کند؛ لذا اعتقاد به چنین منجی‌ای، سرآغاز حیاتی امید‌بخش در جامعه اسلامی و حتی سایر جوامع است که این روند رو به افزایش ظلم و ستم در جهان، بالاخره در نقطه‌ای متوقف خواهد شد و آن منجی با در هم کوفتن صلابت ظالمین و مشرکین و بی دینان، آرامش و عدل و داد جهانی را به ارمغان خواهد آورد. البته فراموش نشود که روایات گوناگونی وجود دارد که نشان می‌دهند وقتی آن حضرت ظهور می کنند، آن‌چنان با صلابت و هیبت هستند که در دل مردم ایجاد رعب و وحشت می‌کنند. از جمله این روایت: « عن محمد بن مسلم الثقفی قال سمعت أبا جعفر محمد بن علی الباقر علیه السلام یقول القائم منا منصور بالرعب مؤید بالنصر تطوى له الأرض و تظهر له الکنوز یبلغ سلطانه المشرق و المغرب و یظهر الله عز و جل به دینه على الدین کله و لو کره المشرکون …» [14] ..... ✨«اللهم عجل لولیک الفرج »✨ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─
─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─ @zohoreshgh ❣﷽❣ 5⃣ : « أَلَا إِنَّهُ غالب کُلِّ قَبِیلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْک و هادیها » « آگاه باشید که او غلبه کننده بر تمامی قبیله ها‌‌ی اهل شرک و هدایت کننده‌ی آنهاست » در این عبارت دو نکته، مهم و قابل توجه به نظر می‌رسند: یکی این‌که در این عبارت دو ویژگی متناقض را در امام زمان (عج) معرفی می‌کند که یکی از آن‌ها غالب بودن و دیگری هادی بودن برای دسته مغلوب است. باید توجه داشت که بسیاری از افراد غالب و پیروز، ویژگی هادی بودن را ندارند؛ یعنی خیلی از افراد نمی‌توانند همه ی صفات متضاد و متناقض را با هم و در آنِ واحد در وجودشان داشته باشند، ولی ائمه علیهم السلام دارای این نوع ویژگی‌ها هستند. مثلاً امام علی علیه السلام هم یک جنگ‌جوی شجاعِ به تمام معناست و هم وقتی بچه یتیمی را می‌بیند، تمام پشتش به لرزه درمی‌آید و گریه می‌کند. امام زمان (عج) هم جامع این دو صفت متضاد است؛ یکی «غالب کُلِّ قَبِیلَة»، و دیگری «هادیها» است. یعنی ضمن این‌که غلبه دارد، ولی با قهر و غلبه آن‌ها را از بین نمی‌برد؛ بلکه هدایت می‌کند. از همین جمله فهمیده می‌شود که وقتی امام زمان (عج) ظهور می کند، تمام وجودش زور و غضب نیست. لذا در برخی از روایات داریم که حضرت در زمان ظهورش جنگ و خون‌ریزی زیادی خواهد داشت. [15]   اما از طرف دیگر روایت‌هایی داریم که حضرت ابتدا اتمام حجت می‌کنند؛ مثل آن روایاتی که می‌گویند امام زمان (عج) در لحظه ی آغازین ظهور از جانب کعبه ندا می‌دهد که مردم به‌سوی حق بیایند که محتمل همین مضمون هستند. [16] در زیارت آل یاسین می‌خوانیم: «السلام علیک ایها العلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث و الرحمة الواسعه» که صفت «واسعه» در مورد ائمه ی دیگر نیست؛ ولی در مورد امام زمان (عج) به کار رفته است و این یعنی رحمتشان فراگیر است و معلوم می شود چیزی که غلبه دارد، رحمت امام زمان (عج) است تا انتقام و از بین بردن مشرکان؛ چون ائمه مُظهِر و مَظهَر تمام‌نمای صفات جمال و جلال خداوند هستند و یکی از صفات جمال خداوند این است: «یا من سبقت رحمتُه غضبَه»؛ یعنی ای کسی که رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است. با این بیان که در مورد خداوند اصل بر این است که رحمت کند، ولی به خاطر دوام امواج خروشان رحمت، غضب نیز می‌کند. غضب خداوند به ‌خاطر این است که مزاحمین رحمت را کنار بزند، تا رحمت ادامه پیدا کند. لذا امام زمان (عج) هم می‌آید تا موانع انتشار رحمتش را برچیند و این موانع چیزی جز مشرکان و ملحدان نیستند. نکته ی بعدی در مورد این عبارت این است که اهل شرک در مقابل اهل توحید قرار گرفته است. توحید و شرک نیز با هم متناقض هستند؛ یعنی انسان‌ها یا مشرک اند یا موحد. البته قابل توجه است که توجه به توحید و خدا‌پرستی و یگانه‌پرستی در فطرت مردم است و مردم از آن موقع که آفریده شده اند، به دنبال تحقق کامل این فطرت در عالمِ بیرون هستند. این موضوع در عالم بشریت فقط به‌ وسیله موعود امم و ادیان، حضرت مهدی علیه السلام انجام شود و این را قرآن نیز وعده داده است: « وَعَدَ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ  لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُون » [17] و اساساً این مسئله، هدفِ آمدنِ امام زمان (عج) است. در روایات داریم که وقتی ایشان ظهور می‌کنند، در تمام نقاط زمین ندای پذیرش اسلام بلند خواهد شد. به عنوان نمونه در روایتی امام صادق علیه السلام فرمودند: « “وَلَهُ أسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً” قَالَ:  إذَا قَامَ الْقَائِمُ لَا یَبْقَى أرْضٌ إلَّا نُودِیَ فِیهَا شَهَادَةُ أنْ لَا إلَهَ إلَّا اللهُ وَ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ» [18] و در آیه ی دیگری از قرآن داریم که زمین را بندگان صالح خداوند به ارث می‌برند و صاحب می‌شوند: « وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون » [19] و عباد صالح کسانی هستند که موحد و پرچم دار توحید هستند. از طرفی مهم‌ترین ویژگی اصحاب امام زمان (عج) موحد بودن ایشان است. لذا به این نکته مهم می رسیم که عبارت «الا انه غالب کل قبیلة من اهل الشرک» در واقع برگردان و ترجمه ی آیه ی « وَعَدَ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأرْضِ … » [20] یا آیه ی « وَ نُریدُ أنْ  نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ » [21] است. .. @zohoreshgh ─═ঊ ❥❥✶🍃
─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─ @zohoreshgh ❣﷽❣ 6⃣ : « ألَا إِنَّهُ مُدْرِکٌ بِکُلِّ ثَارٍ لِأَوْلِیَاءِ الله » « آگاه باشید او، به دست آورنده ی خون همه‌ی دوستان خداست » «مُدرِک» در لغت به معنای درک کننده است؛ ولی در این عبارت بهتر است به معنای «خون‌خواه» بگیریم و خون‌خواه یعنی «ولیّ دم»؛ این عبارت امام زمان (عج) را ولی دم اولیای الاهی معرفی می‌کند. واژه ی «ثار» چند معنا دارد: یکی به معنای انقلاب و برانگیختن است که اصل معنای لغتی آن نیز همین است.  معنای دوم «خون» است؛ چون خون برانگیخته می‌شود و برمی‌انگیزاند. در زیارت عاشورا داریم که: «السلام علیک یا ثار الله و ابن ثاره». این جا هم هر دو معنا هست که یک معنای آن، این است که تو خون خدا هستی. یعنی آنقدر خونت در راه خدا ریخته شده که اگر قرار بود خدا، خون داشته باشد، خون تو (امام حسین علیه السلام) خون خدا بود و یا آن‌قدر خون تو به خون خدا پیوند خورده است که ثارالله هستی. معنای دیگرش این است که تو کسی هستی که خدا خون‌خواه و ولی دم تو است. اما در عبارت «ألَا إنَّهُ مُدْرِکٌ بِکُلِّ ثَارٍ لِأَوْلِیَاءِ الله»، ثار به معنای خون است نه خون‌خواه؛ چون قبل از ثار «کُلّ» آمده است؛ یعنی او ولی دم همه خون‌های اولیا و دوستان خداست. از طرفی به کار رفتن کلمه ی «کل» نشان دهنده ی این است که ایشان خون‌خواه خون های تمام اولیای الاهی از ابتدای تاریخ تا انتهای آن است. اما در این‌جا این سؤال مطرح است که ایشان از چه کسی می‌خواهد خون‌خواهی کند؟ مگر نه این است که تمام آن قاتلان از دنیا رفته‌اند؟ در پاسخ به این سؤال می گوییم که در برخی از روایات داریم که ایشان وقتی ظهور می کنند، بعضی از قاتلان انبیاء و ائمه علیهم السلام را زنده می کنند و انتقام خون آنها را خواهد گرفت. [22] از طرف دیگر در قرآن آیه ای وجود دارد که نشان می دهد خداوند به ولی دم و خون خواه، قدرت و اختیاراتی را داده است: « وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُورا » [23] سلطنت و قدرت ولی دم می‌تواند یا با قصاص باشد یا با دیه باشد و یا اصلاً ببخشد و از آن‌جایی که اصل قصاص فطری است (یعنی ولی دم تا خون‌خواهی از قاتل نکرده باشد آرام و قرار ندارد) در تمام اقوام ـ از قرون کهن تا به حال ـ وجود داشته است. در حکومت حقه ی امام عصر (عج) که موعود و منتظَر همه ادیان الهی است، مسائل فطری به‌عنوان مکمل مسائل حکومتی هستند. لذا در زمان امام عصر (عج) همه ی ادیان و همه ی گروه ها ـ حتی گروه های ماتریالیستی و لائیک براساس ویژگی ها و فطرت انسانی شان ـ منتظر حکومت عادله یا مدینه فاضله هستند و در این حکومت همه چیز باید سر جای خودش باشد؛ زیرا عدل یعنی (وضع کل شی فی موضعه) یا ( اعطاء کل شی حقه)، عدل یعنی هر چیزی در جای خودش قرار بگیرد و یا این‌که به هر صاحب حقی حقش را بدهیم. در روایت داریم که «انه کان منصورا» امام زمان (عج) است [24] و یکی از القاب آن حضرت است. منصور به این دلیل از القاب آن حضرت است که در خون‌خواهی از قاتلان اولیاء‌الله، [25] از طرف فرشتگان یاری شده و تأیید می‌شود. لذا امام زمان (عج) دارای این اختیار است که در مقابل قاتلین اولیای الاهی قانون قصاص، دیه، یا عفو و بخشش را جاری سازد. ..... ✨«اللهم عجل لولیک الفرج »✨ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─
─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─ @zohoreshgh ❣﷽❣ 9⃣ : « أَلا إِنَّهُ یَسِمُ کُلَّ ذی فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ کُلَّ ذی جَهْلٍ بِجَهْلِهِ » «آگاه باشید! که او به هر ارزشمندی به اندازه ی ارزش او و به هر نادان و بی‌ارزشی به اندازه ی نادانی اش نیکی کند.» در برخی از نسخه‌ها به‌جای «یسم» واژه ی «قسیم» [34] آمده است. واژه ی «یسم» از ریشه (وسم ، یسم ، وسماً) است و به‌معنای علامت و نشانه‌گذاری است. از طرف دیگر ضمیر «هاء» در «بفضله» و «بجهله» به همان افراد «ذی فضل» و «ذی جهل» برمی گردد و امام زمان (عج) است که به هر دو قسم از گروه‌های فاضل و جاهل اعطا می‌کند. در بیان عبارت «یَسِمُ کُلَّ ذی فَضْلٍ بِفَضْلِهِ» باید گفت که این عبارت خیلی شبیه به این آیه از قرآن است که می‌فرماید: « وَ یُؤْتِ کُلَّ ذِی فَضْلٍ فَضْلَه» [35] « به هر صاحب فضیلتى، به مقدار فضیلتش ببخشد.»  از این‌جا می‌توان دریافت که مراد از افراد «ذی فضل» و در مقابل آ‌نها «ذی جهل» چه کسانی هستند. علامه طباطبایی (ره) در این قسمت نکات قابل توجهی را بیان می کند که خلاصه اش به قرار زیر است: «مراد از «ذی فضل» در این آیه ی شریفه کسانی هستند که صفات و اعمالى بهتر و بیشتر از دیگران دارند … نکته ی دیگر اعتناء به فضل هر صاحب فضل است … و خلاصه ی کلام این است که هر کسى را در جایى که لایق آن است قرار مى‏دهد، نه اینکه فاضل و مفضول در دیندارى را، به یک چوب براند، و خصوصیات افراد را نادیده بگیرد و بر روى درجات و منازلى که اعمال و مساعى اجتماعى دارند، خط بطلان بکشد، و چنان نیست که در آن سراى، حال افراد زحمتکشِ با نشاط و افراد تنبل و کسل یکسان باشد.» [36] لذا با توجه به این توضیحات بیان می‌داریم که در روایات فراوانی در ذیل این آیه داریم که آن کسی که فضل هر صاحب فضلی را اعطا می کند، علی بن ابی طالب علیه السلام است؛ مثل این روایت: «عَنْ أبِی جَعْفَرٍ علیه السلام: وَ یُؤْتِ کُلَّ ذِی فَضْلٍ فَضْلَهُ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِیطَالِبٍ علیه السلام» [37] لذا اگر امام علی علیه السلام اعطا کننده ی فضل است، پس امام زمان (عج) را که پیامبر (ص) این گونه معرفی کرده، اعطا کننده ی فضل خواهد بود و این فضل را با توجه به درجه ی اتصاف افراد به صفات حسنه اعطا می کند و آنها را در جایگاه مخصوص خود که در شأنشان است، قرار می دهد و نیز به افرادی که در درجه ی پایین تری از فضائل اخلاقی و علوم دینی باشند ـ و خطاب به جهّال شده اند ـ به اندازه ی خودشان اعطا می کند. نکته ی دیگر این که شاید طبق قرینه لفظیه کلام، احتمالاً آن اعطا شده، همان علومی باشد که در زمان ظهور ایشان به اتمام و اکمال می رسد. اما سؤال این است که چرا به همه به طور یکسان اعطا نمی شود؟ که در جواب باید گفت: درک و فهم افراد با هم گوناگون است و لذا پیامبر (ص) افراد با درک و فهم پایین را خطاب به جاهل نموده است و افراد با درک و فهم بالا را با عنوان فضلاء یاد کرده است و این ها هستند که اهل علم اند؛ زیرا علم است که مایه ی فضیلت می باشد؛ لذا «ذی فضل» یعنی «ذی علم» و در روایات گوناگونی علم و فضیلت را کنار هم و در ردیف همدیگر قرارا داده اند، مثل آنچه که از امام علی علیه السلام آمده است: «غآیه الفضائل العلم» و «رأس الفضائل العلم‏» [38]، که امام زمان علیه السلام قطعاً از علومی که در دست اوست و مالک اصلی آنهاست، به طالبان آن بیشتر اعطا خواهد نمود. ..... ✨«اللهم عجل لولیک الفرج »✨ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─
─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─ @zohoreshgh ❣﷽❣ 0⃣1⃣ : « أَلَا إِنَّهُ خِیَرَةُ اللهِ وَ مُخْتَارُه‏ » « بدانید او خیرة الله است، مختار الله است.» خیرة (مصدر یا صفت مشبه) و مختار (اسم مفعول) هر دو از یک لغت هستند و دارای معنای نزدیک به هم می باشند. لغت «خیر» یعنی بهتر و برتر، و «خیر»، «أخیَر» بوده است که بر اثر کثرت استعمال الف آن افتاده و تبدیل به «خیر» شده است که به معنای «با فضیلت» هم بکار می‌رود. لذا «ألَا إِنَّهُ خِیَرَةُ اللهِ وَ مُخْتَارُه‏» یعنی امام زمان (عج) توسط خدا انتخاب شده و بهترین است. پیشینه ی خلقتی انسان به سه عالم بازمی گردد. عالم نور ، عالم روح ، عالم جسم ؛ یعنی ما دارای سه بُعد در طولِ هم هستیم: بُعد جسمانی ، بُعد روحانی و بُعد نورانی که  این سه در طول هم هستند؛ نه در عرض هم. خداوند متعال وجود مقدس ائمه طاهرین علیهم السلام و امام زمان (عج) را از همه ی جهات انتخاب کرده و برگزیده و برتر قرار داده است. امام زمان (عج) خِیَرَة الله است؛ یعنی از جمیع جهات از جانب خدا برگزیده شده است و این یعنی جسم و روح و نور او برگزیده است. در این‌باره روایتی نیز وارد شده است: « أنَّکُمْ صَفْوَةُ اللهِ مِنْ خَلْقِه » ‏[39] البته باید توجه داشت که بسیاری از این فضیلت ها در وجود ائمه علیهم السلام اکتسابی هستند، یعنی خداوند ائمه علیهم السلام را در یک مرحله ای قرار داده است و درجات بالاتر را خودشان کسب کرده اند. نکته ی بعدی که قابل توجه می باشد، این است که آیا این ائمه علیهم السلام که برگزیده شده‌اند، قابل اقتدا هستند یا نه؟ در پاسخ به این سؤال می گوییم که: یکی از وجوه امامت ائمه علیهم السلام این است که قابل اقتدا، الگو و پیشوا هستند و به همین دلیل خداوند متعال پیغمبران و امامان را از بشر آفریده است. اما چرا از بشر آفریده است؟ به این دلیل که بتوانند برای افراد دیگر الگو باشند. بنابراین، ائمه طاهرین علیهم السلام و از جمله امام زمان (عج) خیرة الله هستند تا دیگران در حد وسع و  توان خود با تأسّی به آنان ـ هم در فضیلت های خدادادی و هم در فضایل اکتسابی ـ ضمن کسب فضایل، زندگی ایشان رنگ و بوی آن بزرگواران را بگیرد؛ زیرا آنان «صراط الله المستقیم» و آگاه به راه و راهنماهای خوبی برای تمام بشریت هستند. تا آن‌جا که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: « أنَا صِرَاطُ اللهِ الْمُسْتَقِیمُ الَّذِی أمَرَکُمْ بِاتِّبَاعِهِ ثُمَّ عَلِیٌّ مِنْ بَعْدِی ثُمَّ وُلْدِی مِنْ صُلْبِهِ أئِمَّةٌ یَهْدُونَ إلَى الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُون »‏ [40] جهت دیگری که ائمه علیهم السلام خیرة الله و مختارالله هستند این است که ایشان تأمین‌کننده ی غرض آفرینش اند. به این دلیل که غرض آفرینش عبادت و بندگی خداست: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون» [41] این‌ها چون برترین بندگان خدا هستند، پس تحقق بخش و تأمین‌کننده ی بندگی خدا هستند. اگر آن بزرگواران نبودند، بندگی خدا کامل نمی‌شد؛ زیرا در بندگی خدا سرآمدِ تمامِ خلق از آدم تا خاتم هستند. نکته ی دیگر این‌که وقتی کسی «خیرة الله و مختاره» بود، در این صورت باید «تضمین شده» باشد که مردم بتوانند آن‌ها را الگو قرار دهند؛ پس از «خیرة الله و مختاره» استفاده می شود که ایشان معصوم هستند و از هر گناه و اشتباه و سهو و ترک اولایی مصون هستند؛ از سویی دیگر اگر معصوم اند پس دارای علم الهی نیز هستند؛ چون عصمت و علم الهی لازم و ملزوم یکدیگر و تفکیک‌ناپذیر هستند. اگر کسی بخواهد معصوم باشد، باید علم الهی نیز داشته باشد؛ یعنی خدا یک آگاهی به او داده باشد که در اثر آن آگاهی، اختیاراً از گناه پرهیز کند. بنابراین از «خیرة الله و مختاره» عصمت و از عصمت هم علم برمی‌آید.  این در حالی است که علم و عصمت بالاترین کمالات هستند. دیگر این که علم با قدرت مساوق و نزدیک است. مساوق یعنی هم‌سیاق؛ نه این‌که علم با قدرت مساوی است؛ بلکه نزدیک به یکدیگرند. کسانی که دارای علم الهی هستند، حتماً دارای قدرت الهی نیز هستند. در حالی‌که علم‌های بشری قدرت‌آور نیستند. پس از «خیرة الله و مختاره» بر می‌آید که این‌ها دارای کمالات الهی هستند و از جمله کمالات الهی عصمت است؛ لذا وقتی که عصمت باشد باید علم هم باشد. علم هم که باشد باید در کنارش قدرت باشد و برترین نعمت‌هایی که خداوند متعال برای برگزیدگان خود قرار داده، همین علم و قدرت است. علم و قدرت جزو ابزارهای برتر انبیا و ائمه علیهم السلام است. لذا آن بزرگواران از تمام جهات برگزیده و برتر هستند و می‌توانند الگو و شاخص تمام عیاری برای خلق و هدایت آن‌ها باشند. ..... ✨«اللهم عجل لولیک الفرج »✨ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─
─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─ @zohoreshgh ❣﷽❣ 1⃣1⃣ « ألَا إنَّهُ وَارِثُ کُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحِیط بکل فهم » « بدانید او وارث تمامی علم است و به تمامی فهم و ادراک احاطه دارد » اولین امتیازها بعد از حیات و زندگی، دو امتیازِ علم و قدرت است که از فضایل و کمالات انسانی می باشند . بشر از ابتدای آفرینش تاکنون هیچ وقت در علم و قدرت بصورت اجتماعی، ایستایی نداشته است و همیشه در حال پویایی بوده تا علم و قدرتش را بیشتر کند. اکتساب علم و قدرت برای انسان فطری است، یعنی انسان به طور فطری به دنبال علم و قدرت است. پیامبران و ائمه علیهم السلام که انسان‌های برتر هستند؛ علم و قدرت جزء برترین فضائلشان است، به‌طوری که به این دو صفت بیشتر از صفات دیگرشان اهمیت داده‌اند. پیامبر اکرم (ص) در خطبه ی غدیر راجع به امیرالمؤمنین ع می‌فرمایند: « وَ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَ قَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً » [42] « هیچ علمی وجود ندارد مگر آن‌که آن را به علی یاد داده‌ام » یا می‌فرمایند: « النُّورُ مِنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ فِیَّ مَسْلُوکٌ ثُمَّ فِی عَلِی » [43] یا در ابتدای قسمت ششم می‌فرمایند: « آمِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ » [44] خداوند متعال نیز می فرماید: « وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ فی‏ إِمامٍ مُبین » [45] « و هر چیزی که ما داشتیم در امام مبین احصا کردیم » (که امام مبین را حضرت علی علیه السلام می‌دانند). تعبیر نور ، علم ، فکر ، عقل و تعبیرات دیگر در قرآن کریم  جزو پر کاربردترین الفاظ در قرآن است. خداوند در قرآن می‌فرماید: « اللهُ الَّذی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ  الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أنَّ اللهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ وَ أنَّ اللهَ قَدْ أحاطَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عِلْماً » [46] « خداوند آن کسی است که هفت آسمان را آفرید و مانند  آن آسمان‌ها، زمین را خلق فرمود و امر نافذ خود را بین هفت آسمان و زمین نازل کرد تا بدانید که خدا به هر چیز توانا و به احاطه علمی بر همه امور آگاهست. » یعنی هدف آفرینش «دانستن» است. در هیچ مکتبی از مکاتب علمی، دانشگاهی، سیاسی و مکاتب دینی، غیر از اسلام، به علم اهمیت نداده است. در عبارت «لتعلموا» لام، لام نتیجه است؛ یعنی هفت آسمان را خلق کرده برای این‌که بدانید. این عبارت از شاهکارهای قرآن کریم است که هدف از آفرینش را علم معرفی کرده است و در آیه ی 56 سوره ی ذاریات فرموده: « وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إلاَّ لِیَعْبُدُون « ما جن و انس را خلق نکردیم مگر برای این‌که من را عبادت کنند » یعنی هدف آفرینش عبادت است. می‌دانیم که در قرآن پارادوکس و تناقض نیست. پس بایستی یک نسبتی بین عبودیت و علم باشد؛ زیرا در یک آیه هدف خلقت، علم آمده و جای دیگر عبودیت. لذا می بایست تناسب و اتحادی بین علم و عبودیت باشد. در آیه 282 بقره می‌‌فرماید: « وَ اتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ الله » « تقوا پیشه کنید، خدا شما را آموزش می‌دهد » یعنی تقوی مقدمه ی علم است. یا در روایات است که: « العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء » [47] علم نوری است که خداوند در قلب عده‌ای از بندگان قرار می‌دهد. در این‌جا علم و عبودیت بر هم منطبق می‌شوند؛ زیرا مصداق آن، بندگان کامل هستند. بندگان کامل ضمن این‌که عبد هستند، عالم نیز می‌باشند. لذا در آیه ی 28 سوره ی فاطر می‌فرماید: « إنَّما یَخْشَى اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء » « از میان بندگان، علماء از خدا می‌ترسند پس از میان بندگان کسانی که دارای دانش هستند، خداترس بوده و خداترسی از ویژگی های بندگی است. پس نسبتی میان بندگی و علم وجود دارد. نکته‌ی دیگر اینکه دانش بشری که در اصطلاح فلسفه، دانش حصولی به آن می‌گویند، دانش عکس‌برداری از دنیای بیرون است. در دانش الهی پیامبران، علم و قدرت با هم مساوق اند (یعنی هم سیاق‌اند) و نمی‌گویم مساوی هستند؛ یعنی در مورد انبیاء و اوصیاء باید گفت جایی که علم باشد، حتماً قدرت نیز هست و جایی که قدرت باشد، حتماً علم نیز هست. مثل داستان آصف بن برخیا که توانست تخت ملکه سبا را از دور دست ها بیاورد در حالی که هنوز سلیمان پلک نزده بود، و این قدرت نتیجه ی‌ قسمتی از علم بود. اما ائمه معصومین ما ع که علم تمام کتاب را می دانند قطعاً قدرتشان برتر از آصف ابن برخیا می باشد. [48] حال به عبارت «أَلَا إِنَّهُ وَارِثُ کُلِّ عِلْم‏» بر‌می‌گردیم که یعنی امام زمان (عج) وارث تمامی دانش های آفرینش، شامل علم آدم ابوالبشر ع تا خاتم الانبیاء (ص) و علم امیرالمؤمنین ع تا امام حسن عسکری ع و تمامی علم علما و دانشمندان هستند. در طول تاریخ هرکسی هر دانشی دارد، آن دانش نزد امام زمان (عج) است. لذا در روایات آمده که مواریث انبیا مثل عصای حضرت موسی ع . @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق ─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═
─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─ @zohoreshgh ❣﷽❣ 3⃣1⃣ : « أَلَا إِنَّهُ الرَّشِیدُ السَّدِیدُ » « بدانید او رشد یافته و استوار است » «رشید»، صفت مشبه از ریشه «رشد» به معنی اسم مفعول یعنی «رشد کرده» است و «رشد» یعنی روشن، پیشرفته و بالیده. رشد در مقابل «غیّ» است. در قرآن هم آمده که: « قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ » [55]؛ « راه روشن از گمراهی روشن و بیان و واضح شد.» واژه «سدید» هم به معنی استوار است. وقتی می‌فرماید: «أَلَا إِنَّهُ الرَّشِیدُ» یعنی آگاه باشید که حتماً امام زمان (عج) رشد یافته و راه ‌هدایتش را پیدا کرده است و در صراط مستقیم است. نکته دیگر اینکه « اَلَا إِنَّهُ الرَّشِیدُ » عبارت دیگری است از: « أَنَا صِرَاطُ اللهِ الْمُسْتَقِیمُ الَّذِی أَمَرَکُمْ بِاتِّبَاعِهِ ثُمَّ عَلِیٌّ مِنْ  بَعْدِی ثُمَّ وُلْدِی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةٌ یَهْدُونَ إِلَى الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُون » [56] این عبارت از طرف پیامبر اکرم (ص) عصمت امام زمان (عج) و روشنی راه ایشان را تضمین می‌کند. اما همه ی امامان علیهم السلام معصوم اند؛ ولی به چه دلیلی درباره ی این امام بیشتر تأکید فرمودند؟ در جواب می گوییم که این تأکید به خاطر این است که امام زمان (عج) مسئولیت مهم و بسیار بزرگی دارد که آن تشکیل حکومت جهانی و تأیید و تثبیت آن است. لذا کار هر قدر بزرگ تر باشد، احتمال خطای آن نیز بیشتر است و چون برنامه ی آن حضرت یک برنامه ی استثنایی است که هیچ کدام از پیامبران الهی علیهم السلام و حتی معصومین علیهم السلام برای اجرای آن برنامه مکلّف نشده اند، لذا پیامبر (ص) می‌فرمایند: «أَلَا إِنَّهُ الرَّشِید» تا احتمال وارد شدن هر گونه نقصی در کار آن بزرگوار (عج) منتفی شود. از لغت رشید دو مطلب دیگر نیز استنباط می شود. یکی صحیح بودن و دیگری در حال رشد بودن. لذا «الرشید» یعنی اینکه امام زمان (عج) غیر از این که در حال رشد و تکامل می باشد، در راه مستقیم نیز قرار دارد. اما درباره واژه «سدید» باید گفت که: «أَلَا إِنَّهُ السَّدِید» یعنی در کار خودش محکم است، کوتاه نمی‌آید، سست نیست و تحت تأثیر ملامت کسی قرار نمی‌گیرد. یکی از صفاتی که امام زمان (عج) دارند این است که ترجمان آن، همان جمله ای است که پیغمبر (ص) راجع به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «ولَا تَأْخُذُهُ فِی اللهِ لَوْمَة لَائِم‏» [57] « او کسی است که ملامتِ ملامت‌کننده ای در راه خدا دستخوش تغییرش نمی‌کند» و این مسئله مهم به خاطر این است که آن حضرت هم تکامل دارد و هم محکم است. آیه ی « إنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ  اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ ألاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُونَ » [58] نشان می‌دهد که راه دین و تدین راه استقامت است و سران دین که پیامبران اند همیشه در ناراحتی و اذیت و آزار بودند؛ ولی پیوسته در مقابل آن سختی ها مقاومت می کردند. ..... ✨«اللهم عجل لولیک الفرج »✨ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─
─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─ @zohoreshgh ❣﷽❣ 4⃣1⃣ : « أَلَا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَیْه » « ‏آگاه باشید! او کسی است که امور به او تفویض شده است » تفویض کارها دو معنا دارد: یک معنا این است که خدا کاری را واگذار کند و خودش دستش بسته شود که این با تفکر توحیدی اسلام سازگاری ندارد؛ زیرا طبق تفکر توحیدی، این خداوند است که جهان، انسان و موجودات را اداره می‌کند. ارتباط خدا با این جهان ارتباط حکیمانه و تدبیر دائمی و پیوسته ی با جهان است. باید توجه داشت که معنای غلط تفویض این است که بگوییم: خدا خلق کرده است و دیگر هیچ کاری با جهان ندارد ـ که این عقیده ی یهود و مفوّضه است ـ ؛ درحالی‌که معنای صحیح تفویض این است که خودش در اختیار گذاشته و خودش مالک است. مثلاً شما برای فرزندتان دوچرخه می‌خرید، پول هم می‌دهید، آزاد هم هست؛ ولی شما مالک هستید و مالک‌تر بودن خود نسبت به فرزندتان را حفظ می‌کنید. پیغمبر اکرم (ص) در خطبه ی غدیر در مورد امام زمان (عج) فرمود: «أَلَا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَیْه»، که این تفویض برای ائمه ی دیگر هم بوده است؛ اما این‌که پیغمبر اکرم (ص) در مورد امام زمان (عج) آن را بیشتر نمایان کرده است، به این دلیل است که در این‌جا تفویض یکی از اصول اولیه ی شخصی امام زمان (عج) است؛ یعنی امام عصر (عج) ـ که تنها مجری به تمام معنا و همه جانبه ی اسلام و قرآن است ـ باید مفوض الیه باشد؛ یعنی خداوند باید امر دین را به او تفویض کند تا بتواند دین را در گستره ی زمین نشر بدهد. مرحوم کلینی در این مورد ده روایت در کتاب کافی آورده است که یک نمونه را ذکر می‌کنیم: « عَنْ أبِی إسْحَاقَ النَّحْوِیِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أبِی عَبْدِ اللهِ  علیه السلام فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ إنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ أدَّبَ نَبِیَّهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ فَقَالَ وَ إنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِیمٍ. ثُمَّ فَوَّضَ إِلَیْهِ فَقَالَ عَزَّوَجَلَّ وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أطاعَ اللهَ قَالَ ثُمَّ قَالَ وَ إنَّ نَبِیَّ اللهِ فَوَّضَ إِلَى عَلِیٍّ وَ ائْتَمَنَهُ فَسَلَّمْتُمْ وَ جَحَدَ النَّاسُ فَوَ اللهِ لَنُحِبُّکُمْ أنْ تَقُولُوا إِذَا قُلْنَا وَ أنْ تَصْمُتُوا إذَا صَمَتْنَا وَ نَحْنُ فِیمَا بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَا جَعَلَ اللهُ لِأَحَدٍ خَیْراً فِی خِلَافِ أمْرِنَا» [59] «ابی اسحاق نحوی گوید: وارد شدم بر امام صادق علیه السلام شنیدم که حضرت فرمود: خداوند متعال با روش محبت، پیامبرش را تربیت کرده بود. و آنگاه فرموده است: تو دارای خلق، اخلاق و آداب بزرگی هستی. سپس به او تفویض نمود (یعنی زمینه تفویض محبت است) سپس گفته است: آن چه پیغمبر (ص) برای شما می‌آورد بگیرید و آنچه نهی می‌کند از آن باز دارید. سپس حضرت صادق علیه السلام فرمودند: پیغمبر خدا امور دین را به علی علیه السلام واگذار کرد و او را امین دانست. آنگاه به ابی اسحاق نحوی می‌گوید: شما شیعیان، تسلیم شدید و مردم، علی را منکر شدند. به خدا قسم ما دوست داریم بگوئید موقعی که ما گفتیم و ساکت بشوید موقعی که ما ساکت شدیم و ما واسطه بین شما و خدا هستیم و خدا قرار نداده برای کسی چیزی را بر خلاف امر و فرمان و راه ما. [یعنی کسی که خیر می‌خواهد، خیرش در این است که راه ما را طی کند.]» ..... ✨«اللهم عجل لولیک الفرج »✨ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─
─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─ @zohoreshgh ❣﷽❣ 5⃣1⃣ : « أَلَا إِنَّهُ قَدْ بُشِّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ بَیْنَ یَدَیه » « بدانید او کسی است که گذشتگان قرون پیش به او بشارت داده اند »     اعتقاد به مهدویت و وجود مصلح کل، اعتقاد همه ادیان، و تمامی سیستم‌های فکری، حتی نظام‌های فکری غیردینی (که اغلب سیستم های فکری سیاسی هستند) می‌باشد. همان‌طور که می دانیم برخی از نظام های فکری بشر، دینی هستند ـ که در رأس مخروط اندیشه ی آن‌ها خدا قرار دارد ـ و تعدادی هم غیردینی هستند؛ مثل سیستم فکری ماتریالیسم؛ چون بشر به‌طور طبیعی و فطری انتظارِ حکومت و دنیایی را می‌کشد که در آن، هیچ بی‌عدالتی، ظلم و ستمی نباشد تا در آن‌جا بتواند حکومت کند. در این قسمت، که به اصطلاح، بخش موعود ملل و ادیان است، حضرت می فرمایند: « أَلَا إِنَّهُ قَدْ بُشِّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ بَیْنَ یَدَیه » و نمی فرمایند: تمام انبیا به او بشارت داده‌اند؛ بلکه می فرمایند: «قد بشّر به من سلف القرون بین یدیه»؛ تمام قرونی که در گذشته بوده‌اند به او وعده داده‌اند. منظور حضرت این است که چه نظام های دینی، چه نظام های غیردینی، چه فکرهای فلسفی و چه فکرهای اجتماعی، تمامشان به مهدی موعود وعده داده‌اند؛ منتها هرکدام از اینها یک بُعد از این موعود را معرفی کرده‌اند؛ چون اولاً این وعده فطری است؛ ثانیاً موعود ادیان است؛ ثالثاً تمام نظام های فکری در انتظار چنین حکومتی هستند. پس تشکیل چنین حکومتی که (از نظر عمومی) در آن جا عدل و داد، حکومت کند و پایه ی این حکومت خدا باشد، بسیار مطلوب است که این مطلب را برخی از آیات و روایات هم بدان اشاره دارند: « یَعْبُدُونَنی‏ لا یُشْرِکُونَ بی‏ شَیْئاً » [60] « لَا یَبْقَى أَرْضٌ إِلَّا نُودِیَ فِیهَا شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله » [61] این مسأله مورد تأکید آموزه‌ها و مدارک دینی ما است. پس نکته ی مهم و شاهکار این وعده، حتمی و بطلان‌ناپذیر بودن و قطعی بودن ظهور امام زمان (عج) و غلبه‌اش بر دنیا است؛ زیرا خداوند فرمود: « وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون ‏» [62] و نیز فرمود: « وَعَدَ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِم » [63] که اگر در مدارک دینی ما، پیش‌گویی‌های اناجیل اربعه، اسفار تورات، کتاب‌های زند، پازند و پانیشاد‌های زرتشتی‌ها و در کتب هندوها ، کتب برهمایی ها و نوع کسانی که الان در دنیا اسمی از آن‌ها هست را مشاهده کنیم- با وجود همه تحریفات شان – به آن حضرت علیه السلام وعده داده‌اند. ..... ✨«اللهم عجل لولیک الفرج »✨ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─
─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─ @zohoreshgh ❣﷽❣   6⃣1⃣ : « أَلَا إِنَّهُ الْبَاقِی حُجَّةً وَ لَا حُجَّةَ بَعْدَه » « بدانید! او حجت باقی است و هیچ حجتی بعد از او نیست.» حجت یعنی «ما به یحتج فعل»؛ دلیلی که یک کار با استناد به آن انجام می شود و احتجاج یعنی دلیل آوردن. وقتی می‌گوییم برای چیزی دلیل می‌آوریم، خودِ دلیل، حجت است. همچنین این واژه (حجت) یک نوع اسم و لقب برای ائمه علیه السلام است. لذا حضرت می‌فرماید این آخرین حجت پایدار خداست؛ یعنی از سال 260ق که امام حسن عسکری علیه السلام به شهادت رسیدند، امام زمان (عج) حجت روی زمین هستند. سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که اگر پس از آن حضرت حجتی نیست، مسئله ی رجعت حضرت عیسی علیه السلام و ائمه علیهم السلام چگونه توجیه پذیر است؟ در پاسخ می گوییم روایات زیادی داریم که برخی از ائمه علیهم السلام پس از امام زمان (عج) باز می‌گردند و حکومت می‌کنند؛ مثل امام علی علیه السلام، امام حسین علیه السلام و برخی از ائمه علیهم السلام. در این‌که اصل رجعت طبق آیه ی: «پروردگارا! ما را دوبار میراندى و دو بار زنده کردى» [64] جزء ضروریاتِ اعتقادات شیعه است شکی نیست؛ اما تعبیر «لاحجة بعده»، ناظر به ‌عنوان حجت که امامت و مسئولیت است می باشد و نظری به رجعت دیگر امامان ندارد؛ زیرا که آنان حجت‌های قبلی هستند که دوباره رجعت خواهند کرد؛ مثل حضرت عیسی علیه السلام که می‌آیند و به عنوان وزیر امام زمان (عج) پشت سر ایشان نماز می‌گزارند: «یُصَلِّی خَلْفَه‏» [65] اما حضرت عیسی علیه السلام به تنهایی حجت مستقل نیستند. حجت بودن ایشان تحت حجیت امام زمان (عج) خواهد بود. اگر هم امیرالمومنین و امام حسین علیهماالسلام تشریف بیاورند، ـ با این‌که افضل از امام زمان علیه السلام هستند ـ ولی حکومت به‌نام امام زمان علیه السلام است و لذا «أَلَا إِنَّهُ الْبَاقِی حُجَّةً وَ لَا حُجَّةَ بَعْدَه» نشان می‌دهد که ایشان به‌ عنوان آخرین نفر است که حکومت جهانی خدا را تشکیل می‌دهد و اگر قرار است تا قیامت بقیه ی ائمه علیهم السلام هم بیایند ـ که می‌آیند ـ ذیل حکومت امام زمان (عج) هستند؛ نه این‌که حجیت مستقلی داشته باشند. ..... ✨«اللهم عجل لولیک الفرج »✨ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─
─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─ @zohoreshgh ❣﷽❣ 7⃣1⃣ : « و لا حق الا معه و لا نور الا عنده » « هیچ حقی نیست مگر همراه اوست و هیچ نوری نیست مگر در نزد اوست » در عبارت فوق بر سر کلمات «حق» و «نور»، «لا»ی نفی جنس آمده است و می گوید که حق همیشه همراه آن حضرت و نور حقیقی در نزد اوست و با وجود او نه حقی و نه نور حقیقی دیگری وجود دارد. حق کلمه ای است که جمع ندارد و این عبارت نمی خواهد بگوید که چندین حق وجود دارد و حق اصلی، همراه امام زمان (عج) است بلکه می گوید که هرکسی که ادعای حق بودن داشته باشد ادعایش باطل است؛ زیرا که حق یکی است و آن هم همراه امام زمان (عج) است. اما مراد از «حق» چیست؟ در پاسخ عرض می کنیم که در آیات و روایات مراد از «حق» خداوند عزّوجل می باشد. آنجا که خداوند در قرآن می فرماید: «أنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبینُ» [66] و نیز در روایات که داریم: «عَنْ أبِی عَبْدِ اللهِ علیه السلام … أنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّهُ… » [67] از امام صادق علیه السلام که فرمودند: به راستی که خداوند حق است و اوست پروردگارش (با توجه به سیاق حدیث یعنی: پروردگار عقل آدمی). نکته ی دیگری که در مورد این عبارت قابل توجه است این است که علت اینکه «حق» با اوست، آن است که خروج و ظهور ایشان از جانب پروردگار، حق است آنجا که در روایتی داریم: «عَنْ أبِی بَصِیرٍ عَنْ أبِی عَبْدِ الله علیه السلام قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّوَجَلّ … «حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أنَّهُ الْحَقُّ» قَالَ خُرُوجُ الْقَائِمِ هُوَ الْحَقُُ مِنْ عِنْدِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ یَرَاهُ الْخَلْقُ لَا بُدَّ مِنْهُ» [68] « ابو بصیر از امام صادق علیه السلام از این قول خداوند  که فرمود «حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أنَّهُ الْحَقُّ»، سؤال کرد. پس ایشان فرمودند که خروج قائم (عج)، آن همان حق است در نزد خدای تعالی که خلق آن را خواهند دید و هیچ شکی هم در آن نخواهد بود.» اما نکته ی دیگری که می توان از این عبارت استفاده کرد این است که خدایی که تنها، او حق است، حقانیت خود را به ولی خود اعطا نموده است و آن را ملازم ایشان گردانیده است تا با این عمل بیان دارد که امر و نهی و رضایت و غضب او، امر و نهی و رضایت و غضب خدای تعالی است و اطاعت و فرمانبرداری از او تکلیف است. چرا که خداوند در قرآن می فرماید: «یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أطیعُوا اللهَ وَ أطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأمْرِ مِنْکُم.» [69] حال به واژه «نور» می پردازیم. واژه «نور» در قرآن نیز به کار رفته است، من جمله در آیه نور: «اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» [70] که در مورد نورانیت خداوند بوده اما این که به چه معناست نظرات گوناگونی در این باره مطرح گردیده که گزیده ای از آنها به قرار زیر است: مرحوم شیخ طوسی در ذیل این آیه می گوید: نور بودن خداوند به دو معناست: یکی اینکه بگوییم خداوند هدایت کننده ی اهل آسمان ها و زمین است و دیگر این که بگوییم خداوند بوسیله ی ستارگان و خورشید و ماه روشنایی بخش آسمان ها و زمین می باشد. [71] مرحوم علامه طباطبایی می گوید: خداى سبحان نورى است که به وسیله ی او آسمان ها و زمین ظهور یافته‏ اند؛ چون نور را به آسمان ها و زمین اضافه کرده، و آن گاه آن را حمل کرده بر اسم جلاله «الله» و فرموده نور آسمان و زمین الله است و منظور عمده ‏اش این بوده که کسى توهم نکند نور خداوند، نور غیرمستقل و قائم به آسمان ها و زمین است و از اینجا استفاده مى ‏شود که خداى تعالى براى هیچ موجودى مجهول نیست، چون ظهور تمامى اشیاء براى خود و یا براى غیر، ناشى از اظهار خدا است، اگر خدا چیزى را اظهار نمى‏ کرد و هستى نمى‏ بخشید ظهورى نمى‏ یافت. پس قبل از هر چیز، ظاهر بالذات، خدا است. [72] مرحوم طبری در ذیل این آیه می گوید: مراد از نور بودن خداوند یکی همان هادی بودن اهل آسمان ها و زمین است و دیگری تدبیر کننده ی امر در آسمان ها و زمین است. [73] فخر رازی نیز می‌گوید: مراد از نور بودن خداوند چهار حالت دارد: 1ـ این که خداوند هادی اهل آسمان ها و زمین است. 2ـ خداوند مدبر آسمان ها و زمین است با حکمت بالغه خود. 3ـ او نظم دهنده ی آسمان ها و زمین است. 4ـ خداوند روشنایی بخش آسمان ها و زمین است که خود سه وجه دارد: اول: او منور آسمان است با ملائکه و روشنایی بخش زمین است با انبیاء. دوم: منور آسمان است با خورشید و ماه و ستارگان. سوم: منور آسمان است با خورشید و ماه و ستارگان و روشنایی بخش زمین است با انبیاء و علماء. [74] حال با توجه به معانی نور که برای خدای متعال در نظر گرفته شده است و از طرفی چون امام زمان (عج) از جانب پروردگار حق است، به حق آمده است و فرمان و اطاعت او ..... ✨«اللهم عجل لولیک الفرج »✨ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─
─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─ @zohoreshgh ❣﷽❣ 8⃣1⃣ : « أَلَا إِنَّهُ لَا غَالِبَ لَهُ وَ لَا مَنْصُورَ عَلَیْهِ » « آگاه باشید که کسی بر او (امام زمان علیه السلام) غلبه نمی کند، و هیچ کس علیه او یاری نمی شود. » یکی از آیاتی که درباره ی امام زمان (عج) وجود دارد این است که می فرماید: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إنَّهُ کانَ مَنْصُوراً.» [75] پس او منصور است. در روایات زیادی نیز داریم که او غالب است و کسی بر او نه مسلط می شود و نه ایشان مغلوب خواهد بود: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ الْقَائِمُ مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَیَّدٌ  بِالنَّصْرِ» [76] «حضرت قائم (عج) با ایجاد رعب و وحشت (در دل دشمنانش) یاری می شود و با نصر و یاری (از جانب پروردگار) قدرتمند گردیده است». در روایات زیادی داریم قبل از آنکه حضرت با قدرت های بزرگ بجنگد، رعبی در دلشان می افتد، که حکومتشان را تحویل می دهند (مانند روایت فوق) که این مثل همان چیزی است که در جریان فتح فدک و مکه اتفاق افتاد. لذا پیغمبر اکرم (ص) در دو جمله (که تاکید همدیگر هستند) می فرمایند: «أَلَا إِنَّهُ لَا غَالِبَ لَهُ وَ لَا مَنْصُورَ عَلَیْهِ». «لا» در «لَا غَالِبَ لَهُ»، نفی جنس است. معنایش این است که هیچ غلبه کننده ای و ظفرمندی بر او غلبه نخواهد کرد. البته قبل از این جمله، جملات دیگری هم با این مضمون بودند که عبارتند از: «أَلَا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِین‏» و «أَلَا إِنَّهُ مُدْرِکٌ بِکُلِّ ثَارٍ لِأَوْلِیَاءِ اللَه» که ما آنها را در قسمت های قبل توضیح دادیم. معنای «وَ لَا مَنْصُورَ عَلَیْهِ» نیز این است که در زمان ظهور حضرت (عج) هیچ کس نمی تواند با هم متحد شود و علیه امام زمان (عج) بشورد زیرا که پیامبر (ص) فرمودند که: «هیچ کس عیله او نیز یاری نمی شود». لذا این جمله تأکید «لا غالب له» خواهد بود. ..... ✨«اللهم عجل لولیک الفرج »✨ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─
─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─ @zohoreshgh ❣﷽❣ : « ألَا وَ إِنَّهُ وَلِیُّ اللهِ فِی أرْضِهِ وَ حَکَمُهُ فِی خَلْقِهِ وَ أمِینُهُ فِی سِرِّهِ وَ عَلَانِیَتِهِ » «آگاه باشید که او (حضرت مهدی علیه السلام) در زمین ولی خداست و در میان مخلوقاتش حَکَم خداست و در آشکار و پنهان امانت‌دار خداوند است.» «ولی» به معنای سرپرست و اولی به تصرف است. ما از جمله ی اول دو معنا برداشت می کنیم: یکی این که امام زمان (عج) متولی خداست در زمین، اما چون این امر مطلق بیان شده و مقید به بعد از ظهور نگشته، پس امام زمان (عج) در زمان غیبت هم، ولی و سرپرست از جانب خدا در زمین است.چ در معنای دیگر، «ولی» از نظر علامه طباطبایی چنین است: وقتى مى‏گوییم خداى تعالى ولىّ بنده ی مؤمنش مى‏باشد، معنایش این است که آن‌چنان وصل به بنده است و آن‌چنان متولى و مدبر امور بنده است که هیچ‌کس دیگرى این‌چنین ارتباطى را با آن بنده ندارد. اوست که بنده را به صراط مستقیم هدایت مى‏کند، امر و نهى مى‏کند، به آن‌چه سزاوار است وامى‏دارد، از آن‌چه نکوهیده است باز مى‏دارد و او را در زندگى دنیایى و آخرتی اش یارى مى‏کند، هم‌چنان که از این طرف نیز مى‏گوییم مؤمن واقعى ولىّ خداست؛ زیرا آن‌چنان وصل به خداست که متولى اطاعت او در همه ی اوامر و نواهى اوست و تمامى برکات معنوى از قبیل هدایت، توفیق، تأیید، تسدید و به دنبالش اکرام به بهشت و رضوان را از خداى تعالى مى‏ گیرد. [77] این یعنی ولی خدا؛ یعنی کسی که با خداوند هیچ‌گونه فاصله‌ای ندارد. اما چه‌چیزی بین ما و خدا فاصله می‌اندازد؟ پاسخ «گناه» است. حجاب‌های ظلمانی گناه و غفلت، بین ما و خدا فاصله می‌اندازند. حال اگر ولی‌الله هیچ‌گونه فاصله ای بین خود و پروردگارش ندارد، پس همه ی نگاه و حرکت و قدرت و علم و دانشش از طرف خداست؛ یعنی در عبودیت به مرحله‌ای رسیده است که ولی‌الله گردیده است. لذا ولایتِ کسی که ولی خداست دو جنبه دارد: یکی این‌که خیلی به خدا نزدیک است، دیگر این‌که از طرف خدا سرپرست است. پس «اشهد ان علی ولی الله» دو معنا دارد: یکی این‌که به خداوند خیلی نزدیک است و هیچ‌گونه فاصله‌ای از نظر گناه و امثال این‌ها ندارد و دیگر این‌که از طرف خدا مبعوث است که اولی به تصرف باشد و در زمین حکومت کند. «وَ حَکَمُهُ فِی خَلْقِهِ»، «حَکَم» یعنی کسی که حُکم می‌کند؛ اما در کجا حکم می‌کند؟ در پاسخ می‌گوییم: «فِی خَلْقِهِ». سؤال دیگر این‌که خلق بزرگ‌تر است یا ارض؟ در جواب می‌گوییم که خلق بزرگ‌تر است؛ چون ارض فقط زمین را شامل می‌شود، ولی خلق شامل همه مخلوقات است. امام زمان (عج) از طرف خداوند در زمین سرپرست است. اما حَکَمیت ایشان در تمام آفرینش است و این معنایش آن است که خداوند متعال او را برای فرشتگان، انسان‌ها، حیوانات، نباتات، جمادات و هر موجودی که دارای هستی و کمالات هستی است، حجت و حَکَم قرار داده است. از «وَلِیُّ اللهِ فِی أَرْضِهِ» ولایت تکوینی استفاده نمی شود؛ اما از «وَ حَکَمُهُ فِی خَلْقِهِ» این نکته برداشت می‌شود؛ یعنی وجود امام عصر (عج) در آفرینش حَکَم است. با توجه به آیه ی «لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مُبین» [78]. «یعنی هیچ تر و خشکی (در عالم)  نیست مگر آن‌که در کتاب مبین (یعنی امام معصوم) آمده است.» [79] می توانیم بگوییم که تمام موجودات به اذن امام زمان (عج) حرکت می‌کنند و حَکَمیت امام زمان (عج) بر تمام موجودات از جمادات تا فرشتگان سایه افکنده است. بعد هم می‌فرماید: «وَ أَمِینُهُ فِی سِرِّهِ وَ عَلَانِیَتِهِ»؛ «امانت‌دار خداوند است در آشکار و پنهان.» آشکار یعنی عالم ماده و پنهان یعنی عالم معنا و آن به این دلیل است که چون امام زمان (عج) ولی خداست و بین ولی‌الله و الله هیچ فاصله‌ای نیست، لذا امام خدایی می‌شود و رنگ و بوی خدایی می‌گیرد. خداوند هم او را در عالم ماده و معنا امین خود قرار داده و کلید خزائن آن دو عالم را در اختیار و اراده ی آن حضرت می‌گذارد. روایاتی هم وجود دارند که نشان می‌دهند وقتی امام زمان (عج) ظهور می‌کنند، خداوند تمام گنج‌های زمین را برای او آشکار می‌کند؛ مانند این روایت: «عَنْ جَابِرٍ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ص یَقُولُ إنَّ ذَا الْقَرْنَیْنِ کَانَ عَبْداً صَالِحاً جَعَلَهُ اللهُ حُجَّةً عَلَى عِبَادِه‏ … وَ إنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى سَیُجْرِی سُنَّتَهُ فِی الْقَائِمِ مِنْ وُلْدِی وَ یُبَلِّغُهُ شَرْقَ الْأَرْضِ وَ غَرْبَهَا … وَ یُظْهِرُ اللهُ لَهُ کُنُوزَ الْأَرْضِ وَ مَعَادِنَهَا » [800] ..... ✨«اللهم عجل لولیک الفرج »✨ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─
─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─ @zohoreshgh ❣﷽❣ ما با بررسی عباراتی چند درباره امام زمان (عج) در خطبه غدیر، با برخی از ویژگی‌های ذاتی آن حضرت آشنا شدیم. البته توجه به این نکته هم ضروری است که اصل برپایی جریان غدیر برای معرفی امیرالمؤمنین علیه السلام به عنوان امام و ولیّ بعد از پیامبر (ص) در جامعه اسلامی بوده است، اما این‌که در میان آن سخنان گهربار، به امام زمان (عج) نسبت به سایر ائمه علیهم السلام توجه خاصی شده، به این دلیل است که اولاً وقتی آغاز و انجام امری، با استحکام و پیش‌بینی همه جانبه ی آن امر صورت بگیرد، توجه و اهتمام مردم در گرویدن و پایبند بودن به آن دین بیشتر خواهد بود؛ زیرا در خطبه ی غدیر ابتدا به مسأله مهم امامت امام علی علیه السلام اشاره شده و سپس مسأله ی امامت امام مهدی (عج) با توجه خاصی مطرح شده است. ثانیاً توجه خاص به امام مهدی (عج) در این خطبه، به این دلیل است که وقتی پیامبر (ص) مردم را برحذر داشت که از صراط اهل بیت علیهم السلام عدول نکنند، فرمود که ایشان (امام زمان علیه السلام) دارای ویژگی اصلاح کنندگی است (و چنان‌چه انحرافی اتفاق بیافتد) دین خدا را اصلاح خواهد نمود و همه ظلم‌ها و بی‌عدالتی‌هایی که در حق اهل بیت علیهم السلام شده را جبران خواهد نمود. ثالثاً پیامبر (ص) می‌خواهد بگوید که این دین در سلسله ی امامت، انجامی خواهد داشت؛ زیرا در صورت نداشتن پایان و رها شدن به حال خود، هم بعثت پیامبر (ص) به‌عنوان خاتم الانبیاء عبث خواهد بود و هم در مرتبه‌ای بالاتر، کار خداوند بیهوده خواهد بود و خداوند هم کار بیهوده نمی‌کند :امین خوش رفتار ممنونم تا آخرش با ما همراه بودید 🙏🙏🙏🙏 ✨«اللهم عجل لولیک الفرج »✨ @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ─═ঊ ❥❥✶🍃🌼🍃✶❥❥ঊ═─